به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۵ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعتراض وزیر نیرو به عدم پیشرفت مذاکرات حقابه هیرمند، شکست کسبوکارهای بیدوام در تهران و شرایط دریاچه ارومیه در بحرانیترین وضعیت در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سیفالرضا شهابی، تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در سرمقاله امروز همدلی با تیتر حوزه علمیه جای وزارت بهداشت؟! نوشت: سیفالرضا شهابی - اخیرا اظهاراتی به نقل از دبیر شورای راهبردی الگو پیشرفت اسلامی حوزه علمیه در فضای مجازی پخش شد مبنی بر این که «اگر وزارت بهداشت فقر دانشی و تخصصی پیدا کرد ما در حوزه علمیه متکفل آن می-شویم و روایات سلامت را تبلیغ میکنیم. متاسفانه سواد پیشگیری از بیماری در وزارت بهداشت وجود ندارد. وظیفه حوزه علمیه است که آن را احیا کند و این با احداث بیمارستانها و نام گذاری آنها به اهل بیت (ع) قابل حل نیست.»
در پی این اظهارات، در درجه نخست انتظار بود مقامات ارشد حوزههای علمیه که متولیان امور دینی هستند، عکسالعمل منطقی نشان میدادند از یکسو، روحانیون را از چنین اظهاراتی منع میکردند و از آنان میخواستند از ورود به حوزههای تخصصی غیردینی خودداری کنند و از دیگر سو، اظهارات فوق را نفی میکردند تا به این ترتیب ارج و منزلت مقامات دینی در جامعه محفوظ بماند و بیشتر از آنچه امروز است، مخدوش نشود. در درجه بعد، وظیفه دست اندرکاران وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به عنوان متولی امور بهداشتی و درمانی کشور است که به دفاع از وزارتخانه متبوع خویش برخیزند و اعلام کند پزشکی کشور به اندازه کافی غنی است و از نظر علمی و عملی به حدی قوی است که کشورهای دیگر هم بر توانمندی پزشکان ایرانی مهر تایید میزنند و نیاز به مداخله دیگران که تخصصی در امور پزشکی ندارند، نمیباشد.
جای تعجب است چرا بعضیها علاقمندند در همه امور دخالت کنند و جالبتر این که میخواهند از دین هزینه کنند و احتمالا تصورشان این است اگر دین را در همه کارها وارد کنند بر ارزش دین افزوده میشود در صورتیکه دین رسالت و تعریف خاص خود را دارد و برای اصلاح فرد و جامعه آمده نه برای درمان بیماریهای جسمی و اگر متولیان حوزههای علمیه بتوانند جامعه را اصلاح کنند، خدمت بزرگی را انجام دادند.
پیامبر، اصحاب و امامان هیچگاه مدعی نبودند که در همه کارها صاحبنظرند و در هنگام بیماری، به حکیمان آن زمان که همان طبیبان فعلی هستند مراجعه میکردند. برای مثال، حضرت علی بعد از ضربت خوردن در ۱۹ رمضان و انتقال به منزل و با این که فرزندانش در کنارش بودند مدعی درمان آن حضرت نشدند؛ جهت درمان «اثیر بنعمرو» از قبیله سکون که جراح زبردستی در کوفه بود، را برای درمان بر بالین حضرت امیر آوردند اگر چه شدت ضربه به حدی بود که اثیر بن عمرو هم نتوانست درمان کند.
ابوالفضل ظهرهوند کارشناس مسائل بین الملل طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: روند تحولات بینالمللی، بخصوص طی یک دهه گذشته شرایطی را رقم زده که سبب عبور معادلات جهانی از حالت یکجانبهگرایی به چندجانبهگرایی شده است. در رأس این مهندسی جدید، سه کشور اصلی ایران، روسیه و چین مورد توجه بسیاری قرار دارند، آنچنان که امریکا و سایر کشورهای عضو ناتو به طور قطع این سه را عامل اصلی تغییر معادلات بینالمللی و استقرار نظم نوین جهانی میدانند. مؤلفه اصلی شکلدهی این شرایط را باید بهبود روابط دو کشور ایران و روسیه دانست؛ روابطی که نقطه عطف آن در دوره همکاریهای دو کشور در منطقه غرب آسیا و به منظور مقابله با تروریسم داعش و در صحنه سوریه و عراق بوده و تاکنون هم ادامه پیدا کرده است. این عرصه همکاری که فرصت مشترکی را برای دو کشور به وجود آورده، سبب نزدیکی بیشازپیش ایران و روسیه شده است تا سایه اتفاقات ناخوشایند تاریخی از روابط دو کشور رخت بربندد.
با نتایجی که از همکاریهای دو کشور در منطقه غرب آسیا حاصل شد، دوستیها تداوم یافت و در مهمترین نقطه به شانگهای رسید. پذیرش ایران بهعنوان عضو اصلی شانگهای نشان داد روابط ایران و روسیه به صورت راهبردی در حال انجام است. این همکاریها در صحنه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی میتواند بیشازپیش روابط دو کشور را به هم نزدیک سازد. در مسأله افغانستان هم رایزنیهای مستمری که دو کشور با هم داشتهاند، سبب نزدیکی دیدگاهها و همکاریها شد. این موارد به اضافه همکاری روسیه با ایران در دوران تحریمها سبب شد آنچه در پسزمینه ذهنی مردم ما در خصوص روسها بوده است بیرنگ شود، اما یک اتفاق کافی بود تا تلاشها برای کمرنگ جلوه دادن همکاریهای راهبردی تهران-مسکو آغاز شود. بخشی از بیانیه منتشر شده در نشست اخیر شورای همکاری خلیجفارس که با حضور لاوروف، وزیر خارجه روسیه همراه بود، منجر به طرح انتقادات بسیاری در ایران شد که حتی به احضار سفیر مسکو در تهران به وزارت خارجه انجامید. اما آنچه در میان این هیاهو گم شده، اقدام اماراتیها بوده است. هر زمان تعاملی بین شورای همکاری خلیجفارس با یک کشور خارجی شکل میگیرد، شاهد چنین نتایجی بودهایم. همواره در بیانیههای پایانی، طرف اماراتی یک بند نابجایی را در مورد اختلاف بر سر سه جزیره ایرانی در بین بندهای دیگر میگنجاند. در سفر وزیر خارجه چین به کشورهای حوزه خلیجفارس هم این اتفاق رخ داد. این در حالی است که هم روسها و هم چینیها ملاحظات خود را با طرفهای عربی به پیش میبرند، اما این طرف اماراتی است که از وضعیت سوءاستفاده کرده است.
دستگاه دیپلماسی برای متوقف کردن این رویکرد اماراتیها باید گامهای عملیتری برداشته و با کسانی که شراکت راهبردی با ایران دارند به مرور خطوط قرمز خود بپردازد. نباید فراموش کرد که طرف روسی هیچگاه قصد ضربه زدن به ایران را ندارد بلکه تنها ملاحظات خود را دنبال میکند و امارات هم همچون همیشه حرف بیپایه و اساس خود را در بیانیه تکرار کرده است و از فرصت پیش آمده برای رسیدن به خواستههای واهی خود استفاده میکند؛ بنابراین آنکه باید در این برخورد مؤاخذه شود، اماراتیها هستند.
ژوبین صفاری طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: بازار نقل و انتقالات و اجاره خانه در کشور داغ است، اما اگر سری به مشاوران املاک و یا آگهیهای رهن و اجاره بزنید در مییابید که قیمتها آنچنان از درآمد طبقه متوسط بالاتر است که بعید است با دست باز بتوان واحد مسکونی با قیمت معقول اجاره کرد. هنوز چند ماه از فوت غم انگیز همکار رسانهایمان از بابت فشار زندگی و افزایش بی رویه اجاره بها توسط صاحب خانه نگذشته است و چه بسیارند افرادی که از این فشارها بریده اند و خبرشان به گوش مردم و مسئولان هم نرسیده است. اما به تبع اگر مسئولان خود سری به بازار مسکن بزنند عمق فاجعه را در خواهند یافت. نکته جالب توجه، اما در این است که با مراجعه نگارنده به برخی از املاک و پرسیدن دلیل بالا رفتن اجاره برخی میگفتند که سیاست کلی بر این است که با افزایش اجاره بها در پایتخت روند مهاجرت به تهران معکوس شود.
این فرضیه که احتمالا از سوی مسئولان امر تکذیب میشود؛ اگر به واقع درست باشد همان سیاست پاک کردن صورت مسئله به جای حل معضل است. معضل ایجاد اشتغال پایدار در سراسر کشور که بدون نیاز به افزایش اجاره بها در تهران میتوان اعمال کرد. اشتغالی که در سایه رشد اقتصادی حاصل میشود. از سوی دیگر اگر این فرضیه را رد کنیم باید پرسید که دولت طی این سالها چه راهکاری برای کاهش اجاره بهای مسکن اندیشیده است. وعده ساخت ۴ میلیون مسکن که البته از ابتدا هم معلوم بود عملی نمیشود تنها ایده مهم دولت بوده است. در حالی که بازار خرید و فروش مسکن به شدت راکد شده قاعدتا نباید اجاره بها تا این حد بالا برود. بنا به گفته یکی از مشاوران املاک قاعدتا باید مبلغ رهن منزل، ۱۰ درصد از مبلغ قیمت همان واحد مسکونی باشد که این قاعده هم رعایت نمیشود و حتی برخی مالکان حاضرند منازلشان مدتها خالی بماند، اما از قیمت تعیین شده پایین نیاند. از سوی دیگر سالهاست صحبت از مالیات بر خانههای خالی مطرح میشود، اما هیچ اقدام عملی برای آن صورت نمیگیرد. ورود برخی بانکها به بازار مسکن هم هنوز به صورت کامل شفاف نشده که تا چه حد بر بازار مسکن اثر داشته است. در واقع باید گفت که با سیاست بی سیاستی در بخش مسکن مواجه هستیم که تنها منجر به افسردگی و تحمل فشار مستاجران در فصل تابستان شده است. به واقع این فصل به جای اینکه تبدیل به فصل شادی و سفر مردم شود به کابوسی بر دل مستاجران بدل شده که راهی جز کوچ به شهرهای اطراف پایتخت ندارند. کوچی که اگر اشتغال متوازن در کشور صورت میگرفت میتوانست به شهرهای دیگر و کم جمعیتتر باشد. در نهایت اینکه هزنیه مسکن به واقع کمر بسیاری از خانوادههای ایرانی را خم کرده و چارهای برای آن ندارند.