به گزارش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، شبکه خبر در برنامه فی المجلس میزبان آقای سیامک مره صدق از اقلیت کلیمی نماینده دوره هشتم و نهم و دهم مجلس شورای اسلامی بود.
مجری: در این برنامه خدمت آقای سیامک مره صدق هستیم از اقلیت کلیمی، نماینده دوره هشتم و نهم و دهم مجلس شورای اسلامی که پزشک جراح هستند. قبل از نمایندگی مجلس، رئیس بیمارستان بودند، فعالیتهای اجتماعیشان در ریاست انجمن کلیمیان ایران شکل گرفته و البته شکلهای دیگری هم داشته، الان هم بعد از این که از مجلس کنارهگیری کردند و در دوره یازدهم شرکت نکردند، کار پزشکی انجام میدهند.
سوال: آقای مره صدق، نمایندگان اقلیتها چه تفاوتهای اساسی با نمایندگان معمولی مجلس دارند؟
مره صدق: از نظر قانونی همه نمایندگان مجلس حقوق و وظایفشان با هم برابر است، چون بعد از انتخاب شدن به عنوان نماینده در برابر حوزه اش مسئول نیست در برابر همه مردم مسئولیت دارد، تنها تفاوت شاید در نحوه انتخاب باشد، نمایندگان اقلیتهای مذهبی حوزه جغرافیایی ندارند، حوزه جغرافیایی شان سرتاسر ایران است و افرادی که پیروان آن دین هستند در انتخابات شرکت میکنند و به آنها رای میدهند، شاید نکته خاصی که وجود دارد، چون جمعیتها نوعاً جمعیتهای کوچکتری هستند جمعیتهای اقلیت، شناخت شخصی خیلی بهتری از یکدیگر دارند و رای دادن در این جوامع خیلی تحت تاثیر تبلیغات نیست، بیشتر تحت تاثیر شناخت شخصی و سابقه فعالیتهای قبلی فرد است که تصمیم میگیرند به چه کسی رای بدهند، منتها بعد از انتخاب شدن همه نمایندگان با هم وظیفه دارند که در جهت منافع ملی مردم ایران و در جهت کمک به حل مشکلات مردم ایران و قانونگذاری و نظارت که وظایف اصلی مجلس است عمل کنند.
معمولا رئیس انجمن کلیمیان در معرض انتخاب شدن به عنوان نماینده است، یعنی یکی از کسانی است که به او فشار میآورند که نماینده بشود.
مره صدق: به صورت معمول به این ترتیب است که کسی که به عنوان رئیس انجمن کلیمیان کار میکند شناخته میشود منتها رسم معمولاً این است که قبل از این که وارد مجلس میشود استعفا میکند، فقط موارد معدودی بوده که رئیس انجمن کلیمیان و نماینده مجلس با هم یکی باشد. ولی درست است انجمن کلیمیان محلی است که فعالین اجتماعی در آن بهتر شناخته میشوند و مردم به آنها رای خواهند داد. البته در سایر موارد قضیه شاید یک مقدار متفاوت باشد. من به شخصه از ۱۴ سالگی سابقه فعالیت اجتماعی داشتم فعالیتهای اجتماعی را از بخش دانش آموزی سازمان دانش آموزان کلیمی در شیراز آغاز کردم و بعد پله پله در این مراتب بالا آمدم.
سوال: شما متولد شیراز هستید؟
مره صدق: بله متولد شیراز هستم.
سوال؛ غالباً کلیمیان چه توقعاتی از شما دارند؟
مره صدق: به هر حال کاری که ما میکنیم در واقع فقط در حد کلیمیان نیست همه مردم به ما مراجعه میکنند در دفتر خود من به طور متوسط ۳۰ درصد مراجعینم از هموطنان مسلمان بودهاند و کارهای آنها را پیگیری میکردیم، یک نکتهای البته در ایران وجود دارد که میخواستم راجع به آن بیشتر صحبت کنم. بعضی اوقات یک سری توقعاتی از نماینده داریم که وظیفه اساسی نماینده نیست. وظیفه اساسی نماینده، شرکت در قانونگذاری و نظارت است، پیگیری مشکلات فردی و شخصی مردم شاید به عنوان یک کار جانبی بتواند درصدی از کارهای نماینده را تشکیل بدهد منتها متاسفانه گاهی به علت توقعاتی که بر دوش نماینده میگذارند تبدیل به مشغله اصلی نماینده میشود و آن موقع دیگر نماینده فرصت مطالعه کافی در امر قانون گذاری و گذاشتن وقت برای امر نظارت را پیدا نمیکند، من همواره در این سه دوره سعی کردم تعادلی بین اینها برقرار کنم و این تعادل طوری باشد که به هر حال هم خواستههایی که مردم از من دارند برآورده شود و هم مشکلاتی را که در رابطه با مجلس وجود دارد بتوانم با آن همکاری کنم، بیشتر خواستههایی که مردم از من داشتند بیشتر حول مسئله اشتغال بود یعنی این سه دورهای که ما در مجلس بودیم همه دنبال این بودند که مشکل اشتغال فرزندانشان را به نحوی حل کنند ما هم هر کمکی میتوانستیم کردیم منتها، چون مسئله یک مسئله قانونمندی است عملاً در مورد اشتغال کار زیادی از نماینده ساخته نیست مگر یک فرد خاص با یک سری بخشهای خصوصی ارتباطهایی داشته باشد که بتواند از آن طریق اقدام کند، خوب متاسفانه من ارتباط چندانی با بخش خصوصی نداشتم بنابراین در زمینه اشتغال شاید نتوانستم نوعاً پاسخگوی توقعات باشم منتها در زمینههای دیگر هر کاری توانستم و در چارچوب قانون مردم از من خواستند انجام دادم باز متاسفانه برخی مواقع تعداد افراد معدودی هستند که نماینده را به عنوان راه حل مسائلشان به شکل غیرقانونی نگاه میکنند یعنی فکر میکنند نماینده فردی است که اگر بخواهد یک کار غیرقانونی انجام بدهد میتواند، همین گاهی به نمایندهها فشار میآورد بر چیزی که یک مقدار باعث مقاومت در برخی از نمایندهها میشود و وقتشان را هدر میدهد همین است، منتها خوشبختانه حداقل در مراجعین ما چنین درخواستهایی خیلی کم وجود داشته که کسی از من چیز غیر قانونی بخواهد که در چارچوب قانون امکانپذیر نباشد.
سوال: این مسئله این که درخواستهای شخصی دارند و مسائل شخصیشان را رای دهندگان می خواهند که حل شود، مخصوصاً در حوزههای کوچک و کم جمعیت خیلی متداول است ولی فکر میکنم که بالاخره کلیمیان بیشتر از همه حق دارند که این درخواستهای شخصی را داشته باشند، چون واقعا اقلیت هستند یعنی تعدادشان کم است، زرتشتیان، کلیمیها، آشوریها هر کدامشان بالاخره از نمایندهشان حق دارند که چشمداشت بیشتری داشته باشند.
مره صدق: من خیلی با ایده شما موافق نیستم به نظر من نماینده اقلیتهای دینی با بقیه نمایندهها هیچ تفاوتی ندارند ما وظیفهای در برابر عموم مردم ایران داریم علت آن هم این است که مشکلات اساسی جوامع اقلیت با مشکلات اساسی بقیه مردم ایران فرقی نمیکند اگر من بتوانم مشکل اشتغال را راه حلی برایش در کل ایران پیدا کنم طبیعتاً مشکل جامعه کلیمی هم حل میشود. یک نکته خیلی مهم وجود دارد که من همیشه روی آن تاکید کردم سرنوشت اقلیتهای دینی در ایران از سرنوشت بقیه مردم ایران تفکیک پذیر نیست اگر صدام به ایران حمله میکرد موشکی که میآمد پایین از من نمیپرسید دینت چیست، توی سرت بخورم یا نخورم، هر موقع هم شرایط خوبی در ایران وجود داشته همه ما با هم از این شرایط خوب استفاده کردیم و موفق بودیم بنابراین من فکر میکنم که خیلی مشکل خاصی به خاطر کلیمی بودن یا اقلیت دینی بودن وجود ندارد که نیاز خاصی هم برای آن وجود داشته باشد، چون خوشبختانه طبق قوانین، ما فرایندهای تبعیض آمیز منفی نمیبینیم اگر چه برخی از اقلیتها و ما یک سری نکات تبعیض مثبت داریم همین وجود نماینده اقلیت مثبت در مجلس تبعیض مثبت است، در ایران حدود هر ۳۰۰ هزار نفر یک نماینده در مجلس دارند در صورتی که کل اقلیتهای دینی که در ایران هستند شاید کمتر از ۳۰۰ هزار نفر باشند منتها ۵ تا نماینده دارند خوب این به نظر من نشان دهنده چیز دیگر است، نظر قانونگذار محترم قانون اساسی، دخالت کامل جوامع اقلیت در سرنوشت ایران و در پروسههای سیاسی بوده که در ایران اتفاق میافتد و اینها میتواند خیلی موفق باشد.
من در این باره میخواهم یک مثال بزنم من در مدتی که نماینده بودم دوبار در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کردم و این دو بار شرکت هم با دو رئیس جمهوری بود که شاید از نظر خط سیاسی با هم خیلی متفاوت باشند من با دکتر احمدی نژاد رفتم نیویورک، هم با دکتر روحانی و در هر دو مورد من فقط به یک چیز فکر کردم دفاع از منافع ملی ایران، چون وقتی مثلاً آمریکا دشمن مردم ایران است دشمن من هم است، وقتی هر کسی به ایران چشم طمع داشته باشد به ما هم چشم طمع دارد و این به این خاطر است که اقلیتهای دینی در ایران یک سری افراد مهاجر یا مقیم نیستند ما ایرانیانی هستیم که دینمان متفاوت است، حتی اگر شما در قانون اساسی نگاه کنید قشنگ متوجه میشوید، در قانون اساسی رژیم پادشاهی، اشاره به اقلیتهای دینی به این ترتیب بود که کلیمیان، مسیحیان و زرتشتیان مقیم ایران، در صورتی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانیان کلیمی، ایرانیان زرتشتی و ایرانیان مسیحی در واقع یک شهروندی کامل که به قول خارجیها فرست سیتیزن برای این اقلیتها طبق این قانون تعریف شده است، شاید برای شما عجیب باشد که بدانید حتی در زمان قاجار مشکلات اقلیتها را وزارت امور خارجه رسیدگی میکرده و این نشان دهنده این است که خوشبختانه این دیدگاه رسمی که اقلیتهای دینی که بخشی از مردم ایران هستند در طول زمان و به ویژه بعد از انقلاب کاملاً مشخص شد.
سوال: شما گفتید از ۱۴ سالگی به سیاست علاقهمند بودید در فعالیتهای نظام پزشکی و فعالیتهای سیاسی مربوط به انجمنهای پزشکی هم شرکت کردهاید؟
مره صدق: متاسفانه خیر، آن هم یک علت دارد من به شخصه خیلی به کار در بخش خصوصی پزشکی اعتقاد ندارم بنده اکثریت وقتم را یا استاد تمام وقت دانشگاه علوم پزشکی کردستان بودم یا اینکه رئیس بیمارستان خیریه دکتر سپیر حدود ۳۰ سال از فعالیت عمده ام را، چون به نظر من کسی که در بخش عمومی کار میکند شاید فرصت خدمت به کسانی را داشته باشد که جاهای دیگر امکان خدمت برایشان خیلی وجود ندارد و بتواند خدمتی را به تعداد بیشتری از افراد ارائه بدهد. البته کسانی هم که در بخش خصوصی کار میکنند قابل احترام هستند و هیچ ایرادی به آنها وارد نیست منتها علاقه شخصی من همواره کار در بخشی بوده که منافع بیشتری از مردم را در نظر بگیرد با وجود این که جراح هستم بیشتر تاکیدم بر روی جراحی نکردن است، ضرب المثلی بین جراحان وجود دارند میگویند بهترین جراح این است که تا مجبور نیستی جراحی نکنی و من دقیقاً طرفدار این هستم، چون به هر حال هرچه کمتر هزینه برای مردم ایجاد شود، هرچه کمتر هزینه برای سیستم ایجاد بشود در واقع میزان بودجه وزارت بهداشت میتواند خرج کارهای زیربناییتر و بهداشتیتر شود.
متاسفانه قبل از انقلاب سیستم بهداشتی درمانی ما از آمریکا الگو گرفته بود و سیستم بهداشتی درمانی آمریکایی یک سیستم بر اساس سیستم سود منافع است یعنی دنبال این است که یک سری تجهیزات وارد کند، یک سری داروها وارد کند آنها را گران بفروشد و از آنها کسب درآمد کند و نهایتاً در انتها این سیستم درمان محور تبدیل میشود به سیستمی که دوست دارد مردم بیمار باشند، منتها سیستمی که بعد از انقلاب خیلی روی آن تکیه شد و اینجا لازم است از کسی که خیلی در این مورد زحمت کشیده آقای دکتر مرندی تشکر کنم که اصلاً پایه خدمات بهداشتی درمانی اولیه را در ایران گذاشت، ایشان اولین کسی بود که کاری کرد در روستاهای ما زمانی که امکان وجود پزشک نبود، بهورزها فعالیت کنند. طرح ادغام وزارت بهداشت و بخش پزشکی وزارت علوم باعث شد که الان ما دیگر نیازی به پزشکان خارجی نداشته باشیم من خودم یادم است سال ۱۳۶۹ که من در شهرستانهای جنوب کار میکردم در اکثر شهرستانها اکثریت پزشکان ما یا هندی یا بنگلادشی بودند، شاید پزشکان بدی نبودند منتها توانایی برقراری ارتباط با ما نداشتند. الان من فکر نمیکنم جایی از ایران باشد که نیاز به پزشک خارجی داشته باشد و این پیشرفتی است که واقعاً قابل احترام است و به این جهت من فکر میکنم شاید فرد اصلی که روی سیستم بهداشت و درمان ایران بعد از انقلاب موثر بوده آقای دکتر مرندی بودند، حتی بارها دولت آمریکا از آقای دکتر مرندی درخواست کرده که برای یک سری از ایالتهایش که سطح بهداشتی پایینی دارند استخدام بشود و سیستمی را که در ایران پیاده کردند در آنجا پیاده کنند که ایشان نپذیرفتند.
سوال: این سیستم که گفتید یک جور بیمه است؟
مره صدق: خیر این سیستم این است که وقتی شما نمیتوانید برای همه جا پزشک داشته باشید یک سری افرادی را تربیت میکنید که میتوانند یک سری بیماریهای عمومی را زود تشخیص بدهند از آن مهمتر کارشان ترویج بهداشت است.
سوال: یعنی چیزی شبیه پزشک خانواده در کانادا؟
مره صدق: منتها در درجه تحصیلی پایینتر، به خاطر اینکه مثلاً وقتی پزشک خانواده حاضر نیست برای واکسیناسیون به درب خانه فرد برود و واکسیناسیون را انجام بدهد، فردی تربیت میشود که توان این کار را از نظر روحی و ذهنی هم داشته باشد در این سیستم که به اینها بهورز میگفتند در سیستم ایران و واقعاً اینها در توسعه واکسیناسیون در ایران و فراگیر شدن واکسیناسیون در ایران خیلی موثر بودند.
سوال: شما اصلاً با بیمه همگانی موافق هستید؟ چون میدانیم خیلیها میگویند این باعث میشود همه خودشان را به مریضی بزنند، از تسهیلات بیمه استفاده یا سوء استفاده میشود که باعث ضایعات میشود و اصولاً میگویند که شرکتهای بیمه یک جور بانک بر اساس سیستمهای ضررده مثل خود سیستمهای بانکی سیستمهای بیفایدهای هستند.
مره صدق: من میگویم اگر ما دنبال این هستیم که یک سیستم بهداشتی عادلانه داشته باشیم باید بیمه داشته باشیم منتها شکل بیمه ما باید یک شکل کاملا تغییر یافته باشد، به هیچ وجه هیچ جای دنیا بیمههای عمومی هزینه مراجعه به متخصص یا فوق تخصص را در اولین ویزیت پرداخت نمیکنند شما یک پزشک خانواده معین دارید.
سوال: منظورم همین است یعنی بیمه همگانی که تقریباً همه هزینهها را پوشش بدهد شما با آن موافق نیستید؟
مره صدق: نه اصلاً با آن موافق نیستم سیستم بیمه همگانی حتماً باید یک سیستم طبقهبندی شده باشد، رتبه اول در این سیستم پزشکان خانواده هستند وقتی پزشکان خانواده حس کنند که نیاز به ارجاع به سطوح بالاتر دارد این کار انجام میشود. متاسفانه در کشور ما این اتفاق نمیافتد و این باعث میشود که هم پزشکان خانواده و پزشکان عمومی ما موقعیت اجتماعی خیلی خوبی نداشته باشند و تمایل دارند که همه متخصص بشوند و هم متخصصین و فوق تخصصهای ما یک بخشی از وقتشان صرف کارهایی بشود که ردههای پایینتر درمانی هم میتوانند انجام بدهند و این شاید باعث بشود حتی وقتی که برای بیمارانی که واقعاً به آنها نیاز دارند را میتوانند بگذارند کاهش پیدا کند، بنابراین ما نیاز داریم به یک سیستم بهداشتی همگانی که از پایه شروع شود تاکید عمدهاش حتماً بر بهداشت باشد نه بر درمان، شدیداً به هزینه فایده نگاه کند، خیلی از تجهیزات فوق پیشرفته پزشکی هستند که شاید اسمهای قشنگی دارند منتها مشکلی از کل مردم حل نمیکنند همان هزینه اگر در زمینههای بهداشتی بشود اثری که خواهد داشت به مراتب بیشتر از این خواهد بود البته یک چیز را راحت خدمتتان بگویم یکی از زمینههای موفقیت نظام بعد از پیروزی انقلاب بدون شک بهداشت و درمان است، یعنی هیچ کسی نمیتواند منکر این بشود ما هم نیازمان را با پزشکان ایرانی برطرف کردیم هم متوسط عمر و امید به زندگی را بالا آوردیم، امید به زندگی قبل از ایران چیزی حدود ۶۲، ۶۳ سال بود الان بالای ۷۵ سال است و این نشان دهنده پیشرفتی است که در این زمینه حاصل شده است. میزان واکسیناسیون در ایران کمتر از ۷۰ درصد بود الان تقریباً نزدیک به ۱۰۰ درصد است حداقل در مناطق روستایی و این چیزی است که واقعاً در کمترین جای دنیا توانستهاند به این سطح از پوشش واکسیناسیون برسند و اینها همه خوشحال کننده است.
سوال: در مجلس هشتم، نهم و دهم که بودید پزشک چقدر بود؟ یعنی در مجلس ششم ۷۰ پزشک داشتیم.
مره صدق: در مجلس دوره ما حداقل ۵۰ پزشک وجود داشتند البته سر این مسئله بحث زیاد است، خیلی از سیاستمداران مطرح دنیا پزشک هستند مثل چه گوارا، بشار اسد چشم پزشک است این دلیل نمیشود که یک پزشک نتواند یک سیاستمدار خوب باشد.
سوال: نه منظور من این است که سیستمهای بیمه را چگونه با آنها برخورد میکردند شما چگونه برخورد میکردید و فکر میکنید در این مورد چه کار باید کرد؟
مره صدق: به صورت مفصل ما یک طرح در کمیسیون برایش داریم و تصویب هم شد منتها مسئله اجرایش است، طبق برنامهای که فعلاً در حال اتمام است ما باید به سمت پزشک خانواده برویم، به سمت الکترونیکی شدن اطلاعات پزشکی برویم، به آن سمت برویم که کسی دیگر اگر بخواهد در وهله اول به سطحهای بالای تخصصی مراجعه کند مجبور باشد هزینهاش را خودش پرداخت کند، حتی هزینه داروهایش را هم خودش بدهد منتها این قوانین کامل اجرا نشد و به صورت ناقص اجرا شد، حتی یک نکته خیلی مهم در این قانون وجود داشت که پزشکان یا باید در سیستم دولتی کار کنند یا در سیستم خصوصی و همه جای دنیا ثابت شده این خیلی زیبا نیست که یک پزشک هم در سیستم دولتی اشتغال داشته باشد و هم در سیستم خصوصی منتها به عللی این مسئله هم کامل اجرایی نشده.
سوال: آقای دکتر در مجلس هشتم نهم و دهم ما معمولاً میپرسیم از نمایندگان که چه کاری را فکر می کردید که باید میشد کار مهمی بود و بالاخره به نتیجه نرسید؟
مره صدق: کلاً در مجلس به نظر من یک مسئله اساسی وجود دارد آن هم این است که جنبه نظارتی مجلس حداقل در این سه دورهای که ما بودیم به اندازه جنبه قانونگذاری قوی نبود خیلی از قوانین را ما تصویب کردیم که یا به صورت ناقص اجرا شد و یا اینکه بعضیهایش هم به مرحله اجرا هم نرسید خب این مشکلی که در مجلس وجود داشت فکر میکنم که کم کم رو به بهتر شدن باشد این وضعیت یک نکته دیگر فقدان تناسب نیرویی بود که در صحن و در کمیسیونها مطرح میشود عقیده من همیشه این بوده که کمیسیونها محل بحثهای تخصصی و کارشناسی مجلس هستند منتها ساعاتی که به کار کمیسیونها اختصاص پیدا میکرد در هفته ۴ ساعت بود که چیزی حدود شاید کمتر از یک پنجم تا یک ششم کل وقتی بود که نماینده در هفته صرف مجلس میکرد و حتی ساعتهایش هم ساعتهایی بود که ساعتهای فعالی به حساب نمیآمد خیلی به نظر من الان البته این چیزی که شنیدهام ساعت کمیسیون تغییر کرده صبحها برگزار میشود و ساعتهایشان بیشتر شده این هم اقدام مثبتی بوده ولی بیشترین چیزی که در واقع نماینده را اذیت میکرد قوانینی بود که تصویب میشد شورای محترم نگهبان هم آنها را تصویب میکرد منتها در مرحله اجرا متوقف میماند یک نکته دیگر من در برنامه با آن مشکل داشتم همیشه، آن هم اینکه در برنامهها ما گاهی اهدافی که تعیین میکنیم خودمان هم میدانیم که به آن نمیرسیم و این اصلاً کار درستی نیست ما برنامههایمان را باید کمی کنیم و قابل اندازهگیری کنیم و مجریان مسئول باشند به آن درصدی از رشدی که قانون تعیین کرده به صورت واقعی برسند من اگر بیایم بگویم که در ۵ سال آینده میخواهم یه کاری کنم که یک فضانورد ایرانی روی ماه پیاده شود این امکانپذیر نیست منتها یک سری از کارهای دیگر مربوط به هوا و فضا میتوانیم در ۵ سال دیگر انجام بدهیم یا در محدوده بهداشت و یا در هر محدوده دیگری به هر حال به نظر من برنامهها را باید واقع بینانهتر ریخت و انتظار توقع نابجا هم برای کسی نکند.
سوال: آن وقت چه کاری را در مجلس فکر میکنید که انجام شد یعنی به نتیجه رسید؟
مره صدق: در دوره هشتم و دوره نهم و دهم در واقع مهمترین کاری که مجلس توانست انجام بدهد باز به نظر من دو تا چیز است یکی اینکه در حرکت ضد استکباری که در کشور وجود داشت بتواند همکاری کند به ویژه در زمینه فتنه و حمایت از نظام خیلی فعال برخورد کند در امر قانونگذاری اتفاقی که افتاد این بود که بخش تئوریک مجلس خیلی فعال شد مرکز پژوهشها توانست یک اقدام فکری بکند برای مجلس.
سوال: برای مجلس دهم؟
مره صدق: بله مهمترین قانونی که در آن دوره تصویب شد قانون مجازات اسلامی بود که تصویب شد شاید یک کار خیلی سنگینی بود که مجلس انجام داد از آن مهمتر در واقع تصویب بودجهها بود که همه ساله انجام میشد و دقت زیادی برای آن انجام میشد در کمیسیون بهداشت مهمترین کاری که انجام شد در واقع تدوین آیین نامه بهداشت عمومی بود و قوانین آن بود که به هر حال یک مقداری از آن هنوز کامل اجرا نشده ولی از نظر تئوری قانون خیلی خوبی بود.
سوال: عبری بلد هستید خودتان؟
مره صدق: من عبری را در حد نماز خواندن بلد هستم ولی به عنوان صحبت کردن و یا زبانی که بتوانم باهاش کتاب بخوانم نه. اکثریت ایرانیان کلیمی آشناییشان با زبان عبری در همین حد است به همان نحوی که اکثریت مسلمانان مثلاً آشنایی مختصری با زبان عربی دارند در حد خواندن نماز و اینها کلیمیان ایران هم معمولاً اطلاع در همین حد است.
سوال: به غیر از پزشکی مشغولیتهای دیگرتان همان پرداختن به امور اجتماعی و شرکت در آن چطور وقتی مجلس ترک کردید حوصله تان سر نرفت؟
مره صدق: والا من اینقدر کتاب نخوانده دارم که حساب کردم اگر الان تا ۸۰ سالگی روزی ۸ ساعت کتاب بخوانم کتابهایی که در کتابخانهام دارم تمام نمیشود.
سوال: خانمتان هم علاقهمند به مطالعه و تماشای فیلم هستند؟
مره صدق: خانومم دانشجوست، الان دانشجوی دوره دکترای مهندسی ژنتیک است و وقتش را کاملاً کارهای علمی و کارهای پژوهشی که دارد پر میکند.
سوال: برخی از این نمایندهها در این برنامه میگفتند که ما احساس میکنیم که الان دیگر یک مجلس سنا هم لازم است یعنی یک مجلس آدمهای خبره و قانونگذاری طولانی که در واقع این مجلس که میشناسیم در مقابل آن مجلس عوام به حساب بیاید یعنی نمایندهها در مرحله اول در مجلس عوام میآیند بعد از دو دوره باید دو دوره نمایندگی اینجا را گذرانده باشند تا بتوانند برای مجلس سنا انتخاب شوند به نظر شما چنین چیزی لازم است؟
مره صدق: به هر حال در خیلی از کشورهای دنیا در واقع مجلس دوبخشی است و خیلی از کشورها هم یک بخشی است شاید این مقدار زیادش برمیگردد به ساختار کلی سیستم اگر ما دنبال یک سیستم هستیم که سیستم پارلمانی باشد معمولا سیستمهای پارلمانی تک پارلمانی هستند و دو پارلمان نیستند درشان منتها سیستم ما الان بیشتر سیستم جمهوری است تا سیستم پارلمانی در یک همچین سیستمی میشود از سیستم دو سیستمی هم استفاده کرد و شاید از آنجایی که یک سری نیروهای کار آزمودهتر را بشود در مجلس اعلا یا در واقع مجلس نخبگان مثلاً ازشون کمک گرفت شاید بشود برای قوانین کارهای بهتری شود منتها به هر حال باید یادمان باشد که در قانون گذاری دو بعد وجود دارد یکی بعد تخصصیاش که مهم است و یکی بعد مردم است برای بعد تخصصی بله گروههای کارشناسی و مجلس سنا خیلی چیزهای خوبی است منتها یک قانون به ویژه قوانینی که با زندگی روزمره مردم در سطح وسیع سر و کار دارد حتماً باید موافقت عمومی را در آن جلب شود شما اگر بهترین نسخهها را هم برای مردم بنویسید منتها بر اساس فرهنگ مردم نباشد و مردم آن را باور نکنند در اجرایش موفق نخواهید بود بنابراین حتماً ما به یک مجلس عوام نیاز داریم برای اینکه پارلمان این است که تبدیل شود به یک لولا بین حاکمیت و بین مردم کاری که میکند اینها را به هم متصل نگه میدارد و پیامهایشان را به هم منتقل میکند و این حرکت را تنظیم میکند به نظر من مجلس ما هم به خصوص مجلس عوام برای انجام این کار وجودش ضروری و لازم است و چون نمایندگانی که در مجلس حضور دارند از بدنه مردم میآیند بالا و اینها تفکرات مردم را درک میکنند تماس مستقیم و نزدیک دارند با مردم بنابراین میتوانند در واقع یک جوری نماینده عقیده جمعی و افکار جمعی جامعه باشند تا حاکمیت نقشهای دراز مدتش را به ویژه بر اساس افکار مردم برنامهریزی کند شاید در برنامههای کوتاه مدت نشود تخصص مهم باشد منتها در برنامههای دراز مدت دقیقاً به اندازه نقش تخصص نقش پذیرش عام هم مهم است.
سوال: در مورد قانون اساسی و اصلاحی که احتمالاً لازم است و به زودی باید انجام شود دو تا رویکرد وجود دارد یکی میگویند که باید نخست وزیر که شاید هم اسمش رئیس جمهور باشد ولی به هر حال از طرف پارلمان انتخاب شود جایگزین رئیس جمهور فعلی شود یعنی نظام نظام جمهوری پارلمانی شود یک عده دیگر برعکس میگویند که باید سنا داشته باشیم مجلس ۲ مرحلهای باشد و جمهوری هم بیشتر متمایل به جمهوری باشد یعنی شما نظرتان چیست؟
مره صدق: ساختار ایران و ساختار کلی که بر قانون اساسی ما حاکم است به نظر من سیستم پارلمانی که رئیس جمهور یا در واقع نخست وزیر را مجلس انتخاب کند کارایی بیشتری خواهد داد منتها ما اینجا یک مشکل داریم شما وقتی میخواهید سیستم پارلمانی را پیاده کنید و در واقع کاملا شکل پارلمانی بگیرد حکومت نیازمند حزب است نمیشود به صورت فردی در واقع یک سری انتخاب شوند و بیایند آنجا و بخواهند رئیس جمهور و نخست وزیر را انتخاب کنند مطمئناً دچار چالش میشوند و رسیدن به یک توافق برایشان کار راحتی نیست، ثانیا، چون افراد به تنهایی در برابر رای دهندگان خیلی مسئول نیستند یا مسئولیتشان کوتاه مدت است در صورتی که حزب به صورت طولانی مدت با مردم سر و کار دارد پس هم نمایندهها را خودش کنترل میکند پس دائماً تفکر مردم را در واقع رصد میکند و تغییرات آن را به سرعت به اطلاع پارلمان میرساند در خیلی از پارلمانهای دنیا چیزی که من دیدم حتی موقع رای گیری فقط رئیس فراکسیونها حضور دارند و نمایندهها حضور ندارند هر فراکسیونی رای خودش را میدهد مگر در موارد خیلی ضروری فراکسیونها چیزی مطرح نشده باشد بیایند رای گیری به صورت عمومی انجام شود اگر ما به آن طرف برویم بله مجلس باید یک تشکلهای حزبی با دوام داشته باشد که متاسفانه من الان در ایران بیشتر از یکی دو تا تشکل را نمیتوانم بگویم یک حزب ریشهدار بله اگه قرار است ساختار کنونی ما حفظ شود سیستم پارلمانی برای ما راهگشاتر است.
سوال: من، چون در موقعی که در مجلس ششم بودم خیلی فکر کردم درباره مسائل تکنیکی انتخابات مسائل فنی انتخابات مثلاً اینکه انتخابات تهران هر رای دهنده حق دارد که ۷ نفر را انتخاب بکند ولی در شهرستانها، شهرستانهای دور یک نفر را انتخاب میکنند و این انتخابات باعث میشود که یک عدم تعادلی بین تهران و شهرهای دیگر به وجود بیاید که بعضی وقتها اصلاً خطر کودتا حالت کودتایی به وجود میآورد مثلاً همیشه ما دیدهایم که انتخابات تهران را هر گروهی که باخته سعی کرده که منحل کند کل انتخابات را و علتش هم این است که ۳۰ تا نماینده تهران معمولاً از یک لیست انتخاب میشود آن لیست بعدی که گاهی وقتها ۲۰ درصد آرا را دارد و ۴۰ درصد آرا را دارد یک صندلی را هم به دست نمیآورد؟
مره صدق: نگاه کنید اشکال مختلفی برای برگزاری انتخابات در دنیا وجود دارد یک شکلی در کشورهایی که حزبهای سابقهداری هستند، چون به حزب رای میدهید به فرد رای نمیدهید اینجا شما به فرد رای میدهید منتها رای فراکسیونی است یعنی اینکه یک نفر برای اینکه وارد مجلس شود باید یک حداقلی از آرا را حفظ کند و بعد شهرهای بزرگ را تقسیم بندی میکنند اتفاقی که مثلاً در فرانسه میافتد پاریس منطقهبندی دارد و در هر منطقه جدا برای خودش انتخابات برگزار میشود آنطوری نفوذ آرا بیشتر خواهد بود طبیعتاً افرادی که از یک طبقه اقتصادی و اجتماعی و با تفکر سیاسی نزدیک به هم هستند در یک منطقه زندگی میکنند و آنطوری متناسبتر خواهد بود منتها این هم در نظر داشته باشید که ۳۰ تا رای دادن یا یک دانه رای دادند خیلی مهم نیست، مهم ضریب نفوذ در رای گیری است درست است که یک فرد تهرانی میتواند ۳۰ نفر را در لیست بنویسد منتها ضریب نفوذ هر رای یک سیام است منتها من که مثلاً من که در بادرود و نطنز میخواهم رای بدهم ضریب نفوذ رای من یک است یعنی به هر کسی رای بدهم کامل رای دادهام منتها آن یک سیام رای خواهد داشت در مورد هر فردی این یک نکته که باید در نظر گرفت یک نکتهای که ما در ایران با ساختاری که ما در ایران داریم امکان فرایندهایی اصلاً وجود ندارد یعنی من هیچ وقت از این قضیه در ایران نگران نیستم.
سوال: منظورم پوشش در تغییر نتیجه انتخابات است که خیلی وقتها شورای نگهبان را تحت فشار میگذارند برای اینکه میگویند در انتخابات تقلب شده و رای را باطل کنند علتش هم این است که یک صندلی به دست نیاوردهاند در حالی که ۷۰۰ هزار تا رای داشتند مجموعاً مثلاً لیست اصولگراها در مجلس ششم بعد اصلاح طلبها در مجلس ششم در حالی که چیزی در حدود ۷۰ درصد آرا یا کمتر از ۷۰ درصد آرا را داشتهاند همه ۳۰ تا صندلی را به دست آوردند خب این اشکال فنی است که به قول شما باید با حزب حل شود یعنی با وجود حزب اشکال کم میشود، اما من آن موقع هم فکر کردم که یکی از راهها این است که یعنی یکی از راههای به وجود آوردن مقدمات تشکیل احزاب واقعی این است که انتخابات مجلس را که آورند آن کسی که میخواهد رئیس جمهور شود در مجلس اول پیش از انتخابات ریاست جمهوری سعی میکند تعداد زیادی نماینده را که طرفدار او باشند سازماندهی کند و عملاً کوشش میکند برای تشکیل حزب خودش؟
مره صدق: این یک فایده دارد و یک ضرر. فایدهاش این است که همفکری بیشتری بین مجلس و دولت خواهد بود منتها اشکالش این است که یک دفعه یک سری افرادی که شاید کم سابقه باشند میآیند در زمینه اجرایی و هم در زمینه نظارتی قرار میگیرند و شاید تا اینها بخواهند با سیستم جدید آشنا شوند و کار روی روال بیفتد فرصت بیشتری تلف شود ما الان میدانیم متاسفانه آمار یک سال اول مجلس بازده زیادی ندارد سال آخر هم طبیعتاً بازده کمی دارد عمده کار مجلس دو سال میانی است حتی در دولت هم همین است دولتها هم وقتی میآیند.
سوال: خب اینها را هم فاز کنیم بهتر میشود دیگر؟
مره صدق: هم فاز کنیم بهتر میشود منتها ورود یک پمپاژ عظیم از نیروهای جدید در زمینه حاکمیت ممکن است که یک سری مشکلات خاص خودش را داشته باشد به خاطر ناآشنایی که ممکن است همه اینها با سیستم حکمرانی داشته باشند این در واقع مسئله پیچیدهای است که در یک جمله واقعاً نمیشود جواب بدهم منتها من هر جنبه قضیه را قبول دارم اینکه متاسفانه به ویژه مثلاً شکلی که مجلس ما دارد سال اول بیشتر به آشنایی میگذرد سال آخر هم نمایندگان بیشتر درگیر مسائل منطقهای و آمادگی برای انتخابات هستند بنابراین آمار کار سال دوم و سوم آمار بالایی است منتها اینکه یک هماهنگی بین این و انتخابات ریاست جمهوری باشد باز ممکن است که یک سری مشکلاتی را ایجاد کند.
سوال: در مجلس دهم کتک کاری و اینها هم شد؟
مره صدق:به هر حال همه جای دنیا وقتی یک بحثهای سیاسی در میگیرد امکان عصبانی شدن و داد زدن هم وجود دارد منتها من شاهد کتک کاری نبودم در مجلس حداقل در جلساتی که بنده حضور داشتم که اکثریت جلسات هم بودم نه! کار به کتک کاری نرسید. شاید بیرون از صحن درگیریهای فیزیکی حتی در مجلس هشتم ایجاد شده بود منتها در صحن من چیزی ندیدم.
سوال: تهدید برای تصویب قوانین مورد نظر دولت یا مثلاً گروههای فشار مختلف چی؟
مره صدق: به هر حال لابی کنها همیشه در مجلس هستند منتها یک نکتهای وجود دارد که آنها معمولا سراغ کسانی میروند که میدانند بهشون جواب مثبت خواهند داد من در واقع برخوردم یک نحوی بود که کمتر که بخواهد لابی بکند سراغ من میآمد، چون میدانستند خیلی به حرفهایشان ممکن است گوش ندهم.
سوال: بسیار خوب نکته دیگر؟
مره صدق: خیلی ممنون هستم از این برنامه من فقط یک پیام دارم برای مردم حتماً باید در انتخابات شرکت کرد وجود یک سری مشکلات را هیچ کسی انکار نمیکند هیچ جای دنیا هیچ شرایط ۱۰۰ درصدی برای کسی وجود ندارد اصلاً روی زمین در شرایط فعلی و طبیعی امکان شرایط مطلوب ۱۰۰ درصد وجود ندارد شرایط مطلوب ۱۰۰ درصد تصوری است که ما از بهشت داریم بنابراین روی زمین شاید پیاده کردنش امکانپذیر نباشد منتها اینکه ما فعالانه برخورد کنیم با انتخابات دو فایده دارد هرچه میزان شرکت ما در انتخابات بیشتر باشد این پیام را به دشمنان کشور میرساند که ملت ایران با همدیگر ایستادهاند و نمیشود بین آنها تفکیک ایجاد کرد و از اختلاف بین آنها سوء استفاده کرد ما ممکن است خیلی دعوای خانوادگی با هم داشته باشیم منتها دعوای خانوادگیمان را سر خیابان جار نمیزنیم در خانه توی سر و کله هم میزنیم و اشکال هم ندارد طبیعی است به ویژه حالا در شرایطی که منطقه پر از تنش است و خیلیها اصلاً وجود یک کشوری به اندازه ایران و بزرگی ایران برایشان ناراحت کننده است و هدف اصلیشان تجزیه کردن ایران به کشورهای کوچک است که راحتتر بشود آنها را زیر فشار قرار داد حضور همه ما در انتخابات خیلی مهم است ممکن است اینهایی که نامزد شدهاند ۱۰۰ درصد مورد نظر ما نباشند تا ۸۰ درصد هم خوب است ۵۰ درصد هم خوب است بنابراین در این لیستها آنقدر تفاوت وجود دارد که هر کسی بتواند کسی را به سلیقه خودش نزدیکتر انتخاب کند و از آن حمایت کند قهر کردن با یک پدیده کار آدمهای بزرگ نیست بچهها قهر میکنند آدمهایی که بالغ شدهاند با هر پدیدهای مواجه میشوند و به صورت منطقی و عقلانی و به دور از خشونت برایش دنبال راه حل میروند.