گسترش فعالیتها در بستر اینترنت و رشد فناوری در سالهای اخیر سرعت بیشتری به خود گرفته و در مسیر تکامل خود بسیاری از مسیرها را هموار میکند؛ اما گسترش شاخ و برگهای گوناگون آن در بسیاری از عرصهها به قدری سرعت گرفته که در کشور ما بسیاری از آن جامانده و حذف میشوند.
در آستانه ی انتخابات چهاردهمین دوره ی ریاست جمهوری و نگاهی به سخنان و شعارهای نامزدها ، یکی از مسائلی که می بایست بیشتر به آن توجه کرد که متاسفانه تا به امروز نشانه ای و حساسیتی نسبت به آن دیده نشده ، همین توسعه فناورانه آنهم در صنعت بانکداری و پرداخت است. عرصه ای که به شدت بر بستر فناوری در حال پیشرفت است و هم اکنون با عنوان بانکداری نوین یا دیجیتال، درهای جدیدی را در این عرصه به روی مشتریان خود گشوده است.
بانکداری نوین چند سالی است که در ایران گسترش یافته و شاهد اجرایی شدن بخشهایی از این فناوری در عرصه بانکداری کشورمان هستیم.
صد البته که حضور همزمان بانکداری دیجیتال در کنار بانکداری سنتی تضادهایی نیز به دنبال داشته که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
بخشی از صنعت بانکداری کشور همچنان متاثر از تفکرات سنتی است و برخی صاحبان نفوذ و تاثیرگذاران، در مسیر ورود بانکها به دنیای مدرن به مانند ترمز و سرعتگیر عمل میکنند.
علیرغم همه فراز و فرودها امروز با ظهور نسل z ،شاهد اقبال گستردهای از ورود فناوری دیجیتال به نظام بانکداری هستیم؛ اما هنوز هستند افرادی که مقابل بخش عظیمی از ضرورتها و پیش شرطهای تحقق بانکداری نوین مقاومت میکنند و راههای زودبازده و پرسود مانند بنگاه داری و سرمایهگذاری در زمین و مسکن را در پیش گرفته اند. اتفاقی که باعث شده تا رهبر معظم انقلاب به صورت مکرر به موضوع بپردازند که البته پیرو آن شاهد دستورات و ابلاغیه هایی برای منع بانکها از بنگاهداری بودیم.
بنگاهداری یکی از روش های سنتی بانکها برای درآمدزایی و سرپا ایستادن طی چند دهه اول انقلاب بود که شاید به ضرورت دوران به کار گرفته شد؛ اما اکنون نه تنها ضرورتی ندارد، بلکه به معضلی بزرگ بدل شده و بانک ها را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است. شاید دلیل واضح و روشن استقبال از این روند در دسترس و مطمئن بودن سود حاصل از آن باشد که در بعضی بانکها و موسسات مالی و در کمال تعجب عمدتا ناتراز را تبدیل به سرمایهگذارانی شکمچران کرده تا در حوزههای مختلف اقتصادی، کسب و کار، مسکن و ... سفره پهن کنند و فضای اقتصادی را به التهاب بکشانند.
در این میان، تحول دیجیتال با وجود مسیر سخت و ناهموار خود میتواند شرایط سرمایهگذاری در عرصههای کم ریسک و دراز مدت را برای بانکها فراهم کند تا در راه رشد و توسعه حوزه بانکی خود گام برداشته و درآمد حاصل از بانکداری دیجیتال یا نوین را صرف رسیدن به اهداف بلندپروازانه خود کنند.
نمونه های متعددی در دنیای دیجیتال نظیر نتفلیکس و آمازون وجود دارند که در نهایت مسیر تمامی فعالیتها و اقدامات آنها به بانکداری نوین ختم میشود و توانستهاند، راههای جدیدی برای درآمدزایی و رسیدن به اهداف رویایی بانکها در عصر دیجیتال فراهم کنند.
بستر فراهم است
شاید این شائبه مطرح شود که امکان ایجاد بانکداری دیجیتال با در نظر گرفتن بسترهای زیرساختی موجود و نیروی انسانی در اختیار، بصورت کامل و ایده آل در کشور وجود ندارد؛ اما در پاسخ این ایهام باید با قاطعیت تاکید کرد، تمامی بسترهای زیرساختی کشور برای رسیدن به بانکداری نوین متناسب با نیازهای جهانی آن وجود دارد و حتی نیروی انسانی داخل کشور از نظر تخصص هیچ چیز از متخصصین خارجی کم ندارند.
به عنوان نمونه NFC (ارتباطات میداننزدیک) برای پرداخت سادهتر و امنتر که به زبان بسیار ساده، یک استاندارد ارتباط بیسیم مبتنی بر مجاورت است و مزایای زیادی به ارمغان میآورد که فناوری جدیدی نیز نیست، سالهاست در کشور همسایه ایران، یعنی «ترکیه» با وجود کمبود زیرساخت و نیروی انسانی در حال اجراست و جامعه ترکیه در حال بهرهبرداری از این امکان است. این در حالی است که ایران در مدت مشابه غنی از زیرساخت و نیروی انسانی متخصص بوده؛ اما بهرهبرداری از آن به صفر تمایل دارد.
شاید بتوان گفت انگیزههای لازم برای سوق یافتن به درآمدزایی از طریق ابزاریهای نوین بانکداری وجود ندارد یا اینکه بنگاه داری، درآمدهای سهلالوصولتر و سریعتری نسبت به سرمایه گذاری در عرصههای جدید و فناورانه دارد.
دولت آینده و نظام بانکی و بخصوص مدیران تاثیرگذار آن باید به این باور برسند که در شرایط کنونی هر روز نسل z وابستگی خود را به فضای دیجیتال بیش از پیش به رخ میکشد و اصرار و پافشاری بر سنتگرایی جز گذاشتن خود در لبه پرتگاه با طنابی پوسیده نیست.
به هر حال، نباید فراموش کنیم که فناوری منتظر ما نمیماند و هرچه دیرتر به سمت آن حرکت کنیم زمان، انرژی و هزینه بیشتری برای رسیدن به فناوریهای نوین و برابری با دنیا در این عرصه صرف خواهد شد و نسلهای آینده در انتظار سنتهای ما نمیمانند.
صادقانه باید به نامزدهای انتخاباتی و فردی که از این میان به عنوان رییس جمهور منتخب خواهد بود گفت تحول نظام بانکی درد دارد؛ اما این درد نه در برخوردها بلکه در عبور از سنتها شکل میگیرد و باور به تاثیر استفاده درست از فناوری.
نظام بانکی ایران که در دهههای گذشته پیشتاز تبادلات الکترونیکی بوده و به جد میتوانیم آن را در زمینه تبادلات الکترونیک از پیشتازان این نوع تبادلات حتی در سطح جهانی بدانیم؛ آنهم نه در ادعا بلکه به شهادت آمار بانک مرکزی که از کاهش میزان اسکناس و مسکوک در دست مردم همزمان با ثبات میزان ارزش تراکنشها شاپرک در سطح 14 درصد از کل نقدینگی کشور خبر میدهد، آنهم از سال 1399 به این سو؛ یعنی در دورهای که رشد نقدینگی جهشی بوده است. اتفاقی که گویای جایگاه پر اهمیت تبادلات الکترونیکی پول در اقتصاد ایران است.
موانع خودساخته
حال در این شرایط بسنده کردن به درگاههایی مانند پوز که یکی از چندین پایانه تبادلاتی در بانکداری الکترونیک تلقی می شود، صد البته بیتوجهی به فناوریهای دیگر مانند NFC و بسیاری مدلهای پیشرفته و نوین دیگر است.
متاسفانه در برشمردن موانع خودساخته تحول دیجیتال در نظام بانکی، پافشاری بر ابزارهای سنتی مانند پوز و کارتهای بانکی فعلی تنها مشتی نمونه خروار است که شاید ریشه در تضاد منافع برخی دارد و گویای این نکته است که عبور از همین مرزهای نازک اگر ممکن نشود، نظام بانکی نمی تواند تن به تحولات جدیتری مانند فاصله گرفتن از بنگاهداری بدهد.
در نهایت باید فریاد کرد،این یک حقیقت آشکار است که نباید بر آن چشمها را ببنیدم؛ نظامی که خلق ارزش و بهرهوری را در روشهای جدید و فناوریهای بهرهور دنیای دیجیتال جستجو نمیکند و به هر علتی از آن میهراسد، نمیتواند از بندناف بنگاهداری و منافع حاصل از آن بینیاز شود و در نهایت غرق خواهد شد.
در کلام و زبان میتوان به این مسیر یعنی تحول دیجیتال به عنوان راهکار عبور از چالش امروز نظام بانکی اشاره کرد و برآن صحه گذاشت ولی تا زمانی که خرید، فروش، تولید و واردات ابزارهای سنتی در چرخه مبادلات بانکها و صنعت پرداخت برای برخی رانتهای کلان داشته باشد؛ تضاد منافع حاصله مانع تحول دیجیتال شده و نمیتوان انتظار داشت، نظام بانکی به نقطهای عزیمت کند که باید.