به گزارش تابناک به نقل از خبرآنلاین؛ گاهبهگاه پیش میآید که موسسههای عمومی، فسیلها را خریداری کنند اما اکثر آنها مقرونبهصرفه نیستند. موزهها نمیتوانند میلیونها دلار برای تهیه هر جمجمه دایناسوری که به حراج گذاشته میشود، خرج کنند؛ به این معنی که فسیلهای مهم علمی برای مدت کوتاهی در وبسایتهای حراج و رسانهها ظاهر میشوند؛ سپس به خانه کلکسیونرها رفته، ناپدید شده و دیگر دیده نمیشوند. از طرفی فسیلهای زیادی وجود دارند که حتی به حراج عمومی هم نمیرسند و ناپدید میشوند.
صرفنظر ازنظرات شخصی در مورد مالکیت خصوصی و عمومی، نادیده گرفتن تأثیر تجارت فسیلی غیرممکن است. بدیهی است که ممنوعیت حفاری و صادرات غیرقانونی، افراد را به این کار تشویق میکند. توجه رسانهها به اسکلتها و برنامههای تلویزیونی که فقط فسیلها را با ارزش دلاری هر استخوان معرفی میکنند؛ فقط بنزین روی آتش این ماجرا میریزد.
تاکنون نمونههای زیادی از حملونقل و جمعآوری فسیلها و انتقال آنها دیده شده؛ اما تنها تعداد کمی از آنها به کشورهای مبدأ بازگردانده شده است. حتی انتظار نمیرود که بازرسان گمرکی آنقدر که از انواع رایجتر قاچاق و قوانین دولتی، ملی یا بینالمللی آنها اطلاع دارند؛ درباره سنگوارهها (فسیلها) اطلاع داشته باشند.
از دید دیرینهشناسان نیز واقعه غمانگیز است که در حفاری باشید و دائماً استخوانهای خردشده پیدا کنید و متوجه شوید که شکارچیان غیرقانونی، جمجمهای را برای کندن دندانهای باارزش آنها از بین بردهاند، یا به نمایشگاهی تجاری بروید و ردیفهایی از نمونهها را از کشورهایی ببینید که ممنوعیت شدید و مطلق دارند. هرگونه حفاری یا صادرات حتی نمونههایی که بهصورت قانونی معامله شدهاند، به دلیل داشتن تعداد بسیار کمی از استخوانهای اصلی موردبررسی قرارگرفتهاند (اسکلتهای ناقص اغلب بااستخوانهای جایگزین و به دست آمده از نمونههای دیگر تکمیل میشوند).
حتی شاید تعاریف عجیبوغریب برای بازاریابی اسکلتها به گوش شما برسد؛ بدیهی است که از دید دیرینهشناس، این تعاریف خندهدار باشد. این ادعاها توسط دانشمندان تأیید نشده و مطالعه نشده است، دقیقاً به این دلیل که آثار در دست کلکسیونرهای خصوصی هستند و برای تحقیق در دسترس نیستند. این موضوع به برخی مجوز خلاقیت میدهد تا فسیل را تبلیغ کنند و ادعا کنند که این فسیل، برخی از سؤالات علمی را حل میکند یا اولین رکورد از یک ویژگی یا شرایط است، اما این کار برای افزایش قیمت انجام میشود. عمق فاجعه اینجاست که هرچه قیمت بیشتر میشود، خریداری فسیل برای موزهها غیرممکنتر میشود.
هر فسیلی ازنظر علمی ارزشمند نیست. بسیاری از چیزها مانند آمونیومهای کوچک، دندانهای کوسه، یا تکههای کوچک استخوان آنقدر زیادند که دانشمندان میتوانند در صورت نیاز به هزاران مورد دسترسی داشته باشند. اما هزاران مورد با ارزش باورنکردنی وجود دارد که در دستان شخصی ناپدید میشوند. بنابراین سخت است که تجارت غیرقانونی اموال کشورها را نادیده بگیریم.
حتی زمانی که آثار مصادره و به کشور بازگردانده میشود، میتواند ارزش بسیار محدودی داشته باشد. هیچ اطلاعات قابلاعتمادی از آنها به دست نمیآید. بهعنوانمثال اینکه فسیل دقیقاً از کجا آمده، جه قدمتی دارد، چه یافتههای دیگری ازآنجا آمدهاند، یا اینکه نمونه قبل از رسیدن به موزه چگونه نگهداری شده است، کاملاً مجعول است. بنابراین حتی بازیابی فسیلهایی که بهطور غیرقانونی خریدوفروش میشوند، کمک چندانی به علم نمیکند.
امیدی نیست که چنین تجارتهایی بهزودی متوقف شوند. نگران نبودن برای آثاری که در دستان ناپیدا خریدوفروش میشوند، بسیار سخت است، چراکه این آثار کمکهای بزرگی به علم و تاریخ سیاره ما میکنند. فسیلها منبعی محدود با گستره ناشناخته هستند. ممکن است دانشمندان هرگز استگوزاروس دیگری پیدا نکنند، یا اگر پیدا کردند هرگز اینقدر بزرگ و کامل نباشد. موزهها نیز معمولاً نمیتوانند میلیونها دلار را در کوتاهمدت به دست بیاورند و برای خرید فسیل بپردازند.