به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه 30 تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حمله مقاومت یمن به قلب تل آویو، مطالبه دولت وحدت ملی در گرو پذیرش تفاوتها، حواشی شورای راهبری انتخاب وزرای کابینه ۱۴، صفحه آبی، هرج و مرج غیرمنتظرهای در جان رایانههای دنیا، واکنشها به تیتر گورباچف ایرانی در یکی از روزنامهها در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
ابوالفضل صفری طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: در سال ۱۳۹۷ کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر را سران پنج کشور ساحلی این دریا امضا کردند. در ماده ۱۴ متن آن آمده است: «مسیرهای بافهها و خطوط لوله زیردریایی بر اساس توافق با طرفی که بافه یا خط لوله از بخش بستر آن عبور میکند، تعیین خواهد شد.» این بخش از کنوانسیون امضا شده توسط حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران، غرب را برای عملیاتیسازی پروژه خط لوله ترانسکاسپین امیدوار میکند. بهنحویکه در مارس ۲۰۱۹ دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت امریکا در پیام تبریک به رئیسجمهور ترکمنستان، امضای کنوانسیون دریای خزر را یک فرصت جدید برای ساختن خط لوله ترانسکاسپین مینامد. خط لوله ترانسکاسپین در چارچوب راهبرد محرومسازی ایران از مزایای جغرافیاییاش در ترانزیت انرژی ترکمنستان به اروپا، توسط امریکاییها مطرح میشود. بر این اساس، خط لولهای به طول ۳۰۰ کیلومتر با ظرفیت انتقال سالانه ۳۰۰ میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان از بستر دریای خزر عبور نموده و به آذربایجان رسیده و از خاک آذربایجان در قالب کریدور جنوبی انرژی به اروپا امتداد مییافت. طی دو دهه اخیر قراردادهای متعددی میان ترکمنستان، آذربایجان و شرکتها و نهادهای غربی برای اجرایی کردن پروژه ترانسکاسپین منعقد میشود، اما به دلیل مخالفت تهران و مسکو با عبور خط لوله از بستر دریای خزر هیچکدام به سرانجام نمیرسند تا با امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در سال ۱۳۹۷، غرب دوباره به اجرای خط لوله ترانسکاسپین و اثربخشی راهبردش در منزویسازی ایران امیدوار میشود.
با پایان دولت دوازدهم و انتخاب شهید رئیسی بهعنوان رئیسجمهور ایران، گفتمان «عزت و تعامل» جایگزین گفتمان «توسعه وابستهگرا» در سیاست خارجی ایران شده و سیاست «غربگرایی» به سیاست «همسایگی» تغییر مییابد. یکی از دستورکارهای سیاست خارجی در دولت شهید رئیسی و با وزارت شهید امیرعبداللهیان تعامل حداکثری با همسایگان و کشورهای آسیایی بود. در این چارچوب جمهوری اسلامی ایران به سرعت توانست وارد سازمانهای منطقهای و بینالمللی مانند سازمان شانگهای و بریکس شده و روابط خود را با کشورهای همسایه از جمله همسایگان شمالی که در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی و وزارت جواد ظریف به سردی گراییده بود احیا کرده و تقویت سازد. در این چارچوب، کریدور شمال-جنوب بهعنوان یکی از پروژههای راهبردی برای روسیه و ایران در اولویت همکاریهای طرفین قرار میگیرد. کریدوری که عملیاتی شدن آن در نقطه مقابل طرحهای غرب برای منزویسازی و محروم نمودن ایران از بهرهمند شدن از مزایای ژئوپلیتیکاش بود. با وقوع جنگ اوکراین و نیاز روسیه به تغییر جهت جریان انرژی خود از غرب به شرق، کریدور شمال-جنوب اهمیت مضاعف یافت، زیرا این کریدور همانند هر کریدور دیگری، محدود به حمل کالا نبوده و بستر لازم برای عبور جریانهای مختلف مانند انرژی است.
در ششم تیرماه ۱۴۰۳ و در شرایطی که جامعه درگیر حواشی انتخابات زودرس بود، «الکس میلر» نماینده ویژه رئیسجمهور فدراسیون روسیه به تهران آمده و با «محمد مخبر» سرپرست ریاستجمهوری دیدار کرد و در مراسمی با حضور آنها قرارداد صادرات گاز روسیه به ایران امضا میشود. در ۲۷ تیرماه جواد اوجی، وزیر نفت دولت شهید رئیسی در خصوص این قرارداد که آن را قراردادی بیسابقه و اوج سیاست همسایگی شهید رئیسی میخواند، اظهار میدارد که طبق این قرارداد روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی از طریق خط لولهای که در بستر دریای خزر ساخته خواهد شد از روسیه به ایران و از ایران به همسایگان صادر خواهد شد که میتواند ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار برای تهران ارزآوری داشته باشد. اگر در روزهای مرداد ۱۳۹۷ به نظر میرسید که تهران در برابر پروژههای ضدایرانی غرب در مجاورت مرزهایش تسلیم شده است، در تیرماه ۱۴۰۳ وضعیت بهنحو دیگری رقم میخورد. بستر دریای خزر که قرار بود برای محرومسازی و فقیرسازی مردم ایران مورد استفاده غرب قرار بگیرد حالا برای اتصال جریانهای انرژی دو غول گازی دنیا یعنی ایران و روسیه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. تهران بعد از سالها درگیر بودن با عقبه فارسیزبان محور غربی-عبری-عربی در مراکز تصمیمسازی که برنامهریزی برای تبدیل شدن ایران به هاب انرژی را به ریشخند میگرفتند (و همزمان تلاشهای رژیم صهیونیستی برای تبدیل شدن به هاب انرژی مدیترانه شرقی را تحسین مینمودند) حالا گام بلندی برای تبدیل شدن به هاب انرژی در غرب آسیا برداشته است. ایران با این قرارداد میتواند ناترازی انرژی خود را سامان دهد، برای صادرات انرژی به کشورهای همسایه برنامهریزی گستردهتری داشته باشد، درآمد ارزی خود را به نحو چشمگیری افزایش دهد، شاهد ورود سرمایهها و فناوری به داخل مرزهای ایران باشد، نفوذ منطقهای و بینالمللی خود را گسترش دهد، مشارکت با روسیه را تا سطح راهبردی ارتقا دهد، از تله منزویسازی ژئوپلیتیک غرب آزاد شود و همچنین برای صادرات الانجی بسترسازی و ظرفیتسازی کند. تهران با مجاهدتهای شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان امروز از تلههای ژئوپلیتیک غرب در مجاورت مرزهایش فاصله گرفته و فرصتهای تاریخی را در کف دستانش دارد. دولت چهاردهم در عینیتبخشی به این فرصتها نقش حیاتی دارد. امید که مسئولان دولت آینده و نمایندگان مجلس متوجه این مهم باشند.
محمدصادق جنانصفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان رییسجمهور «یهویی» و سختی راه نوشت: پیش از اینکه فاجعه سقوط هلیکوپتر برای شهیدرییسی رخ دهد در تصور هیچ ایرانی نمیگنجید که رییس دولت چهاردهم فردی به نام مسعود پزشکیان شود. مسعود پزشکیان، اما در ثبتنام برای رقابت در انتخابات ۸ تیرماه از سوی شورای نگهبان دستچین شد و در حالی که علی لاریجانی از اصولگرایان استخوان خردکرده فاقد صلاحیت دانسته شد به جمع شش نفری پیوست که در فینال حاضر بودند. این وضعیت و تقاضای «یهویی» رییسجمهور شدن از سوی پزشکیان به بهت ملی منجر شد.
به همین دلیل بود که در انتخابات ۸ تیرماه ۶۰ درصد ایرانیان واجد حق رای دادن از حق خود استفاده نکردند. در حالی که دوقطبی شدن مبارزه چهاردهم بین جلیلی و پزشکیان آشکار میشد سپهر سیاست در ایران گونهای چرخید که همه اصلاحطلبان پشت پزشکیان ایستادند. در انتخابات ۱۵ تیرماه شمار رایدهندگان به پزشکیان از شمار رایدهندگان به جلیلی جلو زد و او روز ۱۶ تیر ماه ۱۴۰۳ رییسجمهور منتخب شد.
تا اینجای داستان چهاردهم خوب جلو رفت، اما پیامدهای رییسجمهور یهویی شدن گریبان او را گرفته و به این زودیها هم دست از سر پزشکیان برنخواهد داشت.
یکی از پیامدهای یهویی رییسجمهور شدن این است که همه نیروهای سیاسی دوست و منتقد از او سهم میخواهند. کار تا جایی پیش رفته است که به پزشکیان آدرس میدهند و میگویند اگر دولت آرام میخواهد باید از همه نیروها در کابینه و دولت استفاده کند. از سوی دیگر رییسجمهور یهویی برای پیشبرد برنامههایش تا پیش از اینکه تحلیف و تنفیذ شود کارش را به یک سیاستمدار حرفهای داده است که درون و بیرون او را نمیتوان به سادگی با هم سازگار دید.
محمدجواد ظریف در این روزهای تازه سپری شده جوری رفتار کرده که گویا او بوده است که رای به چنگ آورده و حالا میخواهد دولت تشکیل دهد.
نگاهی به کمیتههای منتخب و نیز به اعضای شورای راهبری نشان میدهد سهم نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سابق بر دیگر گروهها غلبه دارد. در این شورای راهبری کسانی هستند که تا چند روز پیش از جریان مبارزه انتخاباتی دودل بودند که رای دهند یا نه. غیبت نیروهای با سابقه که نماینده گروههایی از جامعه هستند و نیز فقدان نیروهایی که به هر حال با جامعه ایرانی بیشتر آشنایند تعجببرانگیز است و واکاوی واکنشهای رخ داده در گروههایی که شبکههای اجتماعی را به خدمت گرفتهاند نشان میدهد از وضعیت رضایت ندارند.
تاکید چند باره ظریف بر اینکه ۶۰درصد وزیران کسانی خواهند بود که تا امروز وزیر نبودهاند حالا به پاشنه آشیل کابینه تبدیل شده و تردیدها درباره کارآمدی راهبرد به کار گرفته را بیشتر کرده است. رییسجمهور یهویی هم دردسرهای خود را دارد
سید جلال فیاضی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان دندانهای اسب پیشکش را بشمارید! نوشت: پایان انتخابات تا تنفیذ، تحلیف، معرفی کابینه، رای اعتماد وآغاز به کار دولت جدید، اگرچه کوتاه، اما فرصت مغتنمی برای انتقال دقیق دولت است. رئیس قوه قضاییه چندی قبل در مصاحبهای گفته بود اگر دو کلمه «دولت قبل» را از برخی بگیرند، دیگر حرفی برای گفتن ندارند. در مناظرات هم با کلیدواژه «دولت سوم روحانی» برای پزشکیان، همه حملات متوجه «دولت قبل» بود. اگرچه پزشکیان هرگز خود را تداوم دولت روحانی ندانست. کیهان دولت سیزدهم را «اسب زین شده»ای دانسته که زیر پای رئیس جمهور جدید قرار میگیرد. اگرچه یک ضرب المثل ایرانی میگوید: «دندان اسب پیشکش را نمیشمارند»، اما من به ظریف رئیس شورای راهبری دوره انتقال دولت چهاردهم پیشنهاد میکنم این بار حتماً «دندانهای اسب پیشکش زین شده» را بشمارند. تردیدی نیست که شهید رئیسی تلاشهای زیادی برای حل مشکلات و اعتلای کشور انجام داد و کامیابیها و ناکامیهایی داشت. بهتر آن است که هیئتی از معتمدین و افراد مرضیالطرفین با نظارت نمایندگانی ازسوی مجلس و قوه قضاییه این کامیابیها و ناکامیها را ثبت کنند و به طور شفاف منتشر کنند تا کلیدواژه «دولت قبل» از دولت مستقر گرفته شود. حتی معتقدم بهتر است از این فرصت برای شمردن دندانهای اسبی که روحانی به شهید رئیسی پیشکش کرد -و بسیار مورد مناقشه است- نیز استفاده کنند. پیشنهاد میکنم موارد زیر شفاف شود:
۱- تمام شاخصهای اقتصادی؛ تورم، نقدینگی، نرخ بیکاری، تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی، رشد نقدینگی، موجودی خزانه، ذخایر ارزی، بدهی دولت، ذخایر کالاهای اساسی و دارو و... در ابتدا و انتهای دولت سیزدهم ثبت شود. حتی ادعاهایی که توسط برخی مطرح شده راستی آزمایی شود؛ از جمله در اردیبهشت امسال همتی رئیس کل اسبق بانک مرکزی مدعی شده است که در دوسال و نیم عمر دولت سیزدهم ۶۰۰ هزار میلیارد تومان -یعنی بیشتر از چاپ اسکناس از دوران هخامنشی - پول چاپ شده که عامل عمده تورم و افزایش قیمت ارز بوده است. آیا این ادعا درست است؟
۲ -نرخ دلار، سکه، مسکن، خودرو و نیز قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم نظیر گوشت، برنج، تخم مرغ، روغن، لبنیات، شکر و... در ابتدا و انتهای دولت سیزدهم ثبت شود.
۳- وضعیت پروژههای نیمه تمام، آغاز شده، افتتاح شده و در آستانه افتتاح، همچنین مراکز تعطیل و احیاشده در ابتدا و انتهای دولت سیزدهم کاملاً شفاف شود.
۴ - اقدامات زیربنایی و ساختاری دولت سیزدهم برای ایجاد تحول در نظام پولی، مالی، بانکی، اداری، گمرکی و... و میزان پیشرفت آنها را ثبت کنید.
۵- میزان دقیق سرمایهگذاری خارجی و کشورهای سرمایه گذاری کننده در سه دولت و پروژههایی که با این سرمایهگذاری آغاز شده و میزان پیشرفت آنها ثبت شود.
۶-وضعیت هلدینگها و شرکتهای بزرگ دولتی به ویژه؛ هلدینگ شستا وابسته به تامین اجتماعی، شرکتهای دولتی وابسته به ایران خودرو، سایپا، فولاد، پتروشیمی، نفت، صمت و سایر وزارتخانهها و حتی نهادهای حاکمیتی و صندوقهای بیمه و... در ابتدا و انتهای دولت سیزدهم نیز میتواند در ارزیابی تحولات گذشته و آینده بسیار موثر باشد.
۷- وضعیت موجود امکانات زیربنایی؛ آب، برق و گاز و ناترازیهای آن به طور شفاف ثبت شود و به ویژه میزان سرمایهگذاری در هر یک از این بخشها در دولتهای روحانی و شهید رئیسی ثبت گردد تا دراین موارد هم وضعیت سه دولت روشن و شفاف باشد.
در بررسی کامیابیها و ناکامیهای سه دولت اخیر، موضوعات مهم مورد مناقشه؛ تحریم، برجام و FATF است. اما ازآن جا که در هر سه مورد علاوه برنقش دولتها نقش عوامل خارج از دولت هم بسیار موثر بوده و در ایام مناظره و روزهای اخیر درباره این دو مورد اظهاراتی مطرح شده است لذا در فرصت دیگری درباره آن سخن خواهم گفت. البته موارد دیگری هم برای شفاف سازی در آغاز دولت چهاردهم وجود دارد که از حوصله این مقال خارج است. میدانم که زمان برای این کار مهم کافی نیست، ولی اگر این کار -یک بار برای همیشه- انجام شود و چند ماه هم طول بکشد یکی از مهمترین مشکلات کشور یعنی مناقشههای لاینحل حل میشود و رویه تحویل مستند دولت درآینده به یک روال قطعی و رسمی تبدیل شده و به مناقشه بین «دولت مستقر» و «دولت قبل» خاتمه میدهد. رئیس جمهور پزشکیان هم کلید حل مشکلات جامعه را پایان مناقشات و اختلافات داخلی و کمک همه به پیشرفت کشور میداند. انتظار میرود با شمردن دقیق «دندانهای اسب پیشکش زین شده» دولت سیزدهم به دولت چهاردهم و انتشار آن برای اطلاع مردم و راستی آزمایی همه ادعاها، واژه «دولت قبل» از ادبیات «دولت جدید» حذف شود و اهالی سیاست و دولتمردان درباره امروز و رو به فردا سخن بگویند نه درباره دیروز!