صاحب کتاب عون المعبود که شرح کتاب سنن ابی داوود است، مینویسد:
بدان که در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام ، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردی از اهل بیت (علیهمالسّلام) ظهور میکند که دین را یاری، و عدل را آشکار میکند... نامش، مهدی است و عیسی، بعد از مهدی یا هم زمان با مهدی، نزول، و او را در کشتن دجال یاری، و در نماز به او اقتدا میکند.
احادیث مربوط به مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را عدّهای از بزرگان آوردهاند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذی، ابن ماجه، بزار، حاکم، طبرانی، ابویعلی. سند این احادیث، برخی، صحیح و برخی دیگر، حسن و یا ضعیف است.[۱][۲]
یکی دیگر از علمای اهل سنّت مینویسد:
روایات فراوانی دربارهی مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) وارد شده به حدّی که به حدّ تواتر میرسد. این امر، در میان علمای اهل سنّت شیوع دارد، به گونهای که از جمله معتقدات آنان به شمار میآید.
نیز یکی دیگر از علمای اهل سنّت نوشته است:
احادیث مهدی (علیهالسّلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه نقل، و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونهای که مجموع آنها، مفید علم قطعی است. به همین دلیل، ایمان به ظهور مهدی، واجب است، همان گونهای که این وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.[۳][۴]
ابن کثیر نیز در البدایة و النهایة میگوید:
مهدی، در آخرالزمان میآید و زمین را پر از عدل و قسط میکند، همان گونه که پر از جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدی را در جلد جداگانهای گرد آوردیم، همان گونه که ابوداوود در سنن خود، کتاب جداگانهای را به آن اختصاص داده است.[۵]
۲ - تواتر روایات مهدویت در اهل سنت
از این مطالب که از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم میشود که مسئلهی مهدویت و اعتقاد به ظهور مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) جزء عقاید ثابت اهل سنّت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت، در میان آنان، به حدّ تواتر رسیده است.
کتابهای متعدّد و متنوعی دربارهی ظهور آن حضرت از سوی علمای اهل سنّت تالیف شده است به گونهای که شیخ محمّد ایروانی در کتاب الامام المهدی مینویسد:
اهل سنّت، کتابهای متعدّدی در گردآوری روایات مربوط به امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) و این که در آخرالزمان شخصی به اسم مهدی ظهور خواهد کرد، نوشتهاند. تا حدّی که من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سی کتاب در این باره تالیف کردهاند.[۶]
۳ - سعی در تضعیف روایات مهدویّت
هر چند این مسئله، مورد اتفاق اهل سنّت و شیعه است، امّا تعداد انگشت شماری از اهل سنّت، احادیث مربوط به امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را ضعیف میانگارند. مثلاً، ابن خلدون در تاریخ خود، این احادیث را ضعیف میشمارد[۷] و یا رشید رضا (مؤلف تفسیر المنار) در ذیل آیهی سی و دوم سوره توبه، به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره میکند.[۸][۹]البتّه، این دو، دلیلی بر ادعای خود نیاوردهاند و تنها به مطالبی واهی استناد کردهاند. سخنان آن دو، از سوی دیگر علمای اهل سنّت، به شدت ردّ شده است. و در تالیفات علمای شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است.
۴ - کثرت روایات مهدویّت در اهل سنّت
خود ابن خلدون، در بیان عقیدهی مسلمانان در مورد امام مهدی (علیهالسّلام) مینویسد:
مشهور بین همهی اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردی از اهل بیت (علیهمالسّلام) ظهور میکند که دین را حمایت، و عدل را آشکار میکند و مسلمانان از او پیروی میکنند و او بر ممالک اسلامی استیلا مییابد. آن شخص، مهدی نامیده میشود.[۱۰]»
بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوی وی خدشهای بر اتّفاق نظر اهل سنّت در مورد ظهور مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) وارد نمیکند، زیرا، این اعتقاد، ناشی از کثرت احادیثی است که از طرق عامه نقل شده است. ما، در زیر، به ذکر برخی از کسانی که از این گونه احادیث را در کتابهای خود آوردهاند، میپردازیم، هر چند، تقریباً، میتوان ادعا کرد که تمام کتابهای معتبر حدیثی اهل سنّت، حدّاقل، چند مورد از احادیث امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را ذکر کردهاند:
۱- ابن سعد (متوفی ۲۳۰ هـ)، ۲- ابن ابی شیبه (متوفی ۲۳۵ هـ)، ۳- احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱ هـ)، ۴- بخاری (متوفی ۲۷۳ هـ)، ۵- مسلم (متوفی ۲۶۱ هـ)، ۶- ابن ماجه (متوفی ۲۷۳)، ۷- ابوبکر اسکافی (متوفی ۲۷۳ هـ)، ۸- ترمذی (متوفی ۲۷۹ هـ)، ۹- طبری (متوفی ۳۸۰)، ۱۰- ابن قتیبه دینوری (متوفی ۲۷۶)، ۱۱- بربهاری (متوفی ۳۲۹)، ۱۲- حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵)، ۱۳- بیهقی (متوفی ۴۵۸)، ۱۴- خطیب بغدادی (متوفی ۴۶۳)، ۱۵- ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶). [۱۱]
۵ - اوصاف امام مهدی از دیدگاه اهل سنّت
اوصافی که در کتابهای اهل سنّت برای امام مهدی (علیهالسّلام) ذکر شده، بر گرفته از احادیثی است که آنان از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکنند و در کلیات، با اوصاف ذکر شده در کتابهای علمای شیعه، فرقی ندارد. ما، در فصلهای آینده، به آنها اشاره خواهیم کرد. در این قسمت، به ذکر چند روایت از کتابهای حدیثی اهل سنت، اکتفا میکنیم:
۱- عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اَنّه قال: «لا تذهب الدنیا حتّی یملک العرب رجلٌ من اهل بیتی یواطیء اسمه اسمی،[۱۲][۱۳][۱۴] دنیا به پایان نمیرسد، مگر آن که مردی از اهل بیت من که اسمش اسم من است، مالک عرب شود».
۲- عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «لا تقوم الساعةُ حتّی تملا الارض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من اهل بیتی مَن یملاها قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً،[۱۵][۱۶] قیامت بر پا نمیشود تا این که زمین پر از ظلم و جور و دشمنی شود و سپس از اهل بیت من، شخصی ظهور میکند که زمین را پر از عدل و قسط میکند همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».
۳- عبدالله بن مسعود از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که آن حضرت فرمود:
«لو لم یبق من الدنیا یوم لطول الله ذالک الیوم حتّی یبعثَ فیه رجلا منّی اوْ من اهل بیتی یملا الارض قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً،[۱۷] اگر از دنیا، فقط یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را طولانی میکند تا در آن روز، مردی از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».
۶ - تفاوت مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت
مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت با مهدویّت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
همان گونه که گفته شد، اهل سنّت، بالاتفاق، به مهدویّت معتقد هستند و به دلیل وجود روایتهای متواتر، ظهور حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعی خود میدانند، امّا برخلاف شیعه امامیه که معتقدند، امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف)، فرزند امام حسن عسکری (علیهالسّلام) است و هم اکنون نیز زنده و غایب است، به چند گروه تقسیم میشوند:
۶.۱ - تفاوت اقوال در ولادت و حیات
عدّهای از اهل سنّت، مدعی هستند که مهدی، همان عیسی بن مریم است و در این مورد، به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد میکنند.[۱۸]
تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی، از اولاد عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد میکنند که در کنز العمال ذکر شده است.[۱۹]
عدهای نیز معتقدند، مهدی از اولاد امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) است و نه امام حسین (علیهالسّلام). [۲۰][۲۱]
گروهی میگویند، پدر امام مهدی، هم نام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبدالله بود، پس مهدی بن حسن عسکری (علیهالسّلام) نمیتواند مهدی موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.[۲۲]
۶.۲ - اقوال درباره نزول حضرت عیسی
جمعی از آنان، همانند امامیه معتقدند، که امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) از اولاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد، چنان که در روایتهای متعدد آمده است: از ام سلمه نقل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛[۲۳] مهدی، از عترت من و از فرزندان فاطمه است».
جابر بن عبدالله از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) نزول خواهد کرد.[۲۴]
عبدالله بن عمر میگوید: «المهدی الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (علیهالسّلام)، [۲۵] مهدی، کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول میکند و پشت سر او نماز میخواند».
این گروه، حدیثی را که میگوید: «مهدی، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است»، قبول نمیکند.
ذهبی میگوید: تفرد به محمّد بن الولید مولی بنیهاشم و کان یضع الحدیث،[۲۶]این حدیث را تنها محمد بن ولید، آزاد کردهی بنیهاشم گفته است. و او، جاعل حدیث بود.
البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) و غیبت او را قبول ندارند.
ابن حجر هیتمی ادعا میکند: «همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند که مهدی غیر از حجت (عجاللهتعالیفرجهالشریف) است، چون، غیبت یک شخص، آن هم با این مدّت طولانی، از خوارق عادات است...». [۲۷]
۶.۳ - پاسخ شبهات اهل سنت
در پاسخ گروه اخیر باید گفت:
۶.۳.۱ - روایات نبوی اسامی ائمه
اوّلا، روایات نبوی متعدّدی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نامهای آنان به طور روشن معرفی کردهاند، پس سخن او، باطل است.
از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل، نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و سؤالهای بسیاری را مطرح کرد. او، از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین وصی من علی (علیهالسّلام) و پس از او، حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) و امامان نه گانه از فرزندان اویند». نعثل پرسید: «نام آنان چیست؟». حضرت، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (عجاللهتعالیفرجهالشریف) شمردند.[۲۸][۲۹]
رسول خدا، در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمهی بعد از علی (علیهالسّلام) سوال کرده بود، فرمود: «بعد از علی (علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) امام هستند، سپس سید العابدین در زمان خودش، علی بن حسین (علیهالسّلام)، سپس محمّد بن علی باقر (علیهالسّلام). تو، او را خواهی دید. وقتی او را دیدی، سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمّد صادق (علیهالسّلام)، سپس موسی بن جعفر کاظم (علیهالسّلام)، سپس علی بن موسی رضا (علیهالسّلام)، سپس محمّد بن علی جواد (علیهالسّلام)، سپس علی بن محمّد نقی (علیهالسّلام)، سپس حسن بن علیّ زکیّ (علیهالسّلام)، و پس از او، قائم بالحق مهدی امت من، (م ح م د بن حسن صاحب زمان (علیهالسّلام) امام است. او، زمین را پر از قسط و عدل میکند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است». [۳۰][۳۱]
۶.۳.۲ - شواهدوگزارشهایتاریخی
ثانیاً، شواهد تاریخی و گزارشهای بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کردهاند. برای نمونه، چند مورد از اقوال اهل سنّت نقل میشود:
۱- حافظ سلیمان حنفی میگوید: «خبر معلوم نزد محقّقان و موثقان، این است که ولادت قائم (عجاللهتعالیفرجهالشریف) در شب پانزدهم شعبان (۲۵۵. ق) در شهر سامرا واقع شده است». [۳۲]
۲- خواجه محمد پارسا، در کتاب فصل الخطاب گفته است: «یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده میشود، باقی نگذاشت. او، در نیمهی شعبان سال ۲۵۵ هجری متولّد شد. مادرش، نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت». [۳۳]
۳- ابن خلکان در وفیات الاعیان مینویسد: «ابوالقاسم محمّد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمّدجواد.... دوازدهمین امام از ائمهی دوازده گانه شیعه است که به «حجت» معروف است... ولادت او، روز جمعه، نیمهی شعبان سال ۲۵۵ هـ. ق است». [۳۴]
۴- ذهبی نیز در سه کتاب از کتابهایش، به ولادت امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال ۲۵۶ هـ. ق مینویسد: «در این سال، محمّدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمّدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی، به دنیا آمد. کنیهاش، ابوالقاسم است و رافضیان، او را الخلف الحجة، مهدی، منتظر و صاحب الزمان مینامند. و او آخرین امام از ائمهی دوازده گانه است». [۳۵]
۵- خیرالدین زرکلی (متوفی ۱۳۹۶ هـ. ق) از علمای معاصر اهل سنّت نیز در کتاب الاعلام مینویسد: «او، در سامراء به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش، پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و در سال ۲۶۵ هـ. ق غایب شده است». [۳۶]
۷ - نتیجهگیری
آیة الله ا صافی در کتاب مهدویت، بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام میبرد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کردهاند.[۳۷] بنابراین، اگر برخی از اهل سنّت میگویند: «حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) به دنیا نیامده است» ادعایی بی اساس است که حتّی با گفتهها و نوشتههای بزرگان خودشان نیز سازگار نیست.
شاید برخی از اهل سنّت همانند ابن حجر هیتمی، طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) بدانند، ولی باید گفت، خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر، نهصد و پنجاه سال عمر بدهد، آیا قدرت ندارد به مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) عمر طولانی عنایت کند؟[۳۸] خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی، خضر، صالح، و... معتقدند.
نتیجه این که ولادت حضرت مهدی، امری است مسلّم و قطعی و خود اهل سنّت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزههای دیگری وجود دارد که نمیگذارد حق را بازگو کنند و حقانیت شیعه و وجود امام زمان (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را ثابت کنند.
۸ - پانویس
۱. ↑ عظیم آبادی، شرف الحق، عون المعبود:شرح سنن ابی داود، ج۱۱، ص۲۴۳.
۲. ↑ ایوب، سعید، الطریق الی المهدی المنتظر، ص۹۲، به نقل از عون المعبود.
۳. ↑ کتانی، محمدجعفر، نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر، ص ۲۲۶.
۴. ↑ ایوب، سعید، الطریق الی المهدی المنتظر، ص۹۳، به نفل از نظم المتناثر.
۵. ↑ ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۶، ص۲۷۸.
۶. ↑ ایروانی، محمدباقر، الامام المهدی (علیهالسّلام)، ص۱۱.
۷. ↑ ابن خلدون، محمد بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۹۹.
۸. ↑ رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۴۲.
۹. ↑ رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۴۱۶-۴۲۱.
۱۰. ↑ ابن خلدون، محمد بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۱۱، فصل ۵۲.
۱۱. ↑ هاشم العمیدی، سیدثامر، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، مؤسسة الرسالة، ص۲۶-۲۹.
۱۲. ↑ أحمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۴۹۴، ح ۳۵۷۳.
۱۳. ↑ أحمد بن محمد، مسند احمد، ج۴، ص۱۴۲، ح ۴۰۹۸.
۱۴. ↑ هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، ۱۹۹۷، ج۲، ص۴۷۲.
۱۵. ↑ أحمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۴۱۶، ح ۱۱۳۱۳.
۱۶. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۷۱، ح ۳۸۶۹۱.
۱۷. ↑ سجستانی، ابو داود، سنن ابی داود، ج۴، ص۱۰۶ و ۱۰۷، ح ۴۲۸۲.
۱۸. ↑ ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح ۴۰۳۹.
۱۹. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۶۴، ح ۳۸۶۶۳.
۲۰. ↑ جوزی، ابن قیم، اطنار المنیف، ص۱۵۱.
۲۱. ↑ حسینی میلانی، سیدعلی، الامام مهدی، ص۲۱، به نقل از اطنار المنیف.
۲۲. ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۶۸، ح ۳۸۶۷۸.
۲۳. ↑ الدانی مقری، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و اشراطها، نشر دارالعاصمة، ریاض، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ه، ج۵، ص۱۰۵۷.
۲۴. ↑ الدانی مقری، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و اشراطها، نشر دارالعاصمة، ریاض، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ه، ج۶، ص۱۲۳۷.
۲۵. ↑ مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، مکتبة التوحید، قاهره، چاپ اوّل، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۳۰.
۲۶. ↑ هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرق، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، ۱۹۹۷، ج۲، ص۴۷۸.
۲۷. ↑ هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، ۱۹۹۷، ج۲، ص۴۸۲.
۲۸. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، نشر فرهنگ اهل البیت، ج۱.
۲۹. ↑ عاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۴۴.
۳۰. ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری و...، انتشارات اسوه، چ دوم، سال ۱۴۱۶، ج۱، ص۶۹.
۳۱. ↑ نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۶، ص۳ و ۴، باب الامارة، دربارهی احادیثی که نام ائمه (علیهمالسّلام) را ذکر کردهاند.
۳۲. ↑ قندوزی حنفی، شیخ سلیمان، ینابیع المودة، ج۳، ص۳۰۶.
۳۳. ↑ قندوزی حنفی، شیخ سلیمان، ینابیع المودة، ج۳، ص۳۰۴.
۳۴. ↑ ابن خلکان، أحمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۷۶.
۳۵. ↑ ذهبی، شمس الدین، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۸۱.
۳۶. ↑ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۶، ص۸۰.
۳۷. ↑ صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، چاپ بهمن، نوبت اول، ج۲، ص۵۶-۲۴۱.
۳۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۹۹-۱۰۲
***
حضرت مهدی در کتب غیرمسلمانان
حتمی بودن خروج مهدی (علیهالسّلام)، اینکه مهدی (علیهالسّلام) خواهد آمد امری است که شیعه و سنّی بر آن اتّفاق دارند و حتّی غیر مسلمانان نیز در کتابهایشان مژده یک نجاتدهنده را در آخرالزّمان به پیروانشان دادهاند.
۱.۱ - تورات
به عنوان نمونه: در تورات، اشعیای نبی، فصل ۱۱ آمده است:
«... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد... گرگ با برّه سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم، و طفل کوچک آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدّس من ضرر و فسادی نخواهند کرد. زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.»
۱.۲ - عهد عتیق
در عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور۳۷، چنین آمده است:
«... زیرا که شریران منقطع خواهند شد و امّا منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد. هان! بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود. در مکانش تامّل خواهی کرد و نخواهد بود، و امّا حلیمان وارث زمین خواهند شد... و میراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد.»
در سوره انبیاء آیه ۱۰۵ میخوانیم: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ انَّ الارضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ.[۱] یعنی: ما در زبور (داود (علیهالسّلام)) نوشتیم که سرانجام، وارث زمین بندگان شایسته من خواهند شد. حال یکبار دیگر متن زبور را که در این نوشتار آوردیم بخوانید و با این آیه مقایسه کنید و ببینید که چگونه خداوند این قسمت از زبور را محفوظ نگه داشت تا آیندگان بدانند که حکومت زمین سرانجام به دست انسانهای شایسته خواهد افتاد و سرنوشت افراد شرور و ظالم جز نابودی نیست.»
۱.۳ - انجیل لوقا
در انجیل لوقا، فصل۱۲ آمده است:
«کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید، و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بیدرنگ برای او باز کنند. خوشابه حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعدّ باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید».
بر خوانندگان محترم مخفی نیست که معنای عبارت انجیل لوقا همان انتظار فرج است که از نظر شیعه منتظر واقعی ظهور امام زمان (علیهالسّلام) مانند کسی است که منتظر آمدن مهمان عزیزی است که قبلاً خانه را تمیز کرده و غذا را آماده میکند. او نیز خانه دل را از آلایشهای مادّی تمیز کرده و از گناهان میپرهیزد. معروف را دوست دارد و بدان امر میکند و از منکر بیزار است (نه بیتفاوت) و از آن نهی مینماید و چون منتظر نابودی ظلم است بهاندازه توانش با آن میستیزد. یاور حقّ و عدل و دشمن باطل و جور است. این است معنای انتظار فرج که در روایات اهل بیت (علیهالسّلام) آن را افضل عبادات شمردهاند. ترمذی اصل روایت را از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است که: «افضل العبادة انتظار الفرج».[۲] امّا قطعاً آنها از این روایت آنطور که شیعه معنی میکند برداشت نمیکنند.
۲ - حضرت مهدی در صحاح سته
صاحبان صحاح نیز در مورد حتمی بودن خروج مهدی (علیهالسّلام) روایاتی نقل کردهاند که ذیلاً میآید.
۲.۱ - خروج مردی از اهلبیت
۱ - اگر از عمر دنیا بیش از یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی میکند تا آنکه مردی از اهل بیتم مبعوث شود که اسم او اسم من است. او زمین را از قسط و عدل پر میکند همانگونه که از ظلم و جور پر شد. [۳] [۴]
۲ - دنیا به پایان نمیرسد تا آنکه مردی از اهل بیتم بر عرب حکومت کند که اسم او اسم من است. [۵]
۳ - اگر از عمر روزگار فقط یک روز مانده باشد خداوند مردی از اهل بیتم را مبعوث میکند که زمین را پر از عدل کند همانگونه که پر از ستم شد. [۶]
روایتهای مزبور از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است و معنای آنها - چنانچه خوانندگان محترم نیز متوجّهند - این است که خروج مردی از اهلبیت پیامبر (علیهالسّلام) حتمی است نه آنکه یک روز از عمر دنیا مانده و او یک روزه دنیا را پر از عدل و داد میکند.
۲.۲ - مهدی از اهلبیت
روایات قسمت اوّل این فصل با صراحت میگوید که مهدی (علیهالسّلام) از اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد. حال به روایات دیگری که آن حضرت را از اهل بیت میداند نگاهی میافکنیم:
۱ - «المهدیّ منّا اهل البیت». [۷] رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: مهدی از ما اهل بیت است.
۲ - پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزیده است و همانا اهل بیت من بعد از من سختیها دیده و از وطن رانده میشوند. تا آنکه قومی از ناحیه مشرق پیدا میشوند که با آنها پرچمهای سیاه است و طلب خیر (و حقّ) میکنند و به آنها داده نمیشود. آنان میجنگند و آنچه را که خواستند به آنها میدهند و نمیپذیرند تا آنکه آن (حکومت) را به مردی از اهل بیتم (یعنی حضرت مهدی (علیهالسّلام)) میدهند و او آن (یعنی زمین) را پر از قسط و عدل میکند همانگونه که دیگران آن را پر از ظلم و جور کردند. پس هرکه آن زمان را درک کرد به طرف آنها برود ولو چهار دست و پا بر روی برف و یخ». [۸] توضیح آنکه روایت فوق به همین مضمون و یا مشابه آن در مصادر شیعه نیز نقل شده است.
۲.۳ - مهدی از فرزندان فاطمه
(المهدی من ولد فاطمه). [۹]
روایت فوق را که میفرماید: «مهدی از فرزندان فاطمه است» امّسلمه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است. همین روایت با همین سند به این عبارت نیز آمده است:
(المهدیّ من عترتی من ولد فاطمه). [۱۰] یعنی مهدی از عترتم و از فرزندان فاطمه است.
حال با توجّه به آنچه که گذشت و فهمیدیم که صاحبان صحاح (از جمله ابنماجه) پذیرفتند که اوّلاً مهدی از اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و ثانیاً از فرزندان فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) میباشد، به یک روایت از سنن ابن ماجه نظری میافکنیم. او از انس بن مالک و انس از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین روایت میکند:
(هرچه میگذرد امور مردم سختتر شده و دنیا به آنان پشت کرده و مردم بخیلتر میشوند و ساعت (شاید مراد ساعت قیامت باشد نه ساعت ظهور امام زمان (علیهالسّلام) چه آنکه برای هر دو زمان، کلمه ساعت استعمال شده است.) بر پا نمیشود مگر بر بدترین مردم و مهدی نیست مگر عیسی بن مریم). [۱۱]
تعجّب است از محدّثی مانند ابنماجه که چشم خود را به روی آنچه که خود نقل کرده ببندد و با نقل این روایت، عیسی بن مریم (علیهالسّلام) را از اهل بیت و از فرزندان فاطمه (سلاماللهعلیها) بداند!
بهترین توجیه این است که بگوئیم دیگران این حدیث را به کتاب او افزودند! در این صورت چه اعتمادی به روایات اهل سنّت! وقتی بشود به صحاح آنها دستبرد زد و حدیثی به آن افزود با بقیّه کتابها بهتر میتوان چنین کرد.
در منابع اهل سنّت چه نَسَبی برای حضرت مهدی(عج) گزارش شده است؟
اعتقاد به امام زمان و نهضت جهانی او در آخرالزمان، در میان تمامی مذاهب اسلامی امری پذیرفته شده است. آثار مکتوب محدثین، تاریخ نگاران و سیره نویسان اهل سنّت در قرون و دوره های مختلف مملو از بیانات تاریخی و روایاتی است که نسب حضرت مهدی(عج) در آنها ذکر شده. این منابع ایشان را یا از اهل بیت و اولاد پیامبر اکرم(ص)، یا به عنوان فرزند حضرت علی(ع)، یا از نسل حضرت زهرا(س)، یا از فرزندان امام حسین(ع)، یا فرزند امام حسن عسکری(ع) معرفی کرده اند و یا اینکه سلسه نسب ایشان را از امام عسکری(ع) تا پیامبر اکرم(ص) گزارش داده اند. به هر حال انتساب آن حضرت به پیامبراکرم(ص) چیزی مخفی نیست که فقط شیعه اعتقادی در باره آن داشته باشد.
اعتقاد به امام زمان در مذاهب اسلامی
اعتقاد به امام زمان و نهضت جهانی او در آخرالزمان، در میان تمامی مذاهب اسلامی امری پذیرفته شده است. یکی از مسائل مهم و مورد بحث و گفت وگو راجع به آن حضرت، نسب بردن ایشان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است. در میان علمای شیعه اتفاق نظر وجود دارد که آن حضرت، فرزند امام یازدهم، حضرت حسن عسکری(علیه السلام) است و با سلسله پدران آن حضرت، از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) نسب می برد. شیعیان در این اعتقاد تنها نیستند و در بسیاری از منابع اهل سنت نیز این حقیقت مورد اشاره قرار گرفته است که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) از نوادگان رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) است و نسب او به ایشان می رسد.
با این حال خود این بیانات تاریخی چند گونه اند:
الف. روایات و بیانات تاریخی ای که در آنها حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اهل بيت و اولاد پيامبر(صلی الله و علیه و آله) معرفی می شود:
در بيشتر احاديث مهدويٌت بر اين نكته تاكيد شده است كه منجي عالم بشريٌت از اهل بيت و از اولاد رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) است و شايد اين تأكيد به خاطر اين است كه ممکن است مدعيٌان بسياري در آينده بیایند و مهدي موعود را از خود بدانند بنابراین به خاطر اينكه جلوی اين ادعا گرفته شود روايات با اهتمام بيشتر، نسبت او را با نبی مکرم اسلام(ص) به طور صريح بيان می كنند. برای نمونه می بینیم که ابن ابي شيبه، محدث و فقیه بلندآوازه اهل سنت، از پيامبر اسلام(صل) نقل مي كند: (اگر از روزگار روزي نماند مگر يك روز، خدا مردي از اهل بيت مرا مي فرستد كه زمين را از عدل پر مي كند هم چنان كه از ظلم پر شده باشد)؛ «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدَّهْرِ إِلاَّ يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَؤُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا».(1)
قندوزي دیگر عالم مشهور اهل سنت نیز از پيامبر(ص) چنين روايت می كند که: «مهدی ازفرزندان من است كه داراي غيبتي مي باشد زماني كه ظهور كند، زمين را پر از قسط و عدل كند هم چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد».(2) ابن ماجه نیز روایتی از انس بن مالك نقل می كند كه در آن پيامبر اسلام(ص) انتساب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به خودش و اجدادش چنین بیان می فرماید: «ما فرزندان عبد المطلب؛ من، حمزه، علي، جعفر، حسن، حسين و مهدي سروران اهل بهشت هستيم».(3)
ب. روایات و بیانات تاریخی ای که در آنها، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزند امام علی(عليه السلام) معرفی می شود:
برای مثال ابراهیم بن محمد جوينی، عالم شناخته شده اهل سنت، در کتاب فرائد السمطين از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) فرمودند: «علی بن ابي طالب(علیه السلام) امام امت من است و جانشين من در ميان آنها است و از فرزندان اوست قائم منتظر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه زمين را از عدل و داد پر می كند هم چنان كه از ظلم وجور پر شده باشد.(4)
ج. روایات و بیانات تاریخی ای که در آنها امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل حضرت فاطمه(عليهاالسلام) معرفی می شود:
برای مثال ابن ماجه، محدث برجسته اهل سنت، در کتاب «سنن» خود با اسناد خويش از سعيد بن مسيب از ام سلمه نقل كرده است كه پیامبر خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمودند: (مهدي از فرزندان فاطمه است)؛ «المهدي من ولد فاطمة».(5) در مضمون همين روايت، بخاري در كتاب «تاريخ كبير» از سعيد بن مسيب از ام سلمه نقل كرده كه پيامبر(صلی الله و علیه و آله) فرمودند: (مهدي حق است و از اولاد فاطمه می باشد)؛ «الْمَهْدِيُّ حَقٍّ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ».(6)
افرادي مانند ابن حجر در الصواعق المحرقه(7) ومتقي هندي دركنز العمال(8) نیز اين روايت را از صحيح مسلم نقل كرده اند.
مقدسى شافعى نیز در كتاب «عقد الدرر» از قول «قتاده» نقل کرده که: «از سعيد بن مسيّب پرسيدم: آيا مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر حقّ است؟ گفت: آرى. گفتم: مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از چه طايفه اى است؟ گفت: از كنانه (اجداد قریش). گفتم: بعد از آن؟ گفت: از قريش (اجداد بنی هاشم). گفتم: بعد از آن؟ گفت: از بنى هاشم. گفتم: بعد از آن؟ گفت: از فرزندان فاطمه(عليهاالسلام) است»(9)
د. روایات و بیانات تاریخی که در آنها مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فرزندان امام حسين(علیه السلام) معرفی می شود:
برای مثال می بینیم که نعيم بن حماد، محدث قرن سوم اهل سنت، در کتاب الفتن از امام علی(عليه السلام) نقل می كند: (مردی از فرزندان امام حسين(علیه السلام) قيام خواهد كرد كه نامش همنام پيامبر(صلی الله و علیه و آله) است، ساكنان آسمان و زمين از قيامش، خوشحال خواهند شد)؛ «يَخْرُجُ رَجُلُ مِنْ وُلْدِ حُسَيْنِ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيِّكُمْ يَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ».(10) ابن أبي الحديد المدائني نیز در شرح نهج البلاغه از امام علی(عليه السلام) نقل می كند: «مهدي از نسل حسين(عليه السلام) است».(11)
هـ. روایات و بیاناتی که در آنها، حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) به عنوان پدر حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی می شود:
در نگاه بسیاری از علما و مورخین و محدثین اهل سنت، مهدی(علیه السلام) فرزند بلافصل امام حسن عسكری(علیه السلام) است.
القندوزي در کتاب «ينابيع الموده» از امام رضا(علیه السلام) روايت مي كند که: «خلف صالح از فرزندان حسن عسكری(علیه السلام)، صاحب زمان است و مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي باشد که سلام خدا بر آنها باد».(12) این محدث و عالم اهل سنت در همان کتاب روايت ديگری را از امام رضا(علیه السلام) نقل می کند که در آن، حضرت فرزندان امام خود را شمرد تا رسيد به آخرين امام (حجت قائم) كه او را فرزند حسن عسكری(علیه السلام) معرفي نمود.(13)
مسعودی تاریخ نویس و دانشمند معروف اهل سنت، در کتاب «مروج الذهب» و هنگام اشاره به حوادث سال 260 هجری، با این بیان، امام حسن عسکری(علیه السلام) را پدر حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی می کند: «به سال دویست و شصتم و دوران خلافت معتمد، ابومحمد حسن بن علی بن محمد، در بیست و نه سالگی درگذشت. وی پدر مهدی منتظر بود که امام دوازدهم قطعیه امامیه است و اکثریت شیعه ایشانند.»(14)
در بیانی دیگر از ابن حجر هیثمی می خوانیم که: «امام حسن عسكری(علیه السلام) به جز يك فرزند باقي نگذاشت که نامش ابوالقاسم، محمد و حجٌت بود و عمرش هنگام وفات پدرش، پنج سال بود و خدا به او حكمت آموخت كه قائم منتظر ناميده مي شود.(15)
ابن اثیر جزری، محدث و تاریخ نگار بزرگ اهل سنت نیز در کتاب معروف خود «الکامل فی التاریخ»، تصریح می کند که: «و فیها (سنة 260ق) توفی الحسنِ بنِ علیِ بنِ محمّد وَ هُوَ والد محمّد الذی یَعتَقِدونَه المُنتَظر»(16)؛ (در سال 260 هجري قمري حسن بن علي (عليهم السلام) از دنيا رفت. او پدر محمد است كه شيعيان منتظر او هستند).
علاوه بر او کمال الدین محمدطلحه شافعی عالم برجسته اهل سنت نیز در کتاب «مطالب السؤول» پس از اتصال نسب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حضرت علی(علیه السلام) می نویسد: «مهدی(علیه السلام) از فرزندان بتول طاهره که پاره تن پیامبر(صلی الله علیه و آله) است، می باشد و مولدش در سامراء در بیست و سوم رمضان سال 258 هجری اتفاق افتاد و پدرش الحسن الخالص بود».(17)
تاریخ نگار و فقیه شناخته شده دیگر اهل سنت، ابن خلکان در کتاب «وفیات الاعیان» درباره حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتقاد دارد: «ابوالقاسم مُحمَّدِ بنِ الحَسَنِ العَسکَری بِن علیِ الهادی... ثانی عَشَر الائمة الاثنی عشر عَلَی اعتقادِ الاِمامِیَة المَعروف بِالحُجَة... کانَت وِلادَتُهُ یَومَ الجُمعة مُنتَصِف شَعبان سَنَة خَمس وَ خَمسینَ وَ مِائتَین...»(18)؛ (ابوالقاسم محمد بن حسن عسکری فرزند امام هادی، دوازدهمین امام از دوازده گانه مورد اعتقاد شیعه است که به نام حجت شناخته می شود و ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هجری اتفاق افتاد.)
ابن صباغ، فقیه مالکی مذهب اهل سنت نیز در کتاب «الفصول المهمة فی معرفة الأئمة» این نکته را ذکر می کند که: «وُلِدَ أبُو القاسِم مُحَمَد الحُجَّة بنِ الحَسَنِ الخالِص بسر من رَأى لَیلَة النِّصف مِن شَعبان سَنَة 255 لِلهِجرَه...»(19)؛ (ابوالقاسم م ح م د پسر حسن خالص(امام حسن عسکری) در شهر سامراء در شب نیمه شعبان 255هـ.ق به دنیا آمد...).
عماد الدین أبو الفداء، تاریخ نگار بزرگ اهل سنت نیز، بدین گونه در شرح حال امام حسن عسکری(علیه السلام)، انتساب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به ایشان ذکر می کند که: «وَالحَسَن العَسکَرِی المَذکور، هُوَ والِد مُحَمَد المُنتَظَر، صاحِبُ السَرداب، وَمُحَمَد المُنتَظَر المَذکور هُوَ ثانِی عَشَرَ الأئِمة الإثنَی عَشَر، عَلى رَأىِ الإِمامِیَة، وَیُقالَ لَهُ القائِم، وَالمَهدِی، وَالحُجَة. وَولدَ المُنتَظَر المَذکُور، فِی سَنَة خَمسَ وَخَمسِینَ وَمِائَتَین»(20)؛ (امام عسکری پدر محمد منتظر و صاحب سرداب است. محمد منتظر، امام دوازهم بنابر اعتقاد شیعیان است که به او قائم، مهدی و حجت می گویند. او در سال 255 به دنیا آمده است).
خير الدين زركلي، که يكی از دانشمندان معاصر وهابی است نیز تصريح به ولادت حضرت مهدی(عليه السلام) به عنوان فرزند امام حسن عشکری(علیهما السلام) می کند و می گوید: «مُحَمدِ بنِ الحَسَنِ العَسكَري الخالص بِن عَليِ الهادي أبو القاسِم، آخر الأئِمَة الإثني عَشَر عِندَ الإمامِيَة، وَهُوَ المَعروف عندَهُم بِالمَهدي، وَصاحِبِ الزَمان، وَالمُنتَظِر، وَالحُجَة وَصاحِبِ السَرداب، وُلِدَ فِي سامِراء، وَماتَ أبوهُ وَلَهُ مِن العُمرِ نحو خَمسَ سِنين»(21)؛ (محمد فرزند حسن عسكري آخرين امام از ائمه دوازدگانه در نزد شيعه است. او از ديدگاه شيعيان به مهدي، صاحب الزمان، منتظر، حجت و صاحب سرداب مشهور است. او در سامرا به دنيا آمد و در هنگام وفات پدرش پنج سال داشته است).
انتساب بلافصل حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه) به امام حسن عسكری(علیه السلام) با این بیانات و نقل های تاریخی، به طور طبیعی اصل و نسب ایشان را به تمامی معصومین(علیه السلام) پیوند می زند.
البته در این بین انتساب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به امام حسن مجتبی(علیه السلام) از طریق فاطمه، همسر امام سجاد(علیه السلام) و مادر امام باقر(علیه السلام) است. آن بانوی گرامی دختر امام حسن(علیه السلام) می باشد، لذا امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) مانند اجدادش به واسطه مادر امام باقر(ع) حسنی و به واسطه دیگر ائمه حسينی است.
و. روایات و بیانات تاریخی که در آنها، نسب کامل حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) ذکر شده است:
برای مثال صلاح الدین صفدى، تاریخ نگار بزرگ اهل سنت با اشاره کامل به نسب حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى نویسد: «الحُجَة المُنتَظَر مُحَمَد بن الحَسَن العَسکَرِی بنِ عَلِىِ الهادِی ابنِ مُحَمَد الجَواد بن عَلی الرِّضا بن موسَى الکاظِم بن مُحَمَد الباقِر بن زَین العابِدین عَلِى بن الحُسَین بن عَلی بن أبی طالِب رَضىَ الله عَنهُم الحُجَة المُنتَظر ثَانِی شَعر الأَئِمَّة الأثنَی عَشَر... ولدَ نِصفِ شَعبان سَنَة خَمسَ وَخَمسین»(22)؛ (حجت منتظر م ح م د بن الحسن العسکرى است که او خود فرزند علی الهادی و او خود فرزند محمد جواد و او خود فرزند علی الرضا و او خود فرزند موسی کاظم و او خود فرزند جعفر صادق و او خود فرزند محمد باقر و او خود فرزند زین العاعبدین و او خود فرزند حسین بن علی بن ابی طالب است. او دوازدهمین امام از ائمه دوازدگانه شیعه است آن حضرت در نیمه شعبان سال 255هـ.ق به دنیا آمده است).
به هر حال انتساب آن حضرت به پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) چیزی مخفی ای نیست که فقط شیعه اعتقادی در باره آن داشته باشد و همان طور که دیدیم بسیاری از دانشمندان اهل سنت نیز در تألیفات شان آن را تقریر کرده اند.
منبع:ویکی فقه/پرسمان