روایت خداحافظی شهید بابایی با همسرش

دیگر در حال خودم نبودم. گوشی تلفن از دستم افتاد. رفتم اتاق مثل دیوانه ها سرم را به دیوار می کوبیدم طاقت نیاوردم. هنوز هم برخی با عباس مشغول صحت بودند.
کد خبر: ۱۲۹۰۵۶۹
|
۰۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۲ 24 February 2025
|
561 بازدید

ماجرای خداحافظی شهید بابایی با همسرش

به گزارش تابناک به روایت از همسر شهید بابایی:  لباس احرام تنم بود و آماده رفتن به عرفات.

گفتند: عباس زنگ زده. تا رفتم دم تلفن دیدم صف ۱۶-۱۵ نفره‌ای برای صحبت با عباس درست شده که آخرینش من بودم.

بعد از سلام و احوال پرسی گفت: برای خودت از خدا صبر بخواه. دیگر مرا نخواهی دید. مبادا برگشتنی گریه کنی و ناراحت شوی. تو به من قول داده‌ای. ارتباطت را با امام زمان (عج) بیشتر کن.

دیگر در حال خودم نبودم. گوشی تلفن از دستم افتاد. رفتم اتاق مثل دیوانه‌ها سرم را به دیوار می‌کوبیدم طاقت نیاوردم. هنوز هم برخی با عباس مشغول صحبت بودند.

به زور گوشی را گرفتم. گفتم: عباس! به دادم برس. من نمی‌توانم از تو خداحافظی کنم. دیگر نه او می‌توانست چیزی بگوید نه من.

وقتی گفتم خداحافظ. با گوشی تلفن با هم افتادیم روی زمین.

اشتراک گذاری
برچسب ها
محک پایین متن خبر
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت دلار # فیلترینگ # ترامپ # ایران و آمریکا # قیمت طلا # تعطیلی مدارس # کالابرگ # مهدی تاج # سید حسن نصرالله
الی گشت
نظرسنجی
در جنگ سه ساله اوکراین-روسیه کدام طرف پیروز میدان است؟