گفت‌وگوی اختصاصی «سجاد سالاروند» با «تابناک» - بخش اول

در کشوری با دو پای مصنوعی جنگیدم که زیرساخت برای آدم‌های سالم فراهم نیست/ گاهی خاطرات بد گذشته را مرور کنید!

سریع‌ترین مرد ایرانی با دو پای مصنوعی درباره مشکلات و چالش‌هایی که در این سال‌ها از سرگذرانده، صحبت کرد. سجاد سالاروند که کوه‌هایی چون دماوند و اورست را فتح کرده، معتقد است شانس نصیب افرادی می‌شود که بیشتر تلاش کنند.
کد خبر: ۱۳۰۰۲۱۳
|
۳۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۷ 20 April 2025
|
15696 بازدید
|

سالاروند: درکشوری با دو پای مصنوعی جنگیدم که زیرساخت برای آدم های سالم فراهم نیست/ گاهی خاطرات بد گذشته را مرور کنید!

سجاد سالاروند که دو پای خود را در یک تصادف تلخ از دست داده می‌گوید که در بحث بی‌کیفیت بودن خودروها یا غیراستاندارد بودن راه‌ها و جاده‌ها شکی نیست، اما همه به عنوان انسان باید رعایت کنند.

به گزارش سرویس ورزشی تابناک، سجاد سالاروند مدت‌هاست به یکی از چهره‌های خاص ورزش ایران تبدیل شده؛ کوهنوردی توانمند و توان‌یاب که به‌تازگی صعود به اورست را با دو پای کربنی تجربه کرده است. سجاد که در سال ۱۳۹۵ در سانحه رانندگی، پاهای خود را از دست داد، حالا الهام‌بخش بسیاری از مردم است.

او در گفت‌وگو با تابناک سختی‌ها، مشکلات و البته موفقیت‌های بزرگ و لذتبخش در تمام این سال‌ها را مرور کرد. صحبت‌های سجاد سالاروند که علاوه بر کوهنوردی، دونده‌ای ممتاز است و لقب یوسین بولت ایرانی را یدک می‌کشد، شنیدنی، قابل تأمل و بعضاً ناراحت‌کننده است. او سریع‌ترین مرد ایرانی با دو پای مصنوعی است که گفت‌وگوی او را در ادامه می‌بینید و می‌خوانید:

تعداد بازدید : 1620
کد ویدیو

تابناک: خوشحالیم که چند روز بعد از رقم خوردن یک اتفاق بزرگ و صعود به اورست، در خدمت شما هستیم. از سویی به شما لقب یوسین بولت ایرانی داده‌اند. از همین جا شروع کنیم. نظرت درباره این لقب چیست؟

قبل از اینکه چیزی بگویم، خوشحالم در خدمت شما هستم. به همه مردم با کمی تأخیر سال نو را تبریک می‌گویم و امیدوارم در صحت و سلامت باشند. این لقب‌ها لطف مردم و رسانه‌هاست و امیدوارم لایق این لقب‌ها باشم و لطف‌شان را جبران کنم.

تابناک: به هر حال القاب صرفاً روی دوست داشتن به افراد داده نمی‌شود، بلکه اشتراکاتی که دارند باعث می‌شود آن القاب را به دست بیاورند.

من در این سال‌هایی که آن اتفاق افتاد، خیلی تلاش کردم و سختی کشیدم و خیلی جاها درد کشیدم که خیلی‌ها ندیدند و فقط نقطه اوج و سکو را دیدند. صادقانه بگویم که من یک دردهایی کشیدم که شاید نزدیک‌ترین ‌افراد زندگی من هم آن را درک نکردند، چون واقعاً نخواستم که کسی دردهایم را بداند. هیچ‌وقت دوست نداشتم که این چالش‌ها و سختی‌ها را به کسی بگویم و همین نگفتن، من را خیلی قوی‌تر و خود ساخته‌ترم کرد. درباره همین لقب یوسین بولت که به من می‌گویند باید بگویم که من بارها در پیست زمین خوردم، طوری که گوشت و پوست و استخوان من با هم قاطی می‌شد. من با سختی در گرما و سرما کار کردم که خیلی‌ها آن را ندیدند و لقبی که به من دادند لطف مردم بوده است.

تابناک: این استقامت چطور در تو شکل گرفت و باعث شد این مسیر را شروع کنی؟

من همیشه گفتم که بعد از این سال‌ها، خیلی‌ها ما را می‌بینند و با توجه به شرایط فیزیکی و بدنی که دارم مثلاً می‌گویند شرایط مالی من خوب بوده و زیرساخت داشتم، در شرایطی که همه می‌دانند که من بچه جنوب شهرم و پدرم کارمند بود و خودم هم کارمند بودم و یک زندگی معمولی مانند همه مردم جنوب شهر داشتم. چیزی فراتر نداشتم که بخواهم پروتزهای مصنوعی تهیه کنم و نه اینکه پدرم کارخانه دار بود تا به واسطه او خودم را به یک نقطه‌ای برسانم. من خیلی جنگیدم و همیشه این را می‌گویم که اگر آدم‌هایی را می‌بینید که موفق شدند، فکر نکنید این آدم‌ها شرایط برایشان فراهم بوده است. من می‌گویم که هرچقدر بیشتر تلاش کنید شانس بیشتری نصیب‌تان می‌شود. شاید کمتر از یک درصد افرادی که در ورزش به موفقیت رسیدند، شرایط و زیرساخت را داشتند یا اینکه کسی حمایت‌شان می‌کرده است، به جرأت می‌گویم که ۹۹ درصد آنها این شرایط را نداشتند.

خیلی از رفقای نزدیکم را که با هم رفت و آمد خانوادگی داریم، می‌شناسم که می‌بینید در جنوبی‌ترین قسمت شهر هستند و از زندگی هم خبر داریم؛ زندگی پرچالشی داشتم و می‌گویم که من جنگیدم و با دو پای مصنوعی در کشوری کار کردم که زیرساخت برای من فراهم نبود. در کشور ما در فضای شهری خیلی وقت‌ها آدم‌های سالم دچار چالش می‌شوند، برای مثال در مترو می‌بینید که یک آسانسور وجود ندارد که یک فرد مسن از آن استفاده کند یا اینکه برای یک معلول واگنی تعبیه نشده است. بارها من با تابلوی پارک ویژه معلولین مواجه شده‌ام و دیده‌ام که تابلوی حمل با جرثقیل هم بوده ولی یک ماشین دیگر آنجا پارک بوده که پلاک ویژه هم نداشته است. این یک نمونه از مشکلات است.

تابناک: در ماه‌های ابتدایی پس از تصادف که هنوز به این شرایط جسمانی عادت نکرده بودی، در سطح جامعه جایی بود که مستأصل یا خسته‌ شوی و حس بدی پیدا کنی؟

بله، من را بعد از تصادفی که داشتم، روی ویلچر نشانده بودند و می‌بردند دنبال کار اداری چون باید خودم حضور می‌داشتم، در یکی از مکان‌های قضایی که رفته بودم، آسانسور نبود و من را با ویلچر روی کول می‌بردند و نگاه‌های مردم من را خیلی آزار می‌داد. یکی از بدترین بخش‌های مشکل من در آن زمان بود. بعضی وقت‌ها می‌گویند اتفاقات بد خیلی بد نیست، من در آن زمان خیلی آزرده خاطر شدم، ولی این شرایط بد درس بزرگی برای من بود و تجربه کسب کردم و بعد از آن که ورزش حرفه‌ای را شروع کردم، یکی از کارهایی که انجام می‌دادم این بود که با شلوارک تردد می‌کردم و دیگر نگاه مردم برای من مهم نبود. چیزی که اهمیت داشت این بود که می‌خواستم مردم سجادهایی که در آن زمان آن درد و نگاه آزاردهنده اذیت‌شان کرده، ببینند و من با رفتارم یک فرهنگسازی کردم و برایم مهم نیست که دیگران چه فکر می‌کنند. همین نگاه باعث می‌شود این بچه‌ها محدود شوند و به خواسته‌هایشان نرسند.

تابناک: به اول فروردین ۱۳۹۵ برویم؛ ماه فروردین یک ماه عجیب در زندگی شماست. یکم فروردین آن حادثه که منجر به تصادف شد و ۱۲ فروردین همین امسال یکی از نامدارترین کوه‌های دنیا را فتح کردی. حالا سؤالم این است بعد از آن اتفاق یکم فروردین، اولین روزی که چشمت را باز کردی و متوجه شدی که پاهایت را از دست داده‌ای، چه حسی داشتی؟

من همیشه گفتم تلخ‌ترین خاطرات زندگی من از زمانی که آن تصادف را کردم تا بعد از ۵-۴ ماه که ایستادم، سخت‌ترین بخش زندگی من بود. امروز آن خاطرات تلخ به شیرینی تبدیل شده چون آن تلخی‌ها باعث شد که من قوی‌تر بایستم و الان که نگاه می‌کنم می‌بینم که آن گذشته باید می‌بود تا به تجربه و پختگی الان برسم تا قله‌ای بلندتر از قله دماوند را فتح کنم. همیشه می‌گویند که در گذشته زندگی نکنید، اما من می‌گویم که خاطرات بد گذشته را هرازگاهی مرور کنید و از تجربه‌ای که به بار آورده استفاده کنید. من در صحنه تصادف دیدم که پایم قطع شد و همان لحظه متوجه شدم. من زمانی که در آی‌سی‌یو بودم، روی تخت بودم و گردنم آتل بود و دستانم به تخت بسته شده بود و پاهایم سنگین بود، بعد از اینکه به هوش آمدم، فقط تلاش می‌کردم که در آن لحظه کسی من را ببیند که به هوش آمدم. می‌خواستم ببینم پایم چه شد، چون دیده بودم که قطع شد. پرستاران به من نمی‌گفتند و بعد از آن از خواهرم پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است که به من گفت پایم پیوند شده است، ولی من به او گفتم که پایم قطع شده است، وقتی که از آی‌سی‌یو آمدم بیرون خیلی برایم تلخ بود.

تابناک: اولین سؤالی که در آن لحظه از خودت پرسیدی چه بود؟

تمام زندگی‌ام در آن لحظه جلوی چشمم گذشت؛ چون من کوه می‌رفتم، کار می‌کردم، با خودم می‌گفتم حالا تکلیف خانمم، دخترم و پسرم چه می‌شود؟ همه این فکرها آن لحظه به من هجوم می‌آورد. اما تمام دردهایی که در آن لحظه داشتم می‌خواستم ببینم که پزشکم چه کسی است که بپرسم پای من پیوند می‌شود یا نه. با همه این مسائل من را زمانی که در بخش بردند متوجه شدم و ۴۸ ساعت اول برایم خیلی سخت بود. یادم هست که یک زمانی برادرم را از اتاق بیرون فرستادم و شروع کردم به گریه کردن. گریه من طبیعی بود، چون ۲ پا نداشتم و حداقل خالی می‌شدم و حس خوبی به من دست داد. بعد از آنجا به خودم قول دادم که دوباره بلند می‌شوم. من همیشه می‌گویم که تلاش نکنید که خودتان را به کسی ثابت کنید تا به موفقیت برسید، چون اگر هم به موفقیت برسید از آن لذت نمی‌برید، چون تلاش شما برای این بوده که خودتان را به آنها ثابت کنید، ولی اگر خودتان را به خودتان ثابت کنید لذت می‌برید. من آدم‌ها را می‌دیدم که پشت در اتاق گریه می‌کردند و وقتی به اتاق می‌آمدند، چشم‌شان را خشک می‌کردند. من طوری شده بودم که به آنها دلداری می‌دادم و می‌گفتم که طوری نیست و من دوباره بلند می‌شوم. من در چشم آنها می‌خواندم که پیش خودشان می‌گفتند، حالا گرم هستی و نمی‌دانی چه شده، اما این اتفاق برای من واقعاً افتاد.

تابناک: پله‌نوردی، صخره‌نوردی، کوه‌نوردی و... کاری نمانده که نکرده باشی!

زمانی که پای خودم را داشتم کوهنوردی و صخره‌نوردی می‌کردم. بعد از اینکه تصادف کردم انگار خداوند لطفش بیشتر شامل حال من شد و دامنه ورزشی من گسترده‌تر شد و علاوه سنگ‌نوردی و کوهنوردی به دوومیدانی راه پیدا کردم و در مسابقات برج نوردی پله‌های برج میلاد را در ۳۵ دقیقه طی کردم. دماوند را ۳ بار صعود کردم، به تیم ملی دوومیدانی جانبازان و معلولان راه پیدا کردم و در ورزش‌های هوایی موفق شدم گواهینامه فوق سبک خلبانی را به عنوان اولین معلول کسب کنم و با دو پای مصنوعی با پاراگلایدر پرواز ‌کردم. بعضی وقت‌ها آدم‌ها به یک تجربه‌ای می‌رسند و دیگر برای آنها راحت می‌شود، مثل یک دونده که بارها مسیر را تجربه می‌کند، یا اینکه کوهنوردی بارها یک کوه را بالا رفته و باعث می‌شود که خیلی چیزها برایش راحت شود؛ یکی از دلایلی که ورزش‌هایی را انجام می‌دادم که یک جاهایی برای من ریسک داشت. مثلاً در پاراگلایدر پای مصنوعی‌ام را وصل می‌کردم که سقوط نکند. این شرایطی که من در تصادف تجربه کردم خیلی به من جسارت داد.

تابناک: امسال در نوروز شاهد پویش «نه به تصادف» بودیم و فکر می‌کنم برای شما یا امثال شما، یک معنای خاص و متفاوتی داشت. توصیه‌ای در این زمینه دارید؟

ما هر سال متأسفانه آمار تصادفات‌مان به شدت بالا است و سال به سال هم افزایش پیدا می‌کند. حالا در بحث بی‌کیفیت بودن خودروها که شکی نیست، شاید یکی از دلایلی که باعث شد گاردریل باز شود و پای من قطع شود، بی‌کیفیتی خودرو بود. ماشین من ۲۰۶ بود. در غیراستاندارد بودن راه‌ها و جاده‌ها هم که شکی نیست. همان گاردریلی که باعث قطع پای من شد، جایی که دو گاردریل باید پیچ مهره می‌شد به جای ۴ پیچ، ۲ پیچ داشت. چه کسی در وزارت راه نظارت می‌کند؟ فردی که با گاردریل تصادف می‌کند، زمانی که باید آن تکه آهن پاره (ماشین تصادفی) را از پارکینگ بگیرد، باید پول نصب دوباره گاردریل را هم بدهید. در این شرایط خود ما به عنوان کسی که در جامعه زندگی می‌کنیم، می‌توانیم رعایت کنیم. وقتی می‌بینیم که خودروی ناایمنی سوار هستیم و در جاده غیراستاندارد رانندگی می‌کنیم، حداقل خودمان رعایت کنیم و علاوه بر اینکه به خودمان و سرنشینان ماشین‌مان آرامش می‌دهیم، باعث آسیب‌دیدن افراد دیگر هم نمی‌شویم. حرف من این است که حالا ایران‌خودرو یا راه‌سازی رعایت نمی‌کند، اما من به عنوان انسان رعایت کنم.

این گفت‌وگو ادامه دارد...

گفت‌وگو: مهدی ملکی

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۵ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
حدادی ... کجاست؟؟
امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
واقعا آدم امثال ایشون رو می بینه از خودش شرمنده میشه. درود به اراده ای که داری و واقعا دمت گرم آقا سجاد
پاسخ ها
مبین
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
عالی،دمش گرم،روحیه گرفتم با دردام بجنگم
arash
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
درود بر تو برادر عزیز و گرامی که با ارائه داستان زندگی خودت به بسیاری دیگر از انسانها امید دادی که زندگی می کنید فقط با امید با وجود همه مشکلات گرفتاریها.
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۴ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
تو یه الگوی خوب برای همه هستی زنده باشی
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۹ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
تیتر گریه داره .... دمش گرم واقعا.
پاسخ ها
آرش
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۹ - ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
مسئولان بهزیستی و ورزشی هم که در این زمینه ها خواب هستند تا زمانی که کسی موفق بشه و بیایند برای عکس یادگاری و بس؟ چه حمایت مادی شده برای این بزرگوار هر کشوری بود با این لرلده الان براش فرش قرمز پهن میکردند
زهره
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۷ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
مولا علی یارت جوانمرد??
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۳ - ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
آفرین با غیرت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۴ - ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
خدا پدرت رو بیامرزه ! ما به دو پای سالم مدام دور خودمان میچرخیم آنوقت ....!
نصر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۲/۰۱
جوانمردی ببین ، همت نگر ، غیرت تماشا کن ، واقعا عزم و اراده و توکل به این میگن ، احسن و درود برشما ، انشالله همچنان بدرخشید ، ارادتمند شما از سرخس
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# ترامپ # قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # سلاح پلاسمایی # سریال پایتخت
الی گشت
نظرسنجی
توافق نهایی ایران و آمریکا تا چه زمانی انجام می شود؟