پرسپولیس و اولسان هیوندای در شرایطی فینال لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۲۰ را برگزار میکنند که سبک فوتبال ایران و کره جنوبی یکی از سوژههای مورد علاقه طرفداران فوتبال است، اما قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم بهتر است تفاوتهای کلاسیک فوتبال دنیا را بررسی کنیم.
style of the game یا همان شکلهای بازی به چند روش انجام میشود. استایل اول مختص به فوتبال آلمان است که اسم خودش همانا Germany style را روی خودش دارد. بایرن مونیخ پایبندترین و معتقدترین تیم به این استایل است؛ در این سبک، تعداد پاسها متوسط است و pattern game یا همان الگوی بازی کردن که شامل اجراهای ۳ پاسه و ۴ پاسه است، دارند؛ فوتبالی است که از کنارهها هم بازی میشود، ولی اصراری به بازی در کنارهها ندارند؛ از فواصل خیلی دور شوت نمیزنند، ولی اگر فضای توپ خالی باشد، شوت هم میزنند و دویدن اضافه هم ندارند. این استایل خودش شامل زیرمجموعههایی مثل بلژیک، سوئد و هلند میشود که هر کدام تغییراتی کوچک در آن دادهاند؛ به فیزیک بیشتر اهمیت میدهند و بازیکنان ریزنقش ندارند. استایل بعدی، امریکای لاتین است که در رأس آنها برزیل است و آرژانتین و اروگوئه و پاراگوئه و کشورهای کونکاکاف هم جزو آن هستند. استایل سوم، England یا همان انگلستان است که از فیزیکهای خیلی بزرگ استفاده میکنند. استایل بعدی اروپای لاتین است؛ از پرتغال شروع و به فرانسه میرسد. تکنیکی هستند و چابکی را بر فیزیک ارجح میدانند. پاسهایشان حوصله بر نیست. بعد به اسپانیا میرسیم که خودش به امریکای لاتین یا اروپای لاتین یا اروپای آلمانی تقسیم میشود و در خود آن هم رئال و بارسلونا برعکس هم هستند و سبکهای متفاوتی دارند. آخرین کلاس هم اروپای شرقی شامل بلاروس یا شوروی سابق هستند که الان کرواسی و بوسنی و اوکراین در آن هستند و کشورهایی مانند بلغارستان و رومانی هم اوج بلوک شرق هستند که فعلاً نمیتوانند بالا بیایند.
این ۵ کلاس فوتبال دنیا بود، اما فوتبال آفریقا کلاس ندارد، ولی نفر دارد و تولید بازیکن میکند. کشورهایی مانند مراکش و مصر نمیتوانند صاحب سبک باشند. آسیا هم تقسیم بندیهای خودش را دارد. غرب آسیا نژاد عرب هستند و سرعت زیادی ندارند. قد و فیزیکشان خوب است، ولی کندی خاصی دارند و با فیزیکشان به یکی از ۵ استایل دنیا جذب میشوند. آسیای شرقی و میانه، نژادشان از روسیه و گرجستان گرفته شده، مثل آذربایجان و ارمنستان هستند که خورده کلاسشان از اروپای شرقی است و در درازمدت هم پیشرفتی نمیکنند. در این میان، فقط یک نژاد باهوش و پیچیده باقی میماند به نام نژاد ایرانی و به دلیل تنوعی هم که در ژنوم آن وجود دارد، شانس خوبی برای موفقیت دارد.
نژاد سفید، آذربایجانی، عضلات بزرگ، قد بلند، شوتزن تا جنوب کشور که تکنیکی، ریز و برزیلته هستند؛ از آن طرف تهرانیهای گل کوچک باز هستند با توپ پلاستیکی و وقتی تیم ملیمان تشکیل میشود، فوتبال را گستاخانه بازی میکنند، مثل همان لایی که وحید امیری به پیکه زد. این گستاخی یک بازیکن آسیایی را میرساند که اصلاً طرف مقابل خود را نمیبیند که چه بازیکنی است؟ یا مثلاً دریبل سرتوپی که خداداد به لوتار ماتئوس در جام جهانی ۹۸ زد؛ در این شرایط، کلاس ویژهای برای فوتبال ایران باز شده. فوتبال ایران شبیه جایی نیست و نمیتوان با سبکی مقایسهاش کرد. اگر فوتبال ایران ۳۵ درصد نظم الگویی بگیرد، مثل کاری که کیروش کرد، به موفقیت میرسد. نمیخواهد مثل آلمان ۸۵ درصد نظم داشته باشد یا مثل برزیل ۸۰ درصد رها باشد. اگر ۶۵ درصد فوتبال ناب ایرانی با آن ۳۵ درصد با آن آمیخته شود، فوتبال خوبی شکل میگیرد.
در فوتبال کره همه از نژاد کرهای هستند؛ نژاد زرد. پوست سفیدی دارند. کشوری است که دورش آب است و با این نژاد و آن نژاد مخلوط نشده، در نتیجه فوتبالی که بازی میکنند، حد رشد دارد، اما فوتبال ایران حد رشد ندارد؛ یکی سانتر فوروارد بایرن مونیخ میشود، یکی سانتر فوروارد تیم روسی و دیگری هم جادوگر آلمان. اگر این ژنوم شناسی در مسئولان فوتبالمان تزریق شود و بدانند چه گنجی داریم، ما یکی از مطرحترین فوتبالهایی را خواهیم داشت که ممکن است بین ۸ تیم برتر جام جهانی هم قرار بگیرد. ما در خیلی از کشورها هم بازیکن داریم و این نشان میدهد بچههای ما میتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
حالا اگر بخواهیم به بازی پرسپولیس برسیم، باید گفت که کرهایها میدانند که چه دارند و با چشم باز به بازار میروند، مثلاً گاس هیدینگ را میآورند که تا چهارم جام جهانی آنها را بالا میآورد؛ پولی که در فوتبال شان میچرخد، واقعاً خرج صنعت فوتبال کره میشود و از اینجاست که ما عقب میافتیم. ما بازیکنی مثل منشا را حلوا حلوا میکنیم که هر سال به یک تیم میرود، در حالی که خودمان منبع استعداد هستیم، ولی در مدیریت آموزش ضعیف هستیم. ما خام فروشی میکنیم. بچههای خودمان را میدهیم و بازیکنی خارجی را میگیریم که باعث بالا رفتن فلان مربی و فلان تیم میشود. ما نمیدانیم چه میخواهیم و چه هستیم؛ بنابراین تا حدی رشد میکنیم و بعد متوقف میشویم. الان هم اولسانیها اگرچه از لحاظ ژنوم و کیفیت از ما ضعیفتر هستند، ولی خطری بالقوه برای پرسپولیس محسوب میشوند، چون هم بازی را پیچیده میکنند و هم برای جای جای زمین برنامه دارند. پرسپولیس در این بازی باید از جایی که برتر است استفاده کند. یعنی در مرکز دفاع کره.
باید یکی از دفاع وسطهای اولسان به عمق کشیده شود و بعد با بلند فرستادن روی سر رمضانی یا عبدی، از توپ دوم استفاده کنند؛ نقطهای که حفره است، بین مرکز دفاع و مرکز هافبک پرسپولیس است و نباید شکل مربع بگیرند، چون بازیکنان حریف، شوتهای خلق الساعه میزنند و آنجا را سالنی بازی میکنند؛ باید یکی از هافبکها گاهی به صورت سایه بین این مربع بیاید و این مربع که از سید جلال حسینی، حسین کنعانیزادگان، کمال کامیابینیا و میلاد سرلک است، با ورود یکی دیگر از هافبکها به ۴ مثلث تبدیل شود. در این شرایط، این مربع نقطه ضعف ما نخواهد بود.