مرد جوانی که با همدستی همسرش مردی را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود پس از قبول اعاده دادرسی و محاکمه دوباره به حبس و پرداخت دیه محکوم شد.
به گزارش ایران، سال 92 جسد مرد میانسالی که با شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده بود، در داخل خودرواش در شرق تهران پیدا شد. مأموران پلیس در بررسیهای تخصصی دریافتند مقتول فردی به نام حمید است.در ادامه پلیس تلفن همراه مقتول و دوربینهای مداربسته اطراف محل جنایت را مورد واکاوی قرار داد و معلوم شد که قتل یک انتقامگیری شخصی بوده است. پس از آن یکی از شاهدان ماجرا در تحقیقات میدانی به مأموران گفت: من در خیابان ایستاده بودم که ناگهان دیدم یک خودروی پژو پارس مشکی از مسیر منحرف شد و دو زن سراسیمه از ماشین پیاده شدند و فرار کردند.
وقتی خودم را به نزدیک خودرو رساندم متوجه شدم راننده در حالی که خون زیادی از بدنش میرفت روی صندلی افتاده اما در عین حال هیچ شیشهای نشکسته بود و اینطور به نظر میرسید که یکی از آن دو زن به راننده شلیک کرده است.
پس از آن پلیس تحقیقاتش را گسترش داد و به زن جوانی به نام فریبا که از بستگان مقتول بود رسید و او را بازداشت کرد وی در همان بازجوییهای اولیه به قتل حمید با همدستی همسرش خسرو اعتراف کرد.
پس از دستگیری خسرو آنها در ادامه بازجوییها انگیزهشان از قتل را اختلاف قدیمی با مقتول عنوان کردند اما حاضر به بیان جزئیات اختلاف نشدند.خسرو در این باره گفت: من و همسرم طبق نقشهای از پیش طراحی شده، حمید را به قتل رساندیم. همسرم فریبا به بهانه اینکه برای حل مشکلات زندگی مان قصد دارد با او مشورت کند با حمید تماس گرفت و با او قرار گذاشت. من هم لباس زنانه پوشیدم و با همسرم سوار خودروی خسرو شدم. همسرم تازه سر صحبت را باز کرده بود که اسلحهای را از زیر چادرم بیرون آوردم و 2 گلوله به سر حمید شلیک کردم و وقتی کنترل خودرو از دستش خارج شد من و فریبا از ماشینش پیاده شدیم و در تاریکی کوچهها فرار کردیم.
در ادامه این زوج در شعبه 4دادگاه کیفری سابق استان تهران به صورت غیرعلنی و پشت درهای بسته محاکمه شدند و در آن جلسه اولیای دم برای آنها درخواست قصاص کردند. با توجه به اینکه هر 2 متهم درخواست کرده بودند پرونده غیرعلنی مورد رسیدگی قرار گیرد جزئیاتی از جلسه دادگاه منتشر نشد اما در نهایت و با توجه به درخواست اولیای دم برای هر 2 متهم حکم مجازات صادر شد و خسرو به قصاص و فریبا به 15 سال حبس محکوم شد.
این حکم با اعتراض متهمان به شعبه 24 دیوان عالی کشور فرستاده شد، قضات دیوان حکم را مورد تأیید قرار ندادند و به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض فرستاده شد.جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیرعلنی برگزار شد.
پسر بزرگ مقتول خواهان حکم قصاص برای عاملان قتل پدرش شد. اما چون فرزند کوچک مقتول معلولیت ذهنی و جسمی داشت پرونده به دفتر دادستان فرستاده شد تا دادستان درباره درخواست فرزند مهجور قربانی تعیین تکلیف کند.پس از آن هیأت قضایی بار دیگر خسرو را به قصاص و همسرش را به 15سال زندان محکوم کردند. اما دوباره متهمان به رأی صادره اعتراض کردند و دیوان عالی کشور یکبار دیگر به آن رسیدگی کرد و این بار حکم مورد تأیید قرار گرفت.
در حالی که به نظر میرسید متهم در یک قدمی اجرای حکم قرار دارد خسرو درخواست اعاده دادرسی کرد. او گفت من با انگیزه ناموسی مرتکب قتل شدم و از همان ابتدای پرونده نیز این موضوع را اعلام کرده بودم. با توجه به کارهایی که مقتول کرده بود او را مهدورالدم تشخیص دادم. مدارکی هم در پرونده وجود دارد که ادعای من را ثابت میکند. من دوست نداشتم به خاطر خانواده مقتول که آدمهای آبروداری هستند جزئیاتی از کارهای او را بگویم اما همه مدارکی که ادعاهایم را ثابت میکند به صورت مستند در پرونده گذاشتهام. در همه جلسات بازپرسی و بازجویی هم توضیح دادم چرا او را کشتم و گفتم که از نظر من او مهدورالدم بوده است.
پس از اظهارات متهم ردیف اول پرونده و در حالی که 7سال از این ماجرا گذشته بود، درخواست اعاده دادرسی خسرو پذیرفته و وی این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
بعد از آن صحت مدارکی که به دادگاه داده بودند مورد بررسی قرار گرفت و این بار هیأت قضات شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را از قصاص تبرئه کرده و او به حبس و پرداخت دیه محکوم شد.