به گزارش تابناک اقتصادی؛ میعانات گازی به موادی میگویند که به همراه استخراج گاز طبیعی به وجود میآید و تولید آن اجتناب ناپذیر است. با توجه به اینکه کشور ایران دومین دارنده منایع گازی دنیا است و تقاضای جهانی گاز طبیعی هم در سالهای آینده قطعا افزایشی خواهد بود باید یک سیاست درست برای استفاده بهینه از میعانات گازی اتخاذ کرد. این سیاست میتواند توسعه بازارهای مقصد و افزایش خامفروشی میعانات گازی یا ساخت پالایشگاههای میعانات گازی و بهرهبری از زنجیره ارزش آنان باشد.
صادرات میعانات گازی با توجه به شرایط خاص آن و البته تحریمهای ظالمانه به شدت دشوار است. همانگونه که صادقآبادی معاون وزیر نفت تاکید کرده بازار میعانات گازی بازار خریدار است و نه فروشنده. یعنی فروشنده به دلیل اینکه نمیتواند بیش از مقدار معینی ذخیره کند و استخراج آن به استخراج گاز طبیعی وابسته است قدرت چانهزنی کمتری دارد. کرایه 4 ماهِ هر نفتکش میعانات گازی برابر با ارزش ذاتی این محصول میشود و پس از آن کشور باید ضرر نیز بدهد، زیرا این مادهی بدبو را حتی در محیط زیست و آب دریا نیز نمیتوان ذخیره یا رها کرد. به همین دلیل ساخت پالایشگاه و حرکت در مسیر زنجیره ارزش میعانات گازی بهترین و اقتصادیترین راه و البته خنثی کننده تحریم است.
پالایشگاه سیراف از جمله مهمترین طرحهای پالایشگاهی میعانات گازی ایران است که سال 1394 کلنگزنی شد. مکانیابی مناسب که باعث کاهش هزینه های انتقال میعانات میشود، وجود بندر و اسکله در سایت سیراف و دسترسی به دریاهای آزاد و مجاورت به بازارهای مصرف از جمله مزایای این پالایشگاه درصورت احداث است. اهمیت این طرحها تا جایی بود که رهبری در سخنرانی هفدهم اردیبهشت 99 به صورت جداگانه به عنوان یکی از اولویتهای جهش تولید نام بردند.
این پروژه ابتدا برخی اشکالات کارشناسی داشت و انتقاداتی به آن وارد بود که امروز بسیاری از آنها مرتفع شده از جمله ظرفیت آن به 240 هزار بشکه کاهش پیدا کرد، ترکیب سرمایهگذاران آن تغییر کرد و تغییراتی در الگوی زنجیره ارزش آن ایجاد شدهاست. علاوه براین اقدامات ابتدایی احداث این پالایشگاه نظیر خرید لایسنس واحدها و برخی عملیاتهای آماده سازی زمین آن انجام گرفتهاست.
به دلیل اهمیت همین موضوع در قانون «حمایت از توسعه صنایع پایین دستی نفت خام و میعانات گازی با استفاده از سرمایه گذاری مردمی» که تابستان 98 در مجلس و به منظور توسعه پتروپالایشگاهها تصویب شد. سه پتروپالایشگاه با خوراک میعانات گازی در کنار 5 پتروپالایشگاه نفت خام از وزارت نفت مجوز احداث گرفتند. هر سه این طرحهای میعانات گازی در همان منطقه سیراف در نظر گرفته شدهاند.
تامین مالی این پروژه از جمله مهمترین مسائلی است که طی سالیان گذشته مانع از پیشرفت این طرح راهبردی بوده است. فرصت پیش آمده برای استفاده از مزایای قانون ذکر شده میتواند کمک موثری در تامین مالی این پروژه از منابع داخلی مردمی و خصوصی داشتهباشد. این قانون به منظور افزایش جذابیت پروژههای پتروپالایشی با استفاده از سازوکارهایی از جمله تنفس خوراک در سال ابتدای بهرهبرداری طراحی شده است، تا زمینه حضور سرمایههای مردمی و بخشهای خصوصی فراهم شود. تنفس خوراک بدین معناست که صندوق توسعه از سهم نفتی خود که در مخازن مانده و نمیتواند صادر کند، به پتروپالایشگاههای تازه تاسیس بدهد، تا جایی که مجموع هزینهی تنفس خوراک با هزینهی سرمایهگذاری برابر شود. سپس پتروپالایشگاه طی اقساط هشت ساله این تسهیلات غیر نقدی را به صورت نقد بازپرداخت میکند.
با این وجود بیش از یک سال است که هیات امنای صندوق توسعه ملی مجوز اعطای تنفس خوراک را نمیدهد. اما موضوعی که به نظر میرسد اکنون باید مورد توجه اعطای مجوز تنفس خوراک پتروپالایشگاهی قرار گیرد بحث پتروپالایشگاههای خوراک میعانات گازی است. مجموع ظرفیت این پتروپالایشگاهها 240 هزار بشکه در روز از میعاناتی است که امکان صادرات آن وجود ندارد و نگهداری از آن موجب ضرر و کاهش منافع ملی است اما هیات امنای صندوق توسعه ملی همچنان بدون توجیه و دلیل منطقی مجوز این سه پتروپالایشگاه را هم نمیدهند.
این درحالی است که هماکنون با وجود مصارف میعانات گازی در پالایشگاه ستاره خلیج فارس، برخی پتروشیمیها و پالایشگاههای داخل همچنان مقادیر قابل توجهی از میعانات اکنون مازاد بر مصرف داخل هستند که پس از ناتوانی در ذخیرهسازی این مواد در مقاطعی حتی ممکن است مجبور به سوزاندن آن شوند که ضررهای اقتصادی و محیط زیستی جبرانناپذیری دارد.
اجرای چنین طرحهای علاوه بر تولید ثروت و خنثی کردن تحریمها، موجب اشتغالزاییهای قابل توجهی میشود. طبق محاسباتی که انجام شده است به ازای هر 250 هزار ظریت پالایشگاهی 15 هزار شغل مسقیم در طول فرایند ساخت و 6 هزار شغل مسقیم و غیرمسقیم در طول بهرهبرداری ایجاد میشود.
سوالی که ایجاد میشود چرا صندوق توسعه ملی با تعلل در اعطای یک مصوبه حسابداری که هیچ بار هزینهای برای دولت و سایر بخشها ندارد مانع از ایجاد این ظرفیت اشتغال و توسعه صنایع پاییندستی میشود؟آیا مسئولین مربوطه متوجه بلایی که بر سر این نعمت خدادادی میاورند هستند؟