پدیده آفلوانزا به عنوان مظهر مصرف زدگی و تجمل گرایی بی حد در جوامع ثروتمند به ویژه آمریکا در سال 1954 مطرح شد اما به تدریج با پیدایش پیامدهای مصرف گرایی افراطی در زندگی ثروتمندان و اثر ناشناخته و پیچیده ثروت در فرزندان آن ها، آفلوانزا به عنوان یک شبه بیماری روانشناختی مسری با علائمی مانند بی انگیزگی و جست وجوی بی حد و مرز لذت مورد توجه قرار گرفت.
یکی از مشکلات کارآفرینان، مسئله توازن کسب وکار و زندگی خانوادگی به ویژه تربیت فرزندان است. این ظرفیت در خانواده های کارآفرین وجود دارد تا فرزندان با یادگیری از والدین به کارآفرینان بالقوه و جانشین آنان تبدیل شوند. درواقع فرزند یک کارآفرین، در کارگاه عملی کارآفرینی حضور دارد و اگر در این کارگاه، به خوبی درس های خود را بیاموزد، علاوه بر ضمانت بقای کسب وکار خانوادگی، به جامعه هم منافع متعددی خواهد رساند.
یک بررسی در سال 2012 نشان داد، کارآفرینی والدین موجب افزایش 60 درصدی احتمال کارآفرین شدن فرزندان می شود. درواقع می توان از یک خانواده کارآفرین بیش از یک خانواده غیرکارآفرین انتظار داشت که فرزند کارآفرین تربیت کند. روی دیگر ماجرا، فاصله گرفتن فرزندان کارآفرینان از کارآفرینی و بروز رفتارهای ناهنجار مثل روحیه تجمل گرایی و مصرف گرایی شدید است.
پدیده آفلوانزا به عنوان مظهر مصرف زدگی و تجمل گرایی بی حد در جوامع ثروتمند به ویژه آمریکا در سال 1954 مطرح شد اما به تدریج با پیدایش پیامدهای مصرف گرایی افراطی در زندگی ثروتمندان و اثر ناشناخته و پیچیده ثروت در فرزندان آن ها، آفلوانزا به عنوان یک شبه بیماری روانشناختی مسری با علائمی مانند بی انگیزگی و جست وجوی بی حد و مرز لذت مورد توجه قرار گرفت.
پس از این، یک جامعه شناس به اسم وبلن، نظریه طبقه تن آسا را مطرح کرد و به ویژگی هایی مثل مصرف کالاهای لوکس، استفاده از خودروهای گران قیمت، مسافرت های گران، خرید تابلوهای هنری گران و رستوران های لوکس، به عنوان ویژگی های اصلی طبقه تن آسا اشاره کرد.
پژوهشگران ایرانی تلاش کردند در یک بررسی، پدیده آفلوانزا را در میان فرزندان کارآفرینان ایرانی بررسی کنند. آن ها در پژوهش خود با 15 کارآفرین گفت وگو کردند که از این تعداد سه کارآفرین زن، و 12 کارآفرین مرد بودند. هم چنین 10 درصد از این افراد تا مقطع کارشناسی، 68 درصد تا کارشناسی ارشد و 22 درصد تا دکترا تحصیل کردند. در این بررسی 117 مفهوم، 20 مولفه و 6مقوله در گفت وگو با کارآفرینان استخراج شد.
نتایج حاصل از مصاحبه های پژوهشگران در این تحقیق نشان می دهد که الگوی رفتاری نامطلوب والدین در حوزه کارآفرینی موجب می شود ارزش های کاری و کارآفرینانه به فرزندان منتقل نشود، مهارت های اولیه کارآفرینانه در فرزندان خلق نشود، شخصیت جست وجو در فرزندان شکل نگیرد و تمایل به کارآفرینی در آن ها ایجاد نشود. هم چنین فرزندان با مشاهده سختی های راه اندازی کسب وکار، سطح پایین منزلت اجتماعی کارآفرینانه، عدم حمایت دولت از کارآفرینی، دچار ذهنیت کارآفرینی گریزی می شوند که مقوله ای کلیدی در شکل گیری پدیده آفلوانزا در آن هاست.
در این شرایط، با تربیت ناصحیح والدین، فرزندان در خانواده های کارآفرین به مصرف گرایی بیش از اندازه و حتی رفتارهای ناهنجار اجتماعی مثل تظاهر، تفاخر، قانون گریزی و .. دچار می شوند و به تدریج فرزندان جیره خوار والدین شده و با تظاهر و تفاخر برای جلب توجه دیگر تلاش می کنند.
پیامد منفی این مسئله در سه سطح فردی، کسب وکار و ملی مطرح است. جانشین پروری و کارآفرینی بین نسلی در کسب و کارهای خانوادگی، ضامن بقای بنگاه های اقتصادی و منفعت رسانی آن به جامعه و به افراد است. ضمن اینکه اگر عمر بنگاه های اقتصادی کوتاه شود، منابع ملی هدر می رود. بنابراین قطع زنجیره کارآفرینی بین نسلی به نفع کشور هم نیست.
پژوهشگران پیشنهاد کردند والدین کارآفرین تا جای ممکن، ذهنیت کارآفرینی را در فرزندان تقویت کنند تا فرزندان از دچار شدن به بیماری واگیردار آفلوانزا حفظ شوند.
منبع: اتاق تهران