«واقعیت گرایی، راستگویی، خلاصه نویسی، شهامت و شفقت» پنج اصلی است که «اسکارلت توماس» نویسنده کتاب «این جهان محزون» در بین نامه ها و آثار چخوف و بیشتر از همه کتاب نامه هایش برجسته می کند.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایندیپندنت، نامههای نویسندگان بزرگ تاریخ همیشه مخاطب را با شخصی ترین واژه ها و احساسات آنها روبرو می کند و معمولاً مفسران و کارشناسان ادبی از این طریق سعی در بررسی و تحلیل تخیل و شیوه خلق این آثار میکنند که در این میان نامه های آنتوان چخوف که در کتابی منتشر شده است نمونهای خاص محسوب می شود. در «یک زندگی در نامهها» چخوف دقت و جزئی نگری در بازگویی مسایل مرتبط با زندگی خصوصی اش را به خوبی نشان می دهد.
او در نامههایش بدون به کار بردن رقت قلب و بیان کلمات تملق آمیز و مبتذل به طرز شگفتآوری مهربان است و در نامههایی که خطاب به همسرش نوشته استعداد خود را در نوشتن مسایل مهم و بی شمار به صورت طنز بدون توضیحات اضافه مطرح می کند این گونه که چخوف در نامه 27 اوت 1902 به همسرش او را «ماهی خاردار من» مینامد و مینویسد: نامه تو بسیار خشن و غیرمنصفانه بود.
نامههای چخوف اولین بار در سال 1924 در خارج از روسیه منتشر شد و بعد از آن هر کدام از اساتید ادبی کشورهای مختلف به گونه ای متفاوت درباره شخصیت این نویسنده روس اظهار نظر کردند و هر کتابی که درباره نوشته ها و نامه های چخوف از سوی نویسنده های غیر روس منتشر شد بیشتر درباره زندگی خصوصی و رفتارهای نویسنده روس با اطرافیان بود ولی «اسکارلت توماس» نویسنده و استاد دانشگاه کنت، چیزی متفاوت درباره چخوف می نویسد که این مطلب را مرتب در کلاس های ادبیات روسی برای دانشجویانش تکرار می کند؛ در نامه های چخوف می توان خلاصه ای از آثار قبلی و سبک و مهارت نوشتن این نویسنده خلاق را پیدا کرد که برای هر دانشجویی مفید است.
در 10 ماه می سال 1886 چخوف در نامه ای به برادرش الکساندر (این نامه در کتاب یک زندگی در نامه ها آورده نشده است) بر خلاف نویسنده های دیگر که نامه هایشان را به صورت غیر رسمی می نویسند بر چیزی تکیه می کند که اسکارلت از آن به عنوان بیانیه ای رسمی یاد می کند. می توان آن را یک نثر کامل ادبی خطاب کرد که حتی می تواند در دانشگاه ها تدریس شود و برای این دلیل خود چخوف را ذکر می کند که می گوید: «نوشتن بیشتر از انتقال احساسات و داده ها به فرد یا شی دیگر باید با هدف و راستگویی همراه باشد و نمی توان آن را مسئله ای ساده در نظر گرفت».
در «یک زندگی در نامهها» به غیر از زندگی شخصی و حرفه ای نویسنده درباره کار طبابت، ماهی گیری، سفر، باغبانی، عشق و محبت به پدر و دو برادر تقریباً دائم الخمرش می توان به راحتیی عشق و علاقه شخصی نویسنده به نوشتن را احساس کرد و همانطور که زندگی عادی و معمولی خود و سفرهایش را در نامه هایش به مادر و خواهرش تعریف می کند در نامهنویسی به همسرش الگا نیز از سبک ادبی خاص خود در نوشتن غفلت نمی کند.
«واقعیت گرایی، راستگویی، خلاصه نویسی، شهامت و شفقت» پنج اصلی است که اسکارلت توماس نویسنده کتاب «این جهان محزون» در بین نامه ها و آثار چخوف و بیشتر از همه کتاب نامه هایش برجسته می کند. او معتقد است چخوف همیشه در نوشته هایش به این اصول وفادار بوده است و هر کسی برای تحصیل آثار چخوف بهتر است آنها را بداند و حتی وقتی کار به دفاع از رمان «باتلاق» می رسد چخوف این اصول را در نوشتن بیشتر مورد توجه قرار میدهد.
خود چخوف در سخنانی می گوید: «نوشتن مطمئناً چیزی شبیه کار آرایشگرها یا شیرینی فروش ها نیست که با زیبایی و شیرینی سر و کار دارند بلکه موارد تلخی هم وجود دارد که نویسنده با آنها سر و کار دارد و نباید در نوشته های خود از آنها غفلت کرد...».