به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ در حالی چاپ و منتشر شد که پیش نویس مشترک، دستاورد وین ۷، احیای ستارهدارشدن دانشجویان؟، روسیه و تازهترین دغدغه سال پوتین و بارش باران در ۱۴ استان کشور از امروز در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای متنشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
غلامرضا مرحبا، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: فعالان اقتصادی به این نتیجه رسیدهاند که سیاست ارز ترجیحی سیاست موفقی نخواهد بود و کشور در پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی به هدفی که مدنظر بود، نرسیده؛ چراکه این نوع ارز جز آسیب، سودی برای نظام اقتصادی کشور نداشته است. با اجرای این سیاست شاهد ایجاد رانت، قاچاق، خروج منابع ارزی از کشور بودیم. به همین دلیل هم تصمیمگیران و کارشناسان اقتصادی کشور به این نتیجه رسیدند که باید این نوع نظام پرداخت حذف شود و به جای آن به سمت پرداخت یارانه هدفمند برویم تا تاثیر منفی این سیاست از بین برود. هر چند که مجلس در بودجه سال ۱۴۰۰ به این سمت حرکت کرد، اما دولت دوازدهم معتقد بود که همچنان باید نظام ارزی ادامه پیدا کند. درست است که این نوع ارز به کالاهایی پرداخت میشود که سود آن باید به اقشار آسیبپذیر جامعه برسد، ولی در عمل ثابت دیدیم حتی کالاهایی که با این نوع ارز وارد میشدند هم تورم بالایی داشته و عملا تفاوت چندانی در قیمتها بوجود نیامد و به همین جهت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی تاثیر چندانی در تورم کالاها نخواهد داشت. با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید تورم انتظاری آن کنترل شود، چراکه ممکن است درصدی افزایش قیمت را شاهد باشیم، اما این افزایش قیمت به حدی نخواهد بود که موافقان باقی ماندن این سیاست از آن بحث میکنند.
دولت جدید معتقد است که صرفا در بعضی از کالاها مانند گندم و دارو که حساسیت بیشتری دارند، باید این ارز پرداخت شود و در بقیه موارد هم میتوان از ارز نیمایی بهره برد. با توجه به همه مشکلاتی که اقتصاد کشور با آن مواجه هست دیر یا زود باید به این سمت حرکت کنیم. البته باید روشهای جایگزین حمایتی هم را طراحی شود تا کمترین فشار به دهکهای پایین جامعه وارد شود. سوابق استفاده از ارز ترجیحی نشان میدهد کالاهایی که با این ارز وارد کشور شدن تنها بین ۲۰ تا ۲۵ درصد با کالاهایی که با ارز نیمایی وارد شدند، تفاوت قیمت داشتند و برای این میزان منابع کشور را به راحتی به دست باد میسپاریم بدون اینکه اثرگذاری محسوسی در هزینهها و زندگی مردم داشته باشد. کشور منابع ارزی محدودی دارد و منطقی نیست که همه این منابع را برای واردات کالاهایی هزینه کنیم که میتوان یارانه آن را به دهکها به صورت مستقیم پرداخت و از تعدد نرخ ارز در اقتصاد که اثرات مخربی همچون رانت دارند، نکاهیم.
احسان دری روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان آقایان مخالف مذاکره کجای کارید؟! نوشت: روز پنجشنبه حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان با انتقاد شدید از وزیر خارجه و تیم دیپلماسی ابراهیم رئیسی در یادداشتی تحت عنوان «مگر قرار نبود همه تحریمها لغو شود، پس چرا فقط به لغو تحریمهای برجامی تن دادید» نوشت: «آقای حسین امیرعبداللهیان، وزیر محترم امور خارجه کشورمان طی یادداشتی در شماره ۱۶ آذرماه (۷ دسامبر) روزنامه کامرسانت، چاپ مسکو تأکید کرده بودند که «بدون لغو تمامی تحریمها، راهی برای احیای برجام وجود ندارد». همانطور که ملاحظه میشود، سخن از لغو «تحریمهای برجامی» است و نه «لغو همه تحریمها» و این درحالی است که بسیاری از تحریمهای آمریکا علیه ایران به بهانههای غیرهستهای وضعشده است.»
مدیرمسئول روزنامه کیهان از پشت میز خود در تهران خواستار لغو همه تحریمهای ۴۰ ساله (هستهای و غیرهستهای) است، اما کیلومترها دورتر وزیر خارجه و تیم گفتگو کننده کشورمان در میدان سخت دیپلماسی و مذاکره صرفاً از رفع تحریمهای برجامی سخن میرانند و با آژانس بر سر نصب دوربین به توافق میرسند. رویکردی که خیلی با شعارها و وعدههای مخالفان پیشین برجام که اکنون مقدرات کشور را در دست دارند، همخوانی ندارد. از همین رو وزیر خارجه همچنین در گفتگویی با دبیرکل سازمان ملل ابراز میدارد که «چیزی بیشتر از برجام نمیدهیم و نمیخواهیم.» آقای امیرعبداللهیان خواسته یا ناخواسته کف و سقف خواسته ما از مذاکرات را برملا میسازد. به نظر میرسد وزیر خارجه و تیم گفتگوکننده بهخوبی در تهران توجیه شدهاند که خواستههای ایران از مذاکرات چیست و آنان باید چه دست آوردی را دنبال کرده و به دست آورند، ازاینرو سر خود حرف نمیزنند. سقف خواستهها همان سخن وزیر خارجه است، «چیزی فراتر از برجام نمیدهیم و نمیخواهیم.»
شریعتمداری به این موضوع واقف است که عبداللهیان و تیم گفت وگوکننده تعیینکننده این موضوع نیستند که در مذاکرات آتی چه بگیریم و چه بدهیم، اما ترجیح میدهد فعلاً آنان را بهطور مستقیم مورد خطاب و عتاب قرار دهد. شواهد نشان میدهد دولت مصمم به احیای برجام است و میداند اگر این اتفاق رخ ندهد او بازنده اصلی خواهد بود، زیرا با شکست مذاکرات، آمریکا و همپیمانانش تحریمهای جدید و رویکرد سختگیرانهتری را بهصورت جدیتر دنبال خواهند کرد. دولت این را هم میداند که در قالب برجام توانایی لغو تحریمهای غیرهستهای را ندارد، زیرا لغو همه تحریمها، گفتگو و مذاکرات فرا هستهای و برجامی را میطلبد که فعلاً نه مجوز آن را دارد و نه آمادگی که زمان بیشتری را صرف مذاکرات کند. همانطور که ایران اعلام کرده چیزی فراتر از برجام نمیدهد قطعاً طرف مقابل هم تحریمی بیشتر ازآنچه در برجام قیدشده را لغو نخواهند کرد. مدیرمسئول روزنامه کیهان و برخی دیگر از نیروهای مخالف موضوعاتی، چون مذاکره و برجام و تعامل با جهان، بهتر است بدانند دولت بهتبع نظام تصمیمش را جهت احیای برجام گرفته و احتمالاً کسی در دولت و تیم دیپلماسی نمیتواند به تشرهای آنها توجهی کند. به نظر میرسد که برای این افراد دو راه بیشتر قابل تصور نیست، یا آرام بگیرند و دولت را در مسیر احیای برجام همراهی کنند یا با تند کردن لحن خود علیه تیم مذاکرهکننده و سیاست کنونی دولت، منتظر واکنش دوستانشان در دولت و جریان حامی دولت باشند؛ دوستانی که نشان دادهاند سعهصدر اصلاحطلبان و روحانی را ندارند؛ اما تصمیم درست برای ایران در این برهه حساس میتواند این باشد که از فرسایشی شدن گفتگوها اجتناب کرده و همراه با دیگر اعضا بهطور همزمان به برجام برگردد و به قول وزیر خارجه نه چیزی بیشتر از برجام بخواهند و نه چیزی بیشتر از برجام بدهند. انتظار جامعه هم فعلاً در همین حد است که برجام احیا شود و بخش مهمی از تحریمها علیه کشور لغو شود.
محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان در آمریکا چه خبر است؟! نوشت: خبرگزاریهای جهان بهویژه خبرگزاریهای آمریکایی هفته گذشته از یک طوفان سهمگین که آن را ویرانکنندهترین طوفان تاریخ آمریکا نامیدند، گزارش دادند.
طوفان حداقل ۱۷ میلیون نفر را در ایالتهای ایلینوی، کنتاکی، تنسی، میسوری، آرکانزاس و میسیسیپی زمینگیر کرد و ساکنان آنها را از خانه و کاشانه خود آواره نمود.
عکسهای هوایی از ویرانیهای طوفان اخیر حکایت از یک ویرانی گسترده دارد که برخی مفسران گفتهاند؛ گویی یک بمباران هوایی وسیع برای تخریب کل شهرها صورت گرفته است.
CNN در خبری از طوفان میگوید: هیچ امیدی به زنده یافتن هیچکس در میان ویرانههای بهجای مانده از گردباد وجود ندارد.
فرماندار کنتاکی وقوع طوفان اخیر را ویرانکنندهترین طوفان تاریخ آمریکا ذکر کرد و بلافاصله حالت فوقالعاده اعلام کرد.
بایدن، رئیسجمهور آمریکا در اولین واکنشهای خود گفت: هنوز ما نمیدانیم چند نفر در این طوفان کشتهشدهاند و خسارتها چه بوده است ما در برابر یک فاجعه قرار داریم.
فرماندار ایالت کنتاکی همین دو روز پیش اعلام کرد: ظرفیت سردخانهها دراین ایالت پرشده است و سردخانهها برای نگهداری اجساد قربانیان طوفان کافی نیست. خانهها ویرانشده و همه ساکنان آن مردهاند!
علیرغم توصیف خبرگزاریهای آمریکایی و غیر آمریکایی از این فاجعه در هیچیک از اخبار و تصاویر منتشره از کشتهشدگان و آوارگان، صفوف گسترده مردم برای گرفتن غذا دیده نمیشود. ۱۷ میلیون نفر و در برخی گزارشات ۵۰ میلیون نفر زیر شلاق طوفان جدید از خانههای خود آواره شدند و شمار زیادی کشته و زخمی شدند، اما گویی یک توافق از پیش تعیینشدهای وجود داشته که ابعاد این فاجعه بهشدت سانسور و جامعه خبری در داخل آمریکا و خارج آمریکا از ابعاد این «فاجعه» همچنان در وادی بیخبری به سر برند. چرا؟! این سؤالی است که خبرگزاریهای معتبر جهانی ازجمله خبرگزاریهای آمریکایی باید به آن پاسخ دهند.
اگر یکهزارم این حادثه در ایران یا تهران رخ میداد در چهارگوشه سوژه دهها دوربین و صدها خبرنگار داخلی و خارجی کاشته میشد و همزمان واکنش مردم و مسئولان نظام زیر تیغ نقد قرار میگرفتند و هزاران روایت از آن به جهان مخابره میشد.
صداوسیمای ما از این فاجعه در دو سه روز آنهم بهعنوان خبر دهم یا یازدهم به مدت چند دقیقه تصاویری را نشان داد و اخباری از مراجع رسمی که فوقالعاده کنترلشده بود را پخش کرد!
در آمریکا واقعا چه خبر است؟ حاکمان آن چه میکنند؟ در عصر انفجار اطلاعات و توسعه حیرتانگیز ارتباطات این چه دست پرقدرتی است که آنچنان مسلط بر مدیریت انتشار اخبار وگزارشات عمل میکند بهطوریکه یک طوفان ویرانگر که رئیسجمهور آمریکا آن را «فاجعه» مینامد و میلیونها نفر را آواره کرده و هزاران نفر را کشته در حد یک «نسیم» نشان میدهد؟! پشت این سیاست خبری یک تئوری «ارتباطی» و «اطلاعاتی» وجود دارد. علمای علم ارتباطات باید از این تئوری پردهبرداری کنند.