به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه دوم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که دست رد مرکز پژوهشها به طرح صیانت، ادامه گفتوگوهای وین هفته آینده، جهش بورس پس از اعلام اصلاح ارز ۴۲۰۰ تومانی و روزهای پرتنش بغداد در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
غلامرضا کمالی پناه طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: حتما بارها شنیدهایم و خواندهایم که کاسبان تحریم با برداشتن تحریمها مخالف هستند و اجازه نمیدهند که تحریمهای مخرب علیه ملت بیچاره ایران برداشته شود. واقعا اینها کیانند و از جان ملت ایران چه میخواهند و اصولا چه منافعی در این کارشکنیها کسب میکنند؟ اگر بخواهیم مخالفان رفع تحریمها را دسته بندی کنیم به طور کلی میتوان آنان را به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم کرد.
هر دو گروه در یک نقطه، مشترک و همدل و هم راستا هستند و آن نقطه حفظ و بلکه تقویت و توسعه تحریم هاست. هر دو گروه میدانند که پیامد برداشتن تحریمها موجب رفاه مردم ایران و البته سبب سقوط منافع و جایگاه آنان (کاسبان تحریم) است. هر دو گروه اگرچه به ظاهر گاهی در حرف شعارهای ضد هم میدهند، اما در عمل و در دلشان خدا خدا میکنند که توافقی صورت نگیرد و کاسبی آنان آسیب نبیند.
این که میگفتند تحریمها کاغذ پارهای بیش نیست و تحریمها هیچ اثری بر زندگی مردم ندارد و هرچه هست از کوتاهی دولت و مجلس غیرخودی است و فلان و بهمان خیانت کردند و برجام مایه ننگ است و عهدنامه ترکمنچای دیگری است و آن را در مجلس انقلابی پاره کردند و به آتش کشیدند و... از این جنس حرفها صرفا برای از میدان بدر کردن رقیب و دستیابی به قدرت و ثروت و... استفاده شد. با این اقدامات لجبازانه و منفعت جویانه کاری کردند که روز به روز زنجیر تحریمها بر دست و پای منافع ملی و اقتصاد نیمه جان محکمتر شد تا جایی که ارزش و قدرت پول ملی را نزارتر و بی رمقتر نمود و مردم را به این روز انداخت که عن قریب برای حفظ جان خود و خانواده ممکن است به خوردن هم روی بیاورند.
به نظر میآید مافیای قدرت و ثروت در کشور دست به دست هم داده اند تا اجازه ندهند آب خوش از گلوی مردم ایران پایین برود. انگار مافیای قدرت واقعا به این تحلیل و برداشت انگلیسی شدیدا باور کرده اند که اگر میخواهی بر مردم ایران حکومت کنید باید آنان را گرسنه نگه دارید و دائما ذهن آنان را درگیر به دست آوردن یک لقمه نان بخورونمیر کنید تا نتوانند به نیازهای ثانویه و ارزشمندترین فکر کنند. کما اینکه هم اکنون هیچ کس در ایران جز به سیر کردن شکم زن و فرزندش فکر نمیکند و اگر راجع به کتاب و عرفان و دین و انسانیت و اخلاق و اندیشه و آزادی و سایر خوبیها با اکثر مردم صحبت شود رغبت چندانی نشان نمیدهند و اینها را قصه میدانند. پس این گروه قدرت محور به هدف خود دست یافته اند. اما در کنار اینان مافیای ثروت نیز تلاش میکنند که تحریمها برداشته نشود بلکه برعکس شدیدتر هم شود. صدقه سری همین تحریمها بازار بیرقیب خودرو کلا به چنگ خودروسازان فرصت طلب داخلی افتاد. ده برابر دارند خودروهای بی کیفیت را به مردم میفروشند. اگر اجازه واردات خودرو میدادند و تحریم نبودیم چه کسی حاضر بود پراید را ۲۰ میلیون تومان بخرد؟ این در حالی است ده برابر بیشتر قالب میکنند و از آن طرف مردم ماهها و سالها باید در صف باشند تا این ارابههای مرگ را با قیمتهای گزاف بخرند. نه تنها در بخش خودرو بلکه در سایر زمینهها و بخشهای اقتصادی نیز این وضعیت و مافیا حکمفرماست. فروش ارز با این قیمت گزاف و دریافت دلارهای دولتی و رانتی و فروش آنها در بازار و مافیای میوه و مافیای ملک و مافیای برنج و … اینها در این شرایط تحریم کاسبیهای بینظیری دارند که امکان ندارد به برداشتن تحریمها رضایت دهند. این گروهها در پشت شعارهای قشنگ و دهن پرکن سنگر میگیرند و به نام دفاع از منافع هستهای و دفاع از اقتصاد مقاومتی و دفاع از آرمانهای انقلاب و از این دست حرفها مخالفتهای خود با برداشتن تحریمها و احیای برجام را توجیه میکنند، ولی درواقع هدف اصلی آنان حفظ منافع اقتصادی و سیاسی و گروهی خودشان است. البته یک عده آدم ساده لوح امثال بنده که دل در گرو ارزشها و انقلاب و دین و کشور دارند ممکن است این حرفها را باور کنند و در پای منبر این کارشناسان کاسب مسلک سینه بزنند. اگرچه آنقدر آش شور شده است که دیگر ما سادگان هم ذوقی نشان نمیدهیم و صد البته کاسبان هم کم کم به این نتیجه رسیدهاند حال که قدرت و ثروت در دستشان است چه نیازی به تایید و حمایت مردم دارند؟
سید محمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان مردمگرایی، پوپولیسم نیست نوشت: یکی از مسائلی که این روزها، سروصدای زیادی به راه انداخته و موافقان و مخالفان زیادی دارد، بحث بر سر طرح موسوم به صیانت است. مسئله طرح صیانت، تنها چند پلتفرم اجتماعی یا پیامرسان نیست و از دو جنبه اهمیت ملی دارد، اول آنکه به فرمایش مقام معظم رهبری، فضای مجازی بهاندازه خود جمهوری اسلامی اهمیت دارد. دوم آنکه امروز، بحث بر سر طرح صیانت، تنها منحصر به دادههای شخصی در فضای مجازی نیست و ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد و نحوه مواجهه مردم و حاکمیت با آن، نمادی از مواجهه با بسیاری از مسائل حوزه مدنی است.
بنای این نوشته بر پرداختن به جزئیات طرح صیانت نیست. بههرحال طرح صیانت، مسیر طبیعی و قانونی خود را از مرکز پژوهشها و کمیسیون مربوطه تا صحن مجلس طی خواهد کرد، اما مسئله این نوشته، پاسخ دادن به یک ابهام است.
گاهی شاهدیم که برخی لوایح یا طرحها، پیش از آنکه به صحن مجلس برسد، به کف جامعه کشیده میشود و در میان اقشار مختلف مردم، بازتاب گسترده مییابد. طبیعی است که در چنین شرایطی، اغلب مسئولان به بازخورد جامعه توجه کرده و حتی آن را ملاک اصلی خود برای موافقت یا مخالفت با طرح بدانند. توجه به نظر مردم، ضرورتی عقلی و مورد تأکید متون دینی معتبر ماست، اما گاهی موضعگیری یک نماینده مجلس یا مدیر دولتی بر اساس نظر مردم، از سوی برخی محافل به عوامگرایی یا پوپولیسم تعبیر میشود.
اگر یک نماینده، بر اساس روشهای دقیق سنجش آرا، بداند که نظر مردم نسبت به یک طرح مثبت نیست باید چه کند؟ آیا وکیل مردم میتواند با تعابیری همچون پوپولیسم، به نظر موکلانش بیتوجه باشد؟ ممکن است گفته شود که اگر اطلاع مردم از جزئیات یک طرح کافی نبود و نظرشان با تأمین منافع خودشان تعارض داشت چه. راه مشخص است. در مردمسالاری دینی، مسئولان، مشروعیت خود را از مردم میگیرند.
این یعنی در هنگام بروز چنین تعارضی، نماینده مردم یا باید با حضور در محافل و با استفاده از بستر رسانههای عمومی و شخصی، مردم را نسبت به جزئیات مسئله مطلع کرده و آنها را نسبت به حقوقشان آگاه کند و نظر آنها را جلب کند و یا اینکه خود نیز به رأی و نظر مردم تن دهد، هرچند نظر شخص خود او چیز دیگری باشد. این مردم نیستند که قرار است نظر مسئولان را تأمین کنند، بلکه مسئولان باید نظر مردم را تأمین کنند، چون خود برآمده از مردماند. بر این اساس، ایستادن بر نظر شخصی، آنهم جایی که عموم مردم چیز دیگری میخواهند برای نماینده مردم، درست نیست. در هر مورد و طرحی، یا با تبیین و آگاهسازی، باید مردم همراه شوند و یا باید آن طرح از دستور کار خارج شود. مردمگرایی، پرداختن به بازیهای عامیانه و پوپولیسم نیست، بلکه ضرورت مردمسالاری دینی در هر دو حوزه مردمی و دینی آن است. طرح صیانت و هر طرح دیگری نیز باید با همین متر و معیار موردبررسی قرار گیرد.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان اگر وطنفروشی نیست، پس چیست؟! نوشت؛
۱- برخی از مدعیان اصلاحات و دستاندرکاران دولت قبل (و نه همه آنها) بجای آنکه از افتضاحات ۸ ساله خود و انبوه مشکلاتی که بر سر ملت آوار کردهاند شرمنده باشند، در اقدامی کاملاً هماهنگ با دشمنان بیرونی به دروغپراکنی و سیاهنمایی علیه دولتی روی آوردهاند که فقط سه ماه از تشکیل آن میگذرد و به گواهی آنچه همگان به وضوح میبینند، ضمن آنکه با همه توان مشغول آواربرداری از خرابیهای دولت موسوم به تدبیر و امید! است، آستین همت بالا زده و در همین مدت کوتاهی که از عمر آن میگذرد دستاوردهای چشمگیر و غیرقابل انتظاری داشته است.
۲- پیش از این در یادداشتی با عنوان «تابلوها را جا به جا نکنید» به اندکی از بیتدبیریهای ۸ ساله دولت قبل اشاره کرده و آورده بودیم.
تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردند. قرار بود در مذاکرات هستهای تحریمها را لغو کنند، ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه به علت نابلدی، نفوذ عوامل دشمن و گرایش به سازش، صدها تحریم دیگر نیز به آن اضافه کردند؛ و همزمان، مشکلات کمرشکنی نظیر گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران (دیروز سخنگوی قوه قضائیه از تشکیل ۱۲۵۰پرونده قضایی - فقط در تهران - برای حیف و میل ۱۰میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی خبر داد که گزارش مبسوط آن در کیهان دیروز آمده است)، افزایش ۸ برابری قیمت مسکن. تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریبجینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی و ... را به ملت تحمیل کردند. نقدینگی را که میتوانست و باید روانه عرصه تولید شده و باعث کسب و کار شود، از ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به ۴ هزار هزار میلیارد تومان افزایش دادند و تولید و کسب وکار را با رکود شدید و بیسابقه (و نه کمسابقه) روبهرو کردند. کشور را از خودکفایی در تولید گندم و گوشت قرمز و گوشت مرغ به واردات این اقلام ضروری و معیشتی مردم کشاندند.
با دیپلماسی انفعالی، راه را برای باجخواهی دشمنان باز کردند و امنیت و اقتدار کشور را به مخاطره انداختند و با کنار رفتن خود علاوهبر مشکلات یاد شده که فقط اندکی از بسیارهاست، خزانه را نه فقط خالی، بلکه با بدهی فوق کلان تحویل دولت آقای رئیسی دادند تا آنجا که دولت کنونی فقط بابت یک قلم از این بدهیهای به ارث برده باید تا سال ۱۴۰۵ هر ماه به طور متوسط مبلغ کلان ۱۰ هزار میلیارد تومان پرداخت کند و ... .
۳- و اما، کسانی که - از داخل و خارج- این خسارتهای انبوه و کلان را به ملت و نظام تحمیل کردهاند، با بهرهگیری از رسانههای اجارهای و پشتیبانی آشکار دشمنان بیرونی و به بهانه «نقد»! حرکت مشترکی را با خمیرمایه دروغپراکنی و اتهامزنی علیه نه فقط دولت، بلکه علیه نظام آغاز کردهاند. اقدامی که غیر از «وطنفروشی» با هیچ واژهای قابل تعریف نیست.
نیم نگاهی به انبوه دروغهای شرمآوری که این جریان مشترک داخلی و خارجی علیه تمامیت نظام میبافند و منتشر میکنند، به وضوح نشان میدهد که از آن سوی مرزها مدیریت میشوند. کافی است دروغها و تهمتهای این جریان آلوده را با آنچه مقامات و رسانههای آمریکایی و اسرائیلی و اروپایی بر قلم و زبان دارند به مقایسه بنشینید تا انطباق بیکم و کاست اتهامات مطرح شده از سوی پادوهای داخلی آمریکا را با کانون اصلی مدیریت آنها در آمریکا و اسرائیل به وضوح ببینید. بفرمایید! مقایسه کنید!