به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه هفتم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهای مرتبط با مذاکرات وین از جمله، توافق وین زیر سایه روسیه و چین؟ ایران چیزی به نام «ضربالاجل وین» نمیشناسد، ضرب الاجل پنهان مذاکرات وین و دور جدید مذاکرات و انتظارات افکار عمومی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سر مقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
امید مافی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان فرجام مبهم یک اولتیماتوم! نوشت: کابوس حذف سرخابیها از جام باشگاههای آسیا با دلایل متقن از سوی AFC بالاخره سئول نشینان را به صرافت انداخت که کاری کنند و طرحی بریزند تا ناقوسها به صدا درنیایند و دو قطب فوتبال ایران رها شده در باد به هر چه باداباد سنجاق نشوند.
حالا خبر رسیده بر اساس آخرین تصمیم گیریها استقلال به وزارت صمت و پرسپولیس به وزارت اقتصاد و دارایی واگذار شده تا معادله مالک مشترک حل گردد و بزرگترین گاف سرخابیها در این مقطع برطرف شود. البته زیر چادر حرفها و شایعات بحث حضور دو قشون نامدار پایتخت در فرابورس به گوش میرسد. موضوعی که سال هاست در اذهان عمومی مطرح میگردد و هرگز با مداقه کردن مواجه نشده است.
حالا در شرایطی که اولتیماتوم دار و دسته شیخ سلمان بحرینی به فوتبال ایران در آستانه ته گرفتن است باید دید اقدامات ضربتی ساکنان خیابان سئول در واگذاری دو باشگاه به دو وزارتخانه و پرداخت بخشی از مطالبات و رفع و رجوع پروندههای مالیاتی باعث خواهد شد AFC لختی سرخابیها را رها کند و دست از گریبانشان بردارد تا بتوانند به اوج گرفتن در اقلیم فوتبال قاره بیندیشند و کمی در جلد لشکرهای متفرعن فرو روند. حالا با بارگذاری مدارک و مستندات و عرضه دفاعیات جدید، نفس تا لحظه صدور حکم نهایی در سینهها حبس خواهد شد و همه چشم انتظار تصمیم نهایی کنفدراسیون فوتبال آسیا در خصوص مجوز حرفهای جهت شرکت در پیکارهای ۲۰۲۲ میمانند.
اینکه امروز و فردا یحتمل خبر برسد که مصائب سرخابی علی الحساب حل شده و جواز حضور سرخابیها در کارزار آسیا صادر گردیده مسرورکننده است و میتواند فوتبال زار و نزار ما را با تحذیر از هیاهوی غریب حاکم بر آن تا اطلاع ثانوی نجات دهد، اما باید این حقیقت مبرهن را پذیرفت که اقدامات اخیر حکم مُسکّنی برای فروکش کردن آلام دو تیم عزیزدردانه را داشته و هنوز برای رهنمون کردن این کشتیهای توفان زده به ساحلی امن و آرام راه زیادی پیش رو هست. شاید تلنگر اخیر شیخ سلمان و بازوانش حکم زنگ بیدارباش را برای فوتبالی داشته باشد که در این سالها سر بر زیر برف کرده تا دیگران پی نبرند در شهر هرت اوضاع از چه قرار است و فوتبالی که سال هاست ادعای حرفهای شدن داشته چگونه اندر خم کوچههای ظلمانی مانده است.
شانس بیاوریم که آب از سر سرخابیها نگذرد و با ادلههای موجود، AFC کمی تا قسمتی مشتاق تماشای فوتبال باشگاهی ما در آوردگاههای بزرگ باشد. صد البته اگر اینگونه شود و اینبار هم قسر دربرویم باید این بساط را در اسرع وقت جمع کنیم و با دمیدن روح حرفه ایگری -به تمام معنا- در کالبد سرخابیها یک بار برای همیشه آیههای یاس را از پیرامون تیمهایی که میلیونها نفر را به دنبال خود میکشند دور کنیم. همین و تمام.
احسان شادی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان عنوان مذاکره چه اهمیتی دارد، نتیجه مهم است نوشت: گفتگوهای دور هشتم وین در پرونده هستهای ایران با راهبرد صلح بین نظام سیاسی ایران و نظام سیاسی آمریکا به مثابه دو حریف اصلی از دیروز آغاز شد. وزیر خارجه ایران دیروز تاکید کرد اسم گفتگوهای جدید تغییر یافته و اسم شش دوره قبلی از گفتگوها پاک میشود.
او نکاتی را درباره دور تازه پرونده هستهای ایران طرح کرده که گزارش آن از سوی رسانهها منتشر شده است. دقت در رفتار، گفتار و دیدگاه وزیر و همکارانش در وزارت خارجه و نیز همه منتقدان سرسخت زنده سازی برجام با راهبرد و شکلی که گروه پیشین دیپلماتهای ایرانی پیش میبردند نشان میدهد میخواهند شهروندان و نیز نیروهای وفادار در بدنه اجتماعی جناح سیاسی ضد اصلاحات احساس کنند این گروه تازه چیز دیگری میگویند و راه تازهای را میروند که نقیض راه پیشین است. جدای از اینکه تحلیلها و خبرهای دیگری هست که بازگشت به ماهیت گفتگوهای قبلی را تایید میکند باید یادآور شد برای شهروندان ایرانی مهم نیست کدام گروه از دیپلماتها و کدام جناح سیاسی در اجرای کار فعالیت دارند.
شهروندان ایرانی بیش از هر روز دیگر باور دارند ادامه تحریمهای اقتصادی ایران یک دلیل اصلی کوچک شدن سفره آنها و ذوب شدن قدرت خریدشان است و نیز دلیل اول چشمانداز ناروشن برای شهروندان ایرانی در کسبوکار و در تامین معیشت همین تحریمها است.
شهروندان ایرانی به مدیران دولت و سایر نهادها میگویند ما میدانیم بردباری ما و نیز سفره کوچکشده ایرانیان سوخت اصلی برای هر فعالیت در سیاست خارجی و ایستادگی مقامهای کشور برای نپذیرفتن صلح هستهای است و البته تاکید دارند این سوخت ابدی نیست.
ایرانیان بدون تردید با هیچ اسم و نامی در گفتگوها و با اینکه عبداللهیان و باقری با رهبران آمریکا و اروپاییها گفتگو کنند یا ظریف و عراقچی مشکلی ندارند. تنگنایی که شهروندان دارند این است که سایه سنگین و بار بزرگ پیامدهای تحریم از سر و دوش شهروندان برداشته شود و آنها همانند شهروندان سایر کشورها زندگی عادی و بدون استرس داشته باشند.
به این ترتیب است که گروه گفت وگو کننده حاضر در وین باید به این خواست و اراده شهروندان احترام بگذارند و یادشان باشد کوچکتر شدن سفره شهروندان بیش از این میتواند خطرآفرین باشد. نرمش و انعطاف و از سر وفاداری به اصول تا رسیدن به نقطه برگشت از بدترین تحریمها و رونق گرفتن کسبوکارها و افزایش رفاه مادی ایرانیان و عبور متغیرهای کلان اقتصادی از باتلاق در این وضعیت میتواند برگ برنده باشد.
روزنامه ایران طی یادداشتی در شماره امروز خود با تیتر گزینههای پیش روی امریکا در مذاکرات وین نوشت: با قدرت گرفتن ترامپ در امریکا، این کشور از برجام خارج و متعاقباً در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری قدرت به دست دموکراتها افتاد که در طول کارزار انتخاباتی شعار بازگشت سریع به برجام سر داده بودند. در عمل دولت بایدن با به قدرت رسیدن برای بازگشت به برجام عجلهای از خود نشان نداد و پس از چندماه وقفه، مذاکرات غیرمستقیم آغاز و پس از شش دور بدون نتیجه پایان یافت.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و تعیین مذاکرهکننده ارشد و تیم مذاکراتی از سوی دولت سیزدهم، دور هفتم مذاکرات آغاز و طی آن پیشنویس اسناد مورد مذاکره برای رسیدن به توافق نهایی و با لحاظ شدن نقطه نظرات طرف ایرانی، مورد تأیید قرار گرفت. هم اکنون در دوره هشتم مذاکرات وین، زمینه برای ورود محتوایی و نهایی کردن پیشنویسها فراهم شده است. چنانچه امریکا اراده سیاسی لازم برای مذاکرات جدی داشته باشد، دستیابی به توافق در زمان مناسب امکانپذیر است و در غیر این صورت ممکن است مذاکرات بدون نتیجه پایان یافته و با شرایط بینالمللی و منطقهای جدیدی روبهرو شویم. حال سؤال اینجاست که امریکا با چه گزینههایی در مذاکرات روبهروست؟
گزینه اول بازگشت به اجرای برجام و تأمین نظر ایران مبنی بر رفع تحریمها و تضمین عدم خروج است. امریکا تاکنون با دستهبندی تحریمها به سطوح مختلف برای رفع آنها مانعتراشی کرده و با تأکید بر سیاسی -و نه حقوقی بودن - برجام از ارائه تضمین عدم خروج طفره رفته است. اگر امریکا در این دو حوزه نظر ایران را تأمین نماید، آنگاه شاهد احیای برجام و بازگشت به تعهدات اولیه آن خواهیم بود. در نتیجه آن هم وجهه آسیب دیده و داخلی دولت امریکا ترمیم شده و در سطح منطقهای نیز از فشار بیاعتمادی ناشی از رفتار ترامپ قدری کاسته خواهد شد. قیمت نفت کاهش یافته، تنشهای منطقهای ناشی از بیثباتی کاهش یافته و مجال و فرصت تعاملات بیشتر منطقهای از جمله میان جمهوری اسلامی و همسایگان جنوبی و عرب خلیجفارس فراهم خواهد شد و ثبات منطقهای افزایش خواهد یافت. در نقطه مقابل این روند، اما رژیم صهیونیستی قرار دارد که از چنین وضعیتی استقبال نخواهد کرد و آن را در برابر سیاستهای بی ثباتکننده و بحرانساز خود خواهد یافت.
گزینه دوم اعلام شکست مذاکرات و ادامه فشار حداکثری با تحریمهای بیشتر است. همانگونه که تحریمها در گذشته مؤثر واقع نشده و به نتایج مطلوب نرسیده، امریکا نباید انتظار مؤثر بودن آن را در آینده داشته باشد. ادامه این به اصطلاح کارزار باعث افول شدید قدرت دموکراتها در امریکا، فروپاشی نفوذ و قدرت رو به افول امریکا در سطح بینالمللی و منطقهای خواهد شد و از سوی دیگر به بیاعتمادی منطقهای دامن زده و مسابقه تسلیحاتی به راه خواهد انداخت. با در نظر گرفتن مواضع اصولی و منطقی جمهوری اسلامی، در سطح جهانی نیز اختلافات میان امریکا با روسیه و چین در این گزینه افزایش خواهد یافت و از تأثیر تحریمها بهشدت خواهد کاست. در مقابل، بدیهی است که رژیم صهیونیستی از این وضعیت استقبال کرده و آن را نشانهای از نفوذ خود در امریکا عنوان خواهد کرد.
گزینه سوم، رسیدن به یک توافق موقت است. اگر توافق موقت شامل توقف تحریم بیشتر در مقابل توقف سطح فعالیتهای هستهای ایران باشد، به هیچ عنوان به نتیجهای نخواهد رسید. بطور منطقی جمهوری اسلامی در ازای توانایی و ظرفیت ایجاد شده ناشی از تحمل فشار حداکثری از یکسو و اقدامات جبرانی هستهای از سوی دیگر، به هیچ توافقی بدون رفع تحریمها توجه نخواهد کرد. امریکا نیز حاضر نیست در توافقی موقت به لغو تحریمها بپردازد و خواستار رسیدگی به آنها در توافق نهایی خواهد شد که عملاً این گزینه را هم منتفی خواهد کرد.
از میان دو گزینه باقیمانده نیز تنها گزینه اول برای امریکا قابل پیگیری است. در واقع این کشور نشان داده که هرگاه گزینه دومی داشته به آن روی آورده و اگر در این مورد هم گزینه دوم را مفید ارزیابی میکرد، تا کنون بدان روی آورده بود. در واقع تأخیر چند ماهه اول بعد از روی کار آمدن بایدن برای ورود به مذاکرات نیز جهت آزمودن زمینههای اتخاذ گزینه دوم بوده که به نتیجه مطلوبی نرسید.
در شرایط حفظ وضع موجود، تنها گزینه امریکا برای رهایی از بحران خودساخته، بازگشت به برجام از مسیر تأمین خواستههای ایران است. جمهوری اسلامی با اطلاع از این وضعیت با دقت و هوشیاری لازم اقدامی در جهت برهم زدن وضع موجود نخواهد کرد و امریکا نیز بهناچار ناگزیر از قبول واقعیت و تن دادن به درخواستهای منطقی و قابل درک ایران است. به هرحال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که هزینه اشتباه امریکا را امریکا باید بپردازد نه ملت ایران!