به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه سوم اسفند ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر رئیسی به قطر و بازتاب آن، امضای ۱۴ سند همکاری بین ایران و قطر، سقوط تلخ هواپیما در تبریز و سه ضلع ناراضی افزایش کرایهها در کنار مذاکرات وین؛ تشدید تحرکات و اظهارات صهیونیستها در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
هادی خسروشاهین تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان نقشه راه اروپا برای ایران نوشت: برجام یک توافق نامه چندجانبه در زمینه منع گسترش سلاحهای هستهای است و اروپا یکی از بانیان این توافق نامه بوده است. همین موضع اصولی بود که اروپا را واداشت که از سال ۲۰۱۸ و خروج ترامپ از برجام در حد بضاعت خود در حراست از برنامه اقدام مشترک بکوشد، اما دلیل این همه تلاش چه بود؟ از نظر اروپا این توافق مقدمات یک خاورمیانه ایمنتر را فراهم میکند. حال با ورود بایدن به کاخ سفید و اولویت این دولت در زمینه بازگشت به برجام، این اتحادیه میخواهد به موازات تلاش برای بازگشت ایران و آمریکا به تعهدات برجامی خود، موضوعات منطقهای و سایر مسائل را مورد بحث قرار دهند از همینرو اروپا طی روزهای آینده نقشه راهی را برای خود ترسیم خواهد کرد و باید در انتظار این تحولات بود. اروپا از کانالهای دیپلماتیک موجود با ایران استفاده خواهد کرد تا از تنشها میان آمریکا و ایران در منطقه و به طور خاص در عراق، جایی که از ریسک واقعی برای بروز تنشهای گسترده برخوردار است، بکاهد چرا که هرگونه تنش پیش از مراسم تحلیف بایدن میتواند تمام راههای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن را مسدود کند. اروپا وارد پروسه رایزنی فشرده با اسرائیل، عربستان، امارات و سایر بازیگران منطقهای با هدف جلوگیری از تشدید تنشها با تهران میشوند.
تلاشهای اروپا برای ایجاد ثبات فراگیر در عراق و یمن در این بازه زمانی دوچندان خواهد شد. اروپا در گام بعدی با رویکرد حداکثری خود مبتنی بر اعمال فشار بر تهران برای انجام گفتگوهای بیشتر در حوزههای منطقهای وارد عمل میشود امری که میتواند به دلیل اولویتهای امنیت ملی ایران این گفتگوها را از حالت انتقادی به حالت تنشآمیز و بحرانی تبدیل کند. پرسش مهم این است که ایران در صورت بازگشت به برجام چگونه میتواند در برابر این فشارها ابتکار عمل به خرج دهد؟ آیا تکیه به روسیه و چین در این حیطه راهگشاست؟ پاسخ به این سوال به نوع تعاملات این کشورها با یکدیگر در دوره بایدن و همین طور اولویتهای امنیت ملی و سیاست خارجی روسیه و چین و همچنین سیاست خارجی ایران بستگی دارد. پیش بینی میشود روابط دولت جدید آمریکا با روسیه و چین نسبت به روزهای گذشته تفاوت چشمگیری نکند و حتی تنشآمیزتر شود، اما تنش بیشتر لزوما این دو کشور را به سوی مواجهه این دو بازیگر در جبهه شرق با غرب بر سر ایران نمیکشاند، چرا که روابط منطقهای هر دو دولت از متغیرهای دیگری نیز متاثر میشوند.
چین نیز تقریبا مشابه همین دغدغهها را دارد و عمده نیازهای انرژی خود را از دولتهای عربستان و امارات تامین میکند؛ بنابراین مسکو و پکن تقابل با اروپا و آمریکا بر سر ایران را به گونهای مدیریت خواهند کرد که منافع عمده آنها در روابط با سایر بازیگران منطقهای دچار چالش نشود. ایران بهتر است برای بالانس کردن فشارها برای مذاکرات فراتر از حوزه هستهای در استراتژی کلان سیاست خارجی خود اصلاحاتی را به عمل آورد و از سیاست موازنه منفی متناسب با دوران جنگ سرد و نظام دوقطبی منعطف به سمت یک سیاست خارجی موازنه مثبت و ایجاد تنوع در سبد سیاست خارجی خود حرکت کند و این اتفاق رخ نخواهد داد مگر اینکه ما از حالا تنش زدایی و تعمیق روابط با غرب و شرق را همزمان به پیش ببریم.
محمد بهشتیوند طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان خاموشسازی اینترنت یعنی خاموشی زندگی نوشت: چرا در حالی که شتاب استفاده از اینترنت در بیشتر کشورهای جهان به هر گرایش سیاسی و ایدئولوژیک روند فزایندهای را تجربه میکند و این در کشورهای نوظهور صنعتی به مثابه یک شاخص پیشرفت شناخته میشود، در ایران چرخها برعکس میچرخند و به جای جلو بردن ارابه اینترنت، به روزها و سالهای پسین برگردانده میشود؟ تا همین چند روز پیش مدیران ارشد سیاستگذاری درباره اینکه ایرانیان باید با چه سرعتی از اینترنت استفاده کنند و اینکه شتاب اینترنت کاهش نیافته است، پاسخ قاطعی میدادند که این بحثها انحرافی است و سرعت اینترنت کاهشنیافته است، اما حالا وزیر مربوطه قبول کرده که سرعت اینترنت کمتر شده و راهحل جادویی نیز برای دلیل آن از آستین بیرون آورده است: مقصر، دولت روحانی است که در بخشهای زیربنایی اینترنت ثابت سرمایهگذاری نکرده است. با فرض اینکه دولت روحانی مقصر است میتوان شهروندان ایرانی به ویژه میلیونها جوان ایرانی و حتی میانسالان و کهنسالان را متقاعد کرد که باید با همین سرعت کاهنده به اینترنت خو کنید؟
کسانی که در پس ذهنشان اندیشههای محدودکننده نهفته است و جز این راهبرد راه دیگری برای نبردها نمیشناسند بدانند آهسته چرخیدن چرخهای اینترنت به معنای آهسته کردن زندگی و از نفس انداختن همین میزان امید به چشمانداز به آینده است. شوخی با اینترنت و محدودسازی آن را نباید دستکم گرفت و باید متوجه بود که این پدیده جهانی را نمیتوان با ارادهگرایی و آرمانگرایی از کار انداخت و از نظر سختافزاری هر روز نوآوریهای تازه پدیدار خواهند شد و هزینه آهستهسازی آن سر به آسمان خواهد سایید و هیچ فایدهای هم نصیب کسی نمیشود. شاید گروهی باور دارند در امان نگهداشتن ذهن و روان جوانان ایرانی از محتوای شرور شبکههای اجتماعی جهانی از وظایف آنهاست و باید این اتفاق بیفتد، اما این گروه انگار نمیدانند در این شبکههای اجتماعی هر کالای فرهنگی امکان توزیع دارند و باید به جای محدودسازی فیزیکی بتوانند محتوای مناسب تولید کنند و جوانان جهان را نیز آگاه سازند. جوانان ایرانی دستکم در این باره بسیار هوشمندند و راههای استفاده از اینترنت را مییابند و تنها چیزی که آنها را شاید نگران کند، هزینههای بیشتر است که باید بپردازند و معلوم نیست این هزینهها به جیب کدام گروهها میرود.
در ایران میگویند کسانی هستند که سایتها و شبکههای اجتماعی را فیلتر میکنند و خودشان هم فیلترشکن میفروشند و شاید این داستان به شکل دیگری دوباره در دستور کار قرار گرفته است. آهستهسازی اینترنت مرگ تدریجی زندگی به حساب میآید. اختلال اینترنتی و ادامه کندی سرعت اینترنت در ایران باعث شده که گمانهزنی درباره عامدانه بودن این اقدام بیشتر شود. روزنامه اعتماد، چاپ تهران، دیروز در گزارشی نوشته است یکی از اهداف کاهش سرعت در اینترنت، محدود کردن دسترسی به شبکههای اجتماعی پرطرفدار است و «به نظر میرسد اتفاقی که برای پیامرسان وایبر در سال ۹۴ افتاد، قرار است برای اینستاگرام نیز رخ دهد و پهنای باند آن به قدری کاهش یابد که عملا کاربران فراموش کنند که شبکه اجتماعیای به نام اینستاگرام وجود داشته است.»
وبسایت خبری جماران نیز در گزارشی تحلیل کرده است که سرعت استفاده از اینستاگرام بهعمد کاهش پیدا کرده است. وبسایت زومیت که اخبار حوزه فناوری را پوشش میدهد، در گزارشی نوشته که برخی شرکتهای اینترنتی گفتهاند پهنای شبکههای خارجی مانند اینستاگرام، واتسآپ، تلگرام و کلابهاوس «بهعمد کم شده است.»
روزنامه خراسان هم با اشاره به مشکلات موجود در استفاده از اینستاگرام نوشته است: «این روزها حتی برای تماشای یک ویدئوی یک یا چند دقیقهای در اینستاگرام و بالا آمدن تصاویر در این شبکه اجتماعی هم باید صبور باشیم، چه برسد به تماشای بیدغدغه فیلم و سریال آنلاین. چند ماه گذشته سرعت اینترنت کاهش محسوسی داشته است؛ آن هم در شرایطی که نه تعداد کاربران افزایش چشمگیری یافته و نه کرونا و افزایش مصرف اینترنت» و از همین زاویه هدف اصلی وضعیت موجود را از دسترس خارج کردن شبکه اجتماعی اینستاگرام معرفی کرده است. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، ۵/۸۸ درصد کاربران ایرانی در واتسآپ و ۶۸ درصد در اینستاگرام عضویت دارند. برنامهریزی و سرمایهگذاری دولت ایران برای محدودیت بیشتر اینترنت در حالی صورت میگیرد که «خانه آزادی» (فریدمهاوس) در گزارش تازه خود مربوط به سال ۲۰۲۱، شاخص آزادی اینترنت کشورهای جهان را اعلام کرد و در این جدول ایران یکی از بدترین کشورها با کمترین آزادی اینترنت- حتی پایینتر از کشورهایی همچون بلاروس، ازبکستان و پاکستان- ردهبندی شده است. مجلس ایران نیز طرح «صیانت از فضای مجازی» را در دستور کار دارد که بر اساس ارزیابی کارشناسان، هدف نهایی آن طرح نیز محدود کردن هر چه بیشتر شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام است.
احمد زید آبادی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان التهاب کمسابقه در جهان نوشت: ولادیمیر پوتین با استقرار دهها هزار نیروی نظامی در مرز اوکراین و برگزاری رزمایش مشترک با بلاروس، التهاب کمسابقهای را بر نظام بینالملل حکفرما کرده است.
پوتین هدف از استقرار نیرو در مرز اوکراین را دریافت تضمینهای امنیتی از دنیای غرب و جلوگیری از پیشروی ناتو به مرزهای غربی خود اعلام کرده است. به باور پوتین، پیوستن اوکراین به پیمان نظامی ناتو به معنای متعهد شدن اعضای این پیمان به دفاع از کییف خواهد بود و این در حالی است که روسیه بخشی از خاک اوکراین یعنی شبهجزیره کریمه را به خاک خود ضمیمه کرده و از جداییطلبان منطقه شرق اوکراین حمایت میکند. بنابراین، از نگاه کرملین، پیوستن اوکراین به ناتو به معنای متعهد شدن اعضای این پیمان نظامی به آزادسازی کریمه و منطقه شرق اوکراین خواهد بود که نتیجهای جز رویارویی نظامی گریزناپذیر ناتو و روسیه یا از دست رفتن نفوذ مسکو بر «خارجِ نزدیک» خود و از دست دادن موقعیت تاریخی و جهانی آن دربرنخواهد داشت.
از اینرو، پوتین مدعی است که برای پیشگیری از جنگ آتی و استقرار و تضمین صلح دست به بسیج نیرو در مرز اوکراین زده است. متحدان غربی این ادعاها را رد میکنند و بر بهانهجویی روسیه برای حمله نظامی به خاک اوکراین اصرار میورزند. ظاهرا هدف اصلی روسیه از لشکرکشی به مرز اوکراین، اجبارِ اروپا و امریکا به پذیرش شرایط موجودِ کریمه و شرق اوکراین است. به عبارت دیگر، پوتین تضمین امنیتی غرب را در شناسایی تعلق شبهجزیره کریمه به روسیه و جدایی عملی شرق اوکراین از خاک اصلی آن کشور جستوجو میکند. این بدان معناست که اعضای ناتو از تعهد خود به حفظ تمامیت ارضی اوکراین عقب بنشینند و در عین حال سیادت روسیه بر «خارج نزدیک» آن را به رسمیت شناسند. به نظر نمیرسد اعضای ناتو در شرایط کنونی حاضر به ارایه چنین امتیازی به مسکو باشند، زیرا از نگاه آنان، این اقدام تسلیم در برابر باجخواهی مبتنی بر اعمال زور و نقض اصول وقواعد حاکم بر امنیت اروپا خواهد بود و در عین حال موجب تثبیت قدرت روسیه در تمام قلمرو ارضی اتحاد شوروی سابق خواهد شد.
با این همه، اعضای ناتو که از پیوستن اوکراین به این پیمان دفاع میکنند، پرسش مهمی را بیپاسخ میگذارند. پرسش این است که در صورت پیوستن اوکراین به ناتو، آیا اعضای این پیمان بنا به منشور آن، تعهد دستهجمعی خود را برای دفاع از عضو خود عملی خواهند کرد؟ به عبارت روشنتر، آیا آنها برای آزادسازی کریمه و شرق اوکراین به مقابله با روسیه حتی از راه نظامی برخواهند خاست؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، ادعای پوتین مبنی بر خطر وقوع جنگی خطرناک بین قدرتهای اتمی جهان در آینده، چندان بیپایه و اساس نخواهد بود. اما اگر پاسخ منفی باشد، پیوستن اوکراین به ناتو چه سودی برای آن به دنبال خواهد داشت که تا این اندازه بر آن اصرار میورزد و ناتو هم به آن روی خوش نشان میدهد؟ روشن است که این بحران، راهحل ساده و آسانی ندارد و در پشت آن نوعی رقابت تاریخی ژئواستراتژیک پنهان شده است. اما در آن سوی ماجرا، حمله احتمالی روسیه به خاک اوکراین چنان تبعات گستردهای در سطح جهان به همراه خواهد داشت که حتی اندیشیدن به آنها ذهن آدمی را خسته میکند.
کشورهای غربی تاکنون مشخص کردهاند که قصدی برای واکنش نظامی به حمله احتمالی روسیه به اوکراین ندارند و عمدتا تحریمهای اقتصادی بیسابقهای را علیه مسکو به اجرا خواهند گذاشت. ولی مساله این است که روسیه در برابر چنین تحریمهایی علیه اقتصاد نه چندان قوی و شکننده خود، چه واکنش متقابلی نشان خواهد داد. آیا با آرامش درصدد تحمل آنها برخواهد آمد تا با گذشت زمان، اشغال اوکراین یا بخشی از آن، به عنوان «امر انجام شده» از سوی جامعه جهانی پذیرفته شده و راه دیپلماسی برای رفع تحریمها بار دیگر گشوده شود؟ یا اینکه تحریمها را به عنوان اقدامی جهت تضعیف حیات ملی روسیه یا براندازی نظام پوتینی خود تفسیر خواهد کرد و به شیوههای مختلف به ستیزهجویی سیاسی و امنیتی پنهان و آشکار با دنیای غرب کشیده خواهد شد؟ تصمیم روسیه به مقابلهجویی با غرب، بدون تردید با سکوت و خاموشی آن کشورها روبهرو نخواهد شد و در چشم به هم زدنی، حوزههای بسیاری از جهان به خصوص اروپای شرقی، منطقه قفقاز و آسیای میانه به مناطقِ رویارویی و ستیز دو طرف تبدیل خواهد شد.
گمانهزنی درباره پیامدهای این نوع رویارویی به قدری وسیع و گسترده است که موارد آن حتی قابل شمارش نیست. به نظرم این چشمانداز مبهم و ترسناک، برای هر دو طرفِ بحران کم و بیش آشکار است و از همینرو، بنا به مقتضیات عقل سلیم تا آن نقطه پیش نخواهند رفت؛ گرچه در دنیای پستمدرن، عقل سلیم هم خودش دچار بحران شده است! باری، حمله احتمالی روسیه و اوکراین چه تاثیری بر کشور ما خواهد گذاشت؟ به نظرم در به سرانجام رسیدن یا نرسیدن توافق برجام تاثیری نخواهد داشت، اما برای شرایط پس از آن، اثرات عموما مخربش بسیار خواهد بود. توضیح در این مورد را به زمان خودش باید سپرد، زمانی که امیدوارم پیش نیاید!