به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه پانزدهم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که جزئیات توافق ایران و آژانس، فرصت بازگشت سریع به بازار انرژی، تهدیدات هستهای در جنگ اوکراین و رونمایی طالبان از سراجالدین حقانی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محمد یوسفی آرامش طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان قورباغه پخته و مساله صیانت! نوشت: داستان معروف و تامل برانگیزی درباره پختن قورباغهها وجود دارد، اگر یک قورباغه را به داخل سطل آب جوش بیندازید، بلافاصله از داخل آن به بیرون میپرد و برای نجات خودش تلاش میکند. اگر همان قورباغه را در درون آب سرد قرار دهید و به کندی شروع به جوشاندن آب کنید، قورباغه بدون آنکه احساس خطر کند، در آب باقی میماند، پس از مدتی عضله هایش در اثر گرما سست میشوند و از کار میافتند و با مرور زمان قورباغه به کلی فلج میشود. این داستان در رابطه با آدمی نیز صدق میکند، ابتدا که کرونا پدید آمده بود، حساسیتها در برابر آن به شدت زیاد بود، اما رفته رفته پس از جهشهای مختلف علیرغم اخبار مختلف مرگ و میر، واکنش جامعه نسبت به آن با پذیرش و هیجان کمتری همراه بود؛ این همان سندرمی است که از آن با نام سندرم قورباغه پخته نام میبرند و به سرعت در حال فراگرفتن جامعه ایرانی است؛ نمونه بارز آن طرح بدون پشتوانه و غیرمنطقی صیانت است که امروزه با سرعت زیاد گریبانگیر جامعه شده است.
اخبار ضد و نقیض پراکنده، تصویب و رد و تکذیبهای پی در پی، کندی اینترنت و راهکارها و اخبار پراکنده نومیدکننده و قطعه شده، همگی در حال عادی سازی و بی توجه شدن مردم به بحران جدی پیش روی کشور است؛ نگرانیها آنجا به شدت قابل توجه میشود که گروهی به خود اجازه میدهند تا علیرغم فیلتر کردن یوتیوب و توییتر، فعالیت در آن را جرم تلقی کنند. چنین اخباری که در میان حوادث و ترند گسترده جهانی اوکراین گم شده اند، به شدت نگران کننده هستند و نشان میدهند که اقلیتی با نگاه به شدت بسته و محدود چگونه با تصمیمات غیر اصولی و احساسی در حال ایجاد انتظارات تورمی و بحرانهای اجتماعی هستند. بی توجهی جامعه به انتشار این خبر، هر چند در اندازه یک طرح ارائه شده، نگران کننده و یادآور سندروم قورباغه پخته است، باید در برابر چنین افرادی سخت گیر بود. بی توجهی برخی از مسئولین به بیش از یک میلیون امضا در مخالفت با طرح صیانت، به شدت برای جامعه ایرانی نگران کننده و نشان دهنده یک شکاف بزرگ در جامعه و قوه مقننه است. مصاحبههای منتشر شده از برخی بانیان این طرح ها، هر بار بیش از قبل نشان دهنده بی پشتوانه بودن این طرح هاست. به صورت جدی باید از فرهیختگان و ملت بزرگ ایران درخواست کرد تا در برابر این اخبار به عادی سازی دچار نشده و در برابر حقوق اولیه خود سختگیر باشند.
فن هونگدا طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان روابط قدرتهای بزرگ و دیپلماسی امریکا در قبال ایران نوشت: با نگاهی به توسعه روابط ایالات متحده و ایران در قرن بیستم، به وضوح میتوان دریافت که موقعیت بینالمللی ایالات متحده و رقابت قدرتهای بزرگ تاثیر برجستهای بر سیاست واشنگتن در قبال ایران و سیاست ایران در برابر ایالات متحده داشته است. در قرن بیستم، به ویژه پس از جنگ جهانی اول، وضعیت بینالمللی ایالات متحده همچنان رو به بهبود بود که این روند همزمان باعث افزایش تمرکز بیشتر امریکا بر خاورمیانه شد. وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال ۱۹۰۹ دفتر امور خاور نزدیک را تاسیس کرد. در مواجهه با دو درخواست ایران در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۲۲، ایالات متحده دو بار گروههای مشاور متخصص خود را در زمینه امور مالی و سایر زمینهها را به ایران اعزام کرد که به ایران کمک کنند تا امور مالی آشفته و سایر امور خود را سامان دهد. با این حال، قبل از جنگ جهانی دوم، جایگاه و نفوذ بینالمللی ایالات متحده به اندازه اروپا قوی نبود، بنابراین زمانی که ایران برای مقابله با فشارهای وارد شده از سوی اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا، قصد داشت از نفت به عنوان طعمه برای کشاندن ایالات متحده به ایران استفاده کند، ایالات متحده به دلیل مخالفت مشترک بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی، همکاری نفتی با ایران را قاطعانه کنار گذاشت. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان شد و نیروهای شوروی و انگلیسی را یکی پس از دیگری از ایران بیرون راند. در آن زمان امریکا ایران را ابزار جنگ سرد علیه شوروی و مدافع منافع امریکا در خاورمیانه میدانست. وقتی ایالات متحده از جایگاه و نفوذ بینالمللی کافی برخوردار شد، واشنگتن حتی حاضر نبود نفوذ خود را بر ایران با سایر قدرتهای جهانی به اشتراک بگذارد. پس از فروپاشی روابط ایران و امریکا در سال ۱۹۷۹ تاریخ ثابت کرد که اگر هیچ قدرت جهانی دیگری شریک نزدیک ایران نشود... .
واشنگتن میتواند به اعمال تحریمها و سرکوب ایران که دشمن ایالات متحده است، ادامه دهد. پس از انقلاب اسلامی روابط ایران و امریکا قطع شد و ایران با هیچ یک از قدرتهای جهانی روابط نزدیکی نداشت. این یک عامل کلیدی در تحریمها و سرکوبهای شدید طولانیمدت اعمال شده توسط ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران بود. قدرت اول جهان، ایالات متحده، به چالشی مانند ایران اجازه حضور در منطقه مهم استراتژیک خود - خاورمیانه را نمیدهد. در مواجهه با تحریمهای شدید امریکا، ایران مجبور شد سیاستهای خود را تعدیل کند و به تدریج به چین و روسیه نزدیک شود. این امر سیاست امریکا در قبال ایران را تحت فشار قرار میدهد. دولت احمدینژاد برای مقابله با فشارهای امریکا پیشنهاد «نگاه به شرق» را داد. بعدها سیاستگذاران ایرانی «نگاه به شرق» را به عنوان استراتژی بلندمدت ایران تشریح کردند. چین و روسیه هر دو کشورهای هدف کلیدی برای «نگاه به شرق» ایران هستند. ایران و چین در ۲۷ مارس ۲۰۲۱ «برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله» را امضا کردند. طرحهای همکاری مشابهی بین ایران و روسیه نیز در حال مذاکره است. این امر واشنگتن را عمیقا نگران کرده است.
ایالات متحده نمیتواند تحمل کند که ایران قدرت خاورمیانه به رقبای خود بپیوندد، در حالی که سرکوب مستمر ایران، تهران را به زانو در نیاورده است. به این ترتیب سیاست تعدیل در قبال ایران به انتخاب واشنگتن تبدیل شده است. در واقع، ایالات متحده ممکن است سیاست خود را در قبال ایران صرفا برای مقابله با یک دشمن بزرگتر تعدیل کند، حتی اگر آن دشمن روابط نزدیکی با ایران نداشته باشد. این امر در سیاست امریکا در قبال ایران در دوره اوباما منعکس شد. تا حد زیادی، این به اصطلاح نیاز استراتژیک ایالات متحده به «بازگشت به آسیا-اقیانوسیه» است که دولت اوباما را به سمت نرم کردن نسبی نگرش خود نسبت به ایران سوق داد. بنابراین چگونه باید خروج دولت ترامپ از برجام (توافق هستهای ایران) و «فشار حداکثری» آن بر تهران را درک کنیم؟ اولین نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که حتی نیروهایی که در ابتدا از خروج دولت ترامپ از توافق هستهای ایران حمایت میکردند، از جمله برخی در داخل ایالات متحده و برخی خارج از ایالات متحده مانند اسراییل و عربستان سعودی، به حامیان بازگشت دولت بایدن به توافق هستهای ایران تبدیل شدهاند. دوم، دولت ترامپ به وضوح توانایی چین برای مقابله با فشارهای ایالات متحده را دستکم گرفته بود و روابط ترامپ با روسیه نیز نسبتا ظریف بود. به علاوه این را به این واقعیت اضافه کنید که رییسجمهور ترامپ علاقه خاصی به حضور ایالات متحده در خارج از کشور نداشت و برای منافع اقتصادی بیش از مبارزات ایدئولوژیک ارزش قائل بود. این عوامل باعث شد که دولت ترامپ از زمان جنگ جهانی دوم، دیدگاهی بنیادی درباره ایران در واشنگتن را نادیده بگیرد، یعنی ترجیحا ایران باید کشوردوست ایالات متحده باشد و در غیر این صورت سعی شود از انحراف ایران به سمت رقبای امریکا خودداری شود.
در واقع، در پس زمینه «فشار حداکثری» دولت ترامپ بر ایران بود که روابط ایران با چین و روسیه سرعت گرفت. بنابراین، بایدن در طول مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری بارها تاکید کرد که در صورت انتخاب، به توافق هستهای ایران بازخواهد گشت و امیدوار است که تنشها با ایران را کاهش دهد. از این نظر، رابطه ایران با دیگر قدرتهای جهانی عامل کلیدی و موثر بر دیپلماسی واشنگتن با ایران است. تاریخ پس از جنگ جهانی دوم به وضوح نشان داد که داشتن روابط نزدیک تنها با یک قدرت جهانی برای ایران خطرناک است و همچنین نداشتن روابط متعادل با قدرتهای جهانی برای ایران مضراست. در عین حال، حفظ روابط سالم با قدرتهای بزرگ جهان، انتخاب دیپلماتیکی است که میتواند به بهترین نحو از منافع ملی ایران محافظت کند.
مترجم: سعیده زرین، دانشجوی دکترای دانشگاه فودان چین
حشمتالله فلاحتپیشه تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: با سفر رافائل گروسی به تهران اگر طرفین به یک ساز و کاری برسند و در مورد ابهامات گذشته پاسخ لازم را بدهد عملاً دیگر زمینه فنی برداشته میشود و موضوع تحریمها در حدی که برای امضای توافق برجام لازم است، برداشته خواهد شد، ما در آستانه توافق هستیم و فقط باید امیدوار بود در آستانه این توافق عوامل آشوبساز نقشی ایفا نکنند. نباید به عوامل آشوبساز که در آمریکا و منطقه هستند و چه عوامل مختلف دیگر که ممکن است در این زمینه فعال شوند فرصتی داد، چراکه در حال حاضر هر توافقی شکل میگیرد، انگیزه و منافع جدیدی شکل میدهد و به نظرم هرچه زودتر توافقی در این دنیای متلاطم کنونی انجام شود، به سود طرفین است. از همین رو طرفین قبل از اینکه عوامل آشوبساز متن توافق را تحتالشعاع قرار دهند، باید آن را امضا کند. امروز هرچه دیرتر این توافق انجام شود ضرر اصلی را ایران میبیند، ما و امثال ما بسیار تلاش و صحبت کردیم مبنی بر اینکه هرچه زودتر برجام امضا شود و معتقدم هرچه این کار سریعتر صورت گیرد، به نفع ایران خواهد بود چه بسا اگر این اتفاق زودتر افتاده بود ایران در حال حاضر به محل تلاقی بازار انرژی تبدیل شده بود که این امر هم به سود کشورهای غربی بود و هم به سود کشور ما که متاسفانه به تعویق افتاد. در حال حاضر امیدواریم عقلانیتی که در این عقلانیت یک درکی از منافع ملی کشور با حساسیتهای بینالمللی با هم بگنجد باعث شود، توافقی صورت گیرد. خط قرمزها مشخص شده یعنی بیشتر دغدغهها مانده است. ایران در درجه اول تضمین پایداری توافق را مطرح میکند، بعد اینکه تحریمها همانطور حداکثری بوده، تعلیقشان هم حداکثری صورت گیرد و به طور عملی برداشته شود.
دولت آمریکا تصمیم گرفته در قالب ۵ اختیار اجرای رئیسجمهور تا حد امکان به ایران تضمین دهد، یعنی رئیسجمهور آمریکا در مراحل مختلف میتواند با فرمان اجرایی، بخشنامه، دستورالعمل، موافقتنامه و یادداشت به ویژه در ارتباط با کنگره عملاً زمینهای را فراهم کند تا تحریمهای مورد نظر ایران تعلیق و یا به تدریج برداشته شود. از همین رو معتقدم تحتتاثیر تحولات بینالمللی، آمریکاییها در حال حاضر آماده شدهاند همه یا بخشی از اختراع اختیارات رئیسجمهور را برای قانع کردن ایران به کار گیرند. در دنیای امروز هیچ معاهدهای روی کاغذ حفظ نمیشود، اگر برجام احیا شود، طرفین باید آن را از محوطه خطر دور کنند؛ حال چگونه میتوانند این کار را انجام دهند؟ یعنی باید برجام ریشه بدواند، یکسری کمربندهای اطمینانبخش مبنی بر اینکه روابط جدیدی شکل بگیرد تا برجام از بین نرود، بسته شود. گام بعدی گامی اساسی است و همانگونه که آمریکا در آن صاحب نقش است، ایران هم میتواند صاحب نقش شود که با شکستن یکسری تابوها برداشته میشود، چراکه بدون برداشتن تابوهای سیاسی، برجام احیا نخواهد شد و من فکر میکنم بخشی از این تابوها امروز برداشته شده است که ما به این مرحله رسیده ایم.
انتظار هم این است یکسری تابوهای سیاسی و اقتصادی برداشته شود تا در زمان احیای برجام ایران بتواند مناسبات بسیار گسترده اقتصادی داشته باشد و حتی با شرکتهای آمریکایی زمینه روابط تجاری را فراهم کند و عملاً همگان از احیای برجام سود ببرند نه اینکه فقط یکسری بازیگران سود این قضیه نصیبشان شود آن زمان است که عملاً برجام از محدوده خطر خارج میشود و هر کسی هم در آمریکا روی کار بیاید نمیتواند از برجام خارج شود. شرایط بینالملل شرایطی است که بسیار زود پروندهها از دستور کار خارج میشوند و موضوع اوکراین این مسئله را به خوبی نشان داد. بارها مطرح کرده بودیم برجام به اوکراین فروخته نشود و نباید در حال حاضر اجازه دهیم این کار صورت گیرد. در شرایط متلاطم انرژی که نفت ۱۲۰ دلار است و گاز ارزش فوقالعاده استراتژیکی در دنیا پیدا کرده است کشور ما میتواند با برداشتن تابوهای اقتصادی شکل گرفته، خودش را سریع به کانون مناسبات مسالمتآمیز اقتصادی در دنیا تبدیل کند که آن موقع تحریم کردنش نمیتواند راحت باشد. امروز شاهدیم آمریکا اعلام میکند نمیتواند روسیه را که بزرگترین نقض مقررات بینالمللی را از سال ۱۹۳۹ میلادی که هیچ شخصی تا به امروز انجام نداده، انجام دهد است، تحریم انرژی کند چراکه روسیه از لحاظ انرژی، آمریکا را به خودش وابسته کرده است! ما میتوانیم در قالب ساز و کارهای تقویتکننده برجام و دیگر توافقنامههایمان عمل کنیم، نه اینکه فقط انتظار داشته باشیم کشوری که دشمن ماست به ما تضمین دهد. چراکه طبیعتاً آمریکا دشمن ما خواهد ماند، اما وقتی ما در قله انرژی دنیا قرار بگیریم و قراردادهای اقتصادی حتی با شرکتهای آمریکایی ببندیم، آن زمان آمریکاییها هم نمیتوانند علیه ایران فعالیت کنند از همین رو با درک دقیقتری نسبت به فرصتهای جهانی امروز ایران باید بتواند برجام را احیا کرده و آن را تبدیل به یک موافقتنامه غیرقابل عبور کند.