به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۸ اسفند در حالی چاپ و منتشر شد که قرار گرفتن ماهواره سنجشی- اطلاعاتی «نور ۲» در مدار زمین، خوف و رجای احیای برجام، پایان مذاکرات در سطوح سیاسی و فنی، و واکنشهای به اظهارات شکدم در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
علیرضا سلطانی، کارشناس اقتصاد انرژیطی یادداشتی با عنوان قمار قدرتهای بزرگ با قیمت نفت در شرق نوشت: قیمت نفت در بازارهای جهانی مدتی است بر مدار رکوردشکنی قرار گرفته است. ثبت رکورد ۱۳۰ دلار در هر بشکه تحت تأثیر تحولات ژئوپلیتیکی بار دیگر اذهان فعالان سیاسی و اقتصادی جهان را متوجه اهمیت و تأثیرگذاری متغیرهای سیاسی بر بازار نفت کرده است. از زمان آغاز حمله روسیه به اوکراین و در طول تقریبا دو هفته اخیر، قیمت نفت بیش از ۳۵ دلار افزایش در هر بشکه را نشان میدهد. این رشد قیمت نفت در بازارهای جهانی اگرچه با حمله روسیه به اوکراین آغاز شد و در واقع با امنیتیشدن فضای بینالمللی، آنهم با حضور و فعالشدن دو قدرت نظامی جهانی یعنی آمریکا و روسیه، اقتصاد جهانی و بازار نفت دچار التهاب شد، اما واقعیت این است که عامل اصلی مؤثر بر روند روبهرشد قیمت نفت، تحریمهای اقتصادی بیسابقه غرب به رهبری آمریکا علیه روسیه بود. به معنای دقیقتر اگر تحریمهای غرب علیه روسیه به این گستردگی و شدت نبود، بازار نفت اینقدر دچار التهاب قیمتی نمیشد. تحریمهای بیسابقه علیه روسیه که سبب شد تحریمهای ایران پشت سر گذاشته شود، عملا عرضه نفت روسیه در بازار را در محدودیت شدید قرار میدهد و این نگرانیها نسبت به کمبود عرضه نفت در بازار را افزایش میدهد؛ بازاری که تحت تأثیر کاهش پاندمی کرونا در حال رونق و عبور از رکود دوساله است.
بحران اوکراین و مهمتر از آن تحریمهای اقتصادی، یک شوک بزرگ به اقتصاد جهانی است که حتی قدرتهای بزرگی مانند آمریکا نیز از اثرات منفی و زیانهای اقتصادی آن در امان نیستند. به نظر میرسد روسیه و آمریکا با هدف قدرتنمایی بیشتر، بازار نفت را به ابزار قمار علیه یکدیگر تبدیل کرده و به عبارت دیگر روی نفت قمار میکنند. روسیه با ادامهدادن به حمله نظامی به اوکراین قصد دارد بازار نفت را همچنان ملتهب نگه دارد که با افزایش فشارهای اقتصادی و رشد تورم در آمریکا، دولت بایدن و همپیمانان او در اروپا و آسیا را وادار به کوتاهآمدن از تحریمهای اقتصادی کند. به تعبیر دیگر قصد دارد همه کشورها و خصوصا کشورهای غربی را در آسیبها و زیانهای تحریمهای اقتصادی شریک کند و این تحریمها را بدون هزینه برای آمریکا و اروپا هرچند در کوتاهمدت باقی نگذارد.
از طرف دیگر بایدن با وجود آگاهی از آثار گسترده تحریمهای اقتصادی علیه روسیه و خصوصا بازار نفت که تأثیر فوری و وسیعی بر اقتصاد روزمره آمریکا خواهد داشت، به تشدید تحریمها پرداخته و قصد دارد با افزایش قیمت نفت و افزایش التهاب در بازارهای جهانی، افکار عمومی آمریکا و جهان را علیه پوتین بسیج کند و رئیسجمهور روسیه را متهم اصلی التهابات اقتصادی معرفی کرده و از این طریق فشارهای سیاسی علیه روسیه را برای توقف تحرکات سیاسی و نظامی خود به حوزه متحدان اروپایی افزایش دهد. هرچند دولت آمریکا برای این سیاست خود و کاهش هزینههای تحریمهای اقتصادی، خصوصا در بازار نفت، روی بازگشت نفت ایران به بازار و عرضه نفت انباشته این کشور برای کاهش التهابات بازار نفت حساب کرده بود، اما روسها با خواندن دست آمریکا، مذاکرات احیای برجام را با طرح شروطی با چالش و توقف مواجه کردند. هرچند به نظر میرسد این چالش پایدار نباشد، اما میتواند مدتی مذاکرات احیای برجام و در نتیجه رفع تحریمها و امکان عرضه نفت ایران به بازار را دچار توقف کند و این برای روسیه مطلوب است. بهطور طبیعی بازار نفت این رکوردها را در هفتههای آینده پشت سر خواهد گذاشت و دوباره به شرایط متعادلی بر خواهد گشت، اما آنچه این مهم را زودتر و جدیتر محقق میکند، بازگشت نفت ایران به بازار است که حتی آمریکا هم به ظاهر بر این مسئله تأکید دارد.
ایران محمولههای نفتی درخور توجهی روی آب دارد که عرضه آن حتی در کوتاهمدت میتواند به ثبات و تعادل بازار نفت کمک کند. این مهم مستلزم اراده سیاسی در ایران و آمریکاست که با نهاییکردن مذاکرات احیای برجام، موانع رسمی و غیررسمی سیاسی و اقتصادی عرضه نفت ایران به بازارهای جهانی را رفع کرده و مانع از سوءاستفاده قدرتهای دیگر از ابزار نفت برای پیشبرد اهداف سیاسی خود شوند. این شرایط بالابودن قیمت نفت نباید از سوی دولت ایران که به شدت به منابع ارزی نیاز دارد، نادیده انگاشته شود. این شرایط پایدار نیست و باید از لحظه لحظه آن استفاده کرد؛ همان استفادهای که عربستان و عراق و دیگر کشورهای نفتی از این سفره پهن میبرند.
سید رحیم نعمتی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان شمشیر دولبه تحریمها علیه روسیه نوشت: کمتر از دو هفته میگذرد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، فرمان حمله به اوکراین یا فرمان «عملیات ویژه» را به ارتش روسیه داد و جنگی که از مدتها قبل انتظارش میرفت، عاقبت شروع شد. متحدین غربی ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین و به خصوص امریکا از هفتهها قبل روشن کردهبودند که قرار نیست برای جنگ با روسیه نیروی نظامی به اوکراین بفرستند و حتی حاضر نشدهاند به درخواست او برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین پاسخ مثبت بدهند. با وجود این، آنها جنگ با روسیه را از زاویه اقتصادی شروع کردهاند و به سرعت ۲ هزارو ۷۷۸ تحریم در زمینههای مختلف امور مالی و بانکی، انرژی، صنعتی، خدمات، حمل و نقل و حتی ورزشی را علیه روسیه وضع کردند.
مسکو تا اینجای کار با مجموع ۴ هزارو ۴۳۲ تحریم متحمل بیشترین تعداد تحریمها در جهان شده و شاید جالبتوجه باشد که سوئیس با ۵۶۸ تحریم بیشترین تعداد تحریمها را علیه روسیه وضع کردهاست. حالا مسئله اساسی این است که جنگ تحریمی غرب علیه پوتین چه تأثیری خواهد داشت و آیا میتواند مانع از ادامه جنگ بشود؟ شکی نیست که اگر هدف غرب از این میزان تحریم علیه روسیه، انصراف کرملین و شخص پوتین از ادامه جنگ باشد، به هدف خود نخواهد رسید. این به معنای بیتأثیر بودن تحریمها یا نفی آثار زیانبار آن بر اقتصاد روسیه نیست، بلکه به معنای تأثیری است که تحریم میتواند بر تصمیم پوتین بگذارد. در واقع، پوتین میداند تسلیمشدن در برابر تحریمهای غرب و توقف جنگ به این دلیل معنایی جز یک سلسله عقبنشینیهای بیپایان ندارد که مسکو باید بعد از این در برابر غرب انجام دهد و نهتنها نفوذ خود را در اروپای شرقی، بلکه حتی شاید بر فدراسیون روسیه نیز از دست بدهد. به عبارت دیگر، هزینه جنگ و حتی آثار تحریمها برای کرملین به مراتب کمتر از هزینهای خواهد بود که با تسلیمشدن در برابر تحریمهای غرب به روسیه تحمیل خواهد شد و به این دلیل، سلاح تحریمی غرب بیشک برگ برنده غرب در جنگ اوکراین نخواهد بود.
مسئله دیگر این است که پیامدهای تحریمهای غرب و به خصوص تحریمهای مالی و بانکی علیه روسیه در بلندمدت است. به نظر میرسد جهان غرب و در رأس آن امریکا بیش از پیش وابستگی خود را به رژیمهای تحریمی بیشتر کردهاند، به نحوی که میتوان به جرئت گفت حالا سلاح تحریم اولویت سیاستگذاران غربی برای برخورد با هر چالشی در عرصه بینالملل است. با این حال به نظر میرسد روسیه مثل هر چالشی نیست که بتوان با سلاح تحریم سراغ آن رفت، به خصوص اینکه روسیه به عنوان یک ابرقدرت انرژی در جهان و با داشتن بزرگترین منابع گاز و نفت جهان و ذخیره ارزی ۶۵۰ میلیارد دلاری، توانایی کافی برای مقابله و ایستادگی طولانیمدت در برابر تحریمها را دارد. در مقابل، تحریم روسیه و تلاش برای حذف این کشور از بازار انرژی جهان اثر خود را در همین چند روز نشان داده به نحوی که قیمت نفت از بشکهای ۹۲ دلار در روز ۲۴ فوریه سیر صعودی پیدا کرد و این سیر بعد از وضع تحریمهای امریکا و متحدان اروپاییاش علیه مسکو شدت گرفت و به رکورد تاریخی ۱۴۰ دلار نیز رسید.
گذشته از این، به نظر میرسد مسکو از قبل خودش را آماده تحریمهای مالی و بانکی کردهبود و حالا با همکاری چین به دنبال تقویت سامانههای ارتباط مالی و تسویهحسابهای بانکی است تا اینکه نه تنها قطع ارتباط بانکهایش از سامانه سوئیفت را جبران کردهباشد، بلکه جایگزینهایی را با مشارکت پکن به وجود بیاورد تا سلطه نظام مالی غرب بر نظام مالی جهانی را در هم بشکند. روشن است که اقدامات مسکو و پکن در این زمینه بدبینها و خوشبینهای خودش را دارد، اما هشدار و تهدیدهای اخیر کاخ سفید به پکن در مورد پایبند نبودن به تحریمهای امریکا علیه روسیه، حاکی از واهمه واشنگتن از موفقیت روسیه در این زمینه و البته زمینههای دیگر است. به عبارت دیگر، واشنگتن و متحدان اروپاییاش در تحریم مالی و بانکی روسیه یک عنصر مهم را نادیده گرفتهبودند که عبارت است از همکاری نزدیک پکن با روسیه و به نظر میرسد پکن از این فرصت استفاده میکند تا نهتنها روسیه را از این مشکل نجات داده باشد، بلکه با تضعیف نظام مالی مسلط غرب، خود را در برابر اقدامات مشابهی در آینده و از سوی غرب بیمه کرده باشد.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان فقرستیزی با تصمیمات مافیاپسند نوشت: صدور مجوز ورود ۷۰ هزار خودروی خارجی به کشور، حذف ارز ترجیحی در بودجه ۱۴۰۱ کل کشور و اجازه فروش روزانه ۰۰۰/۳۰۰/۱ بشکه نفت به بخش خصوصی در کنار بخش دولتی، اقداماتی هستند که به «مافیاها» برای هرچه بیشتر مکیدن خون مردم آزادی عمل خواهند داد.
وارد کردن خودرو از خارج، فینفسه برای ایجاد رقابت با خودروسازان داخلی اقدام مفیدی است، ولی واردات خودروهای خارجی گرانقیمت، ثروت هنگفتی به جیب سرمایهداران خاص سرازیر خواهد کرد، همانها که با پولهای بادآوردهشان امکان وارد کردن چنین خودروهائی را دارند و با زد و بندهائی که میتوانند در دستگاههای مربوطه داشته باشند، آنها را به هر قیمتی که بخواهند میتوانند به فروش برسانند. مشتریهای این قبیل خودروها هم دستهای دیگر از ثروتمندان هستند که فاصله طبقاتیشان با مردم محروم و پابرهنهها هر روز کیلومترها بیشتر میشود. از این نمد نهتنها کلاهی برای محرومین درست نمیشود، بلکه کلاه گشادی به سر آنها میرود.
حذف ارز ترجیحی، به معنای افزایش جهشی قیمت کالاها – نه فقط کالاهای اساسی – بلکه تمام کالاها خواهد بود که فشار وحشتناکی به اقشار ضعیف جامعه وارد خواهد کرد. وعدههائی از قبیل جبران تفاوت قیمتها از طریق کالابرگ و کارت اعتباری نیز افسانههائی هستند که سالهاست به گوش خلقالله خوانده میشوند، ولی هرگز هیچ مشکلی را از سفره هر روز در حال کوچکتر شدن آنها حل نکردهاند. سال ۱۴۰۱ را با اتفاقی که در جهش یکباره قیمتها خواهد افتاد، باید سال مشکلات فزاینده برای اقشار محروم جامعه دانست و خدا میداند با این تصمیم عجیب چه به روز کشور خواهد آمد و تابآوری مردم در برابر اینهمه فشار چه میزان خواهد بود.
فروش روزانه ۰۰۰/۳۰۰/۱ بشکه نفت توسط بخش خصوصی در کنار فروش ۰۰۰/ ۴۰۰/ ۱ بشکه که توسط دولت قرار است به فروش برسد، تصمیم بسیار عجیب دیگری است که علاوه بر فسادزا بودن، اهرم پرقدرت دیگری برای افزودن بر فاصله طبقاتی میان ثروتمندان و اقشار ضعیف جامعه است. بخشی از این یک میلیون و سیصد هزار بشکه نفت توسط نهادها و ارگانها فروخته خواهد شد که هم خلاف ضوابط حکمرانی است و هم موجب رواج فساد در این دستگاهها خواهد شد. بخش دیگری از آن هم که توسط افراد عادی به فروش خواهد رفت، نه تنها چیزی عاید اقشار ضعیف جامعه نخواهد کرد، بلکه سود آن به جیب ثروتمندانی میرود که قدرت به دست آوردن مجوز فروش نفت را دارند و فروش نفت آنها را ثروتمندتر خواهد کرد. فروش روزانه ۰۰۰/ ۳۰۰/ ۱ بشکه نفت به معنای فروش سالانه ۰۰۰/ ۵۰۰/ ۴۷۴ بشکه توسط بخش خصوصی خواهد بود. اگر فقط ۱۰ درصد قیمت این مقدار نفت را به عنوان سود درنظر بگیریم، ببینید در سال چه پول هنگفتی نصیب کسانی خواهد شد که همین حالا در خانههای اشرافی و با ثروتهای افسانهای زندگی میکنند و هنگامی که چنین سودی هم به جیب آنها سرازیر شود، فاصله آنها با مردم چند برابر آنچه هماکنون هست خواهد شد.
حالا این تصمیمات عجیب و غریب را کنار سخن رئیسجمهور رئیسی قرار دهید که گفته است به فقر نباید اجازه بدهیم تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا کند بلکه تا آخر همین امسال باید ریشهکن شود.
ریشهکن ساختن فقر، آرمان بسیار خوب و جذابی است که از ۴۰ سال قبل همواره توسط مسئولین نظام جمهوری اسلامی مطرح شد و چیز تازهای نیست، ولی متاسفانه همواره در محدوده شعار باقی ماند و حضرات نتوانستند آن را از خانههای محرومین بیرون کنند. مسئولان قبلی بدون اینکه یکباره سه تصمیم مافیاپسند بگیرند، در فقرستیزی توفیقی به دست نیاوردند، اکنون که چنین تصمیمات فقیرسازی گرفته شده، چگونه میتوان به طرح ریشهکنی فقر که آقای رئیسجمهور مطرح کرده است، امیدوار بود؟ آیا روزی خواهد رسید که دولتمردان ما از عالم تخیل جدا شوند و به عالم واقعیت سری بزنند؟!