ننه سرما، اون بالا بوی بهارو میشنید
دست میبرد به گردنش
زنجیر مروارید رو میکشید، پاره میکرد
همه مرواریداش
روی اون دهکدهی کوچک و زیبا میبارید
اما از مروارید هم کاری از پیش نمیرفت...
...صدای پای بهار یواشیواش نزدیک میشد/ننه سرما بهویرایش م.آزاد
به نقل از اقتصاد نیوز : ننهسرما، روزها، هفتهها و ماههای چندی را بهانتظار شوی یا مرد دوستداشتنی خویش، عمو نوروز، نشسته، تا از راه برسد. او، در درازنای شبِ زمستان، خانه و کاشانه را پاییده، و بنابر قصهها، همهجا را رُفته و روبیده و به انتظار همسری نشسته که در زمانهی سرما و تعطیلی کشتوکار، پی تامین زندگی رفته بوده.
در ادبیات عامه ننه سرما در واپسین روز سال، که آخرین فرصت دیدار او با عمو نوروز، است، از کارهای خانه، چنان خسته شده که به خواب میرود و فرصت وصال با عمو نوروز را از کف میدهد. نوروز میآید، احتمالا گلی بر بالین ننهسرمای خفته میگذارد و میرود. ننه سرما مدتی بعد از خواب میخیزد و باز انتظار تا...
ننه سرما، نماد زمستان، به خواب میرود یا ناپیدا میشود تا بهار و نوروز فرا برسند.
شهاب جعفرنژاد، کارتونیست مشهور، با بهره از بهار و زمستان و تصویرهای امروزین از زن و مرد، ننه سرما را قلم زده و در پلتفرم بیمثلمارکت به یک NFT بدل کرده.
ننهسرما در افسانهها، در واپسین شبانهروز سال از میان برمیخیزد اما او در بیمثلمارکت، جاودانه شده.
عمو نوروز
ننه سرما خوابالو
کوله بارو بر میداشت
سر به صحرا می گذاشت
همه ی مردم ده شاد می شدن
از غم آزاد می شدن
زن و مرد و بچه و پیر و جوون
دست به دست هم دادن
همگی شادی کنون
میزدن، میرقصیدن
ای باهار، آهای باهار
اومدی، خوش اومدی صفا آوردی خیلی وقته که همه منتظریم/ ننه سرما بهویرایش م.آزاد
عمو نوروز از از چهرههای افسانهای فرهنگ عامه و اساطیر ایرانی است. او نشانهای است اسطورهای از نخستین مرد و البته اشارهای است به گذر و چرخش زمان.
عمو نوروز، هرسال قرار است در روز پایانی سال به دیدار معشوق یا همسرش، برود. شریک زندگی او، در سرد و سختترین روزهای سال، از آب، خانه و کاشانه نگهبانی کرده.
بنابر افسانهها چه ننهسرما، عمو نوروز را ببیند و چه بهسبب خستگی از سیاهی زمستان به خواب برود، در واپسین روز سال وصال این دو به سر میرسد و ۱۲ماه هر سال فرزندان این دو هستند.
زلف و ریش بلند و سفید عمو نوروز نماد کهنسالی و دانایی او است و ما را به یاد زال، پدر رستم دستان در شاهنامه، میاندازد.
کلاه نَمَدی، شلوار کتان و گیوه تخت نازک سفید، هم از پوشاک سنتی و باستانی ایرانیان حکایت دارد و جامه سپید و سبز او هم به صلحدوستی و گرایش ایرانیان به آبادانی و حاصلخیزی زمین ربط دارد.
شال عمو نوروز هم از رمزهای باستانی ایرانیان پر است و کمربند آبی او هم یادگاری است از بانویاش که نگه آب و آبادانی بوده.
دیدار عمو نوروز و ننه سرما، و فرجام آن، نشانی است از گذر زمان و چرخش روزگار و البته نوشدن دوران.
شهاب جعفرنژاد، کارتونیست مشهور، با بهره از بهار، عمو نوروز را برای مخاطب امروزی زده و در پلتفرم بیمثلمارکت به یک NFT بدل کرده.
در استارتاپ بیمثل ما با نوع تازهای از کالاهای دیجیتال به نام توکن غیرمِثلی یا NFT سروکارداریم.
NFTها ویژگیهای خارقالعادهای دارند: بیمثلاند؛ منحصربهفردند؛ کمیابند اما قابل معاملهاند و میتوان در نرمافزارهای چندکاربردی به کارشان گرفت.
دقیقا مثل کالاهای فیزیکی شما میتوانید هرکاری خواستید با آنها بکنید. میتوانید آنها را دور بیندازید، به یک دوست هرجا که هست، هدیه بدهید یا آن را در بازار آزاد بفروشید. اما برخلاف کالاهای فیزیکی، NFTها همه قابلیتهای برنامهریزیشدن کالاهای دیجیتال را دارند.
مثال روشنتر، دو کارتون ننه سرما و عمو نوروز از شهاب جعفرنژاد است که یک نمونه غیرمثلی است. آیا کسی میتواند این دو اثر هنری را با دو کارتون از دو چهره دیگر مبادله کند، با این توجیه که هردوی آنها کارتون هستند؟
استارتاپ بیمثل فعالیتش را با هدف فراهمآوردن زمینهی تبادل دانش درباره تکنولوژی بلاکچین و با تمرکز بر توسعه توکنهای NFT در این بستر آغاز کرده. ما تلاش داریم با برپایی زیرساختهای مناسب، زمینه را برای تولید توکنهای NFT و تبادل آن بر بستر امن، برای کاربران فارسی زبان فراهم آوریم.
ما مفتخریم که اولین پلتفرمی هستیم که کاربران فارسیزبان را دنیای NFTها مرتبط میکنیم.
انتهای رپرتاژ آگهی/