به گزارش «تابناک» به نقل از ایرنا، از کلاس آموزشی، خارج و روانه منزل بودم که در محل روستای مهدی آباد واقع در بخش رستاق شهرستان اشکذر یزد با این صحنه روبرو شدم، خودرو را به کناری زده و خود را به این مادر و فرزند که بعدها فهمیدم مادر بزرگش هست رساندم.
رنگ مادر بزرگ چون گچ سفید شده بود و با التماس از من می خواست تا نوه اش را نجات دهم، بچه را از او گرفتم، رنگ لبها و صورت این نوزاد دختر که فقط هشت ماه داشت عوض شده بود و چشمها به سمت بالا رفته و از دهانش کف خارج میشد.
مادر بزرگش گفت چیزی در گلویش گیر کرده و نمی تواند نفس بکشد؛ و من که امدادگر و نجاتگر هلال احمر بودم باید کاری می کردم، خودم را به آن مادر معرفی کردم و به او که می گفت بچش را به درمانگاه ببریم اطمینان دادم که بهتر است کمک های اولیه را همین جا انجام دهیم، ممکن است تا درمانگاه دیر شود!
اینها آغاز صحبت های "راضیه جعفری ندوشن" نجاتگر، امدادگر و مربی هلال احمر استان یزد بود که به تازگی به خاطر رفتار انسان دوستانه اش با یک طفل هشت ماهه و نجات جان وی مورد توجه مسوولان استان و شبکه های اجتماعی و مردم قرار گرفته بود.
استاندار یزد با حضور در منزل شحصی این امدادگر از وی تجلیل و کار خداپسندانه او را ستود، خانم جعفری همچنین به دعوت رییس جمعیت هلال احمر کشور در معیت رییس جمعیت هلال احمر استان یزد به تهران رفت و آقای کولیوند از این کار انسانی و خداپسندانه وی تجلیل و نشان و درجه ایثار را به وی تقدیم نمود.
خانم جعفری نخستین زن و اولین فردی است که در استان یزد بدون حضور در آزمون که پیش مقدمه دریافت نشان ایثار است مفتخر به دریافت آن از جمعیت هلال احمر می شود.
همچنین تعدادی از نمایندگان و مسوولان استان هم به دیدار وی رفتند و ضمن دادن هدایایی از این بانوی امدادگر تجلیل نمودند.
و حالا که ما هم داستان ایثارگری این بانوی ۳۱ ساله را شنیدیم او را به دفتر ایرنا یزد دعوت کردیم تا از نزدیک نحوه کمک رسانی وی به این طفل هشت ماهه و نجات جان این نوزاد را از زبان خودش بشنویم و او ماجرا را اینطور ادامه داد:
علاوه بر اینکه از سال ۹۳ تاکنون امدادگر و نجاتگر هلال احمر و از سال ۹۵ مربی این جمعیت هستم در یک نهاد نیمه دولتی نیز فعالیت می کنم، در هفته دوم تعطیلات نوروز بود که از کلاس خارج و عازم خانه بودم که در راه منزل با این رخداد روبرو شدم.
ابتدا بر اساس آنچه آموخته بودم اصول اولیه کمک رسانی را انجام و "مدیریت راه هوایی" کردم و بعد نوزاد را به پشت روی ساعد دست خواباندم و دهان کودک را باز نگه داشتم و روش "چوکینگ" یا همان ضربه زدن مابین دو کتف را انجام دادم.
کودک واکنشی نشان نداد، لذا دوباره او را روی زانو گذاشتم و مدیریت راه هوایی کردم و وقتی روی زانو بود روش مانور "چوکینگ" را انجام دادم که کودک سریع اق زد و بالا آورد و آنچه از گلویش خارج شد زرده تخم مرغ بود که راه هوایی گلو را بسته بود و نفس کشیدن را برای این کودک هشت ماهه سخت کرده بود.
وقتی نوزاد بالا آورد نفسی عمیق به بالا داد و جیغ کشید و به گریه افتاد و نفسش راحت شد و من مادر بزرگش هم به گریه افتادیم و اشک شوق ریختیم.
بلافاصله پس از انجام کمک های اولیه، او را به نزدیک ترین درمانگاه رساندیم که پزشک پس از معاینه اش گفت این کودک هیچ مشکلی ندارد و آنچه باید انجام میشده را شما انجام دادی و می توانید نوزاد را به منزل ببرید و ما هم همین کار را کردیم.
پدر و مادر کودک برای انجام کاری به شهر یزد رفته بودند و از ماجرا بی خبر بودند؛ مادر بزرگش که جانش به لب رسیده بود میگفت با تنگی نفس نوهام، نفس من هم تنگ شده بود.
از خانم جعفری پرسیدم چه شد که تصمیم گرفتی ماشین را متوقف و به این مادر بزرگ و نوه اش کمک کنی و او متواضعانه گفت هر انسان با وجدان دیگری هم بود همین کار را می کرد.
وی ادامه داد: ۱۱ساله بودم که پدرم بعلت تصادف و ضربه مغزی در صحنه حادثه فوت کرد در حالی که ۵۰ نفر از رهگذران، او را احاطه کرده بودند اما حتی یک نفر انجام کمک های اولیه بلد نبود که اگر بلد بود شاید الان پدر من زنده بود.
خانم جعفری با اشک و بغض ادامه داد: پس از فوت پدرم تصمیم گرفتم وارد عرصه فعالیت های هلال احمر شوم تا هم به آسیب دیدگان کمک کنم و هم برای همگان فریاد بزنم که "لطفا آموزش کمک های اولیه را که رایگان هم هست یاد بگیرید که همیشه به آن نیاز دارید" ؛ خواستم اعلام کنم که "اگر یک نفر از رهگذران آن روز در صحنه تصادف توانسته بود به پدر من کمک کند شاید او الان زنده بود".
این بانوی امدادگر که دانش آموخته ارشد روانشناسی هست یادآور شد: پس از آن خواهرم و به دنبال آن دایی ام نیز بعلت تصادف رانندگی فوت کردند و همین ها انگیزه و اراده من را برای حضور در این عرصه و فراگیری آموزش کمک های اولیه و کمک به دیگران قوی تر کرد.
تصمیم گرفتم به نوعی به پدر و خواهر و دایی ام کمک کنم و لذا در دوره های عمومی و تخصصی جمعیت هلال احمر شرکت کرده و اکنون یک امدادگر کاربلد و یک مربی آموزشی خوب هستم و از این بابت خدا را شاکرم.
وی احساس خود از نجات جان یک طفل هشت ماهه را غیر قابل توصیف دانست و گفت: تنها خواسته من از هموطنانم این است که حتما و حتما دوره کمک های اولیه که می تواند همیشه مددکار آنها در نجات جان عزیزانشان باشد را فرا گیرند.
وی ادامه داد: اورژانس ۱۱۵ حتی اگر به ترافیک و شلوغی هم برخورد نکند حداقل ۱۰ دقیقه طول می کشد تا به سر صحنه اتفاق یا حادثه برسد و این ۱۰ دقیقه یک فرجه زمانی حیاتی برای مصدوم و حادثه دیده است و اگر فردی بتواند با استفاده از کمک های اولیه، کارهای مقدماتی را برای حادثه دیدگان انجام دهد قطعا به نجات جان وی کمک کرده است.
این بانوی امدادگر این هم گفت: ماجرای نجات این کودک را جایی بازگو نکرده بودم اما پدر این کودک برای قدردانی از من، موضوع را از طریق هلال احمر پیگیری و ماجرا را علنی کرد که از ایشان سپاسگزارم.
خانم جعفری از ما خداحافظی کرد تا برود زیرا به پخش زنده یک برنامه تلویزیونی از شبکه ۲ در ساعت ۲۲ روز یکشنبه ۲۸ فروردین ماه برای همین منظور دعوت شده بود و باید عازم تهران میشد.
او را بدرقه کردیم در حالیکه دعای خیر یک خانواده، یک محله، یک شهر، یک استان و یک کشور او را بدرقه می کرد.