به گزارش تابناک، حسن بهشتیپور طی یادداشتی در شماره چهارشنبه ۸ تیر ۱۴۰۱ آرمان ملی نوشت: ساعتها مذاکرات بهتر از این است که در مذاکره بسته باشد و مشکلات همچنان پابرجا بماند. بنابراین اصل انجام مذاکره مقوله مثبتی است و مکان مذاکره روندی روی مذاکرات نخواهد داشت و اگر دو طرف جایی را قبول کردند که با هم مذاکره و گفتوگو کنند، خوب است که بالاخره روی موضوع محل مذاکرات به توافق رسیدهاند.
از اینرو به نظر نمیرسد که بین وین و دوحه تفاوتی باشد که اگر در دوحه باشد، بهتر جواب میدهد یا برعکس! هرچند شهر وین به دلیل اینکه مقر سازمانهای بینالمللی است از این جهت دسترسی به رسانهها و خبرنگارها بیشتر است ولی از طرفی چون قرار است دوحه میزبان جامجهانی در آذرماه باشد این روزها مرکز رفت و آمدهای مختلف است. در این میان مذاکرات همچنان غیرمستقیم است مذاکرات به واسطهگری اتحادیه اروپا دارد انجام میشود که روند گفتوگوها را کٌند میکند و احتمال نتیجه گیری سریع را پایین میآورد. ولی با این وجود همین که مذاکرات از سر گرفته شده و دستور کار بر سر مساله هستهای است و به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هرچه حرف داشتند بیان شده و به توافقات لازم رسیدهاند و اینجا بحث نحوه لغو تحریمها و تعهداتی که دو طرف باید به هم دهند، مطرح است و چانه زنی بر سر این موضوع است. وگرنه خود بحثهای هستهای در چارچوب برجام عملا نهایی شده و آنچه باقی مانده بحث نحوه پایان دادن به تحریمها و چگونگی باز شدن یکسری امکانات اقتصادی که ایران خواستار منتفع شدن از توافقی است که انجام میشود.
به هرصورت قرائن و شواهد نشان میهد که امیدها نسبت به قبل افزایش پیدا کرده و اینکه چگونه میتوان مشکلات را حل کرد، سوال اساسی است چون دو طرف نشان دادهاند که فعلا انعطاف لازم را برای خروج از بنبست فعلی نشان نمیدهند و مایلند همچنان محکم مواضع خودشان را حفظ کنند درحالی که برای رسیدن به توافق باید هر دو طرف و نه فقط یک طرف انعطاف لازم را نشان دهند. به هر حال انعطاف پذیری شرط موفقیت مذاکرات دوحه است. از طرفی امیدوارم که این دور مذاکرات آخر باشد ولی قرائن و شواهد این را نشان نمیدهد و اختلافات همچنان وجود دارد و بعد از چهار ماه توقف مذاکرات دو طرف میخواهند یک ارزیابی مجدد از هم داشته باشند و باید دید که آیا از خود انعطاف نشان میدهند؟
قرائن و شواهدی که از آن سخن میگویم براساس موضع گیریهای دو طرف است که نشان میدهد بحث نحوه پایان دادن به تحریمها و همچنین تضمینهای لازم برای توافق و اجرای آن برای دو طرف سازوکار دقیقی ندارد که امیدواریم در این دوره مشخص شود که در اینصورت توافق حاصل خواهد شد. از طرفی منطق عقلانی میگوید به دلیل بحران ناشی از جنگ به دلیل انرژی در اوکراین بهتر است ظرفیت کشوری مثل ایران که بالقوه میتواند دو تا سه میلیون بشکه نفت به بازار تزریق کند را به کار بگیرند.
این درحالی است که به گفته منابع غربی ظرفیتهای فعلی عربستان سعودی پر شده و توان جبران کسری هفت تا هشت میلیون بشکه نفتی که روسیه از بازار نفت غرب خارج کرده را ندارد. به هر صورت اگر آمریکاییها به این جمع بندی رسیده باشند که برای بازار انرژی و ایجاد توازن در عرضه و تقاضا به تحریمهای ایران بهخصوص نفت و پتروشیمی پایان دهند، اقدام خوبی است که کمک میکند زودتر به نتیجه برسند ولی هنوز آمریکاییها چنین چیزی را نشان نمیدهند. هرچند در تحلیلهای منابع غربی چنین گفته میشود ولی عملا شاهد این نیستیم که واقعا آن را دنبال کنند.