سرهنگ رضا خلیلی نژاد که کارشناسی ارشد جزا و جرم شناسی نیز دارد وقتی شبانگاه در جریان سیلاب شدید شمال کرمان با تماس یک پیرمرد روستایی مواجه می شود که مستاصل روی اتاقک نگهبانی با همراهانش درخواست کمک دارد، باوجود نبود ماشین آلات سنگین و تجهیزات در اختیار، دل به سیلاب می زند و ضمن نجات ۱۱ نفر در روستایی واقع در نزدیکی محور انار - مهریز (یزد)، در مسیر بازگشت هم سه نفر دیگر در سیل گرفتار را نجات می دهد و با خود به پاسگاه می آورد.
این اقدام فرمانده انتظامی انار سبب شد که وزیر کشور نیز در جریان سفر خود به رفسنجان که برای بازدید از مناطق سیل زده آمده بود، از این فرمانده انتظامی تجلیل کند.
انتشار عکس های نجات این افراد؛ بویژه زمانی که سرهنگ خلیلی نژاد مجبور می شود برای عبور از مسیر باتلاقی، کفش های خود را دربیاورد و خودش را به محل گرفتاران در سیل برساند در فضای مجازی نیز خبرساز بوده است.
پیرمرد روستایی گفته بود وقتی جریان سیل شدت می گیرد و دیگر ناامید می شود، به هر شماره ای که می توانسته تماس می گیرد اما مستاصل می ماند تا اینکه به یاد فرمانده انتظامی شهرستان می افتد؛ شماره سرهنگ خلیلی نژاد را می گیرد و امیدوار می ماند.
خبرنگار ایرنا با فرمانده انتظامی انار تماس گرفت تا جزییات بیشتری را از این عملیات نجات جویا شود؛ وی از نخستین لحظه ای می گوید که پیرمرد روستایی با وی تماس گرفته بود و اینچنین روایت می کند: تلفن که زنگ خورد، گوشی را برداشتم، صدایی لرزان از آن سوی خط گفت با ۱۰ نفر دیگر مشغول آبیاری مزارع بودند که در سیل گرفتار شدند و به پشت بام یک اتاقک نگهبانی در همان محدوده رفته اند.
سرهنگ خلیلی نژاد ادامه داد: پیرمرد برای نجات جانشان تقاضای اعزام بالگرد را داشت اما این پرواز ممکن نبود. در دلم هر لحظه بیم فروریختن این اتاقک کاهگلی و همسفر شدن ۱۱ انسان با سیل وجود داشت، پیگیری ها را آغاز کردم، از این نهاد به نهاد دیگر، از این واحد به آن واحد تماس گرفتم و از آنجا که همه در بحبوحه سیلی عظیم گرفتار بودند، جواب قابل قبولی نمی شنیدم.
سرهنگ خلیلی نژاد افزود: لحظات پراسترسی بود، به سردار (عبدالرضا) ناظری (فرمانده انتظامی استان کرمان) زنگ زدم و تاکید وی بر نجات جان این افراد عزمم را صدچندان کرد.
سپس به یکی از ساکنان شهر انار که راننده بلدوزر بود زنگ زدم و از او خواستم به کمکمان بیاید که او هم دغدغه سیل داشت اما دغدغه آسیبی که ممکن بود به خودرویش وارد شود هم داشت؛ به او تاکید کردم در صورت خسارت به خودرویش، حاضرم خودم خسارت را جبران کنم، او آمد اما با توجه شرایط سیل نتوانسته بود خودرویش را با خود بیاورد.
«دیگر نمی دانستم چه باید بکنم یا از کجا کمک بگیرم، سرانجام دل به دریای سیل زدم، به تنهایی خواستم عازم شوم که دو همسفر (همکاران) همراهم شدند، نامشان حسین بود؛ سروان عظیمی و سروان افروشته؛ در این تاریکی شب و سیل بی مهابا برایشان نگران بودم، اما اصرار داشتند و آمدند. جاده را آب با خود برده بود، ارتفاع آب روان در جاده به یک متر می رسید اما ندایی در درونمان فریاد می زد که باید رفت».
وی افزود: تا میانه های مسیر رفتیم؛ در این مدت مرتب به صورت تلفنی با پیرمرد و همراهانش در ارتباط بودم. شدت هجوم آب، جاده نامعلوم، هشدارهای ورود سامانه بارشی پرفشار بعدی، همه و همه را می دانستم اما استیصال و حرف های آن پیرمرد کار خودش را کرده بود.
در اینجا زمانی که روایت فرمانده انتظامی انار به لحظه های پر التهاب ماجرا رسید، صدایش بغض آلود شد و بریده بریده از لحظات پرتنش آن سه ساعت عملیات نجات روایت کرد؛ از اینکه در آن بحبوحه حتی یاد سه فرزندش هم نتوانست مانع شود، دل به دریا زد و آرام آرام به پیش رفت.
او ادامه می دهد: شدت سیل و زمینی که وضعیت باتلاقگونه پیدا کرده بود راه رفتن را دشوار می کرد، با مشاهده این سیل عظیم، آب را به حرمت حسین (ع) و شب اول محرم قسم دادم؛ کمی بعد آب آرام شد و ما به پیش رفتیم، آرام آرام! به اتاقکی که پیرمرد و همراهانش آنجا پناه گرفته بودند رسیدیم. با آنکه در طول مسیر با آنها در تماس بودیم مجدد به آنها زنگ زدم، وقتی از محل استقرارشان مطمئن شدیم به سمتشان حرکت کردیم؛ پیرمرد و همراهانش گرفتار در سیلاب روی سقف اتاقک کاهگلی که هر لحظه امکان ریزش آن وجود داشت جا گرفته بودند؛ خدا را شکر کردم که پیدایشان کردیم.
سرهنگ خلیلی نژاد افزود: در آن زمان با فرمانده انتظامی استان مرتب در تماس بودم و در آخرین تماس به ایشان اطلاع دادم که گرفتاران در سیل را پیدا کرده ام، اما در همین حین گوشی تلفن همراهم به داخل آب افتاد و ارتباطمان قطع شد که قطعا این اتفاق لحظه های دلهره آوری را برای سردار ناظری رقم زده بود.
«همه را نجات دادیم و به سوی خودرو یگان امداد که در مکانی نیمه امن مستقر شده بود، بردیم؛ سوار بر خودرو در حالی که شدت سیل مسیر جاده را پنهان کرده بود در آن تاریکی شب از خودرو پیاده شدیم و تلاش کردیم خط راه را پیدا کنیم تا خودرو منحرف نشود. همانطور که پیش می رفتیم در میانه راه سه نفر را دیدم که در کنار جاده افتاده اند، اول گمان کردم آب جسد آنها را با خود آورده است، نزدیک تر رسیدیم، از خودرو پایین آمدیم و به سراغشان رفتیم و دیدیم خوشبختانه آن سه مسافر عبوری گرفتار سیل نیز زنده هستند که آنان را هم سوار خودرو کردیم و به مقر انتظامی بازگشتیم».
وی افزود: زمانی که به ساختمان فرماندهی انتظامی رسیدیم همکارانم از نگرانی های سردار ناظری گفتند که بعد از مدت اندکی با وی تماس گرفتم و ماجرای نجات آن ۱۴ نفر و افتادن گوشی در آب را شرح دادم.
گرچه این اقدام مورد تقدیر وزیر کشور نیز قرار گرفته است اما بزرگترین مدال افتخار برای این سربازان وطن، همان عزت و احترامی است که مردم به پاس شجاعت و صداقتشان برایشان قائلند.
شهرستان انار در شمال غرب مرکز استان کرمان قرار دارد.