شکست پروژه رهایی یوز ایرانی از انقراض با باروری «ایران» در اسارت، موجی از نومیدی را موجب شده بود که حالا تا حد زیادی رنگ باخته و جایش را امید گرفته است.
به گزارش «تابناک»، پروژه زادآوری یوز ایرانی در اسارات را میتوان یکی از متناقضترین اتفاقات رقم خورده در کشورمان در حوزه حیات وحش خواند؛ پروژهای که یکباره و پس از سالها صرف هزینه و وقت و در شرایطی که شکست خورده محسوب میشد، خبر موفقیت آمیز بودنش مخابره شد تا همگان دریابند که «ایران»، ماده یوز اسیر در محوطه معین در توران، باردار شده و به زودی وضع حمل خواهد کرد.
انتشار این خبر موجی از خوشحالی به دنبال داشت که کمی بعد به آستانه انفجار رسید و همگان را ذوق زده کرد، چون ایران به روش سزارین سه توله زایید که گفته میشد، همه ماده هستند و میتوانند نقش مهمی در نجات این گونه از انقراض ایفا کنند. خبری به غایت خوشحال کننده که خیلی زود به نومیدی گره خورد.
از آن خوشحالی زاید الوصف تا خبر مرگ یکی از توله ها، تشخیص اشتباه جنسیت تولهها و بعد مرگ توله بعدی و انتقال آخرین توله به تهران برای نگهداری در مهمانسرای سازمان محیط زیست(!)، زمان بسیار کوتاهی نیاز بود. بازه زمانی کوتاهی که سازمان محیط زیست صرف طراحیهای تبلیغاتی پیرامون ماجرا کرد و ابتدا وعده داد که خبرنگاران و عکاسان را راهی توران خواهد کرد تا از موفقیت، خبر و گزارش تهیه کنند و بعد خبر از فراخوان کشوری برای انتخاب نام تولهها داد.
البته همه طرحهای تبلیغاتی سازمان نقش بر آب شد تا در نهایت نام تنها توله بازمانده هم توسط فعال محیط زیستی انتخاب شود که سال هاست با سازمان همکاری دارد و حالا سرپرستی «پیروز» به وی سپرده شده است؛ پیروز، تنها فرزند باقی مانده از جفتگیری فیروز و ایران، که حالا همه میدانند قرار نیست به طبیعت بازگردد و نقشی در رهایی تنها باقی مانده یوز در آسیا از انقراض یوز ایرانی، داشته باشد.
البته فاجعه اصلی هنوز کامل خودنمایی نکرده است، چون گفته میشود عمل سزارین «ایران»، قدرت زادآوری این ماده یوز جوان را گرفته است؛ گزارهای که اگر واقعی باشد، شکست پروژه احیای نسل یوز در اسارت، سنگینتر از قبل میشود، تا جایی که باید بر پایانش اصرار کرد و امیدوار بود خساراتش بیش از آنچه تا کنون بوده، نشود. پایانی تلخ که قطعا از تلخی بی پایان بهتر است، به ویژه که حالا نشانههای امیدوارکننده از طبیعت دیده میشود.
صحبت درباره مشاهدات شعف آور محیط بانان در طبیعت است که ابتدا به مشاهده «هلیا» و چهار توله اش در گشت زنیها اطراف جاده عبوری از عباس آباد رسید و حالا در نزدیکی آبشخوری در خارتوران به نوعی تکرار شده و این بار در بطن آن «تلما» و چهار توله اش قرار دارند. هشت توله یوز سالم که به همراه مادرانشان شناسایی شده اند و میتوان امید داشت که در سایه مراقبت از ایشان، اتفاق خوبی برای این گونه در کشورمان رقم بخورد؛ اتفاقی که پروژه احیا با آن همه سر و صدا نتوانست رقم بزند.
نکته خرسند کنندهتر اینکه «هلیا» یوز ماده حاصل زایمان «هرب» است و «تلما» ماده یوز حاصل زایمان «تلخاب»، از گلهای دیگر. اتفاقی خوشحال کننده که اگر مراقب باشیم، سگهای گله به یوزها یورش نبردند، تصادفات جادهای جانشان را نگیرد و در یک کلام، هر گونه دخل و تصرف در زیستگاه این گونه متوقف شود، میشود به نتایجش امیدوار بود. امیدواری پررنگی که میتواند یوز را بخشی از آینده میهنمان کند و مانع از پیوستنش به خاطراتی مانند ببر و شیر شود.