به گزارش «تابناک» به نقل از خبر سراسری، آنچه از نسل جوان امروز جامعه ایران بنظر میرسد، بی علاقگی شدید به سیاست ورزی رسمی در قالب احزاب و صندوق انتخابات و چارچوبهای قانونی سیاسی است، زیرا در سالهای اخیر با عدم کارکرد احزاب و برخوردهای سلیقهای در انتخابات، دیگر نسل جوان پاسخ سوالات خود را از احزاب نمیپرسد و منتظر اظهارنظرات تکراری سیاست ورزان مرسوم نیز نمینشیند که این نوع رفتار خطرهایی را نیز به همراه دارد.
محمدرضا خباز، فعال سیاسی اصلاح طلب، در آغاز درباره عبور جامعه از سیاست ورزی رسمی به «خبرسراسری» گفت: «ما برای ادعای خودمان باید یک مبنا داشته باشیم، یعنی حرفی را که میزنیم مستند باشد تا خوانندگان عزیز به استناد آن مستندی که ارائه میشود احساس کنند که مطالبی که بیان میشود صحت دارد؛ اینکه مردم نسبت به مسائل سیاسی توجهشان کمتر شده و بیشتر به مسائل معیشتی و ادارهی زندگی خودشان توجه دارند بنظر بنده در انتخابات سال ۱۴۰۰ خودش را نشان داد و در انتخابات سال ۹۸ نیز با ریزش شرکت کنندگان همراه بود به ویژه در ۱۴۰۰ که آقای رئیس جمهور با ۱۸ میلیون رای انتخاب شدند و با توجه به اینکه همهی جریان اصولگرا به صحنه آمده بودند و چهار کاندیدای دیگر به نفع ایشان کنارهگیری کردند و همه کسانیکه در انتخاباتهای گذشته مردم را تشویق و ترغیب میکردند که در انتخابات شرکت کنید به صحنه آمدند و مردم را تشویق کردند، اما در نتیجه با حدود ۴۲ درصد واجدین شرایط انتخابات برگزار شد یعنی کمترین استقبالی که تاکنون در رابطه با ریاست جمهوریها به نسبت میزان واجدین شرایط داشت بنابراین این نشان دهنده این است که مردم مشغله مهم تری را مدنظر دارند و آن مشغله اقتصادی آن هاست البته ماجراهای اخیری که به وجود آمد و اتفاقات یک ماه اخیر مسائل را تغییر داد و به مسائل اجتماعی نیز رسید و نسل جوان بیشتر به مسائل اجتماعی توجه دارند، اما همانها هم از مسائل معیشتی بی بهره نیستند».
وی در ادامه درباره نتیجه گیری مطالبات جامعه در مسیر غیررسمی سیاست افزود: «این اتفاقی است که برای کشور مبارک نیست. ما از بقیه دنیا جدا نیستیم، همهی دنیا انتخاباتشان را با احزاب برگزار میکنند، برخی کشورهای اروپایی هر کس بخواهد میتواند عضو حزب باشد برخی کشورها مثل چین همه عضو نیستند، اما اعضا حزب حتما در انتخابات شرکت میکنند و تعیین سرنوشت صورت میگیرد. من معتقدم که در کشور ما برخی از مسئولین سیاسی کشور یا حزب ستیز اند یا حزب گریز اند! یا با حزب مبارزه میکنند یا از حزب فرار میکنند. دلیل هم این است که فکر میکنند احزاب در آینده موی دماغ آنها خواهند شد و برای اینکه همیشه بتوانند بر قدرت تکیه بزنند اجازه فعالیت به احزاب را نمیدهند و میگویند اگر احزاب وارد شوند ممکن است در آینده با رای و تبلیغات ما را از مسئولیت کنار بگذارند در صورتیکه در همه دنیا اینگونه نیست. کسی که رئیس جمهور میشود ۸ سال رئیس جمهور است و طبیعی است که یک مدت را مسئولیت میپذیرند و پس از آن باید در احزاب فکر و اندیشه خود را ارائه دهند تا مردم بتوانند از اندیشه آنها در کانال حزب بهرهمند شوند. هر انسانی که در هر کشوری زندگی میکند مثلا ایران هر ایرانی که یک پزشک خانواده دارند یا یک مسجد خاص دارند یا هیئت مشخصی را شرکت میکنند همانطور باید هر کسی یک حزب را به عنوان بلندگوی نظرات خود انتخاب کند، چون صدای احزاب به تنهایی منعکس نمیشود اگر هم بشود بسیار ضعیف خواهد بود و انعکاس درستی نخواهد داشت، ولی اگر مردم همه با هم در احزاب مدنظر خود شرکت کنند و نظرات را به صورت جمعی ارائه کنند حتما بهتر خواهند توانست حرفشان را به گوش تصمیم سازان برسانند».
خباز در پایان درباره نتایج بازگشت به سیاست ورزی حزبی گفت: «امر به معروف و نهی از منکر از کانال احزاب ممکن است، احزاب میتوانند آمر به معروف و ناهی از منکر قدرتمندان هرکشور باشند احزاب میتوانند جلو تندرویها و کندرویها را بگیرند، احزاب به عنوان نماینده مردم میتوانند در هر یک از مسائل کشور نظر و اندیشه مخاطبین خود را منعکس کنند بنابراین بنظر بنده حزب از شام شب برای یک جامعه ضروریتر است حتی مردم اگر بخواهند معیشتشان هم درست شود باید از کانال احزاب باشد، چون تک نفری حرفشان به جایی نمیرسد، ولی اگر همین جمعیت انبوه در حزب مورد علاقه خود جمع شوند و نظراتشان را از طریق حزب منعکس کنند ودر صورت نیاز مجوز میتینگ و راهپیمایی و سخنرانی بگیرند و بصورت قدرتمندی وارد صحنه شوند حتما تصمیم سازان و تصمیم گیران کشور توجه خواهند کرد. اینکه مردم بی علاقه به سیاست ورزی رسمی شوند خواسته همان حزب ستیزان است، آنها دوست ندارند در کشور احزاب فعال شود. من خاطرم هست زمان احمدی نژاد خودم سه دفعه از ایشان شنیدم کشوری که بسیج و حوزه علمیه دارد حزب لازم ندارد. یک دفعه هم باز از تلوزیون شنیدم وزیر ارشاد ایشان همین مطلب را تکرار کرد نتیجتا در کشور ما هنوز احزاب جایگاه خود را پیدا نکرده اند».