به گزارش «تابناک»، دکترحسین راغفر اقتصاددان در آرمان ملی نوشت: به گفته رئیس سازمان برنامه و بودجه «بهخاطر افزایش نیافتن قیمت حاملهای انرژی، ۲۰۰ هزار میلیارد تومان عدم تحقق بودجه داریم نمیتواینم از آسمان بیاوریم!» هرآنچه باید میگفتیم را بارها گفتهایم، اما گوش شنوایی نبوده.
به نظر میرسد آنچه باعث شده امروزه سخن از کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی به میان بیاید، به زمانی برمیگردد که آقایان دارند بودجه را تنظیم میکنند، بدون اینکه توجه داشته باشند این منابع باید از کجا تامین شود. صرف اینکه با پیشبینیهای که میکنند میزان مالیات دریافتی چقدر باید باشد و یا پیشبینی فروش نفت، بودجه را براساس این تصمیمها تنظیم میکنند. آنها هستند که امروز باید پاسخ دهند. نظام تصمیمگیری که سه دهه است با فروش منابع طبیعی خواسته نظام اقتصادی کشور را مدیریت کند و امروز هم ادامه همان سیاستهاست و آنچه کف خیابانها شاهد هستیم، محصول مستقیم همین سیاستهایی است که اعمال شده و با کمال تاسف شاهد هستیم از آنهایی که یقه میدریدند و رگ گردنشان چه در مجلس و چه در حوزههای دیگر سیاستگذاریهای اقتصادی کشور متورم میشد، امروز صدا و واکنشی نیست.
آنهایی که روسای جمهور قبل و رئیسجمهور سیزدهم را تشویق میکردند هیچ نگران نباشد و جلو رفته و شجاعت داشته باشند، چون هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اصلاحات باید صورت بگیرد، الان کجا هستند؟
یکی از راههای جبران کسر بودجه افزایش قیمت حاملهای انرژی است، اما با توجه به اینکه ظرفیتهای طبقه متوسط و گروههای کم درآمد جامعه بهشدت مستهلک شده، نمایش آنها را در اشکال مختلف اعتراضهای کنونی در کف خیابانها و همچنین رشد فقر و شکلگیری لشکر بازیافت کنندگان زباله و اعتیاد، رشد جرائم شاهدیم که همگی اشکال دیگر اعتراض به همین سیاستهاست.
سوال این است که مگر بقیه کشورهای دنیا نفت میفروشند و منابع خودشان را از این طریق تامین میکنند؟ در دورههایی که برای کشورهای صنعتی غربی مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان حساس بوده، نرخ مالیات تصاعدی برای صاحبان ثروتها و درآمدهای بالا بالغ بر ۹۰ درصد بوده است و منابع لازم اداره جنگها و بحرانهای اقتصادی، اجتماعی را از طریق افزایش نرخ مالیاتها تامین میکردند.
نظام مالیاتی ما یک نظام وابسته و طبیعتا تنها تامین کننده منافع برخی گروههاست که هر سال بودجهها را با بیانضباطی بارز افزایش دادهاند. سال گذشته بودجه ۱۴۰۰ کشور، ۹۰۰ هزار میلیارد تومان بود و بودجه ۱۴۰۱، ۶۰۰ هزار میلیارد تومان بر آن افزوده یعنی بالغ بر ۶۰ درصد به بودجه عمومی کشور افزوده و منابع تامین این هزینهها را مواردی قرار داده که امروزه محقق نشدهاند.
وقتی در دولت سیزدهم قیمت ارز از ۲۷ هزار تومان به بالغ بر ۳۷ هزار تومان افزایش مییابد یعنی بالغ بر ۶۰ و اندی درصد افزایش در قیمت ارز ایجاد میشود. معنای دیگرش این است که پساندازهای طبقه متوسط حداقل به همین میزان از جیب آنها خرج میشود. به این مالیات تورمی میگویند. دولتها هزینه اصلی را از طبقه متوسط و با فقیرتر شدن طبقه محروم و کم درآمد جامعه، تامین کردهاند. یعنی به جای اینکه مالیاتها را از طبقات برخوردار بگیرند از این طبقات به صورت مالیات تورمی، مالیات گرفتهاند و به همین دلیل هم پیامدهایش را شاهد هستیم. همانطور که هربار پیامدهای سیاستهایی که به این وضعیت منجر شده را متذکر شده بودم، شرایط کنونی از نظر ما کاملا محصول طبیعی سیاستهای دولتهاست. حال سوال اینجاست که چرا هزینههای این سیاستها را طبقات متوسط و پایین جامعه باید بپردازند؟ آنهایی که این سیاستها را توصیه میکنند باید مسئولیت پیامدهای آن را هم بپذیرند.