به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۳ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که روزهای سخت دارویار، بازگشت دلار توافقی به کانال ۳۲ هزار تومان، دیدار نماینده رهبری با مولوی عبدالحمید و حمله تروریستی در قلب استانبول در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
رضا صادقیان روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان نمایندگان چه چیزی را تکذیب میکنند؟ نوشت: تکذیب متن و امضاهای درج شده پای بیانیه ۲۲۷ نماینده مجلس شورای اسلامی بیش از هر مسئلهای نه تنها سند افتخار آنان نخواهد بود، بلکه به جایگاه مجلسنشینان آسیب جدی وارد کرده است.
روابط عمومی مجلس اصل متن را تکذیب و آن را به دلایل متعدد از جمله درج نام برخی از نمایندگان سابق که در حال حاضر در مجلس نیستند و همچنین نداشتن سربرگ و مهر، این بیانیه را جعلی و دروغ خوانده است. در بخش پایانی همین متن آمده است: «لازم به ذکر است در روزهای اخیر جریانسازی شدیدی علیه بیانیه نمایندگان صورت گرفته است». به نظر میرسد اینکه نمایندگان مجلس پس از انتشار متنی که هفت روز از خبری شدن آن میگذرد و در همان ساعتهای اولیه با واکنش منفی برخی چهرههای اجتماعی و سیاسی و حتی نمایندگان سابق مجلس شورای اسلامی روبهرو شده بود تازه یادشان آمده که متن اشتباه و دروغ است، خود حکایت جالب توجهی است.
در اینجا با چند شبهه روبه رو هستیم؛ آیا خبر اساسا نادرست و جعلی است؟ آیا نمایندگان از آن باخبر نبودهاند؟ و مهمتر از این همه آیا رسانههای خبری بدون وقوع یک رخداد به نشر خبر اقدام کردهاند؟ با توجه به خبرهای منتشر شده در تاریخ ۱۵ آبانماه، متوجه میشویم نه تنها این متن منتشر شده است، بلکه توسط یکی از نمایندگان مجلس در صحن علنی قرائت و برخی از نمایندگان در تایید آن شعار سر دادهاند. متن خبرگزاری فارس در ساعت ۹:۲۹ دقیقه و در تاریخ ۱۵/۸/۱۴۰۱ با تیتر «نامه نمایندگان مجلس به رئیس قوه قضائیه: با اغتشاشگران قاطعانه برخورد کنید» و بازنشر همین خبر در ساعت ۱۲:۲۲ دقیقه و همان روز توسط خبرگزاری ایسنا با تیتر «درخواست ۲۲۷ نماینده برای برخورد قاطع با مباشرین جنایات اخیر» همچنان قابل دسترس است؛ بنابراین در اصل و متن خبر شبههای در کار نیست، بلکه رسانهها دقیقا بازتابدهنده این بیانیه بودهاند. به عبارتی مشخصتر؛ خبرگزاریها پس از مطلع شدن از متن بیانیه اقدام به نشر این خبر کردهاند. اما چرا نمایندگان پس از گذشت هفت روز اقدام به واکنش و تکذیب آن کردهاند؟
به نظر میرسد متن بیانیه و جمعآوری امضاهای واقعی و درج برخی امضاهای جعلی توسط جریان و گروهی در داخل مجلس رخ داده که لاجرم صدای برخی را ساکت کرده و یا نمایندگان ترجیح دادهاند سکوت کنند. جریانی که حتی هیات رئیسه و ریاست مجلس نیز توانایی مقابله با آنها را نداشته و لاجرم ناچار شدهاند پس از هفت روز نسبت به آن بیانیه توسط روابط عمومی مجلس واکنش نشان دهند. وقتی در هفته گذشته ریاست مجلس از «حکمرانی نو» سخن گفت و شماری از نمایندگان اینجا و آنجا از شنیده شدن مطالبات شهروندان و معترضان توسط ساختار قدرت سخن میگویند، نمیتوان همزمان هم شاهد دعوت به گفتگو و اصلاحات کرد و هم خواستار مجازات شدید معترضین شد. پژواک این دو صدای بسیار متفاوت از داخل نهاد قانونگذاری بسیار نامتوازن است.
این اتفاق توسط هر جریانی که در داخل مجلس شورای اسلامی رخ داده باشد، بیش از هر مسئله، هجمهای است که توسط مجلسنشینان به نهاد قانونگذاری کشور رخ داده است. سکوت کردن به هر دلیل که رخ داده باشد، اینگونه ارزیابی میشود که جایگاه واقعی مجلس حتی در چشم نمایندگان مهم نبوده و نیست. در واقع کسانی که نه تنها مجلس را قبول ندارند، بلکه حاضرند برای کسب رضایت دوستان و حلقههای رفاقتی بیانیهای را به اسم سایر نمایندگان منتشر کنند و در لحظه مهم نقش خود را در تهیه و انتشار متن پرحاشیه منکر شوند، جایگاه هر کدام از نمایندگان را نیز نفی کردهاند.
حسامالدین برومند طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان چک بلامحل اصلاحطلبان! نوشت: یکی از شگردهای عملیات روانی که از سوی جریانهای سیاسی دنبال میشود، «فرافکنی» و «فرار از پاسخگویی» است. دقیقاً درست در نقطهای که باید نسبت به کارنامه و عملکرد سیاست ورزی خودشان پاسخگو باشند، جا خالی میدهند! و طلبکارانه ژست اپوزیسیونی میگیرند! اخیراً جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای پیرامون وقایع اخیر، اعلام موضع کرده است. درباره این بیانیه و برخی ادعاهایی که مطرح شده به اقتضای این مقال، نکاتی قابل اعتناست.
۱- بیانیه جبهه اصلاحات، بااشاره به وقایع پس از درگذشت خانم مهسا امینی نسبت به تقلیل ریشههای بحران به عوامل بیرونی و غیرواقعی، هشدار داده است! و در بخشی از این بیانیه آمده است: «این اعتراضات و مطالبات، برآمده از سالها «سیاستِ انکار»، «سیاست به رسمیت نشناختن»، «مسائل انباشته حل ناشده»، «تحقیر شهروندان متکثر» و «سرکوب زندگی» است. میزان نارضایتیهای انباشته و اعتراضات، قابل فروکاهش به آنچه در هفتههای گذشته در خیابان دیده شده، نیست.»
به عبارت روشنتر و صریحتر، جبهه اصلاحات در همین فقره ابتدا دستِ خارجی اغتشاشات و آشوبها را انکار کرده و نه اینکه دستِ خارجی را نبینند، بلکه نمیخواهند ببینند و بعد از این انکار و ندیدن! اغتشاشات را از اعتراضات تفکیک نکرده و در نهایت هم همه چیز را به آنچه که «سیاست انکار» نامیده اند، گره زدهاند! این در حالی است که اولاً در تمام سطوح از مقامات امریکایی (بایدن، رابرت مالی، ویلیام برنز، جان کربی و...) تا رسانههای غربی و تا خبرنگارهایی مثل خبرنگار بی بی سی (رعنا رحیم پور) به صراحت از پروژه تجزیه ایران گفتند و عجیب است که اصلاح طلبان دست به سانسور زده اند! ثانیاً، جبهه اصلاحات با چه منطقی، اغتشاش و وحشیگری و خرابکاری و بستن اتوبان و آتش زدن مسجد و به شهادت رساندن بسیجی و استفاده از الفاظ رکیک و فحاشی را فقط «اعتراض» نامیده است؟! ثالثاً، مشکلات اجتماعی از قضا به سیاستهای جریانی باز میگردد که همه چیز را در «سیاست» دید و «فرهنگ» و «مسائل اجتماعی» و «اقتصاد» را نادیده گرفت و حتی «حقوق شهروندی» را به بازی سیاسی گرفت و در بزنگاههای انتخابات فقط شعار داد و بعد به بیانیهها و منشورهای توخالی حقوق شهروندی بسنده کرد!
۲- در بخش دیگری از این بیانیه در ریشهیابی مشکلات به مسائلی از این دست اشاره شده است: یک دهه میانگین رشد اقتصادی «صفر»، دو برابر شدن فقر در ۵ سال، تحریمهای اقتصادی شدید و افزایشِ محاصره و انزوای ایران، تورم حدوداً ۴۰ درصدی چندساله و... درباره این فقره هم باید گفت که بله این مشکلات اقتصادی طی سالهای اخیر اتفاق افتاده است و حتی در دولت قبلی تورم به ۵۹ درصد هم رسید، اما این شرایط اقتصادی محصول اصلاح طلبان و اعتدالیونی است که همه چیز را به برجام گره زدند و اقتصاد کشور را معطل توافقی کردند که میوه و ثمری هم نداشت. مگر اصلاح طلبان نبودند که گفتند امضای کری تضمین است؟!
مگر اصلاح طلبان نبودند که همواره امریکا را فعال ما یشاء دانستند و به مردم آدرس غلط دادند که راه بهبود شرایط کشور بستن با کد خداست!
عجیب نیست که امروز جبهه اصلاحات بهجای پاسخگویی، ژست منتقد اجتماعی گرفته است که متأسفانه مسئولیتپذیر هم نیستند. چرا سال ۹۸ که بنزین را گران کردند دم از مردم نزدند؟
تحریمهای اقتصادی شدت گرفت، چون دشمن فهمید یک جریان سیاسی در داخل فقط به غرب و برجام امید بسته است و از قضا برجامی که قرار بود تحریمها را کاهش دهد به چماق و اهرم فشاری تبدیل شد که تحریمها را وسط مذاکره هم تشدید کرد و هم افزایش داد!
۳- جبهه اصلاحات نتوانسته است عصبانیت اش را از اطلاعیه چندی پیش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پنهان کند و گویی تشریح مستند اضلاع فتنه، دادِ این جماعت را بلند کرده است. سؤال این است که از چه عصبانی شده اند؟! از اینکه کومله و دموکرات و گروههای تروریستی در اغتشاشات نقش داشته اند؟! از اینکه دست امریکا و برخی کشورهای اروپایی در تدارک آشوبها را بر ملا کردند؟ از اینکه برخی بازداشتیها که در کشورهای بیگانه آموزش خرابکاری و براندازی دیدهاند و اسناد آن منتشر شده، نگران شدهاند؟ این بازداشتیها در کدام رسانهها فعالیت داشتهاند؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان بازسازی اعتماد آسیب دیده نوشت: اگر نام آنچه در نزدیک دو ماه اخیر در کشور گذشت را «فتنه» بگذاریم، دور از واقعیت نیست. در این نام گذاری فعلاً به اینکه چه کسی فتنه را برپا کرده و چه کسی گرفتار فتنه شده است، کاری نداریم. البته این هم مهم است و نمیتوانیم خود را در چنین عارضه خسارتباری بیطرف بدانیم، ولی اکنون درصدد توجه دادن به نکته دیگری هستیم که از این قبیل مباحث مهمتر است و حتی ما که بدون اندکی تردید معتقدیم حساب معترضان را باید از حساب موج سواران و اغتشاشگران که عوامل برپا کردن فتنه هستند جدا دانست، توجه به بعضی موضوعات را مهمتر از پرداختن به اینکه چه کسی بانی این فتنه است میدانیم.
موضوع مهمتر، بازسازی اعتمادی است که آسیب دیده است. اعتماد، برای حکمرانان بزرگترین سرمایه است. مردم، فقط وقتی با حکمرانان همراهی خواهند کرد که به آنان اعتماد داشته باشند و اعتماد به حکمرانان هنگامی وجود خواهد داشت که در رفتارشان با مردم صداقت، حرف اول را بزند. مردم وقتی ببینند عملکرد مسئولین با سخنانشان منطبق است، به آنها اعتماد خواهند کرد. چگونگی اطلاع رسانی هم نقش بسیار مهمی در اعتمادسازی دارد. اگر حکمرانان دقیقاً همان را که رخ داده است به اطلاع مردم برسانند و خبرها و تحلیلها را براساس سلایق خودشان شکل ندهند، مردم به آنها اعتماد میکنند و همین اعتماد موجب میشود حکمرانان از پشتوانه مردمی بالائی برخوردار باشند و در برابر تمام حوادث و حتی فتنهها دست بالا را داشته باشند.
درباره اینکه چرا ناآرامیهای اخیر به درازا کشیده، نقطه نظرهای مختلفی وجود دارند و حتی میتوان برای آن چند علت را برشمرد که قطعاً یکی از آنها سوءاستفاده فتنه گران از آسیب دیده بودن اعتماد مردم به حکمرانان است. در این حوادث، رسانه ملی در عین حال که برای انعکاس شرارتهای اغتشاشگران تلاش زیادی کرد، نتوانست تاثیر مورد انتظار را داشته باشد. در اینکه رسانه ملی تا حدودی توانست در افشای توطئهها و زشتیهای رفتار آشوبگران موثر باشد تردیدی نیست، ولی از رسانهای با این امکانات و انتساب به نظام اسلامی انتظار بیشتری وجود دارد. رسانه ملی اگر در جایگاه واقعی خود قرار داشته باشد، باید هرچه میگوید برای عموم مردم سند باشد و رسانههای بیگانه و فضای مجازی نتوانند مرجعیت و حجیت آن را حتی اندکی خدشهدار کنند. آنچه مطلوب وفاداران به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است، چنین جایگاه تاثیرگذاری برای رسانه ملی است، ولی افسوس که چنین نیست و اکنون فضای مجازی و رسانههای بیگانه متاسفانه این توانایی را یافتهاند که به عنوان رقبائی سرسخت و حریفانی قدرتمند در برابر رسانه ملی قد عَلَم کنند و تاثیرگذاری آن را بشدت کاهش دهند.
شاید دست اندرکاران و مسئولان رسانه ملی این واقعیت را نپذیرند که عملکرد یکطرفه آنها موجب آسیب دیدن اعتماد مردم به این رسانه بوده است، ولی این انکار نمیتواند بر واقعیتی که شواهد زیادی برای اثبات آن وجود دارد سرپوش بگذارد. سکوت مطلق در برابر ندانمکاریها و ضعفهای شدید هر دولتی که مسئولان رسانه ملی با آنها همسو است و برخورد ستیزه جویانه با هر دولتی که با آنها همسو نیست، آشکارترین دلیل عملکرد یکطرفه این رسانه است. تحلیلگران همسو، کارشناسان همسو، گزارشگران همسو و بطور کلی رسانه ملی تمام وقت در اختیار یک تفکر خاص قرار داشتن، عواقب سوئی از قبیل آسیب دیدن اعتماد عمومی دارد. رسانه ملی متعلق به عموم است نه یک فرد یا یک جناح و تفکر خاص. اینکه در شرایط ویژه مثل ناآرامیهای اخیر برای خالی نبودن عریضه چند صاحبنظر هم از جناح و جمع دیگر مجال حضور در تلویزیون را پیدا کنند، این مشکل بزرگ رسانه ملی را حل نخواهد کرد. رسانه ملی باید همیشه «ملی» باشد نه فقط در مواقع اضطرار!
مسئولان رسانه ملی اگر درصدد برآیند به اقتضای «ملی» بودن آن، سیاست یکطرفه عمل کردن را کنار بگذارند و این رسانه را واقعاً «ملی» کنند، قطعاً رسانههای بیگانه و فضای مجازی را خلع سلاح خواهند کرد و اعتماد آسیب دیده را بازسازی خواهند نمود. این، کاری است شدنی که خواست تمام وفاداران به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و علاقه مندان به سربلندی ایران و ایرانی است. رسانه ملی اگر اعتماد عمومی را بازسازی کند، این قدرت را پیدا خواهد کرد که بخشهای اجرائی و سایر بخشهای حکومتی را هم وادار به بازسازی اعتماد عمومی کند و در آن شرایط، هیچ فتنه گری را یارای فتنهگری نخواهد بود و هر فتنهای نیز به سرعت و با حضور خود مردم خاموش خواهد شد.