به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز سه شنبه ۱۳ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که دخالت اتباع چهار کشور در ترور سردار سلیمانی، سرقت سوالات امتحانات نهایی در ۴۸۰ ثانیه، پیشبینیها از «شدت» موج هشتم کرونا و تثبیت نرخ ارز کالاهای اساسی تا دو سال آینده در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان سال سخت برای دیپلماسی ایرانی نوشت: سال ۲۰۲۳ میلادی بیگمان برای دستگاه دیپلماسی ایران، سخت و صعبالعبور خواهد بود. سال پیش با شروع خوب و امید بخش برای برون رفت کشور از انزوای جهانی همراه بود. گفتوگوهای تهران با گروه ۱+۴ در وین بر سر اختلافات هستهای در مسیری راهگشا قرار داشت. این وضع سایه خود را بر گفتوگوهای تهران و ریاض هم گسترده بود و امید میرفت تئوری القایی «دو عقرب در یک بطری» جای خود را به تعامل و همزیستی مسالمتآمیز در منطقهای دهد که خاستگاه تنشهای ریشهدار و بیثبات کننده است. جنگ روسیه علیه اوکراین برای بسیاری از ناظران و حتی رهبران اروپایی دور از انتظار بود. اسرائیلیها درگیر رقابتهای داخلی بر سر کسب قدرت بودند و رابطه آنان با واشنگتن، تابعی از آنچه میتوانست باشد که سرانجام مذاکرات وین رقم خواهد زد. تهران از موازنه روابط با قطبهای قدرت غربی و شرقی برخوردار بود. مهمتر اینکه روابط با سازمان ملل متحد و ارگانهای متبوع آن در وضعی تعاملی و سازنده قرار داشت. به عبارت روشن، تحولات بهگونهای درحال شکلگیری بود که میان مواضع اروپا-امریکا تا «اجماع» کنونی فاصله بسیار را نشان میداد.
اوضاع بناگاه و کمی پس از ژانویه ۲۰۲۲ یعنی فوریه (اسفندماه ۱۴۰۰) رو به تغییر گذاشت. با شروع جنگ روسیه علیه اوکراین، مذاکرات وین نیز متحمل ترکشهای اختلافی شد. تهران و واشنگتن در یک اقدام متقابل، مواضع حداکثری خود را اعلام و بر آن پافشاری کردند. میانداری اروپاییان کاری از پیش نبرد. ایدههای ابتکاری آنان با مقاومت دو طرف اصلی گفتوگوها (تهران - واشنگتن) به سرعت ناکارآمد شد. این وضع در حالی رخ داد که از یکسو، اسرائیلیها که در این زمان مشغول رقابتهای داخلی خود بودند، سیاست بنشین و ببین را دنبال کردند. آنان فرایند تحولات تخریبی را در خدمت به هدف خود یعنی ناکام شدن مذاکرات برجامی ارزیابی کرده و به این دلیل سکوت را ترجیح دادند. از سوی دیگر، مذاکرات تهران -ریاض نیز به مغاک رفت. اروپائیان رفته رفته از میانجیگری فاصله گرفته و در بستری از شکلگیری ائتلاف با واشنگتن علیه تهران قرار گرفتند. بدتر اینکه ابتکار عمل لازم از سوی تهران در مجامع بینالمللی از جمله آژانس هستهای، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر و زنان خارج شد. به این ترتیب تهران شاهد انتشار قطعنامههای بینالمللی شد که بیش از هر چیز اعتبار آن را در جامعه جهانی در مظان اتهامهای سخت قرار داد. ناآرامیهای داخلی و بازتاب جهانی آن بر شدت فشارها افزود و سرانجام، پایان سال گذشته میلادی، چشماندازی را پیشرو گذاشت که سال جدید را برای تهران در تلاش برای خروج از انزوا سختتر از گذشته کرده است.
دستگاه دیپلماسی برای اصلاح و برون رفت از وضع جاری، از فرصتهای به مراتب کمتری از آنچه پیشاز این در اختیار داشت، برخوردار است. فرصت سوزی و کم استعدادی در عبور از پندارگراییهای بیگانه با واقعیتهای جاری، نادیدهگرفتن معادلات قدرت در جهان حاضر و ایجاد فرصت برای دیگران در بهرهمندی از اوضاع پیشآمده، همه و همه سبب تنگناهایی است که عبور از آن به ایدههای نو و راهگشا نیازمند است. اگرچه این روزها حتی دشمنترینهای داخلی برجام، از بازگشت به مذاکرات هستهای - حتی مذاکرات مستقیم - میگویند و این تجدید نظر را با رنگ ولعاب توجیه میکنند اما به فرصتهای از دست رفتهای اشاره ندارند که خود و در همراهی با دشمنان خارجی منافع ایران مسبب آن بودهاند. با این حال، دستگاه دیپلماسی همچنان فاقد ابتکار راهگشایی است که بتواند ضمن گشایش دروازههای تازه در شروع دوباره گفتوگوها، از مواضع کلیدی منطبق با منافع و امنیت ملی در دو سطح توانمندی هستهای و دفاعی برخوردار باشد.
غرب اکنون بر روی فرسوده شدن تهران در حفظ مواضع خود سرمایهگذاری کرده است. به نظر میرسد آنان با رها کردن تهران در مشکلات گریبانگیر خود، به تسلیم آن در برابر خواستهایشان امید بستهاند. تهران در این باره چه باید کند؟
اگر سیاستخارجی را ادامه منطقی سیاست داخلی بدانیم، آنگاه چاره کار ممکن خواهد بود. توافق و ایجاد فهم مشترک و مشروع از منافع و امنیت ملی در داخل، بستر هرگونه تلاش دیپلماتیک برای خروج از انزوایی خواهد بود که اکنون بر ایران تحمیل شده است. «ارادهگرایی» امری مطلوب است اگر الزامهای مربوط به تحقق اهداف آن را بتوان مراعات کرد.
اگر توافق ملی، شرط نخست برای ایجاد فرصتهای موقعیت ساز خارجی به حساب آورده شود آنگاه میتوان از امکانات باقی مانده در خدمت به بیرون شدن از وضع حاضر بهره گرفت. مهمترین این امکانات، همانا پرهیز همه طرفها از اعلام رسمی پایان برجام و فقدان ایده پس از مرگ برجام است.
سال ۲۰۲۳ برای دستگاه دیپلماسی ایران سخت و صعب العبور خواهد بود اگر همچنان در داشتن ایدههای قوی و راهگشا فقیر باشد.
محسن پیرهادی در سرمقاله امروز رسالت با عنوان جان فدای ایران نوشت: خیلیها آرزو میکنند که ایکاش این روزها، حاج قاسم در میان ما بود. هرچند روح بلند سردار امروز نظارهگر ماست و ما به او دسترسی نداریم، اما افکار و مکتب او زنده و قابل کاویدن است. همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند، حاج قاسم نباید دستنیافتنی باشد و میتوان به روش و منش او تأسی و اقتدا کرد. چهار نکته زیر، برگزیدهای از سخنان و روش سردار دلها، متناسب با شرایط این روزهای ماست؛
یک. حاج قاسم، همه فرزندان ایران را اعضای یک خانواده میدانست، برای چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب و باحجاب و بیحجاب استثنایی قائل نبود و اهل تفکیک نبود. حتما این فیلم او را دیدهایم که با دلسوزی تأکید میکرد "پس میخواهیم چه کسی را برای خودمان نگهداریم؟"
دو. حاج قاسم اهل جذب بود. دقیقا با همین الفاظ میگفت که در هواپیما اگر مختار باشم که کنار یک حزباللهی بشینم یا یک فرد سوسول، نفر دوم را انتخاب میکنم. سردار تأکید میکرد که مؤمنها و محجبه ها پناهی دارند، اما من و امثال من باید پناه دیگران هم باشیم. دخترخانم شهید سلیمانی میگوید که او یکبار از ابتدا تا انتهای پرواز، با یک خانم کم حجاب مباحثه کرد و پای حرفهای او نشست. در انتهای پرواز، آن دختر جوان گفته است من دوست دارم حرفهای شما را برای دوستانم بازگو کنم اما باور نخواهند کرد که شما در هواپیما کنار من نشستهاید. حاج قاسم هم تسبیح خودشان را به او هدیه میدهند.
سه. حاج قاسم، در عین نرمخویی و گشادهرویی با همه مردم ایران، در برابر خطوط قرمز اصلا کوتاه نمیآمد. او همانقدر که بر مرزهای سرزمینی غیرت داشت، بر مرزهای اعتقادی و ملی نیز میایستاد. در ایام ناآرامیهای آبان ۹۸، چند تصویر در فضای مجازی منتشر شد که جوانی در حال آتش زدن پرچم کشورمان بود. حاج قاسم در اولین سخنرانی پاسخش قاطع بود: «اقدام نابخردانه آن نادان را دیدم، ایکاش بهجای پرچم، ده بار مرا آتش میزدند. این کشوری است که ما برای حفظ پرچم روی هر نقطه از آن شهید دادهایم.»
چهار. دختر خانم حاج قاسم نقل میکند که او در واکنش به اعتراض مردم که گاهی در محافل عمومی نسبت به وضع کشور میشنید، خود را برای کشور هزینه میکرد. بهعکس بسیاری که کشور و منافع ملی را هزینه خود میکنند، او پیکان انتقادات را به سمت خود میگرفت تا آرمانها آسیب نبیند. این سخن از حاج قاسم است: « اگر در کشور ضعف و اشتباه و کمکاری وجود دارد به گردن مسئولی چون من است اگرنه رهبر انقلاب یکتنه درراه حل مشکلات مردم ایستادهاند.»
روزنامه جوان در یادداشتی با تیتر این اپوزیسیون محشر مضحک! در واکنش به توییت مشترک چند چهره اپوزیسیون نوشت: همزمان با شب سال نو مسیحی، شش تن از چهرههای ضدانقلاب پیام تبریک مشترکی را در صفحات مجازی خود منتشر کردند. رضا پهلوی، مصی علینژاد، علی کریمی، نازنین بنیادی، گلشیفته فراهانی و حامد اسماعیلیون، شب اول ژانویه در پیامی هماهنگ در صفحه توئیتری خود نوشتند: «سال ۲۰۲۲ سال شکوه همبستگی ایرانیان با هر باور و زبان و گرایش بود. با سازماندهی و همبستگی، سال ۲۰۲۳: سال پیروزی ملت ایران خواهد بود؛ سال تحقق آزادی و عدالت در ایران.»
پیام سال نو این لیدرها گرچه قرار بود نمایش وحدت باشد، اما از قضا نشان داد آنها وحدتی با مردم ایران ندارند و سال نو میلادی را ملاک ارزیابی قرار دادهاند. در حالی که در ایران، سال جدید، اول فروردین ماه آغاز میشود و ارزیابی سالانه هم همان زمان انجام میگیرد. از سویی جماعت اپوزیسیون گفته بودند جام جهانی و جشن یلدا و مهمانی و دورهمی تا به ثمر رسیدن انقلاب! تعطیل است و ما در حال مبارزه هستیم و عزادار کشته شدگان انقلابمان! با این حال با آغاز سال نو مسیحی عزاداری یادشان رفت و تبریک و جشن آغاز شد! این تناقضها و از همه بزرگتر، اینکه زدن متن مشترک توئیت را نشانه وحدت میدانند، باعث شد تا آنها در فضای مجازی با تمسخر کاربران مواجه شوند. برخی کاربران هم رسمیتبخشی به سال نو میلادی را نشان غربزدگی اپوزیسیون و دوری آنها از فرهنگ و تمدن ایرانی دانستند.
این میان، عطاءالله مهاجرانی، کنشگر سیاسی ساکن لندن در توئیتر نوشت: «در ٥ مهر ماه، ٢٢ نفر از جمله حسن آقا شریعتمدارى- که قدرى هم ابرو نازک کرد که چقدر این همراهى آسان نبود - با شازده و چند تا خواننده و دیگران، اطلاعیه شماره یک دادند و از ٦ مهر دعوت به اعتصاب و تظاهرات پیاده و سواره در خیابان و بر بام کردند. اتفاقى نیفتاد و ٢٢ نفر رفتند به کما! از آن ٢٢ نفر، دونفرشان با چهار تاى دیگر توئیتى با متن مشترک و نه امضاى مشترک، صادر کردند که سال ٢٣ انقلاب پیروز مىشود. اگر این اپوزیسیون محشر مضحک نبود، تحمل سرماى زمستان گران قیمت سخت مى شد. لابد طرفداران این شش تا به طرفداراى اون٢٠ تایى که نیستند، میگن: با اینا زمسّونو سر مى کنیم!»