به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز ۱۵ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از زنان فرهیخته و فعال کشور درباره کم حجاب ها، تداوم مناقشه دو دولت درباره موجودی خزانه، عواقب پیمان شکنی امارات در ماجرای جزایر سه گانه در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعددی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مهسا گربندی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با تیتر این است دغدغه واقعی زنان ایرانی نوشت: آنچه جمعی از زنان نخبه و فرهیخته در دیدار با رهبر معظم انقلاب مطرح کردند، فهرست و عناوینی از نیازها و دغدغههای واقعی جامعه زنان ایرانی را نشان میدهد که حقیقتاً با مواردی که به اسم دغدغه میان مدعیان حمایت از حقوق زنان در خارج از ایران تزریق میشود، تفاوت بسیار زیادی دارد.
در قضایای اخیر کشور، رسانههای غربی طوری از زنان ایرانی صحبت کردند که گویا آنها دغدغه و اولویتی غیر از ورزش، زندگی، تشکیل خانواده، علمآموزی در سطوح عالی، حضور در عرصههای مدیریت کشور و بهدست آوردن هویت واقعی خود دارند و فقط میخواهند نمادی از زن غربی را جاری و ساری کنند، آن هم با ابتداییترین و سطحیترین نیازها. آنها در این مدت تمام تلاششان را کردند تا سطح مطالبات زنان ایرانی را تنزل دهند و روی مسائلی که در تاریخ تمدنی و دینی و در عصر جدید جزو مطالبات اصلی زن ایرانی نبوده است موجسواری کنند. اما نکات مطرح شده در دیدار با رهبر انقلاب به خوبی نشان داد که دغدغه زنان ایرانی در چارچوب خداپرستی، خانوادهدوستی و وطندوستی، بسیار متعالی و از جنس دغدغههای زنان فرهیخته است و حتی اگر برخی از آنها حجاب کامل نداشته باشند نیز تفکراتی فراتر از شعارهای پوشالی غربی در سر دارند.
علاوه بر این حضور زنان فرهیخته در دیدار با رهبر معظم انقلاب و صحبتهایشان به خوبی نشان داد که یک زن ایرانی میتواند هم خانهدار باشد و به امور خانه، همسر و فرزندانش رسیدگی کند و هم میتواند در زمینههای علمی و اجتماعی فعال شود و هم مطالباتی از همان جنس داشته باشد و با شخص اول کشور، آنها را در میان بگذارد و تأثیرگذار شود.
زنانی که در این دیدار پشت تریبون ایستادند و مقابل رهبر انقلاب صحبت کردند، دغدغههایی از جنس فرهنگ، خانواده، علم، حقوق، اخلاق و مدیریت کشور داشتند؛ «لزوم به کارگیری مطلوب زنان موفق در سطوح مدیریتی کشور»، «ضرورت حضور زنان فرهیخته در شوراهای عالی و نهادهای مرجع تصمیمساز»، «ضرورت تبیین مزیت نسبی زن تراز جمهوری اسلامی»، «اصلاح بازنمایی زنان در تولیدات رسانهای»، «ضرورت اصلاح مشوقهای سیاست افزایش جمعیت متناسب با نیازهای واقعی مادران»، «لزوم توسعه زیستبومهای تخصصی زنان»، «حفظ و ترویج الگوهای مناسب شهری برای توسعه فرهنگ صحیح»، «توسعه تعاونیهای زنانه»، «اصلاح نگاه به فرهنگ خانهداری در دستگاههای مختلف بهویژه نظام آموزشی کشور»، «ارائه تصویر روشن از زن ایرانی به غرب»، «توسعه امکانات موردنیاز مادران از جمله اتاقهای کودک در دانشگاهها و مراکز عمومی»، «لزوم تأسیس قرارگاه رسانهای زنان» ...
«لزوم احیا و تجهیز بیمارستانهای تخصصی زنان و حمایت از کادر درمان مختص بانوان»، «ضرورت ساخت و ترویج الگوهای تراز دخترانه برای نسل نوجوان»، «زمینهسازی حاکمیتی برای فعالیت مجتهدان زن حوزههای علمیه» و «ضرورت توسعه امر تبلیغ در حوزههای علمیه بانوان» از جمله نکات مطرح شده در سخنان آنها بود. این موارد را عاطفه خادمی، پژوهشگر و عضو شورای فرهنگی و اجتماعی کشور؛ پریچهر جنتی، نویسنده و خانهدار؛ مریم نقاشان، حقوقدان فعال در محاکم قضایی آلمان؛ مهدیهسادات محور، برنده جوایز ملی و بینالمللی سینمای مستند؛ شهرزاد زادهمدرس، استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی؛ نگین فراهانی، کنشگر حوزه دختران نوجوان و سارا طالبی دکترای علوم ارتباطات و طلبه سطح چهار حوزه علمیه به نمایندگی از سایر زنان ایرانی بر زبان آوردند.
حسن هانی زاده تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: در آستانه از سرگیری احتمالی مذاکرات ایران وکشورهای ۴+۱ در وین «الی کوهن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در یک گفتوگوی تلفنی با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا خواستار پرهیز واشنگتن از بازگشت به توافقنامه برجام شد. در این گفتوگوی تلفنی، وزیر خارجه رژیم اسرائیل نسبت به رویکرد جدید اتحادیه اروپا برای از سرگیری مذاکرات هستهای با ایران و لغو برخی تحریمهای اعمال شده علیه این کشور ابراز نگرانی کرد. کوهن همچنین از همتای آمریکایی خود خواست تا به کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی فشار وارد سازد تا روند عادی سازی رابطه با اسرائیل را تسریع بخشند. قرار است وزرای خارجه کشورهای سازشکار عرب در ماه مارس آینده نشست مشترکی با وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در مغرب برگزار کنند تا در خصوص شیوه اجرایی کردن توافقنامه موسوم به طرح صلح «ابراهیم» تبادل نظر کنند. تلاشهای رژیم صهیونیستی برای تخریب روند مذاکرات احتمالی ایران واتحادیه اروپا زمانی صورت میگیرد که اخیرا جوزپ بورل مسئول هماهنگی سیاست خارجه اتحادیه اروپا در حاشیه نشست اخیر بغداد ۲ در اردن، در دیدار با حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران آمادگی این اتحادیه را برای بازگشت به میز مذاکره با ایران اعلام کرد. از سوی دیگر سفر اخیر وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به کشور پادشاهی عمان و آمادگی این کشور برای میانجگری بین ایران وکشورهای اروپایی در رابطه با مذاکرات وین نشان میدهد که روزنه امیدی برای شکست بنبست مذاکرات وین گشوده شده. همزمان با آن پارلمان پادشاهی عمان با تصویب طرحی هرگونه سازش با رژیم صهیونیستی را ممنوع تلقی کرده که این امر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را بهشدت خشمگین ساخته است.
نتانیاهو در جریان مبارزات انتخاباتی خود برای باز گشت به قدرت و تشکیل کابینه، چند موضوع را به عنوان سیاستهای خود در صورت پیروزی در انتخابات کنست اسرائیل مطرح ساخته است. نخست تلاش برای تخریب روند مذاکرات بین ایران و اتحادیه اروپا و منع کشورهای اروپایی و آمریکا از لغو تحریمهای اعمال شده علیه ایران و نیز زمینهسازی بیشتر برای سازش اعراب با اسرائیل و در نهایت تشکیل یک کابینه افراطی با شرکت احزاب صهیونیستی دینی بود. از این رو با آمادگی اتحادیه اروپا برای باز گشت به میز مذاکره و میانجگری مقامات پادشاهی عمان برای لغو تحریمهای اعمال شده علیه ایران، رهبران رژیم صهیونیستی بهشدت نسبت به موفقیت دیپلماسی ایران نگران شدهاند. به موازات آن، پیام اخیر شیخ عبدا... بن زاید وزیر خارجه امارات متحده که توسط سفیر این کشور در تهران تسلیم حسین امیرعبداللهیان شده از وجود یک اراده جدی نزد کشورهای حوزه خلیجفارس برای تقویت مناسبات خود با ایران، حکایت دارد. مجموعه تحولات منطقه و خروج ایران از حوادث اخیر داخلی و رویکرد کشورهای منطقهای و فرامنطقهای برای تعدیل و اصلاح رفتارهای سیاسی خود نسبت به ایران موجب انزوای رژیم صهیونیستی شده است؛ لذا بنیامین نتانیاهو با این تلقی که نفوذ بیشتر ایران در منطقه و جهان به انزوای بیشتر اسرائیل منجر خواهد شد به وزیر خارجه جدید خود الی کوهن دستور داده تا تمام تحرکات دیپلماتیک خود را برای تخریب روند مذاکرات احتمالی ایران و اتحادیه اروپا در حوزه برجام به کار گیرد. اما با توجه به وجود ۵ عضو افراطی حزب صهیونیستی در کابینه جدید بنیامین نتانیاهو ونگاه بدبینانه آمریکا و اتحادیه اروپا نسبت به ترکیب این کابینه به نظر نمیرسد که رژیم صهیونیستی در تخریب روند از سرگیری مذاکرات بین ایران و کشورهای ۴+۱ در وین بتواند موفقیت چندانی بهدست آورد.
بابک خطی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان تئوری توطئه؛ از توهم تا واقعیت نوشت: انتساب تحولات و اتفاقات رخ داده در صحنههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... جوامع به عامل یا عوامل خارجی که به «تئوری توطئه» معروف است از پرکاربردترین مفاهیم در فرهنگ عامه است. عبارت «کار کار انگلیسیها است» یکی از آشناترین کلیشههای تئوری توطئه در کشور ما است که از قضا سالها قبل دستمایهی رمان و سریال طنز پربینندهای به نام «داییجان ناپلئون» گردید.
در این نظریه اکثر تحولات سیاسی، اقتصادی و... در جهان، ناشی از یک مافیای قدرتمند ناشناس یا اثرگذاری انفرادی یا ائتلافی قدرتها و قطبهای سیاسی-اقتصادی جهان از جمله آمریکا، بریتانیا و... تلقی میشود. گروهی از نظریهپردازان تئوری توطئه را کلا رد میکنند و آن را ناشی از خیالپردازی عوام برای توجیه تحولات و تغییراتی میشمارند که از سطح درک آنها فراتر یا برایشان با احتساب متغیرهای معمول غیرقابل باور است. اما به راستی روایتی که به واقعیت در این ماجرا نزدیک باشد کدام است؟
از سویی در هم تنیده بودن منافع استراتژیک و رقابتهای میان کشورهای جهان، در عین واقعیت محدودیت منابع انسانی و انرژی (خصوصا انواع تجدیدناپذیر) حداقل از ابتدای قرن نوزدهم کشورهای جهان را بیش از پیش به هم مرتبط و مربوط کرده است.
در چنین اتمسفری طبیعی است که قدرتها و قطبهای سیاسی و اقتصادی به تحولات و تغییراتی که در نقاط مختلف دنیا خصوصا مناطق استراتژیک مثل خاورمیانه رخ میدهدعلاقه نشان داده، قصد مداخله در آن تا بیشترین حد ممکن را داشته باشند.
از سویی هر تحول و رخداد در محدودهی یک کشور یا منطقه جغرافیایی در واقعیت، بسته به ماهیت خود، محصول شرایط و عللی پرتعداد است.
قدرت خرید، شاخص تورم، ضریب جینی و... از نظر اقتصادی، فعالیت سمنها، آزادی مطبوعات و سایر متغیرهای آزادی اجتماعی از نظر اجتماعی، سیستم حکومتی، میزان دموکراسی و... از نظر سیاسی، شیوهی زیست، تبارشناسی رفتاری مردم... از نظر مردمشناسی و بالاخره شرایط تاریخی، فرهنگی و... در وقوع یک رخداد یا تحول نقش دارند؛ بنابراین علاقهی قطبها، قدرتها و ابرقدرتهای جهانی در رخدادهای ملی-منطقهای و میل آنان به اثرگذاری امری واقعی بوده و بر این اساس «تئوری توطئه» به صورت نسبی امری پذیرفتنی به نظر میرسد. نکتهی کلیدی این است که این مسئله به هیچوجه مطلق نبوده، تنها یک وجه از یک معادلهی چند وجهی، یک عامل از مجموعه عوامل و یک حلقه از مجموع زنجیرههای علت و معلولی طولی و عرضی است که در بروز یک رخداد نقش دارند.
به عنوان مثال برای ابرقدرتی مثل آمریکا تحولات اقتصادی، مشروعیت سیاسی، وضعیت دموکراسی و... در چین، آلمان، ونزوئلا، افغانستان، ترکیه و... جملگی مهم است. اما هم روش و هم میزان این مداخله و تاثیرگذاریهای احتمالی با توجه به ویژگیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مردمشناسی هر اقلیم کاملا متنوع و در عمل با تفاوتهای بسیار همراه خواهد بود؛ بنابراین شرط انصاف و تعقل نه رد کلیت مسالهی تئوری توطئه، که پذیرش آن بهطور نسبی و خصوصا پرهیز از برداشت مطلق از این مفهوم در تحلیل و توجیه مسائل است.
سوال مهمی که اینجا مطرح میشود این است که چرا برداشتهای «مطلق» و دور از منطق از چنین مسئلهای و انتساب کلیت یک رخداد یا تحول ملی یا منطقهای به عوامل قدرتمند خارجی آشکار و نهان، علیرغم دههها روشنگری همچنان با شیوعی وسیع رواج دارد؟! یک علت مهم این مساله را میتوان در کارکرد روانی و اجتماعی این مفهوم در زندگی انسانها و جوامع جستجو کرد.
باور مطلق به توهم توطئه باعث میشود تا اتفاقات و تحولات پیش رو برای انسانها و گاه ملتها تبدیل به نوعی سرنوشت محتوم گردد. سرنوشتی که از قبل و کلا توسط نیروهایی خارج از ارادهی آنان تعیین شده و خواست خودشان در تعیین آن کاملا بیتاثیر برآورد میگردد. این باور مسموم به ایجاد نوع عمیقی از تخدیر و تسلیم شدن به «آنچه از بیرون و به طور قطعی تعیین میگردد» منجر میگردد که خود را در جوامع مختلف به صورت انفعال فردی و گاه اجتماعی مینمایاند. باوری فلجکننده که وقایع را از قبل تعیین شده و خواست و ارادهی انسانها و تاثیرات از قضا قدرتمند و تاثیرگذار آن در برابر روند رخدادها را بیاثر دانسته و به نوبه خود هر نوع تلاش، برنامهریزی و قدم از قدم برداشتن در مورد آن را بیفایده دانست، بدتر از همه اینکه تمام این بیعملی و انفعال را در پوشهای از انجام یک کنش! سیاسی یا اجتماعی از روی آگاهی عمیق برای فرد یا جامعه تعریف میکند!
این تغییر و جانمایی «هیچ» به جای عملکرد واقعی خصوصا وقتی با توهم دانایی و آگاهی مختص به توهم توطئه مخلوط شود به معجون قدرتمند خطرناکی تبدیل میگردد که یک جا نشستن، ناامیدی و تسلیم ارادهی نیروی خارجی بودن را به عنوان یک عملکرد هوشمندانه و ناشی از نوعی آگاهی برتر و برداشت جادویی از کنه قضیه در نظر افراد مبتلا به خود تبدیل میکند که البته در دنیای واقعی قرینهای ندارد.
در نهایت اگر توهم توطئه را به طور «نسبی» بپذیریم و به دخالت قدرتها و قطبهای قدرت جهانی در تحولات ملی و منطقهای اذعان داشته باشیم، اشاعه و توسعه باور «مطلق» به توهم توطئه در ذهن افراد و جوامع - و به تبع آن واگذاری میدان عمل اجتماعی و سیاسی به خواستی محتوم و موهوم که همانا خواست همان قدرتها و قطبها بوده، نتیجه آن انفعال و بیعملی است -را باید یکی از سیاستهای اصلی و پایهای چنین سیاستی در نظر گرفت.