به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه نهم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار رهبر انقلاب با هزاران نفر از بسیجیان، تاکید بر پرهیز از دو قطبیهای کاذب، جنگ اسراییل و حماس، مهر پایانی بر حیات سیاسی نتانیاهو خواهد زد؟ و پیگیری دولت برای محاکمه منافقین در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
عباس شمسعلی طی یادداشتی در شماره امروز کیهان با تیتر برادری در عین اختلاف سلیقه نوشت: در میان نکات برجسته بیانات دیروز رهبر انقلاب در جمع هزاران نفر از بسیجیان که به موضوعات مهم ملی، منطقهای و جهانی اختصاص داشت، نکته بسیار مهمی مطرح شد که میتواند در بسیاری از بزنگاهها و در پیمودن صحیح مسیر انقلاب و کشور گرهگشا باشد.
رهبر انقلاب در دیدار دیروز با تاکید بر پرهیز از دوقطبیهای کاذب، خطاب به بسیجیان فرمودند: «برخی اظهارات در فضای مجازی و جدا کردن مردم تحت عناوینی مانند «طرفدار این یا آن»، واقعا جای گله دارد؛ کسانی که دین و مبانی و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند، با هر اختلاف سلیقه برادرهای شما هستند و نباید دچار دودستگی شد.»
این بخش از سخنان رهبری، به نوعی آسیبشناسی برخی رفتارها و موضعگیریهایی است که گاه از سوی افراد و گروههای مختلف و حتی ناخواسته در بین نیروهای دلسوز انقلابی بروز میکند و منجر به دور شدن دلها و تفرقه میشود. این نقطه دقیقاً جایی است که بدخواهان و دشمنان مردم و نظام بر روی ذرهذره آن حساب باز کرده و به آن امید بستهاند. اما وقتی همه با درک شرایط و در نظر گرفتن اهمیت وحدت و برادری، متوجه لغزشگاههای وحدتسوز باشند، هم نظام و کشور و همگان از برکات و نتایج این درایت و توجه بهرهمند خواهند شد و هم اینکه مسیری بسیار مهم برای نفوذ بر روی دشمن بسته میشود.
همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، چاره مصون ماندن از دام اصرار بر اختلاف سلیقهها، تاکید بر اشتراکات کلیدی و با اهمیت است.
اگر اساس را بر گشتن و پیدا کردن اختلاف سلیقهها و پافشاری بر روی آنها بگذاریم، آنقدر دایره وحدت و برادری تنگ میشود که کسانی هم که بر مفاهیم و اصول مهمی همچون دین و مبانی و انقلاب و ولایت فقیه اشتراک نظر دارند نیز ممکن است دچار تشتت و دوری از یکدیگر شوند، اما برعکس اگر بنا را بر روی اشتراکات با اهمیت قرار دهیم، اندک اختلاف سلیقهها نیز یا به چشم نمیآیند یا زمینه برای رفع و گفتوگوی دوستانه و منطقی حول آنها فراهم میشود بدون آنکه آسیبی به وحدت جامعه وارد آید. نکته مهم این است که تاکید بر روی حفظ وحدت و برادری حول اشتراکات به معنی نپذیرفتن اختلاف سلیقهها نیست چرا که بسیار طبیعی است که در یک جامعه پویا و زنده در بین افراد اختلافات سلیقهای نسبت به موضوعات مختلف وجود داشته باشد، اما مادامی که اشتراکات قابل اتکا و متعددی برای رسیدن به نقطه وحدت، برادری و گفتگو وجود داشته باشد در عین احترام به اختلاف سلیقهها، وظیفه همه توجه به مشترکات و حفظ کشور و جامعه از ورود به میدان اختلاف و چنددستگی است.
تذکر دیروز رهبر انقلاب البته موضوعی است که ایشان هوشمندانه بارها به آن پرداخته و نسبت به خطرات کمتوجهی به آن هشدار دادهاند. از جمله ایشان سالها قبل در خطبههای نماز جمعه (۰۱/۰۹/۱۳۸۱) فرمودهاند: «شکافهایی که بین بدنه یکپارچه مردم بهوجود میآید، راه را برای دشمن باز میکند و دشمن با این اختلافها میتواند در داخل یک جامعه و یک کشور نفوذ کند و سیاستهای خود را دنبال نماید. همه باید خیلی مراقب باشند... امیرالمؤمنین علیهالصّلاهًْ والسّلام به ما میفرمایند: «صلاح ذات بینکم»؛ دلها را با هم صاف و به هم نزدیک کنید. اختلاف سلیقهها را به معنای دشمنی تلقّی نکنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتّی اختلاف عقاید سیاسی و دینی و غیره، تا آنجایی که به مبانی عملی نظام ارتباطی ندارد، میتواند موجب دشمنی و جدایی و خصومت با یکدیگر نشود.»
شاید بتوان گفت علت اینکه رهبری در دیدار دیروز، بسیجیان را مخاطب توصیه به حفظ وحدت و برادری و تکیه بر اشتراکات و مبانی مشترک به جای اختلاف سلیقهها قرار دادند، این باشد که اولاً بسیج به عنوان یک تفکر و فرهنگ و نه الزاماً به عنوان یک سازمان و تشکل، خود مظهر تاکید بر اشتراکات و دربرگیرنده طیف گستردهای از مردم جامعه است تا آنجا که به بیان رهبر انقلاب، «هر فردِ صاحب فرهنگ و تفکر بسیجی ولو در سازمان بسیج نباشد، یک بسیجی است و جمع کثیری از ملت بسیجی هستند بدون اینکه در سازمان بسیج عضو باشند». یعنی مخاطب کلام رهبری همه مردمی هستند که با تأسی از فرهنگ و تفکر بسیج، دل در گرو عزت و سربلندی این کشور داشته و قطعاً به اهمیت ناکام گذاشتن دشمن در نفوذ و شکستن وحدت و برادریها ایمان دارند. از سوی دیگر بسیج از دوران دفاع مقدس تا عرصههای جهادی خدمت، در کرونا، بلایای طبیعی و هر گرفتاری و مشکلی که برای کشور و هموطنان ایجاد شده است بدون خطکشیها و بیاعتنا به اختلاف سلیقهها یا تفکرات گوناگون، برادرانه در دفاع از کشور و امدادرسانی به همه مردم پای کار بوده است و تذکر و توجه به حفظ این گوهر بینظیر تعهد، احساس مسئولیت و دلسوزی از سوی بسیجیان واجب و پر اهمیت است.
رهبر انقلاب در سخنان دیروز خود در خصوص این گوهر ارزشمند وحدتآفرینِ نشأت گرفته از تفکر بسیجی فرمودند: «فرهنگ بسیجی خدمت به همه است؛ همه! آنجایی که سیل آمد بسیجی تا زانو در گل رفت برای اینکه خانه سیلزده را پاک کند تمیز کند از صاحبخانه نپرسید شما اسمت چیست، دینت چیست، مذهبت چیست، قومیتت چیست، سلیقه سیاسیات چیست. نپرسید، رفت خدمت کرد، هر چه هست هر که هست.»
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان کادر درمان را بیشتر دریابیم نوشت: یکشنبه ۲۸ آبان ماه روز پرستار بود و من مقالاتی که به بهانه روز پرستار منتشر شده بودند را مطالعه میکردم که مصاحبهای از آقای محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری توجهم را به خود جلب کرد. به گفته ایشان روزانه حدود ۳ الی ۵ پرستار از کشور خارج و برای کار به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند چرا که زمینههای جذب و ماندگاری ایشان در کشور به صورت مطلوب فراهم نشده است. از خواندن این خبر بسیار متاسف شدم. چرا باید پرستاری که نظام آموزشی و بهداشتی کشور هزینههای فراوانی را برای تربیت و آموزش او صرف کرده به راحتی به کشورهای دیگر مهاجرت کند و کشورهای دیگر با اشتیاق فراوان بدون آنکه هزینهای برای آموزش او صرف کنند، از تخصصش بهره ببرند. این در حالی است که براساس آمار مربوط به سال ۲۰۱۷ و همچنان که دبیرکل خانه پرستار میگوید، نسبت پرستاران ایرانی ۱.۶ نفر به ازای هر هزار نفر برآورد شده، درصورتی که وضعیت استاندارد، پنج تا ۶ نفر برای هر هزار نفر است و در بدترین حالت این تعداد از سه نفر نباید پایینتر بیاید.
بعد از خواندن این خبر به فکر فرو رفتم که چرا به راستی ما به این راحتی نیروهای متخصص و کارآمد خود را از دست میدهیم و هر روز به نوعی آمار مهاجرت نخبگان و افراد کارآمد و دارای مهارتهای ویژه بیشتر از قبل میشود؟ در صورتی که در خیلی از رشتهها و تخصصها که آمار مهاجرت در آنها زیاد است، کشور نیاز مبرم به آن نیروهای تخصصی دارد و با خود گفتم پس چگونه است که مسئولان محترم اقدامی اساسی برای حل این مشکل نمیکنند؟ و نهایتا به این فکر کردم که چرا اصولا خیلی از نیروهای متخصص و نخبه و کارآمد اقدام به مهاجرت میکنند و یا میل به مهاجرت دارند؟ به چند برداشت از چرایی آمار بالای مهاجرت نخبگان و نیروهای متخصص رسیدم که در این جا به اشتراک میگذارم؛ برداشت اول-عدم رعایت ضوابط در استخدامها؛ بیشتر از آن که ضوابط و صلاحیتهای علمی و تخصصی در استخدام افراد موثر باشد متاسفانه روابط و رانتها تاثیر گذارند، فراوان دیده شده یک نفر بدون گذراندن دوره علمی و داشتن تخصص لازم با رابطه و رانت در یک سازمان و یا نهاد تخصصی استخدام میشود و در حالی که از حقوق و مزایای آن شغل بهره مند میشود در حین کار ادامه تحصیل هم میدهد و تا قبل از دوران بازنشتگی بالاخره مدرک کارشناسی و یا کارشناسی ارشد آن رشته را میگیرد، آن هم نه به دلیل آن که به تخصص آن رشته برسد بلکه به خاطر ارائه مدرکش به کارگزینی تا با حقوق بالاتری بازنشست بشود! و این در حالی است که بسیار افراد نخبه، کار آمد و متخصص آن رشته یا بی کار هستند و یا در شغلی غیر از تخصص خود به ناچار برای گذران زندگی مشغول به کارهستند!
برداشت دوم- عدم نیاز سنجی صحیح و اصولی در مورد رشتههای مختلف در کشور؛ خیلی اوقات ملاحظه میشود رشتهای که کشور از نظر نیروی متخصص و کارآمد در آن اشباع است، اما همچنان به تعداد واحدها و ظرفیتهای دانشگاهی آن رشته افزوده میشود و نهایتا فارغالتحصیلان آن رشتهها مجبور به مهاجرت میشوند و این در حالی است که در برخی از رشتههایی که کشور نیاز مبرم به نیروی متخصص دارد واحدها و ظرفیتهای دانشگاهی کمتر هم میشوند! برداشت سوم- عدم تناسب حقوق دریافتی با وضعیت اقتصادی جامعه؛ خیلی اوقات هم مهاجرتها دلایل صرفا اقتصادی دارند و به دلیل کافی نبودن حقوق دریافتی جهت تامین رفاه اولیه صورت میگیرند. برداشت چهارم- به دلیل آن که دیده و شنیده نمیشوند و از تبعیضها خسته میشوند؛ خیلی اوقات نخبگان و نیروهای متخصص بیش از آن که نیاز به حقوق بیشتر داشته باشند نیاز به دیده شدن و توجه دارند؛ و درنهایت انتظار میرود که با تدبیر و اقدامات اصولی مسئولان، روزی برسد که هیچ ایرانی اعم از نیروی متخصص و یا غیر متخصص کشور عزیزمان را به قصد مهاجرت ترک نکند.
ابوالفضل زهره وند کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: منطقه پس از عملیات «طوفان الاقصی» شاهد تحولات پرشتابی مبنی بر فروپاشی پایههای راهبرد خاورمیانهای ایالات متحده امریکاست. امریکا از دههها پیش درصدد بوده است تا ژئوپلیتیک غرب آسیا را به نوعی تنظیم کند که ذیل آن منافع پایدار این کشور و رژیم صهیونیستی تأمین شود. این در حالی است که این منطقه از منظر ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی برای قدرتهای بزرگ از جمله امریکا حائز اهمیت ویژهای بوده است. در واقع انگیزه اصلی این کشور در منطقه غرب آسیا ایجاد نظم امریکایی با محوریت تسلط بر حوزه انرژی بوده است و بر این اساس زیر سایه اهمیت غرب آسیا با توجه به جهش جدی اقتصادی قابل توجه کشورهای منطقه، امریکا بیشترین هزینههای نظامی - امنیتی طول تاریخ خود را در این منطقه صرف کرده است. ایالات متحده برای ایجاد نظم مورد نظر خود جهت ایجاد سیطره بر خاورمیانه، سناریوی بحرانسازی در نقاط مختلف آن را کلید زد که مبتنی بر اجرای چند سیاست همزمان بود؛ ایجاد و حمایت تروریسم داعش و درگیر کردن کشورها از جمله عراق، ویرانسازی سوریه در قالب جنگ نیابتی، یمن با جنگی فرسایشی، حمله به افغانستان و ایجاد فشار بر ایران ذیل پرونده هستهای و ادعای واهی درباره نقش منطقهایاش همگی بخشی از این سناریو بود که امریکا بر مبنای آن کوشید راهبرد یکجانبه گرایانه خود را به اجرا درآورد.
در این راستا موضوع فلسطین با اشغالگری رژیم صهیونیستی از چندین دهه قبلتر کلید خورده بود و امریکا و اسرائیل تلاش کرده بودند به تدریج خواستههای خود را در نادیده گرفتن حقوق مشروع مردم فلسطین اجرا کنند تا منطقه و جهان این موضوع را به بوته فراموشی بسپارند، اما «طوفان الاقصی» عملیاتی ابتکاری بود که حماس در یک اقدام پیشدستانه به اجرا گذاشت و پردهها را کنار زد و سبب شد همه نقشهها و سناریوهایی را که امریکا و اسرائیل درصدد بودند از طریق توافق آبراهام دنبال کنند، با ناکامی روبهرو شود. طرح امریکا موسوم به طرح آبراهام (ابراهیم) زمان ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین امریکا با هدف عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل مطرح شد. روند این صلح و عادیسازی رابطه میان اسرائیل و کشورهای عربی برای رهایی از فشار شدید ژئوپلیتیکی بود که از سوی محور مقاومت بر منطقه وارد شده بود. در همین راستا سازش بین اعراب و رژیم صهیونیستی از برخی کشورها از جمله بحرین و سودان آغاز شد تا جایی که میرفت به عادیسازی روابط میان این رژیم و عربستان منجر شود، اما عملیات «طوفان الاقصی» طرح امریکا را ناکام گذاشت و مانع آن شد تا نظم مورد نظر خود را به اجرا درآورند. به نظر میرسد همه مؤلفههای الزامی امریکا در نظم یکجانبه گرایانهای که برای خاورمیانه تدارک دیده بود، در حال فروپاشی است و این کشور دیگر نمیتواند دست کم در کوتاه مدت برای تحقق خواستههای خود روی همپیمان منطقهای نزدیکش یعنی رژیم صهیونیستی حساب باز کند.