به گزارش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با حضور در برنامه تلویزیونی صف اول به پرسش ها پاسخ داد.
سؤال: چرا اصلاً ما باید این را گرامی بداریم؟
حداد عادل: زبان فارسی جزو مشخصات ملت ایران است یعنی ملت ایران با زبان فارسی شناخته میشود همان طور که با اسلام و محدوده جغرافیایی امروز شناخته میشود؛ یکی هم زبان فارسی است. در طول تاریخ هم همین طور بوده و این زبان رکنی از هویت ملی ما ایرانیان است. وسیله همبستگی و همدلی است. فرض کنید یک ایرانی در ماکوی آذربایجان یک صحبتی میکند، یک ایرانی دیگری در بندرعباس یا در بلوچستان صحبت او را میشنود و میفهمد؛ با این که هر دو زبان مادری شان فرق میکند. این زبان؛ زبان مشترک است، همه را به هم پیوند میدهد.
سوال: ستون فقرات فرهنگی کشور تلقی میشود.
حداد عادل: بله و نه فقط به صورت افقی یعنی همزمانها را به هم اتصال میدهد، کسانی را هم که در زمان هستند یعنی امروز دیگر نیستند، ولی گذشته بودند آنها را هم به هم پیوند میدهد یعنی ما با این زبان است که میفهمیم هزار سال پیش ناصر خسرو در بلخ چگونه فکر میکرد یا سعدی در شیراز یا همین فردوسی در غزنه، بنابراین این زبان مثل تار و پودی که با گره هایش انسجام ایجاد میکند ملت ما را منسجم و مرتبط میکند؛ و علت این که روزی را به آن اختصاص دادند این است که در این روز صدا و سیما مثلاً امکان ایجاد کند که یک ساعتی هم در جمع مسائل مختلف اقتصادی و اجتماعی، راجع به زبان فارسی صحبت شود. معلمها در مدارس، زنگ مدرسه را به صدا در بیاورند برای دانش آموزان درباره اهمیت این موضوع صحبت کنند، مؤسسات، دولت و ملت توجهشان به این امر مهم جلب شود و، چون فردوسی حق بزرگی به گردن زبان فارسی و ملیت ایرانی دارد، شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۵ اردیبهشت را که روز پاسداشت زبان فارسی انتخاب کرده، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی را هم همین روز گذاشته، چون هر وقت راجع به فردوسی صحبت میکنیم گویی درباره زبان فارسی صحبت میکنیم و هر کس هم که بخواهد راجع به زبان فارسی صحبت کند یاد فردوسی میافتد و آن خدمت شایانی که فردوسی به زبان فارسی کرده که هزار سال پیشتر یک منظومه ۵۰، ۶۰ هزار بیتی، این که میگویم به دلیل این که بعضی ابیات در بعضی نسخهها هست، در بعضی نسخهها نیست. یک منظومهای که بیش از ۵۰ هزار بیت در آن هست فقط برای این که دست شنونده و بیننده بیاید که ۵۰ هزار بیت یعنی چه؛ میگویم مثلاً دیوان حافظ حداکثر حدود پنج هزار بیت است. آن وقت ۱۰ برابر دیوان حافظ فرض کنید که شعر گفته باشد به زبانی که امروز همه میفهمند و این شعر؛ شعر حماسه، اسطوره، تاریخ، حکمت، اخلاق، زندگی، فرهنگ و خردمندی باشد؛ یک چنین پشتوانهای فردوسی برای زبان فارسی بیش از هزار سال پیش شاید هزار و مثلاً ۱۵ سال پیش برای زبان فارسی، سال پایان سروده شدن شاهنامه را میگویم، سی سال رنج برده است و عجم را با این کتاب به قول خودش زنده کرده، یعنی کاملاً میگوید که من علت این که شاهنامه را سرودم این است که یک کاخ بلندی برپا کنم که در طول روزگار صدمه نبیند. پس بنابراین جا دارد که این دو مناسبت به هم گره بخورد و روز زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی توأم باشد.
سؤال: بحثی که وجود دارد این است که شاهنامه صرفاً یک داستان سرایی، قصه گویی و یک داستان یا شعر حماسی نیست بلکه مبتنی بر یک حکمتی است که بسیاری میگویند یک حکمت دینی ناب است؛ دقیقاً حضور ذهن ندارم، ولی یادم هست یک بار حضرت آقا این بحث را مطرح کردند که اصلاً مثلاً اسفندیار در شاهنامه مثل بچه حزب اللهیهای خودمان عدالتخواه، حق جو و این طور بوده، چرا گاهی اوقات در طول زمانها تعابیری که از شاهنامه میشود با این تعابیر یک مقدار متفاوت میشود؟
حداد عادل: این که هر کس شاهنامه را ممکن است به مذاق خود تفسیر کند، حرف درستی است، در جای خود باید بحث کرد، اما همین طور که فرمودید فردوسی فقط یک شاعر نیست، یعنی به خاطر تسلطش بر الفاظ، عبارات، و طبع شعر داشتن، فردوسی نشده است، حکیم بوده، ما در بین شاعران خودمان اندک هستند کسانی که لقب حکیم دارند، شاید سه چهار نفر بیشتر شاعر نباشند که ما اینها را با عنوان حکیم ستوده ایم؛ یکی اش فردوسی است، برای این که در درون این ظرف عبارت، مفاهیم حکمت آمیز گنجانده و فردوسی کتابش؛ کتاب جهان بینی اوست که جهان بینی اسلامیِ ایرانی است و رمز ماندگاری اش همین است که با روح مردم ایران همنوایی دارد یعنی میخواند این ارزشهایی که مطرح میکند با این روح ایرانی سازگاری دارد و اصلاً این روح ایرانی را به یک معنا، ساخته است؛ به هر حال فردوسی است دیگر.
سؤال: فرهنگستان که شما سکان ریاست آن را در دست دارید، برای شناساندن حکیم ابوالقاسم فردوسی به نسلهای مختلف به ویژه نسل جوان چه کرده اید؟
حداد عادل: یکی از کتابهایی که فرهنگستان منتشر کرده؛ یک دایره المعارفی است به نام دانشنامه زبان و ادب فارسی، این دانشنامه ۱۲ جلد است که این که دست من است یکی از آن مجلدات است. ما در این دانشنامه به تفسیر راجع خود فردوسی، راجع به شاهنامه فردوسی، قهرمانان بزرگ شاهنامه فردوسی مثل رستم، اسفندیار و دیگران صحبت کردیم و راجع به سنت شاهنامه سرایی در زبان فارسی بعد از فردوسی هم صحبت کردیم و انواع شهنشاهنامهها و فتح نامههایی که همه به اسلوب شاهنامه سروده شده معرفی کردیم. سالها پیش ما به مناسبت پایان هزارمین سال سروده شدن شاهنامه یک همایشی برگزار کردیم و به آن مناسبت همه مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه را از این ۱۲ جلد درآوردیم و به صورت یک کتاب کردیم، خود این کتاب شد ۱۴۰۰ صفحه، البته به قطع کوچکتر از این (اشاره به کتابی که در دست داشت) و این جواب سؤال شماست که ما امروز یک کتابی داریم که ۱۴۰۰ صفحه پاسخ به سؤالات مربوط به فردوسی، شاهنامه و همه ابعاد آن شاعر و مجموعه شعر است که یکی از کتابهایی است که قطعاً به درد جوان ها، پژوهشگران، استادان دانشگاه میخورد و شاید تا حالا در زبان فارسی چنین مجموعهای با این تفصیل و توضیح درباره فردوسی و شاهنامه منتشر نشده باشد.
سؤال: اصلاً ضرورت تشکیل فرهنگستان در کشور چیست یا از دیگر سو بخواهیم بگوییم؛ اگر نباشد چه اتفاقی میافتد در کشور؟
حداد عادل: خیلی بد، مگر میشود؟ از شوخی گذشته، در قانون اساسی ما آمده است که خط و زبان رسمی جمهوری اسلامی ایران، خط و زبان فارسی است. حالا اگر یک کسی امروز از شما بپرسد خط فارسی یعنی چه و ضوابط خط فارسی را چه کسی تعیین میکند؟ این یک سؤالی است، این که در قانون اساسی مان بنویسیم خط فارسی، ممکن است یک آقایی بگوید که من میخواهم کلمه رهبر را جدا بنویسم، هستند بعضی آقایان که مثلاً نانوا را هم ممکن است جدا بنویسد، رهبر را هم بخواهد جدا بنویسد. یکی دیگر میگوید نه بی تربیتتر را هم سر هم باید بنویسیم، ممکن است هر کدام هم اصرار داشته باشند به کار خودشان، تکلیف خط فارسی چه میشود؟ یک دستگاهی باید باشد که نظر بدهد و نظرش رسمیت داشته باشد، فصل الخطاب باشد و این دستگاه باید شأن حاکمیتی داشته باشد، یعنی این طور نباشد که سلیقه یک دولتی این باشد بعد حکومت و دولت عوض شود بگویند که نه خط فارسی یک چیز دیگر باشد.
سؤال: یعنی خط معیار؟
حداد عادل: یعنی خط رسمی و یک مثال زدم که شما بدانید کاملاً یک دستگاه علمی مربوط به زبان فارسی در کشور لازم است که به امور حاکمیتی خط و زبان فارسی بپردازد، نظر بدهد و نظر او دیگر نظر قطعی باشد؛ این فرهنگستان است. مثال دیگری بزنم؛ در کار واژه گزینی فرض بفرمایید یک کلمهای از زبان خارجی، حالا این روزها انگلیسی وارد زبان فارسی میشود در یک رشته علمی مثلاً در یارانه، علم وراثت، ژنتیک، یک کلمهای ممکن است هر مترجم یا استاد دانشگاهی برای این یک معادل بگذارد بعد یکی این را بیان میکند، یکی یک چیز دیگری را شنیده اصلاً متوجه نمیشود که این کلمه فارسی که این آقا میگوید همان است که آن میگوید، آن وقت دعوای ُازوم، عنب و انگور که ترکی، عربی و فارسی؛ مولانا در مثنوی میگوید اینجا پیدا میشود، یعنی برای یک اصل اصطلاح خارجی ممکن است انواع معادلهها گفته شود، این خاصیت زبان را از بین میبرد، زبان اهمیتش در این است که وقتی من یک کلمه میگویم شما هم همان کلمه را قبول داشته باشی. این واژه گزینی یک جایی باید بگویی که بین این ۱۰ پیشنهاد، این یکی از همه مناسبتر است، این بشود معادل این کلمه، در علم هم بکار برود، بقیه را هم دیگر به کار نبرید. میخواهم بگویم یک اموری در زبان است که اینها احتیاج به تمرکز دارد. بله ممکن است شما در رسیدن به آن نتیجه از صد نفر هم نظر بخواهید؛ استاد دانشگاه، دانشجو، محقق؛ همه نظر بدهند، اما نهایتاً در جمع بندی یک جا باید مهر تأیید بزند و بشود آن نظر نهایی. الآن کارهایی که فرهنگستان میکند در حوزه خط فارسی یا واژه گزینی اینها نهایتاً به تأیید رئیس جمهور میرسد و بعد میشود جزو امور رسمی جمهوری اسلامی برای این که در زبان اگر تشتت به وجود بیاید، نقض غرض است، چون زبان وسیله ارتباط است. اگر قرار باشد در ارتباط دو طرف رابطه؛ یک اشتراکاتی نداشته باشند، اصلاً رابطهای برقرار نمیشود. فرهنگستان زبان برای حفظ این چارچوبهای اصلی است. الآن مثلاً در قانون اساسی ما آمده است که قوانین و مکاتبات رسمی باید به این زبان باشد. شما میبینید که در مجلس شورای اسلامی قوانینی وضع میکنند که به ضرورت در آنها لغات خارجی است، شورای نگهبان این را خلاف قانون اساسی میداند، بر میگرداند به مجلس، میگوید خلاف قانون اساسی است، شما یک لغاتی را آوردید که فارسی نیست. مجلس در این گونه موارد از ما استعلام میکند که شما معادل این لغات را چه میدانید؟ ما جواب میدهیم. آنها نظر فرهنگستان را که برای شورای نگهبان میفرستند، شورای نگهبان دیگر اعتراض نمیکند، یعنی میگوید اگر فرهنگستان گفته معادل این کلمه، این کلمه باشد ما این را میپذیریم. اگر یک جای رسمیای نباشد مجلس ممکن است امروز از فلان دانشکده یا فلان استاد سؤال کند آن یک چیزی به نظرش برسد، فردا از یکی دیگر سؤال کند، هرج و مرج میشود. اینها مثالهایی است برای این که بینندگان متوجه شوند که در هر کشوری امر زبان یک شئونی دارد که آن شئون حاکمیتی است و باید یک دستگاه عهده دار باشد و حرف آن دستگاه دیگر تمام کننده مسأله باشد.
سؤال: گاهی اوقات ما شاهد هستیم بیشتر واژه گزینیها در حوزه زبان انگلیسی هست، آیا در حوزه سایر زبانها مثلاً عربی هم این موضوع صدق میکند یا نه؟
حداد عادل: این سؤالی است که خیلیها از ما میپرسند. خبرنگاران هم شاید وقتی سؤال دیگری نداشته باشند این سؤال را میپرسند؛ شوخی میکنیم. ولی خیلی تکراری شده این سؤال، حقیقت این است که زبان عربی امروز خطری نیست برای زبان فارسی، یعنی من از شما میپرسم شما همین ۴۴ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را در نظر بگیرید که انقلاب اسلامی بوده و رجوع به قرآن، احادیث و اهمیت زبان عربی و همه اینها سر جای خودش محفوظ که زبان عربی هم زبان قرآن، اسلام و... است، ولی من از شما الآن بپرسم که شما چند لغت عربی الآن در ذهنت است که اینها قبل از انقلاب در زبان فارسی نبوده و حالا وارد شده، بنده فکر نمیکنم لغات و اصطلاحات عربی که به ضرورت انقلاب وارد زبان فارسی شده از ۲۰، ۳۰ تا بیشتر بوده باشد. مثلاً کلمه مستضعف، ما قبلاً کم بکار میبردیم، کلمه قرآنی است، گفتند بنیاد مستضعفان و وارد زبان فارسی شده و فراوانی اش بیشتر شده، ولی زبان عربی امروز تهدیدی نیست برای زبان فارسی. این که کسانی که این سؤال را میکنند این را میدانند میگویند چرا لغاتی که از ۱۴۰۰ سال پیش وارد زبان فارسی شده، اینها را نمیریزیم بیرون؟ ما میگوییم این کار ممکن نیست، همین فردوسی که شاهنامه سروده برای زنده کردن زبان فارسی و زنده کردن عجم به قول خود که ایرانیها باشند، حدود ۸۰۰ لغت عربی در شاهنامه به کار برده و ما اگر بخواهیم زبان فارسی را از واژههای عربی تهی کنیم، در واقع باید با حافظ و سعدی هم وداع کنیم، یعنی با همه آثار ارزشمند ادبی خودمان باید وداع کنیم و خالص شدن در زبان، خدمت به زبان نیست. بله زبان را باید از گل آلود شدن حفظ کرد، ولی اگر یک زبانی مثل زبان فارسی در طول تاریخ با یک زبان دیگری به هر دلیلی داد و ستدی داشته و یک تعدادی از فارسی به عربی رفته، کما این که شما میدانید در قرآن لغات فارسی کم نیست؛ کلمه استبرق که در قرآن آمده، این فارسی اش سِتَبرَک است یعنی مخمل که در مقایسه با پارچههای دیگر ستبرتر و ضخیمتر است. این کلمه در قرآن آمده و کلمه سجّیل؛ میگویند این سنگ گِل است که این هم از فارسی رفته در قرآن، پس فارسی هم به عربی وام داده، عربی هم بیشتر از فارسی به فارسی وام داده است. حالا اینها وارد زبان فارسی شده است ما بیاییم بگوییم اینها همه را بریزیم بیرون، آن وقت این زبان لاغر میشود و خیلی از معانی و مفاهیم است که اگر شما لغت عربی را نخواهید استفاده کنید اصلاً فارسی برای آن نداریم، یعنی اینها در طول تاریخ هم یک بار و هاله معنایی پیدا کرده که وقتی آدم این کلمه را میشنود در خودآگاه و ناخودآگاه خود یک معانیای نقش میبندد؛ مثل کلمه عشق، شما این عشق که عربی است این را وقتی میشنوید، هزار سال ادبیات، شعر فارسی و عرفان فارسی و زندگی مردم با این کلمه عشق تداعی میشود. اگر شما این کلمه را نخواهی بکار ببری، بخواهی به جای عشق بگذاری مهر مثلاً، آیا مهر معنی عشق میدهد؟ نه، این است که لاغر میشود. آن وقت فقط زبان فارسی هم نیست که این داد و ستد را داشته باشد، خود زبان انگلیسی پر از اصطلاحات آلمانی است. فرانسه اصطلاحات انگلیسی را دارد. همین همسایه ما؛ پاکستان؛ زبان اردو ۶۰ درصد لغاتش فارسی است که میگویند اردو دختر فارسی است؛ بنابراین این سؤالات که چرا شما امروز به زبان انگلیسی گیر دادید و چرا لغات عربی را از فارسی بیرون نمیکنید، سؤالات علمی نیست. جواب ما در یک کلمه؛ این است که وقتی میگوییم زبان فارسی منظورمان همین زبانی است که سعدی و حافظ با آن صحبت کردند که این لغات عربی هم درونش هست. فارسی که ما میگوییم به این معنا نیست که فقط لغاتی که در زبان پهلوی و فارسی باستان سابقه داشتند، آنها جزو زبان فارسی هستند، نه، این زبان یک داد و ستدی هم کرده، کما این که تعدادی لغت انگلیسی و فرانسه هم از حدود ۱۵۰ سال پیش وارد این زبان شده، بعضی از آنها را هم ما بیرون نمیکنیم. ما امروز بانک، پلیس، میکروب، سینما، اتوبوس، اتم و... همه را پذیرفتیم، اصلاً ما در فرهنگستان یک جدولی داریم که کجاها معادل گزینی نباید کنیم؛ بنابراین بودن لغات عربی چیز عجیبی نیست، در هر زبانی از این لغات هست و اینها هم جاگیر و پاگیر شدند. ما گاهی در مقام مثل میگوییم که کسانی که این حرفها را میزنند مثل این است که بیایند بگویند سیدها را، چون اصلشان بر میگردد به یک شخصیت عرب و عرب هستند باید از تابعیت ایرانی خارج کنیم. شما یک لحظه تصور کن اگر یک کسی خیلی دیگر ملی گرای افراطی باشد بگوید اینها همه هر که سید است این ریشه اش عرب است، بفرمایید آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ حالا طرف مثلاً هزار سال، ۱۲۰۰ سال پیش آمده ایران و ساکن شده، زن ایرانی گرفته، نسلش به وجود آمده، آنها همین طور ازدواج کردند توسعه پیدا کرده زندگی شان بگوییم، چون شما سیدی برگرد. لغات عربی هم سادات زبان فارسی اند، اینها مانده اند و همان طور که سادات جزو ایرانیها هستند، این لغات هم جزو لغات فارسی شده است.
سوال: همان طور که بسیاری از واژگان فارسی حتی در زبان ژاپنی، تا آن جا رفته و البته ژاپنیها بسیار حساسند نسبت به زبانشان، واژگانی که وارد میشود با کاتاگانا و هیراگانا میریزند که...
حداد عادل: له و لَوَرده است آنها، تشخیص اش دشوار است، ولی در همه زبانها هست. مثلاً در زبان بنگالی در بنگلادش، در اروپا، مجارستان، بلغارستان، در خود انگلیسی تا بخواهید لغات فارسی است.
سؤال: الآن چه تعداد واژه گزینی انتخاب کردید شما در فرهنگستان؟
حداد عادل: ما فرهنگستان مان امسال ۳۳ ساله شده است، سال ۶۹ اولین جلسه اش تشکیل شده و از حدود ۷۴ دیگر قطار واژه گزینی از ایستگاه خارج شده و روی ریل افتاده است. در سه چهار سال اول ما ریل گذاری کردیم، بحث کردیم که اصول و ضوابط واژه گزینی مان چه باید باشد. از ۷۴ تا حالا ما بیش از ۶۵ هزار معادل فارسی به تصویب رساندیم. شاید مثلاً ۹۰ هزار، ۸۰ هزار تا واژه را بررسی کردیم، ۶۵ هزار تا به تصویب رسیده است. ما هر سال در نمایشگاه کتاب، فرهنگ واژگان مصوب سال قبل خودمان را چاپ شده عرضه میکنیم. ۱۸ دفتر تا حالا منتشر کردیم و خودش یک فرهنگ لغت بزرگ و مفصلی شده و من همین جا خدمت شما و بینندگان عرض کنم که ما در این تجربه دستکم ۳۰ ساله که البته مبتنی بر یک تجربه ۱۵۰ ساله از دارالفنون و ۹۰ ساله از فرهنگستان اول و دوم است. ما در این تجربهها وجدان کردیم، باور کردیم که زبان فارسی توانایی زبان علم شدن را دارد. این مهم است که زبان فارسی میتواند زبان علم شود اگر در قانون اساسی ما آمده که تدریس کلیه متون درسی در دوران قبل از دانشگاه و دانشگاه باید به زبان فارسی باشد، این زبان میتواند این اصل قانون اساسی را محقق کند.
سؤال: در واژه گزینی ها، برخی از این واژهها خیلی رواج پیدا کرده و جا افتاده، اما بعضی این طور نیست، پژوهش شده که چرا این اتفاق میافتد؟
حداد عادل: ما هنوز یک پژوهش علمی نکردیم که بیاییم یک پیشنهادی را مطرح کنیم، یک چارچوبی طراحی شود و بر اساس آن یک پژوهش صورت بگیرد که من بتوانم یک گزارش آماری دقیق به شما بدهم که چند درصد لغات ما رواج پیدا کرده، چند درصد رواج پیدا نکرده و آنهایی که رواج پیدا نکرده به چه علت و آن که رواج پیدا کرده به چه علت؟ ولی این واقعیت هست. منتهی میزانش را من الآن ندارم، اما اولاً این یک کار انسانی است، مثل هر کار دیگری ممکن است یک جایش هم خوب از آب در نیامده باشد مثلاً ما سعی میکنیم روش مان منطقی و معقول باشد، ولی خیلی وقتها آدم با روش صحیح هم به نتیجه غلط ممکن است برسد و ممکن است ما هم مثلاً پنج درصد از لغات مان، لغاتی باشد که مردم به هر دلیلی نپذیرفته باشند. ما خودمان وقتی یک معادلی برای یک واژه و اصطلاح فرهنگی تصویب میکنیم تا سه سال این را غیرنهایی تلقی میکنیم یعنی پیشنهادی ماست. ما تا سه سال فرصت میدهیم که ببینیم این چطور خود را نشان میدهد، اگر کسی پیشنهاد بهتری یا اعتراضی کند ما در این سه سال هم باز فرصت جا به جایی داریم، ولی ممکن است بعد از آن هم یک واژهای کفایت نکند مثلاً بخت قبول پیدا نکند. آسمان روی زمین نمیآید، میبریم دومرتبه شورا یا با همان متخصصان صحبت میکنیم میگوییم چیز دیگری بگویید، ما این را گفتیم، ولی جا نیفتاد. یا این که چیزی نمیگوییم، میگوییم ولش کن، معلوم است که زورمان به آن نمیرسد یا این که به جای آن قبلی یک معادل دیگری پیشنهاد میکنیم. به هر حال این یک امر از نظر ما کاملاً محتملی است و علاجش هم دشوار نیست.
سؤال: ما در سالهای اخیر به ویژه یکی دو دهه اخیر شاهد رشد روزافزون علم و فناوری شدیم مثلاً همین که طی دو سه سال گذشته ما واژگان بسیار زیادی در حوزه دانش بنیانها یا فناوری ارتباطات آمده، فرهنگستان برای این که از این قافله عقب نماند و واژه گزینی مناسبی را انتخاب کند، چه تدبیری اندیشیده است؟
حداد عادل: اولاً من بگویم کار واژه گزینی در فرهنگستان؛ یک کار گسترده و پیچیدهای است. بعضیها مخصوصاً جوانها از فضای مجازی چیزهایی میخوانند، فکر میکنند که مثلاً یک آقایی اسمش حداد عادل است یا هر کس دیگر آن جا در فرهنگستان نشسته و مثل اینهایی که آبمیوه گیری میکنند یک چیزی این بالا میگذارد، یک لیوان میگذارد، یک دستهای فشار میدهد میگوید بفرما یا مثلاً سکه ضرب میکند، یک چیزی میگذارد، میگوید این یک لغت. فکر میکنند که آن جا یک نفر این کار را میکند یا پنج نفر این کار را میکنند در حالی که ما در حال حاضر نزدیک به ۷۰ هزار گروه تخصصی داریم که با فرهنگستان کار میکنند. گروههایی هم داشتیم که قبلاً بودند کارشان را کردند تمام شده و الآن خیلی فعال نیستند. این یک کار علمی و دانشگاهی است، یعنی ما در هر حوزهای واژه گزینی را میسپاریم به اصحاب همان حوزه، کسانی که یک عمر با یک رشتهای سر و کار دارند و تسلط به زبان خارجی و به حوزه خودشان دارند از نظر علمی، جامعه علمی هم رشتهای آنها قبول دارند اینها را ما این طور آدمها را دعوت میکنیم در این گروههای ما از حداقل پنج شش نفر هستند تا گاهی ۱۵، ۱۶ نفر؛ یعنی چندصد نفر با ما در این مجموعه واژه گزینی از بیرون فرهنگستان از تخصصهای مختلف همکاری میکنند و واژهها را هم آنها پیشنهاد میکنند. ما دخالت مان در حد دخالت داور و خط نگهدار در بازی فوتبال است. داور و خط نگهدار خودشان به جای بازیکنان بازی نمیکنند، آنها ناظر هستند که قواعد بازی رعایت شود، توپ از محدوده زمین بیرون نرود، خطا نشود و الا بازی را خود بازیگران و ورزشکاران میکنند، ما واژه گزینی مان کار استادها است. ما در هر گروهی کارشناس داریم که این کارشناس حافظ اصول و ضوابط واژه گزینی است که کمک میکند اینها کارشان را در چارچوب انجام دهند، ولی پیشنهادها؛ پیشنهادهای خودشان است و فرایندش خیلی مفصل است. من یک وقتی باید در یک برنامه تلویزیونی شاید برنامههایی نظیر صف اول و شبکه یک خیلی بیننده هایش حوصله نداشته باشند، ولیای کاش من میتوانستم به دانشجوها و دانشگاهیان بگویم که ما وقتی یک واژه را برایش معادل پیدا میکنیم چقدر اطلاع باید موجود باشد که ما این را مثل یک پروندهای که در دادگاه مطرح است که قاضی میخواهد حکم نهایی صادر کند، ممکن است چندهزار صفحه یک پروندهای باشد، این جا هم یک اطلاعات زیادی ما باید داشته باشیم از یک واژه که اگر بخواهم برای شما بگویم حوصله تان سر میرود که این واژه اصلش چیست؟ یونانی است، لاتین است، آلمانی است، انگلیسی است، بعد نقش دستوری اش چیست؟ بعد معنایش چیست و در اصطلاح خارجی از یک کتاب لغت فرنگی ما معنایش را به انگلیسی در میآوریم، بعد این چیزی که در فارسی برایش پیشنهاد شده، این از کجا آمده، آیا قبلاً موجود بوده یا تازه ساختند و قبل از این که این معادل پیشنهاد شود، در کتابهای مختلف به جای این کلمه چه گفتند؟ همه آن اطلاعات هست، آن وقت اینها از یک فرایندی عبور میکند بعد از این که این گروه تخصصی نظر داد تازه دو مرحله یک هیأت فنی داریم، یک هیأت هماهنگی که آنها هم بررسی میکنند. مثلاً یک واژههایی هست که فیزیک به کار میبرد، مهندسی برق هم به کار میبرد، ممکن است مکانیک هم به کار ببرد، بعد یک اشکال اگر دقت نکنیم این است که فیزیک یک چیزی میگوید، برقیها یک چیزی میگویند، مکانیکیها یک چیز. ما هیأت هماهنگی داریم میگوییم این واژه را فیزیکیها گفتند شما اگر قبول دارید دیگر شما برایش معادل نگذارید، اگر قبول ندارید دلیلتان را بگویید، یک جاهایی عوض میکنیم، یک جاهایی همه میپذیرند، یک جاهایی هم میگوییم توی فیزیکی این را بگو، توی برقی این را بگو. میخواهم بگویم هیأت فنی و هیأت هماهنگی دارد و تازه این اطلاعات میآید روی میز شورا دو ساعت میبینید بحث میشود و بعد هم ممکن است رد یا قبول کنند. من تفصیل دادم که جامعه بداند که واژه گزینی یک کار شتاب زده تولید انبوه نیست که بنشینند صبح تا شب قالب بزنند.
سؤال: آیا در واژه گزینی ما از گویشهای محلی کشور هم استفاده میکنیم یا صرفاً دنبال این هستیم که واژههای جدید خلق کنیم؟
حداد عادل: نه گویشها یک سرمایهای هستند در هر زبان، از جمله گویشهای متعدد و متنوع زبان فارسی و حتی زبانهای ایرانی برای ما یک گنجینهای هستند. ما در فرهنگستان غیر از واژه گزینی، کارهای متعددی دیگری هم میکنیم.
سؤال: به طور مشخص چیست؟ مثلاً آموزش...
حداد عادل: ما حدود ۱۳، ۱۴ گروه داریم و در هر گروهی، چون زبان فقط واژه گزینی نیست، دستور زبان هم هست. دستور خط هم هست، الآن این کتابی که من دارم که در نمایشگاه ویراست جدیدش منتشر شده، دستور خط فارسی است. این دستور خط را ما ۲۵ سال پیش بعد از ۱۰۰ جلسه بحث در شورای فرهنگستان تصویب کرده بودیم. در سالهای اخیر سه چهار سال زیر نظر استاد زبان شناس؛ آقای دکتر دبیری مقدم یک گروهی تجدید نظر کردند، یک اضافاتی که نقض مصوبات قبلی هم نیست به این اضافه کردند از نظر علامت گذاری، فاصله گذاری در رایانه، الآن گروه دستور خط ما این را در میآورد، یک گروه دیگر داریم؛ فرهنگ نویسی که زبان فارسی واقعیت این است که از زمان دهخدا تا حالا یعنی ۸۰، ۹۰ سال است که فرهنگ جامع جدیدی برایش تألیف نشده و هیچ زبان زندهای در دنیا نیست که این قدر به فرهنگ لغتش بی اعتنایی شده باشد. فرهنگ نویسی امروز نسبت به صد سال پیش که دهخدا نمونه لاروس فرانسه را در اختیار داشته، سعی کرده هر چه میتواند از آن یاد بگیرد و عمل کند، امروز کلی پیشرفت کرده یعنی دانش فرهنگ نویسی تبدیل به یک رشته دانشگاهی شده اصلاً در زبان شناسی کاربردی یک رشته دانشگاهی است که دکترا میگیرند در فرهنگ نویسی و فرهنگ نگاری. ما که نمیتوانیم به فرهنگ صد سال پیش اکتفا کنیم. ما آمدیم فرهنگ جامع زبان فارسی را تألیف میکنیم که یک دوره ۳۵ جلدی قرار است باشد، هر جلدی هم ۸۵۰ صفحه، ۸۰۰ صفحه. سه جلدش درآمده و اتفاقاً جلد سومش امسال در نمایشگاه عرضه شده، یک کار فرهنگ نویسی است، کار گروه گویش هاست که شما اشاره کردید که به سؤال شما بعداً جواب میدهم. کار گروه دستور زبان ادبیات معاصر، ادبیات تطبیقی، ادبیات انقلاب اسلامی، گروه زبان و رایانه، گروه زبان فارسی در هند، گروه زبان فارسی در آسیای صغیر است؛ اینها هر کدام گروههای جداگانهای دارد، گروه آموزش هم هست و به هر حال اینها همه دست اندرکار هستند هر کدام یک جنبه اش را. گروه گویشهای ما مرتباً تحقیق میکند مثلاً گویش منطقههای مختلف، استانها و شهرستانها را منتشر میکند. ما هم بعضاً در واژه گزینی از معادلهای گویشی استفاده میکنیم، یعنی اگر در زبان رایج، در فارسی عمومی ما برایش معادل پیدا نکنیم، در یک گویشی چیزی باشد میگذاریم. یک مثال میزنم؛ ما یک کلمهای داریم در انگلیسی به نام کُلاپس که این هم در زبان معمولی به کار میرود و هم در زبان علم؛ مثلاً در نجوم ستارههایی که انرژی شان را در طول زمان از دست میدهند اینها بعداً مثل ساختمانی که فرو میریزد اینها در درون فرو میریزند. این پدیده را در علم نجوم میگویند کُلاپس. در گویش شیرازی به این میگویند رُمبیدن؛ میگویند خانه رُمبید. ما این کلمه رُمبیدن و رُمبش را از این لهجه گرفتیم برای کُلاپس در نجوم به کار بردیم یا مثلاً در رشتههای دیگر؛ مهندسی فرضاً، میخواهم بگویم استفاده میکنیم، اما حقیقت این است که خود من از استفادهای که من از دستاوردهای گروه گویش در واژه گزینی کردیم راضی نیستم، هنوز جا دارد که از گویشها خیلی استفاده شود. غیر از این مثالی که زدم، مثالهای زیاد دیگری هست، ولی باز هم کم است، ما باید از گویشها استفاده کنیم.
سؤال: ضمانت اجرایی مصوبات فرهنگستان چیست؟ چون گاهی اوقات احساس میشود که آن چنان که باید رعایت شود، نیست، چون بعضی زبانها حتی عربی مثلاً تمام واژههای فوتبال، بسکتبال، والیبال، همه اینها را به زبان عربی برگرداندند یا فرانسه همین طور، یا برخی زبانهای دیگر.
حداد عادل: فرهنگستان در دوره پهلوی اول که دوره دیکتاتوری معروف بود، خودشان هم میگفتند آن دوران را دوران استبداد و دیکتاتوری، مصوباتش بگیر و ببند داشت یعنی کسی جرأت نمیکرد که خلاف کند، چاپخانه جرأت نمیکرد که خلاف مصوبه فرهنگستان عمل کند یا جاهای دیگر. ولی به تجربه ثابت شده که امور زبان و امورات فرهنگ این طور نیست که بگوییم ما این را گفتیم هر کس عمل نکرد، فردا مثلاً سه ماه حبس اش کنند یا در مغازه اش را ببندند، فرهنگستان ما از این نحوه ضمانت اجرا صرفنظر کرد و فاصله گرفت. ولی این طور است که وقتی یک قاعده زبانی به تأیید رئیس جمهور میرسد، این به دستگاههای دولتی ابلاغ میشود مثلاً دستور خط ما به تأیید رئیس جمهور وقت رسیده و دستگاههای دولتی باید این را رعایت کنند. ناشران دولتی باید این را رعایت کنند و ناشران بخش خصوصی هم میبینند اگر یک معیار واحدی در پیش بگیرند بهتر از این است که هر کسی یک سلیقهای داشته باشد، آنها هم میپذیرند. مجموعاً ما از شدت عمل فاصله گرفتیم، پشیمان هم نیستیم، اگرچه یک جاهایی هم ممکن است شُل و تخطی شود. من میخواستم راجع به آسیب ها، تهدیدها و نگرانیهایی که در باب زبان فارسی هست هم صحبت کنم که نشد؛ یکی همین تابلوهای مغازهها و اینهایی است که شاید شما خودتان هم دیده باشید. اگر یک وقت دیگری ما را خواستید در صف اول بنشانید یا در هر برنامه دیگری مستقلاً میتوانیم راجع به آن موضوع صحبت کنیم که یکی داستانی است پر آبِ چشم.