پروفسور «استفن والت» در «فارن پالیسی» نوشت:

چگونه سی سال سیاست آمریکا در خاورمیانه منجر به فاجعه امروز در غزه شد؟

متاسفانه برای ایالات متحده، این پنج رخداد و پیامدهایشان بر منطقه، مهم‌ترین سوخت را برای موضع تجدیدنظرطلبانه کشور‌ها فراهم کرد (همان‌طور که رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، هفته گذشته، فورا به آن اشاره کرد). آن‌ها ممکن است بگویند: فقط به خاورمیانه نگاه کنید. نه امنیتی برای اسرائیل هست و نه امنیت و عدالتی برای فلسطینی‌ها.
کد خبر: ۱۲۰۰۱۴۷
|
۰۱ آبان ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۳ 23 October 2023
|
9493 بازدید
|

چگونه ۳۰ سال سیاست آمریکا در خاورمیانه منجر به فاجعه امروز در غزه شد؟

بین الملل تابناک: پروفسور استفن والت، اندیشمند برجسته آمریکایی، با انتشار مقاله ای در مجله آمریکایی فارن پالیسی درباره ریشه های شکل گیری درگیری اخیر میان مقاومت فلسطین و اسرائیل به مقصر اصلی این بحران و جنگ پرداخته و عنوان کرد که سیاست های آمریکا عامل اصلی وقوع این جنگ است. 

استفن والت در این مقاله نوشته است: در حالی که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، سوگوار جان‌باختگان و با نگرانی چشم انتظار خبری از مفقودان هستند، بسیار دشوار است در برابر تمایل به جستجوی کسی برای سرزنش، مقاومت کرد. اسرائیلی‌ها و حامیانشان می‌خواهند تمام سرزنش را متوجه حماس کنند که بی گمان مسئول مستقیم حمله وحشتناک هفتم اکتبر به غیرنظامیان اسرائیلی است. کسانی هم که همدلی بیشتری با مساله فلسطین دارند، این فاجعه را نتیجه‌ ی ناگزیر دهه‌ها اشغال و برخوردهای خشن و مستمر اسرائیل با مردم فلسطین می‌بینند. دیگرانی هم تاکید دارند که مسئولیت این اتفاق، متوجه همه طرف هاست و هر که یک طرف را کاملاً بی‌گناه و دیگری را کاملاً گناهکار ببیند، هرگونه توانایی در داوری منصفانه را از دست می دهد.

بی گمان بحث در مورد اینکه کدام یک از طرف های این هماوردی بیشترین گناه را دارد، موجب می شود که دیگر علل مهمی نادیده گرفته شوند که به نزاع دیرپا میان اسرائیلیان صهیونیست و عرب‌های فلسطینی مرتبط هستند. حتی در هنگامه بحران کنونی هم، نباید بینش خود درباره این عوامل را از دست بدهیم، چون تاثیرات آن عوامل، ممکن است حتی بعد از متوقف شدن نبرد کنونی نیز همچنان پژواک خود را داشته باشد.

کنفرانس مادرید، یک کاستی سرنوشت ساز داشت که تخم دردسرهای بعدی را کاشت: ایران برای شرکت در این کنفرانس دعوت نشد و در واکنش به این نادیده شدن بود که نشستی از نیروهای "طردگرا یا مخالف صلح rejectionist" را سازمان‌دهی کرد و به گروه‌های فلسطینی، از جمله حماس و جهاد اسلامی، که پیش از این به آنها توجهی نداشت، روی آورد. واکنش تهران به کنفرانس مادرید، عمدتاً منظری راهبردی داشت و نه ایدئولوژیک: هدفش این بود که به ایالات متحده و دیگران نشان دهد که اگر منافع ایران مورد توجه قرار نگیرد، می‌تواند تلاش آن‌ها برای ایجاد نظم جدید منطقه‌ای را به خطر اندازد."

انتخاب یک نقطه تاریخی برای شروعِ ردیابی علل این منازعه، ذاتا برای هر پژوهشگری متفاوت و دلبخواه است (کتاب "دولت یهودی" تئودور هرتسل در سال ۱۸۹۶؟ اعلامیه بلفور در سال ۱۹۱۷؟ شورش اعراب در سال ۱۹۳۶؟ برنامه تقسیم (سرزمین فلسطین توسط) ملل متحد در سال ۱۹۴۷؟ جنگ عربی-اسرائیلی در سال ۱۹۴۸ یا جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷؟). اما من از سال ۱۹۹۱ شروع می‌کنم؛ زمانی که ایالات متحده به عنوان یک قدرت خارجی بی‌رقیب در امور خاورمیانه ظاهر شد و تلاش کرد تا یک نظم منطقه‌ای را که به منافعش خدمت می‌کرد، برپا کند.

در این بافت و پس زمینه گسترده‌تر، دست کم پنج اپیسود (صحنه، رخداد) یا عنصر کلیدی وجود دارد که به ما کمک می کند به وقایع تلخ دو هفته گذشته برسیم.

کنفرانس صلح مادرید و نادیده گرفتن ایران

صحنه نخست، جنگ اول خلیج فارس و رخداد پس از آن در سال ۱۹۹۱ بود: کنفرانس صلح مادرید. جنگ خلیج فارس، نمایشی شگفت از نیروی نظامی و هنر دیپلماتیک ایالات متحده بود که تهدیدی را برطرف کرد که صدام حسین علیه موازنه قدرت منطقه‌ای ایجاد کرده بود. با نزدیک شدن به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده اکنون محکم پشت فرمان نشسته بود. رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، جرج اچ. دبلیو. بوش، وزیر امور خارجه اش، جیمز بیکر و تیم با تجربه خاورمیانه‌ای آن‌ها با آگاهی از این فرصت، در اکتبر ۱۹۹۱ کنفرانس صلحی را تشکیل دادند که نمایندگانی از اسرائیل، سوریه، لبنان، مصر، اتحادیه اقتصادی اروپا و یک نمایندگی مشترک اردنی/فلسطینی را شامل می‌شد.

هرچند این کنفرانس نتایج ملموسی نداشت – چه رسد به یک توافق نهایی صلح - شالوده‌ای را برای یک تلاش جدی در جهت ایجاد نظم منطقه‌ای صلح‌آمیز فراهم کرد. وسوسه انگیز است که فکر کنیم، اگر بوش پدر در سال ۱۹۹۲ دوباره انتخاب می‌شد و تیم او فرصت ادامه کار می‌یافت، چه دستاورد‌هایی به دست می آمد.

 

با این حال، کنفرانس مادرید، یک کاستی سرنوشت ساز داشت که تخم دردسرهای بعدی را کاشت: ایران برای شرکت در این کنفرانس دعوت نشد و در واکنش به این نادیده شدن بود که نشستی از نیروهای "طردگرا یا مخالف صلح rejectionist" را سازمان‌دهی کرد و به گروه‌های فلسطینی، از جمله حماس و جهاد اسلامی، که پیش از این به آنها توجهی نداشت، روی آورد. همانطور که تریتا پارسی در کتاب خود به نام "اتحاد خائنانه Treacherous Alliance" می گوید: ایران خود را یک قدرت منطقه‌ای کلیدی می‌دید و انتظار داشت در میز گفت‌وگوها حاضر باشد، زیرا مادرید تنها به عنوان کنفرانسی برای بحث درباره منازعه اسرائیل و فلسطین تشکیل نشد، بلکه بعنوان لحظه ای تعیین کننده در شکل‌دهی به نظم جدید خاورمیانه دیده می‌شد." واکنش تهران به کنفرانس مادرید، عمدتاً منظری راهبردی داشت و نه ایدئولوژیک: هدفش این بود که به ایالات متحده و دیگران نشان دهد که اگر منافع ایران مورد توجه قرار نگیرد، می‌تواند تلاش آن‌ها برای ایجاد نظم جدید منطقه‌ای را به خطر اندازد."

دقیقاً هم همین اتفاق افتاد، بمب گذاری های انتحاری و دیگر کردارهای افراطی خشونت زا، فرآیند گفت‌وگوهای اُسلو را در خطر انداخت و حمایت اسرائیل از راه حلی بر پایه گفت‌وگو را  کمرنگ کرد. با گذر زمان، هرچه افق صلح دور و دورتر و هرچه روابط میان ایران و اغلب کشورهای غربی تباه‌تر می شد، پیوندها میان حماس و ایران هم قوت می گرفت.

حمله آمریکا به افغانستان و عراق

رویداد مهم دوم، ترکیب فاجعه‌بار حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و سپس یورش سال ۲۰۰۳ ایالات متحده به عراق بود. تصمیم به یورش به عراق چندان ارتباط محکمی با منازعه اسرائیل و فلسطین نداشت؛ هرچند حکومت صدام حسین به انحای مختلفی از آرمان فلسطینی‌ها حمایت می‌کرد. دولت جرج دبلیو بوش معتقد بود که سرنگون کردن صدام، تهدید متصور تسلیحات کشتار جمعی عراق را از بین خواهد برد، گوشزدی خواهد بود برای دشمنان آمریکا، ضربه گسترده‌تری به تروریسم خواهد زد و مسیری را برای تغییرات رادیکال در کل خاورمیانه در راستای خطوط دموکراتیک فراهم خواهد کرد.

اما چیزی که به آن رسیدند، یک باتلاق پرهزینه در عراق و بهبودی چشمگیر در جایگاه استراتژیک ایران بود. این تغییرِ تراز قدرت در منطقه خلیج فارس، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی این منطقه را به نگرانی انداخت و ذهنیت مشترک تهدید از سوی ایران شروع به دگرشی دوباره در روابط منطقه‌ای به شیوه‌هایی تاثیرگذار کرد؛ از جمله دگرگونی در روابط برخی دولت‌های عربی با اسرائیل. ترس از "تغییر رژیم" توسط ایالات متحده، ایران را هم تشویق کرد تا مخفیانه در پی دستیابی به توانایی سلاح‌ هسته‌ای برآید که این نیز به نوبه خود منجر به افزایش مستمر ظرفیت غنی‌سازی این کشور و تشدید تحریم‌های ایالات متحده و سازمان ملل شد.

خروج ترامپ از برجام

در نگاهی به پشت سر، سومین رویداد کلیدی، تصمیم ترامپ رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده به خروج از برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام و روی آوردن به سیاست فشار حداکثری بود. این تصمیم احمقانه، چندین پیامد ناخوشایند داشت: ترک توافق برجام به ایران اجازه داد، برنامه هسته‌ای خود را دوباره آغاز کرده و به توانایی ساخت عملی سلاح هسته‌ای بسیار نزدیکتر شود. همچنین کارزار فشار حداکثری موجب شد ایران حملاتی را به محموله ها و تاسیسات نفتی در خلیج فارس و عربستان سعودی انجام دهد تا به ایالات متحده ثابت کند که تلاش برای تسلیم رژیم یا سرنگون کردن آن، بدون هزینه و ریسک نخواهد بود.

همان طور که انتظار می‌رفت، این تحولات، نگرانی‌های عربستان را بیشتر کرد و تمایل آنها به ایجاد زیرساخت‌های هسته‌ای را افزایش داد و همانطور که نظریه واقع‌گرایی پیش‌بینی می‌کند، ذهنیت تهدید فزاینده از سوی ایران، همکاری امنیتی خاموش اما معناداری را میان اسرائیل و چندین کشور عربی خلیج فارس به پیش راند.

توافق صلح ابراهیم

چهارمین تحول، به اصطلاح توافق‌های ابراهیم بود که از جنبه هایی، گسترش منطقی تصمیم ترامپ برای ترک برجام بود. منتقدان گوشزد کردند که این توافق‌ها، کمک چندانی به آرمان صلح نمی کند، زیرا هیچ یک از دولت‌های عربِ طرف این توافق ها، نه خصومت فعالی با اسرائیل داشتند و نه از توان آسیب رساندن به آن برخوردار بودند. دیگرانی هم هشدار دادند که صلح منطقه‌ای تا زمانی که سرنوشت هفت میلیون فلسطینی که زیر کنترل اسرائیل زندگی می‌کنند، حل و فصل نشود، یک توهم است.

دولت بایدن هم تقریبا همان مسیر را ادامه داد و در دو سال گذشته هیچ اقدام معناداری برای متوقف کردن حمایت دولت بسیار دست راستی اسرائیل از کردارهای خشونت‌آمیز شهرک نشینان اسراییلی انجام نداد؛ خشونت هایی که منجر به افزایش کشتار و مهاجرت فلسطینی‌ها شد. بایدن و تیمش پس از ناکامی در اجرای وعده انتخابی برای بازگشت فوری به برجام، تمرکز اصلی خود را بر اقناع عربستان سعودی به عادی‌سازی روابط با اسرائیل در مقابل تضمین امنیتی ایالات متحده و شاید دسترسی به فناوری هسته‌ای پیشرفته ایالات متحده گذاشتند.

انگیزه این تلاش در واقع، کمتر به منازعه اسرائیل و فلسطین ربط داشت و بیشتر برای جلوگیری از نزدیکی عربستان سعودی به چین انجام می‌شد. پیوند زدنِ تعهد امنیتی برای عربستان سعودی با عادی‌سازی با اسراییل، در اصل روشی بود تا مخالفت کنگره با یک توافق ویژه با ریاض را خنثی کند. به نظر می رسد که مقام های ارشد دولت بایدن هم همانند بنیامین نتانیاهو و هیات‌وزیرانش، بر این گمان بودند که هیچ گروه فلسطینی نمی‌تواند این فرآیند را ناکار کرده یا از شتاب آن بکاهد یا توجه عمومی را به مصائب فلسطینی ها جلب کند.

متاسفانه، شایعه این توافق، انگیزه‌های قدرتمندی به حماس داد تا ثابت کند که این فرضیه اشتباه است. پذیرش و درک این واقعیت، به هیچ وجه عملکرد حماس و به ویژه خشونت‌های عمدی آن را توجیه نمی‌کند؛ تنها نشان می دهد که تصمیم حماس به دست زدن به یک اقدام - و به ویژه زمان‌بندی آن – واکنشی بود به تحولات منطقه‌ای که تا حد زیادی هم تحت تاثیر نگرانی های دیگری پیش رفته بودند.

میدانداری انحصاری فرآیند صلح توسط آمریکا

عامل پنجم یک رخداد واحد نیست، بلکه شکست کلی ایالات متحده در به سرانجام رساندن باصطلاح فرآیند صلح است. واشنگتن از زمان توافقات اُسلو ـ که همان‌طور که از نامش پیداست با وساطت دولت نروژ شکل گرفت ـ میدان‌داری انحصاری فرآیند صلح را در اختیار گرفت و تلاش‌های مختلفش در سال‌ها در نهایت به هیچ‌جا نرسید. رؤسای‌جمهور سابق ایالات متحده، بیل کلینتون، جرج دبلیو بوش و باراک اوباما، مکررا اعلام کردند که ایالات متحده - قدرتمندترین کشور دنیا در دوران معروف به "تک قطبی" - متعهد به دست‌یافتن به یک راه حل دو دولتی (دولت اسرائیل و دولت فلسطینی) است اما این هدف، اکنون دورتر از هر زمان دیگر و احتمالاً هم اساسا ناممکن شده است.

این عواملِ زمینه ای، از آن جهت اهمیت دارند که سرشت نظم جهانی آینده در حال تغییر است و چندین کشور صاحب نفوذ، "نظم مبتنی بر قانون" را که به شکلی متناوب و ناپایدار توسط ایالات متحده حمایت می شد، به چالش می کشند. چین، روسیه، هند، آفریقای جنوبی، برزیل، ایران و برخی کشورهای دیگر به صراحت برای یک نظام چندقطبی تلاش می‌کنند که در آن قدرت به شکل برابرتری به اشتراک گذاشته شود. آنها می‌خواهند دنیایی را ببینند که ایالات متحده دیگر به عنوان قدرت غیرقابل جایگزین شناخته نشود، یعنی قدرتی که انتظار دارد دیگران از قوانین او پیروی کنند، در حالی که خود را مختار بداند که آنها را هر زمان که دلخواهش نباشند، نادیده بگیرد.

متاسفانه برای ایالات متحده، این پنج رخداد و پیامدهایشان بر منطقه، مهم‌ترین سوخت را برای موضع تجدیدنظرطلبانه کشورها فراهم کرد (همان‌طور که رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، هفته گذشته، فورا به آن اشاره کرد). آنها ممکن است بگویند: فقط به خاورمیانه نگاه کنید. ایالات متحده بیش از سه دهه است که منطقه را به تنهایی اداره می‌کند، "رهبری" اش چه نتیجه ای داده است؟ ما در عراق، سوریه، سودان و یمن جنگ‌های ویران‌کننده می‌بینیم. لبنان در وضعیتی بحرانی است، لیبی در آشوب و بی‌نظمی است و مصر در مسیر فروپاشی حرکت می‌کند. گروه‌های تروریستی در هم تنیده شده و دهشت را در چندین قاره جهان انتشار می دهند و ایران همچنان به سلاح هسته‌ای نزدیک می شود. نه امنیتی برای اسرائیل هست و نه امنیت و عدالتی برای فلسطینی‌ها. دوستان من، این همان چیزی است که به دست می‌آورید وقتی اجازه می‌دهید واشنگتن همه چیز را اداره کند. نیت‌ آنها هر چه باشد، رهبران ایالات متحده مکررا به ما نشان داده‌اند که خرد و واقع بینی لازم برای تحقق نتایج مثبت را ندارند، حتی برای خودشان."

می‌توان به آسانی تصور کرد که یک مقام چینی اضافه ‌کند: "آیا می‌توانم اشاره کنم که ما روابط خوبی با همه در منطقه داریم و تنها منافع ضروری ما در آنجا دسترسی مطمئن به انرژی است. بنابراین ما متعهد به حفظ آرامش و صلح در منطقه هستیم، به همین دلیل در سال گذشته به ایران و عربستان سعودی کمک کردیم تا روابط خود را برقرار کنند. آیا این یک امر قطعی نیست که جهان از کاهش نقش ایالات متحده در آنجا و افزایش نقش ما سود می‌برد؟"

اگر فکر نمی‌کنید که چنین پیامی، خارج از محدوده امن جوامع فرا-آتلانتیک پژواک دارد، پس احتمالا به خوبی تامل نکرده اید. همچنین اگر شما هم فکر می‌کنید مقابله با چالش چینِ در حال خیزش، اولویت اصلی آمریکاست، شاید لازم باشد تأمل کنید که چگونه اقدامات گذشته ایالات متحده به بروز بحران فعلی کمک کرد و چگونه سایه گذشته در آینده نیز، جایگاه ایالات متحده در جهان را تضعیف خواهد کرد.

طی هفته گذشته بایدن و تیم سیاست خارجی اش در تقلا بودند تا بهترین تلاش خود را انجام دهند و به عبارت دیگر، بحرانی را مدیریت کنند که حداقل تا حدی ساخته دست خودشان بود. آنها شبانه روز برای محدود کردن آسیب، جلوگیری از گسترش تنش، مهار پیامدهای سیاسی داخلی و پایان دادن به خشونت تلاش می کنند. ما همگی باید امیدوار باشیم که تلاش‌های آنها موفق باشد اما همانطور که بیش از یک سال پیش اشاره کردم، تیم سیاست خارجی این دولت، مکانیک های ماهری هستند ولی معمار نیستند. در دورانی که معماری نهادی سیاست جهانی به مرور به یک کلیدی تبدیل می‌شود و به طراحی ‌های تازه ای نیاز دارد، آنها در استفاده از ابزارهای قدرت ایالات متحده و مکانیزم‌های حاکمیتی برای حل مسائل کوتاه‌مدت، بسیار با کفایت هستند، اما در نگرشی منسوخ‌ درباره نقش جهانی آمریکا گیر افتاده‌اند، از جمله نحوه مدیریت کشورهای مشتری خود در خاورمیانه. واضح است که آنها در فهم اینکه خاورمیانه به کجا می‌رود، اشتباه بدی داشتند و امروز هم استفاده از بانداژ - حتی اگر با انرژی و مهارت انجام شود - زخم‌های اساسی موجود را همچنان درمان نشده باقی خواهد گذاشت.

اگر نتیجه نهایی تلاش‌های کنونی بایدن و وزیر امور خارجه اش، آنتونی بلینکن، تنها این باشد که اوضاع به همان حالت قبل از هفتم اکتبر بازگردد، باید نگران بود که بقیه دنیا به آن نگاه کند، به نشانه ناخرسندی و عدم تایید سر تکان دهد و به این نتیجه برسد که زمان آن رسیده به رویکرد متفاوتی پرداخته شود.

 

 

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب ها
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲۱
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۹۹
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
آمریکا ۶۰ سال پیش نابود شد وگرنه من خودم غربگدا بودم به شدت اما آمریکای امروز یه سایه از آمریکای واقعی بود آمریکای ۶۰ سال پیش به جهان هم خدمت زیاد کرد اما آمروز جز جنگ و خیانت و فحشا و فساد و پوچی و افرسدگی چیزی به دنیا اضافا نمیکنه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
کوبیدن مشت بر دیوار تنها باعث صدمه به دست می شود. فلسطینی ها محال است که بتوانند با جنگ و عملیات نظامی به خواست های خود دست یابند.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
آمریکا به عنوان قدرت اول نظامی، اقتصادی و سیاسی جهان این امکان را دارد که بر امور کشورهای جهان نظارت و از منافع ملی خودش دفاع کند.
کشورهای دیگر چون فاقد چنین قدرتی هستند باید با دیپلماسی فعال و منطقی به فکر دستیابی به منافع ملی خود باشند.
هر گونه مقابله با آمریکا از راه زورآزمایی، خودزنی است.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
توحتا ار تاریخ آمریکا چیزی نمی دانی حتا نمی دانی چگونه آمریکا آمریکا شد آمریکا قطعا اشتباهاتی داشته ولی خدمات آن به بشریت در تاریخ بینظیر است بسیار از امکانات فعلی که جنابعالی از آن استفاده می کنی تا به آنها انتقاد کنی حاصل عملکرد آمریکاست از جمله همین اینترنتی که بوسیله آن آمریکا را متهم می کنی
شما چکار کردید ؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
دنیا بعد از جنگ جهانی تقسیم شده و صاحب داره. اگر آمریکا نبود و فرض کنیم همین امروز با برخورد یک شهاب سنگ کلا از بین برود بقیه جمعیت زمین هم به علت جنگ و خونریزی از بین خواهند رفت. این کره خاکی به یک کلانتر همیشه نیاز دارد.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
چه سنگ را به شیشه بزنی
و
چه شیشه را به سنگ
نتیجه یکسان است.
محمد ترک
|
Sweden
|
۰۲:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
تنها سیاستهای آمریکا نیست. برخی دیگر هم به واسطه حمله حماس از زیر فشارهای داخلی و ذره بین جوامع بین الملل خارج شدند و وقایع اخیرشان تقریبا فراموش شد مثل روسیه، اسرائیل و . در این بین فقط چند هزار زن و بچه بی دفاع و مظلوم به خاک و خون کشیده شدند که نمیدانستند فدای اهداف سیاسی کسانی اند که برای حفظ خود و دایره فاسد اطرافشان هر کاری لازم بدانند انجام میدهند مثل سران روسیه، اسرائیل و . وقتی کودکی با چشمانی گریان، جان دادن مادر زخمی اش را نگاه می کند فقط باید گفت: مرگ بر سر خم می که برای بقایش لاجرم باید بی گناهان کشته شوند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
سران ایرائیل زیر فشار بیشتری هستند البته این دفعه بین المللی.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
انصافا که حداقل این بار حماس اعاز گر جنگ و تخریب

بود و با کشتن و گروگان گرفتن زنان و سالمندان و کودکان باعث شد

تا عملیات نظامی بسیار مبتکرانه و دقیق و هوشمندانه شان بر علیه اعتبار خود و مردم فلسطین گردد

تا بدانجا که حتی دولتهای عربی مسلمان نتوانستند از این عملیات نظامی با افتخار حمایت کنند

و بر علیه بمباران و کشتار و تخریب غزه موضعگیری و مخالفت و عکس العمل کافی بنمایند
ناشناس
|
United States of America
|
۰۲:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
زمان ان رسيده كه امريكا با فشار به اسراييل در مسير دو كشوريكبار براى هميشه اقدام كند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
از آمریکا غیر از حمایت از اسرائیل انتظار دیگری نمی رود.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
حیف شد
فلسطینی ها ۸۰ سال پیش زنیتاشون رو فروختن و پولاشو گرفتن و خوردن و حالا تاراحتن که زنین به قیمت خورده
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
شما که نظر دادی فلسطینی ها زمینشان را فروخته اند .. خوب به اسرائیل بگو سند بیاوره و مشکل را ختم کنه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
بعضی ها چقدر کوته بینانه نظر می دهند. خب چند نفر زمین هاشون را فروختند؟ 100 هزار نفر. 200 هزار نفر؟ همه که نفروختند بعد هم زمین خودشون را فروختند کوه و دریا و جنگل را که نفروختند!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
ناشناس 9:30
سندش در اختیار خود ملت ایران است. چون کسی که زمین های فلسطینیان را به قیمت بسیار خوب خریداری کرد سید ضیاء الدین طباطبایی یزدی فرزند سید علی طباطبایی یزدی بود.
مخالف ظلم و اشغالگری و بیعدالتی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
اگر کماندوهای فلسطینی در این عملیات فقط به کشتن
و اسیر کردن نطامیان بسنده میکردند

و هیچ کاری با غیر نظامیان اعم از کودکان و زنان و سالمندان که در فستیوال موسیقی نداشتند

قطعا نتایج نظامی و روانی و اعتباری بسیار بسیار خوب
و عالی برایشان داشت
و قطعا اسراییل دچار وحشت بیشتری میشد و قادر به بمباران و تخریب کشتار مردم غزه نبود

چون دنیا جلویش می ایستاد و از جنگ نظامی متعارف منصفانه و عادلانه و و اخلاقی فلسطین مجبور به دفاع میشدند
ولی حیف و هزار افسوس که احساسات بر منطق و عقلانیت غلبه کرد
و این عملیات با ارزش را بر ضد منافع ملی مردم و کشور فلسطین تغییر داد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
تحولات و درگیری های امروز در خاورمیانه، نتیجه فعالیت های مخرب بازیگران بد است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
بازیگران بد آمریکائی ها و اروپائی ها هستند.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
مقصر اصلی خود فلسطینی ها هستند که متحد نیستند و هر گروه بازیچه سیاستهای یک کشور هستند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
ایران نباید در امور اعراب به ویژه فلسطینی ها نقش اصلی را بازی کند.
پاسخ ها
مهران
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
نقش اصلی را بازی نمی کند. ما فکر می کنیم خیلی اصلی هستیم.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
ایران بعنوان یک کشور اسلامی حق دارد که در امور مربوط به دنیای اسلام مداخله کند مشکلی که هست کشورهای اسلامی هیچ الزامی برای اینکه با هم متحد باشند پیش روی خود نمی بینند . اگر یکی از کشورهای اسلامی با یک کشور اسلامی دیگر وارد جنگ شود و یا منافع اسلام را در خطر بیندازند باید از درون خود دنیای اسلام تحریم شود تا همه بر علیه غرب اتحاد داشته باشند.
ویولن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
چه عده ای خوششون بیاد چه عده ای بدشون بیاد همه باید بپذیرند که کشور اسرائیل یک عضو قانونی و رسمی سازمان ملل متحد هست و نمیشه یک کشور عضو سازمان ملل رو از کره زمین محو کرد
اینکه مسئولین کشور ما مدام دم از نابودی اسرائیل می‌زنند فقط هزینشو مردم میدن همونطور که هزینه حمله حماس به اسرائیل رو مردم غزه دارن پرداخت میکنند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
دقیقا
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی هم محو شد
افرین
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
سازمان ملل نمی تواند برای خودش یک منطقه ای را کشور اعلام کند و یا یک کشوری را غیر قانونی اعلام کند فلسطین متعلق به مردم انجا بوده است و یهودیان صهیونیست در گیرودار جنگ جهانی از فرصت استفاده کرده اند و انجا را اشغال کرده اند و روز به روز با زور و قدرت نظامی و کشتار اشغال خودشان را بزرگتر کرده اند مثل کشور افریقای جنوبی ولی انجا دولت از سفیدان به صورت اخص گرفته شد ولی اینجا چون منافع بیشتری هم برای اروپا و هم برای امریکا هست و یهودیان نیز مثل انگلیسی ها نیستند مشکل ادادمه دارد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
جدا از دیدگاه سیاسی این استاد آمریکایی از نکات ارزنده تخصصی و انسجام تحلیل فوق لذت بردم و آرزو می کنم در کشور ما نیز اساتید (دانشگاه و حوزه)بتوانند(هم از بعد علمی و هم بعد اجتماعی و سیاسی) چنین تحلیل های انتقادی در چارچوب منافع ملی آزادانه ارائه دهند و دیگران نیز در همان چارچوب نقد نمایند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
ارزوی شما آرزوی من هم هست اما در پس ذهن این نویسنده این است که این آمریکاست که باید نظم نوین جهانی را اعمال کند با این مخالفم
افرین
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
اتفاقا شما هسته مقاله را خوب متوجه نشدید این مقاله هسته اصلی اش همان حفظ اقتدار امریکا است نویسنده نمی گوید که بیاید این مسئله را حل کنیم چون این مشکل بایستی حل شود می گوید ما مسئله را حل کنیم چون منافع ما به خطر افتاده است و منطقه می رود که بدون امریکا مشکلش را حل کند و امریکا را دارد کنار می گذارد خوب مقاله را بخوانید متوجه می شوید هنوز هم امریکایی ها می خواهند صرفا اقتدارشان حفظ شود وگرنه به فکر حل مسائل و یا حقوق انسانها و ملتها نیستند
ناشناس
|
Norway
|
۰۶:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
این اخبار رادیو مسکو است
پاسخ ها
افرین
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
نه برادر غلط اینک از اینجا کرده ای چون این واکنش امریکا به اخبار رادیو مسکو است .
پوتین سیاست امریکا در خاورمیانه را نقد کرده است و این مقاله نشان می دهد که امریکا هم متوجه شده است که کم کم در خاورمیانه پشمش خریدر ندارد به فکر چاره افتاده اند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
روسیه بیشترین نفع را از تشدید تنش ها در خاورمیانه می برد. چرا که آن کشور هم اکنون در حال درجا زدن در جنگ با اوکراین است.

از دیرباز اتحاد جماهیر شوروی و در ادامه روسیه سیاستهای ضد آمریکایی را در خاورمیانه به ویژه در لیبی، سوریه، عراق و گروه های چریکی فلسطینی ها تبلیغ، تشویق و با فروش اسلحه گسترش داده است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
نمی دانم چرا همه مردم ایران اینطور سیاست زده شده اند و این تحلیلهای ابکی را از کجا می اورند بیش از 70 سال است که در فلسطین بین یهودیان و مسلمانان جنگ است و کشتار اسرائیلی ها تمامی ندارد و نسل کشی انها در تمامی جهان بی سابقه است بعد میگویند تقصیر روسیه است ×! خوب این 70 سال کی مقصر بوده است
فرانک
|
Norway
|
۰۶:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
ایا خبر نداشتید که در منطقه خاورمیانه ۱۰۰،۲۰۰,,,سال در جنگه.ایا همین مسکو نبود به صدام کمک میکرد....
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات