به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وقوع سیل و بارندگی در شش استان کشور، آمادگی برای پرتاب ماهوارههای سنجشی و واکنش فرماندهان نیروهای هوایی ارتش و سپاه به احتمال حماقت دوباره صهیونیستها در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با تیتر ملاحظات معادله جدید در منطقه نوشت: پاسخ ندادن رژیم صهیونیستی تا بدین لحظه به حمله گسترده ایران، نشان از پذیرش اولیه معادله جدیدی دارد که ایران میخواست آن را به طرف مقابل بقبولاند. معادلهای که «ضربه از خاک در مقابل هر زخم» را برای اولین بار مطرح کرد. بازدارندگی که ایران میخواست، باگذرموشکهای بالستیک از پرحجمترین پدافند تاریخ، فعلا به وجود آمده است. دشمن فهمید که حتی با یک ائتلاف اطلاعاتی و نظامی با کمک پیشرفتهترین کشورهای دنیا و منطقه هم نمیتواند حتی در مقابل موج اول حمله موشکی ایران، مقاومت کند. چه برسد به این که قرار باشد در موج بعدی، چند هزار موشک دیگر بر سرش خراب شود. پس هدف اصلی در تغییر راهبردهای مقابله با دشمن، به بهترین وجه ترسیم شده است. اما طرف مقابل به این راحتی عقب نخواهد نشست. سکوت این روزها چه در عرصه غزه و چه در پاسخ ندادن به ایران، نشان از طراحی یک بازی جدید برای تغییر مجدد موازنه دارد. رژیم در وضعیتی بغرنج در نوع پاسخ گیر کرده است. تل آویو برای تداوم وضعیت جنگی علیه ایران، امکان همراهی آمریکا را ندارد و این یعنی شکست مطلق در هر درگیری با ایران؛ همچنین رژیم صهیونیستی میداند که ایران و آمریکا در بازی میان خود آن چنان مراقب جلوگیری از هر درگیری هستند که امکان درگیر کردن آنها با هم به هیچ وجه وجود ندارد. از طرف دیگر پاسخ ندادن به معنای پذیرش معادله جدید و عملا شکست در تعادل منازعه است. همچنین درگیری در منطقه خاکستری و ضربه زدن به نیروهای ایران در هر نقطهای خارج از ایران هم باتوجه به تغییر راهبرد ایران، به معنای تداوم جنگ خواهد بود.
علاوه بر احتمال حمله نظامی که هنوز وجود دارد، ممکن است رژیم روبه روشهای کثیف و جنگ نامرئی بیاورد. ترور مقامات ایران، ایجاد آشوب در کشور یا حمله به برخی داراییهای ایران یا گروههای مقاومت بخشی از احتمالات مطرح در این زمینه است. اما باید دقت داشت که ضربه زدن طرف مقابل تقریبا قطعی است و این امر لزوم هوشیاری حداکثری را در کشور به همه گوشزد میکند. در این میان باید به جنبههای مهم اقتصاد سیاسی این جنگ در منطقه هم توجه داشت. کمک نظامی اردن و کمک اطلاعاتی سعودی و امارات برای رهگیری موشکهای ایران، عموما به همین موضوع برمیگردد. لیست این کشورها، همان لیست کریدور معروف آمریکاست؛ لذا باید توجه داشت که نقطه مقابل ما در این جریان، صرفا رژیم صهیونیستی نیست. پس باید راهبردی با منطق اقتصادی سیاسی برای این کشورها هم داشت. البته گفتگو و مذاکرات وزیرخارجه در این هفته که حجمی تقریبا بیسابقه داشت، امری لازم و مطلوب بود که نتایجی ارزشمند برای کنترل رخدادهای پس از حمله داشت.
خلاصه وضعیت، شکسته شدن هیمنه اسرائیل درشکستناپذیری به ویژه در عرصه جنگ بزرگ، شکسته شدن هیمنه آمریکا در «حمایتگری آهنین» ازرژیم، ایجاد موازنه بازدارندگی، ایجاد معادله جدید منطقهای، افزایش محبوبیت ایران درمیان ملتهای منطقه، تقویت سرمایه اجتماعی درداخل کشور، به خطرافتادن جان مسئولین ارشد به ویژه درحوزه نظامی، افزایش احتمال رفتارهای وحشیانه یا نامرئی دشمن، افزایش احتمال فشاراقتصادی چه ازناحیهآمریکا و کشورهای غربی و چه از ناحیه رقبای منطقهای، فشار دیپلماتیک کشورهای غربی و درعین حال افزایش توان چانهزنی ایران در منطقه و جهان و... است. اگر رژیم ورود به رفح را بیش از این به تاخیر بیندازد، باید منتظر زلزلههای بیشتری در داخل سرزمینهای اشغالی بود.
حسن فرامرزی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان دوگانگیهای زیر پوست جوزپ بورل با عنوان دوگانگیهای زیر پوست جوزپ بورل نوشت: کلمات اخیر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ماکت کوچکی از ابعاد واقعی یک تمدن مدعی است. واقعاً چطور میشود این همه دوگانگی زیر پوست یک انسان جمع شود؟
شما به عنوان یک مخاطب حتی اگر پسزمینهها، حافظه تاریخی و بایگانی اخبار را کنار بگذارید و فقط بر فضایی که یک متن - در اینجا اظهارات جوزپ بورل ـ ترسیم میکند متمرکز بمانید باز نمیتوانید حیرت خود را از این همه دوگانگی کتمان کنید.
به این متن توجه کنید: «رویترز گزارش داده مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتقاد شدید از رفتار اسرائیل در جنگ غزه گفت غزه مثل سطح ماه شده است و هیچ امکاناتی برای زندگی ندارد. جوزپ بورل گفت کمکهایی که به غزه میرسد برای مقابله با «وضعیت فاجعهبار انسانی» بسیار اندک و ناکافی است. بورل همچنین درباره درخواست اسرائیل از فلسطینیان در جنوب نوار غزه برای حرکت به سمت شمال ابراز شک و تردید کرد و گفت غیرممکن است کسی در آنجا زندگی کند. آنجا آب و برق و فاضلاب ندارد. نه خانهای وجود دارد و نه هیچ چیزی، مثل سطح ماه است. اگر آنها ـ اسرائیلیها ـ میخواستند غزه را به مکانی تبدیل کنند که هیچ انسانی نتواند در آن زندگی کند، به هدف خود در شمال منطقه غزه رسیدند.»
وقتی چنین توصیفاتی را میخوانید حتی بدون توجه به عنوان، سبقه و شخصیت حقوقی گوینده صرفاً با اتکا به گزارشی که او از یک فاجعه انسانی در غزه میدهد ـ میدانیم ۳۳ هزار انسان که اغلب آنها زنان و کودکان بیدفاع و غیرنظامی بودهاند قربانیان جنایت هولناک اسرائیل شدهاند ـ تصویری از انسانی واقعبین که دستکم دوست دارد با واقعیت در ارتباط باشد در ذهنتان نقش میبندد، به ویژه وقتی جوزپ بورل از قدرت تخیل خود بهره میبرد و برای اینکه بار عاطفی فاجعه را بهتر نشان دهد میگوید غزه مثل سطح ماه شده است.
اما وقتی ادامه خبر را میخوانید انگار صحنه کاملاً عوض میشود و ما با فردی روبهرو میشویم که همچنان جوزپ بورل خوانده میشود، اما مثل آن است که با آن جوزپ بورلی که صحنه غزه را ترسیم میکند و از قدرت خیال خود بهره میبرد تا عواطف ما را نسبت به فاجعه تحریک کند هیچ نسبتی برقرار نمیکند.
ادامه خبر این گونه است: «مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: اتحادیه اروپا در حال آماده شدن برای گسترش دامنه تحریمهای خود علیه تهران است، چون حمله موشکی - پهپادی ایران، خاورمیانه را «در لبه پرتگاه» قرار داده است.»
شگفتانگیز است آدمی تا چه اندازه میتواند دچار خودفریبی شود. دقت کنید وقتی بورل میخواهد جنایات اسرائیل را ترسیم کند با اینکه ترسیم نسبتاً دقیقی از واقعه دارد هیچ اشاره معنادار و روشنی به فاعل آن جنایتها نمیکند؟ آقای بورل! جنایت فاعل نمیخواهد؟ هیچ اشارهای به تبعات منطقهای و بینالمللی این جنایت دیده نمیشود، بورل ترجیح میدهد آنجا تبعات جنایات اسرائیل را مسکوت بگذارد، ترجیح میدهد تبعات این جنایتها را در حد یک استعاره شاعرانه متوقف نگه دارد و آن را در پیوند با خاورمیانه، امنیت ساکنان خاورمیانه و سرنوشت میلیونها انسانی که در این منطقه زندگی میکنند نبیند و به یاد نیاورد.
واقعاً چه کسی و کدام رژیم، بازی لبه پرتگاه را شروع کرده است؟ آیا جوزپ بورل این را نمیداند؟ آیا خاورمیانه بود که پا به رؤیای اسرائیل گذاشت یا نه این اسرائیل بود که رؤیای تعبیرنشدنی خود را به خاورمیانه آورد و خواب خاورمیانه را آشفته کرد؟
انسانی که دچار خودفریبی است مختصات روشنی دارد و آن این است: راهی ندارد جز اینکه گوشههایی از واقعیت را مسکوت بگذارد تا بتواند دستاویزی بر تحریف واقعیت دست و پا کند. یعنی مسئول سیاست خارجی اروپا نمیداند چرا ایران به اسرائیل حمله موشکی کرد؟ آیا ایران به ساختمان کنسولگری اسرائیل حمله کرد و خاورمیانه را در لبه پرتگاه قرار داد؟ حتی یک روانپریش هم میتواند در منظومه آشفته ذهن خود چنین نسبتهای سادهای را برقرار کند، اما فراموش نکنیم جوزپ بورل به عنوان یک سیاستمدار غربی یک انسان دوپاره است. او با کمک گرفتن از استعاره ماه میخواهد تصویری از یک انسان عاطفی و گرم از خود نزد افکار عمومی ترسیم کند و با گفتن اینکه ایران، خاورمیانه را لبه پرتگاه قرار داده به آن اقلیت اشغالگر و حامیان مالی، تسلیحاتی و رسانهایشان پیام بفرستد که آن ترسیمها از ویرانیهای اسرائیل بیشتر از یک نقاب و نیرنگ نیست.
ابوالفضل ظهره وند کارشناس مسائل بین الملل طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: عملیات موفقیتآمیز ایران در تنبیه رژیم جنایتکار صهیونیستی از چند جنبه دارای اهمیت فراوان است. عملیات موسوم به «وعده صادق» معادلات امنیتی در منطقه را وارد فاز جدیدی به نفع ایران و محور مقاومت کرد؛ رژیم اسرائیل که با گنبد آهنین معروف خود، در برابر همه نیروهای بالقوه ایستاده بود، در پی حمله نظامی اخیر تسلیم پهپادها و موشکهای ایرانی شد. این عملیات، نتانیاهو و دولت افراطی او را در فضایی حاکی از سردرگمی فرو برد؛ او از یک سو موضوع غزه را کاملاً از دست رفته میبیند و از سوی دیگر در رابطه با ایران هم با بنبست روبهرو شده است و نمیداند چگونه، کی و کجا از پس پاسخ به حمله نظامی اخیر ایران برآید.
اما مقامهای اسرائیل با مواضعی که در پی حمله ایران اتخاذ کرده و اعلام کردهاند که میخواهند این حمله را با حمله به گروههای نیابتی او پاسخ دهند، نشان دادند که به این نتیجه رسیدهاند، پاسخ نظامی مستقیم به ایران مستوجب خساراتی ویرانگر و غیرقابل جبران برای این رژیم خواهد بود. این مواضع نشان میدهد اسرائیل در پی وقوف به واقعیت جنگ احتمالی نابرابر با ایران، همچنان به تنشافروزی در بستر محدوده خاکستری اکتفا میکند. جدای از قدرت پهپادی و موشکی ایران، دلیل دیگری که اسرائیل را به چنین استیصالی رسانده، این است که امریکاییها و کشورهای عضو ناتو ارادهای به بازی در زمین بنیامین نتانیاهو ندارند.
در این میان اظهارات مقامات سایر کشورها به خصوص امریکا که همواره به عنوان یکی از حامیان رژیم صهیونیستی از آن نام برده میشود هم قابل توجه است. جو بایدن هرگونه همکاری با اسرائیل در جنگ با ایران را رد میکند. هرچند نمیتوان از حمایت همیشگی رؤسای جمهور امریکا از نخستوزیر اسرائیل به راحتی عبور کرد، اما بایدن بهخوبی میداند که هزینه اصلی در صورت مشارکت با اسرائیل در حمله علیه ایران را خود متقبل خواهد شد؛ بنابراین دولت امریکا سعی کرده به انحای مختلف به ایران نشان دهد راه آن از اسرائیل جداست تا جلوی ضربات احتمالی در صورت بالا گرفتن تنش نظامی را بگیرد. این مهم را دیگر کشورهای اروپایی متحد اسرائیل هم مورد توجه قرار دادهاند و نسبت به عواقب احتمالی هر گونه مشارکت در زمین جنگ با ایران آگاهی دارند. از سوی دیگر در پی حمله ایران، صهیونیستها ضربه مهلکی از جنبه حیثیتی و اعتباری خوردهاند و این تنبیه، هم نقاط ضعف و هم قدرت آنها را به ایران نشان داد. مقامات اسرائیل نشان دادهاند که قادر نیستند بدون کمک متحدانشان بقای خود را در نبرد با بازیگری همچون ایران حفظ کنند.
امروز رژیم صهیونیستی در وضعیت نامتعادلی قرار دارد و کشورهای حامی آن برای فرار از رویارویی با ایران، تلاشهای دیپلماتیک را بکارگرفتهاند؛ تلاشهایی که بخشی از ادبیات سیاسی و متداول این کشورهاست. چنانکه به هر مانعی که در برابر منافع نامشروع آنها بایستد، نام تروریسم میگذارند و آن را تهدید میدانند و هر عامل نامشروعی را که در خدمت آنها باشد، همراه خود مینامند. اما مشروعیت جمهوری اسلامی در آنجا تعریف میشود که قدرت نظامی و تسلیحاتیاش وامدار هیچ کشور خارجی نیست. واقعیت این است که امروز سطح بازدارندگی ایران در مقابل امریکا تعریف شده و ارتقا پیدا کرده و ایران در جایگاه یک قدرت بلامنازع در منطقه نشسته است.
امریکاییها اگر میخواهند به نوعی در منطقه حضور داشته باشند باید شکل بازی خود را با شرایط موجود تطبیق دهند. جمهوری اسلامی هم باید با اقتدار مواضع خود را اعلام کند و اگر خطایی صورت گیرد به شدیدترین وجه به آن پاسخ دهد.