به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه شرق، در زمانهای دور و شاید تا همین چند سال پیش، اگر پسر جوانی اعتیاد به مواد مخدر داشت، در یک چشم بههمزدنی همسر یا دختر جوان مورد علاقهاش او را بهدرستی و راحتی رها میکرد و سراغ آینده خودش میرفت. اما متأسفانه امروزهروز در برخی از موارد دیگر خبری از آن تحکم اخلاقی و رفتاری نیست که نیست، بلکه برخی از دختران جوان با دانش، آگاهی و علم به اینکه پسر جوان یا همان همسر آیندهاش معتاد است، باز بااینحال و احوال پای سفره عقد با او مینشینند و هرگز و بههیچوجه به پیامدهای منفی، ناگوار، تلخ و گزنده این تصمیم غیرمعقول و غیرمنطقی خویش نمیاندیشند و فقط و تنها پایشان را در یک کفش میکند که یا فلانی یا هیچکس. اینجاست که گاهی اوقات پدر و مادر نیز مجبور به تسلیم درباره تصمیم اشتباه و بچهگانه دختر جوان خود میشوند و این داستان تازه شروع میشود و وقتی اندکی زمان گذشت، آنگاه پسلرزههای نگرانکننده روحی و روانی و اجتماعی آن تصمیم غلط خود را نمایان میکند.
قصد پند و اندرز ندارم؛ چراکه به قول معروف زندگی هر انسانی به دست خودش رقم میخورد و تصمیمگیرنده نهایی و غایی در نهایت خود اوست. روی سخنم در این موضوع، دختران جوان ایرانزمین هستند که امیدوارم با حوصله، صبر و شکیبایی و نیز بینش، بصیرت و آگاهی درست و معقول و منطقی بیندیشند و تابع احساس و هوس نباشند بلکه هوشمندانه و عاقلانه زندگی آیندهشان را بنا کنند.
آیا تصوری غلط و اشتباه از ترکدادن اعتیاد همسر آینده که در ذهن دختران جوان شکل میگیرد، درست است؟
گاهی اوقات برخی از دختران جوان با وجود اینکه میدانند پسر جوان مورد علاقهشان به مواد مخدر صنعتی جدید امروزی ازجمله «شیشه» اعتیاد دارد، باز هم تمام تلاش و کوشش فراوان خود را به کار میگیرند که بتوانند اعتیاد او را ترک دهند. اگر اینگونه باشد، باید بگویم که نفس عمل درست است و انسانی، ولی آیا آن پسر جوان نیز مایل به موضوع است و خودش نیز تلاش میکند یا خیر؟ اعتیاد به شیشه شوخیبردار نیست که نیست. اما از قدیم گفتهاند: «عشق آدم را کور میکند و به هر چیزی مجبور».
امان و صد امان از درد عشق و عاشقی!
«رویکرد دختران جوان چیست و چرا دوست دارند با چنین پسرانی ازدواج کنند؟». سالها پیش کتابی نوشتم درباره ازدواج با عنوان: «مشاوره ازدواج» که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در بخشی از آن کتاب، به ایدهها و باورهای غلط و اشتباه درباره ازدواج اشاره کردم که اکنون فکر میکنم به درد این بحث هم بخورد. به دختران جوان ایرانزمین میگویم که دقت کنید تا با این دیدگاههای غلط ازدواج نکنید. اول اینکه ازدواج شما با یک پسر معتاد چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ من در پاسخ به این پرسش باید بگویم نگاه شما به اینگونه ازدواج به دلیل «ترحم و دلسوزی آن پسر است!». توضیح اینکه گاهی اوقات فردی مانند شما دختر جوان عزیز و گرامی سرزمین مادری، انگیزهاش برای ازدواج با فردی که اعتیاد به مواد مخدر دارد، نجاتدادن پسر مورد علاقهاش از تنهایی، اعتیاد، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز شاید دلایل دیگر باشد. آهای دخترخانم جوانی که وابستگی عاطفی و احساسی شدیدی به این پسر جوان معتاد داری، میخواهی با این کار یعنی ازدواج با او، مسئولیت زندگی او ازجمله کار، مسکن و مسائل و مشکلات مالی و مادی را بپذیری؟ اگر پاسخ مثبت است، باید عرض کنم که بعد از مدتی کوتاه این انگیزه و تلاشهای بیوقفه شما رو به خاموشی میرود و در نهایت زندگی زناشویی آینده را با بحران سهمگینی روبهرو میکند.
دوم اینکه شما دلیل ازدواجتان با این پسر جوان معتاد میتواند از این موضوع سرچشمه بگیرد که به دلیل خوگرفتن و عادتکردن به او در طی زمان طولانی، میخواهی به هر شکل ممکن که شده او را به دست بیاوری، اما به چه بهایی و چه قیمتی؟ این «عادت محض» شما به او برای شما خطرناک است و مانند یک مار سمی است که باید از آن دوری کنی.
شرح حال دختری که میدانست پسر جوان مورد علاقهاش اعتیاد به مواد مخدر دارد:
شهرزاد، دختری ۲۸ساله و کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و شاغل در شرکت تبلیغاتی. در گفتوگویی که با او داشتم، چنین تعریف کرد: «این برگه که در دستم میبینید، مربوط به آزمایش اعتیاد بردیا، نامزد من است. جواب آزمایش را دیدم و با دکتر نیز صحبت کردم. گفتند او اعتیاد به شیشه دارد. البته از مدتها پیش نسبت به این موضوع آگاهی کامل داشتم، اما چون علاقه فراوانی به بردیا دارم، میخواهم با او ازدواج کنم و او همسر آینده من است.
من میتوانم او را ترک بدهم، اما نگرانی و ترس و وحشت من از این است که خانوادهام متوجه این موضوع بشوند و آنگاه همه چیز به هم بخورد. اینگونه تصمیم گرفته و برنامهریزی کردهام که درست یک روز قبل از مراسم عقد، به محضر برویم و به عاقد بگویم که نتیجه آزمایش اعتیاد بردیا را از خانوادهام پنهان کند». شهرزاد در ادامه گفت: «نامزدم دو سال است که شیشه مصرف میکند و میتوان بهراحتی آن را ترک داد. دو سال مدت زمان زیادی نیست که نشود از عهدهاش برآمد!».
اعتیاد به مواد مخدر یعنی غرقشدن در منجلاب تباهی
حال در ادامه میخواهم از زوایای دیگر به این مقوله بپردازم. یکی از دوستانم که در دفترخانه ثبت ازدواج و طلاق در یکی از نقاط جنوب تهران کار میکند، به من گفت: «ما در دفترخانه بههیچوجه اینگونه افراد را به عقد یکدیگر درنمیآوریم. یعنی رئیس دفترخانه فردی بسیار معتقد و مقید به اصول اخلاقی و انسانی است». او میگفت هر زوجی که به دفترخانه ما رجوع میکنند، برای جاریشدن صیغه عقد به آزمایشگاه معرفی میکند تا تست سلامت، عدم اعتیاد و... بگیرند و به همین منظور است که از ازدواج فرد معتاد جلوگیری میکند و آنان را به عقد یکدیگر درنمیآورد. رئیس دفترخانه ما معتقد است باید نجاتدهنده خانواده تازهتشکیلشده باشیم نه اینکه با دریافت هزینههای بیشتر چشم روی خوشبختی یکی از زوجها بسته و آنان را با آگاهی بیشتر روانه حلقه بدبختی کنیم. دوستم در ادامه صحبتهایش گفت: اگر دختر جوانی با علم به اینکه میداند پسر جوان مورد علاقهاش اعتیاد به مواد مخدر دارد، میخواهد روی عیب او پوشش بگذارد، به این معناست که با چشم باز خود را در آتش نابودی انداخته است! او اضافه کرد که متأسفانه برخی از دختران جوان بر این باور غلط هستند که میتوانند پسر مورد علاقهشان را ترک بدهند، اما این تفکر و اندیشه یک اشتباه محض است؛ زیرا پس از ازدواج، مرد میداند که همسرش کاملا از اعتیاد او باخبر است و با علم به دانستن این موضوع با او ازدواج کرده و تلاشی برای ترک ازدواج نمیکند، بلکه جسورتر و وقیحتر شده و دیگر تن به کار و درآمدزایی و اشتغال نمیدهد و این شروع اولین درگیریها و در نهایت ختمشدن به دادگاه خانواده برای جاریشدن اتفاق شوم و تلخ طلاق است. به همین سادگی.
پول، حلال مشکلات است
جالب است بدانید از همین دوستم پرسیدم خب شما که با این شرایط عقد اینگونه دختران و پسران جوان را انجام نمیدهید، آیا آنان از تصمیمشان منصرف میشوند؟ وی پاسخ داد: نه! یادت باشد که پول، حلال مشکلات است. پرسیدم چطور؟ او در پاسخ به این پرسش من با صراحت تمام گفت: «برخی از دفترخانهها هستند که با دریافت هزینههای بیشتر و اضافی، دختر و پسر جوان را به عقد یکدیگر درمیآورند و خانوادهها هم از جریان اعتیاد پسر باخبر نمیشوند. به قول معروف طوری رفتار میکنند که آب از آب تکان نخورد. به همین سادگی. باور میکنی؟ اما دفترخانهای را میشناسم که رئیس آنجا مانند دفترخانه ما، برای جاریشدن صیغه عقد، اجازه پدر دختر یا جد پدری دختر جوان را جزء الزامات میداند و این شخص (رئیس دفترخانه) معتقد است اگر دختر جوان اصرار و پافشاری داشته باشد با پسر معتاد ازدواج کند، حتما باید پدر او در جریان تمام قضایا باشد و اگر پدر دختر جوان در قید حیات نباشد، جد پدری او باید مطلع باشند، در غیر این صورت بدون اطلاع خانواده دختر از اعتیاد پسر جوان، صیغه عقد را جاری نخواهد کرد».
توصیههای روانشناس:
به دختران جوان ایرانزمین توصیه میکنم اگر به پسری علاقهمند هستید و میدانید او به مواد مخدر مانند شیشه اعتیاد دارد، از تصمیم به ازدواج با او صرفنظر کنید. ازدواج، بازی نیست. احساس و هوس زندگی نمیسازد. عشق کورکورانه را کنار بگذارید. واقعبینانه با شرایط فرد مورد علاقهتان کنار بیایید. شما با دانستن اینکه پسر مورد علاقهتان معتاد است و با این نگرش که میتوانید او را از این منجلاب نجات دهید، سخت در اشتباه هستید. شما دختر جوان اگر با علم به اینکه فرد مورد علاقهتان معتاد است، بهراحتی این آسیب اجتماعی را پذیرفته و بخواهید آینده، جوانی و زندگی خود را با فردی گره بزنید که اراده، عقل و غیرتش را با اعتیاد معامله کرده است، به خودتان و عشقتان خیانت کردهاید؛ زیرا اینگونه افراد نهتنها به زندگی خود پایبند نیستند، بلکه بهراحتی هم از شما چشمپوشی میکنند و درواقع اگر شما به رفتارهای ناهنجارگونه او اعتراض کنید، آن پسر جوان و به عبارتی عشقتان به شما اینطور پاسخ خواهد داد که تو میدانستی که من یک معتادم، پس چرا با من ازدواج کردی؟ این خود تو بودی که خواستی هیچکس از اعتیادم به مواد مخدر خبردار نشود، حتی خانوادهات، پس رهایم کن! این اتفاق تلخ و گزنده اگر شکل بگیرد، مانند آب سردی است که گویی بر پیکر شما ریختهاند و آنجاست که متوجه میشوید چقدر اشتباه کردهاید. پس عزیزان جان! اگر همانگونه که شما دلتان برای عشقتان میتپد، او هم شما را واقعا دوست میدارد، باید تلاش کند و عزم خود را جزم کند تا اعتیادش را ترک کند و خودش، ارادهاش و میزان عشق و مهربانی و وفاداریاش به شما را اینگونه به اثبات برساند. البته اگر خودش بخواهد وگرنه به زور و اجبار هیج فایدهای نداشته و ندارد و باز روز از نو و روزی از نو خواهد شد. پس اندکی تأمل و تفکر داشته باشید و تابع احساس خود عمل نکنید.