به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز دوشنبه 4 تیرماه رگبار وعدههای انتخاباتی، آخرین تحلیلها از بررسی نتایج نظرسنجیهای انتخاباتی، اجماع یا رقابت اصولگرایان و گزارشها از سفرها و همایشهای انتخاباتی کاندیداها در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
ابوالفضل فاتح در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز اعتماد چاپ شده است نوشت: با «انتخابات دشواری» برای همه مواجه هستیم. انتخابات زودهنگامی که بسیاری را غافلگیر کرده و فقدان برنامه شاخصه آن است. جناح اصولگرا خود را تداوم دولت رییسجمهور فقید میداند، اما نمیداند چگونه با توجه به تورم و مشکلات عمیق مردم، با عدد و رقم از عملکرد آن دفاع کند. شورای نگهبان با یک پرسش اساسی مواجه است: چرا برای یک جناح پنج کاندیدا قرار داده است؟ و چند نفر را به یک نفرقرار داده است و چرا کاندیداهای کم درصدی را تایید و بسیاری از کاندیداهای ۵۰ درصدی را خانه نشین کرده و تراز انتخابات را پایین آورده است. اصلاحطلبان با دشواری مواجه هستند، چرا دو انتخابات قبل را تحریم و در انتخابات اخیر حضور یافتهاند و چگونه مرددین را به صحنه خواهند آورد و اگر شکست بخورند، چه آیندهای برای خود متصور خواهند بود؟ و اگر پیروز شوند در چارچوب فعلی چه نتیجهای بهتر از دولت روحانی خواهند گرفت؟ تحریمیها با دشواری مواجه هستند که بخشی از دوستان اصلاحطلب به صحنه آمدهاند و آنها را همراهی نمیکنند و هم اینکه آلترناتیو مشخص آنها برای ترک مشارکت چیست و این قهر تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد؟ دشواری دیگر و مهمتر این انتخابات، پیچیدگیها و کنشهایی است که از سوی جریانات فشار و حامیان پشت پرده آنها در شرایط رقابتهای نزدیک شاهد بوده ایم و هر گاه رقابت سخت میشود به تنظیمات کارخانه باز میگردند.
فقدان وضوح گفتمانی از اشکالات کمپین انتخابات فعلی است. کمپینها هنوز به روشنی توضیح ندادهاند گفتمان خود را ذیل کدام یک از اصول بنیادی تعریف کردهاند و به کدام یک اولویت بیشتری بخشیدهاند. آزادی؟ عدالت؟ ملیت؟ معنویت؟ پیشرفت؟
کمپینها تاکنون مسائل اساسی کشور و مردم و کلافهای سردرگم و اینکه «چرا به اینجا رسیده ایم؟» و «برنامه و راهحل من چیست؟» و «چگونه به انجام خواهد رسید؟» را هدف قرار ندادهاند. مردم انتظار دارند مشخصا دریابند که اگر به صحنه بیایند و هر یک از کاندیداها را برگزینند، دقیقا تا ۴ یا هشت سال دیگر در حوزههای اساسی با چه برنامه، چه پدیده و دستاوردهایی مواجه خواهند بود و اگر رای ندهند، چه تفاوت عمدهای ایجاد خواهد شد؟ کاندیدا باید با قید مصادیق و ذیل گفتمان اصلی خود، برای مردم روشن کند ایران با او به کجا خواهد رسید؟ و بدون او چه خواهد شد؟
شیوه مناظرات دیگر اشکال انتخابات بود. مناظرات تلویزیونی نظیر فیلمها و سریالهای تلویزیونی میتواند به صورت اکشن، رمانتیک یا کسالت آور طراحی شود. در طراحی فعلی بسیار دشوار است که از مناظرات تلویزیونی افزایش مشارکت حاصل شود به ویژه که طبق تجربه یک جریان چندان علاقهای به افزایش مشارکت ندارد و آن را مخل پیروزی خود میداند. مردم که از زندگی و جامعه و در سطح ملی با پیچیدگیهای فراوانی مواجه هستند، نیازمند شخصیتی صادق با عمق استراتژیک، تصمیم ساز، مساله شناس، راهحل محور و دارای اقتدار لازم برای پیاده کردن تصمیمات هستند. طراحی مناظرات امکان بروز و ظهور و ارزیابی چنین توانمندیهایی را از کاندیداها به مخاطبان نمیدهد. برعکس، در فضای کسالت آور فعلی، بیشتر از انتخابات و سطح دانش و توانمندی بسیاری از کاندیداها گریزان شده و یا نهایتا کسانی که تصمیم به مشارکت داشتهاند اندکی رایشان جابهجا شده است.
ائتلاف از زاویه دید مدیرمسئول کیهان
حسین شریعتمداری در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان نوشت: دو هفته قبل در یادداشت کوتاهی آورده بودیم «بسیاری از نیروهای انقلابی و متعهد، پرسش مشترکی بر زبان دارند که دهان به دهان میچرخد و پاسخ میطلبد. پرسش این است که «به کدامیک از نامزدهای جبهه انقلاب رای بدهیم»؟ پاسخ نگارنده نیز این است: «به نامزدی که بعد از ائتلاف آنها مشخص میشود» میپرسند: «اگر با یکدیگر ائتلاف نکردند چی»؟ پاسخ آن است که
«در آن صورت فرق چندانی ندارد که به کدامشان رای بدهید»! ... چرا که اگر ائتلاف نکنند، هریک از آنها بخشی از رای مردم را جذب میکنند و بدیهی است که در این صورت مجموعه آراء چند نفر به آسانی نمیتواند با مجموع آرائی که متفقاً به یک سبد ریخته میشود رقابت کند!»
- با تاکید بر اینکه شخص آقای پزشکیان را منهای احاطهکنندگان ایشان، بیرون از انقلاب نمیدانیم، باید گفت که ائتلاف نامزدهای جبهه انقلاب، صرفنظر از چگونگی انجام آن که میتواند با ارزیابی سبد رای، شایستگیهای برجسته و مورد نیاز و... صورت بپذیرد، یک ضرورت حیاتی است و چارهای جز آن نیست ضمن آن که برخی از کم و بیشهای احتمالی در این سوی و آن سوی ماجرا و در برخی از محاسبات هرگز با ضرورت انجام آن قابل مقایسه هم نیست، چه رسد به این که مانع ائتلاف باشد.
- این روزها در آستانه عید سعید و بزرگ غدیر که عید امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است ایستادهایم. از این روی اشاره به ماجرایی -مانند همیشه اسوه و درسآموز-
از مولای بزرگوارمان میتواند و باید برایمان الگو و سرمشقی سرنوشتساز باشد. ماجرا اینگونه است که دو زن همراه با کودکی به قضاوت نزد حضرت امیر آمدند و هر دو ادعا میکردند که مادر آن کودک هستند! هنگامی که نصایح حضرت به جایی نرسید، وانمود کردند که قصد دارند کودک را با شمشیر به دو نیم کنند و هر نیمه را به یکی از آنها بدهند! در این هنگام مادر واقعی که جان فرزند دلبندش را در خطر میدید، دست از ادعا کشید و گفت که کودک از آن زن دیگر است و امیرالمؤمنین (ع) فرمودند که کودک از آن همان است که نگران جانش بود. نگارنده درباره واقعی بودن این ماجرا چیزی نمیداند، ولی این نکته بدیهی است که مادر واقعی کودک دلواپس جان اوست و...
چه حکیمانه است این سخن که «بیسنگ ترازوی علی، سود زیان است».
- با حفظ احترام همه نامزدها، باید گفت؛ اگر حضور و ادامه گفتمان شهید رئیسی عزیز را که ترجمان دیگری از گفتمان امام و انقلاب و رهبری است، میخواهید و به آن اعتقاد راسخ دارید -که میدانیم دارید- باید به ائتلاف تن بدهید و در غیر اینصورت، با عرض پوزش و خدای نخواسته روی تاکیدهای مکررتان بر ادامه راه شهید رئیسی غباری از خدشه مینشیند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان راه صحیح تقویت نظام نوشت: خواهان قوت و قدرت نظام جمهوری اسلامی هستیم و مقابله کردن با عوامل سستکننده پایههای این نظام را وظیفه خود میدانیم. آنچه مهم است شناختن عواملی است که موجب قوت و قدرت نظام میشوند و همینطور عواملی که پایههای نظام را سست میکنند. بدون شناخت این عوامل، نه میتوان نظام را تقویت کرد و نه میتوان از سست شدن پایههای آن جلوگیری نمود.
فلسفه وجودی نظام سیاسی در هر کشوری، حفاظت از استقلال آن کشور، تمامیت ارضی، منافع ملی و مصالح عمومی مردم است. بنابراین، وقتی سخن از تقویت نظام به میان میآید، منظور اینست که به صورت همهجانبه از مردم و کشور حمایت و حفاظت شود.
اولین و مهمترین عامل تقویت نظام و حفاظت همه جانبه از مردم و کشور، عملکرد کسانی است که مسئولیت حکمرانی را برعهده دارند. آنها میتوانند با در اختیار داشتن امکانات، ثروتهای بالقوه، نیروهای باتجربه و ابزارهای حکمرانی، بهترین راهها را برای افزایش قدرت کشور، رفاه مردم و رشد مادی و معنوی شناسائی کنند و ملت را در سریعترین زمان ممکن به مطلوبترین اهداف برسانند. اگر حکمرانان از انجام این وظیفه مهم خودداری و یا کوتاهی نمایند، کشور دچار عقبگرد میشود و مردم به اهداف مطلوب خود نمیرسند.
قطعاً همراهی مردم نیز در پیمودن راه رشد و تعالی کشور و حفاظت از منافع ملی بسیار موثر است و به تقویت نظام خواهد انجامید، ولی نقش اول در تامین این هدف برعهده حکمرانان است. این حکمرانان هستند که باید مردم را در مسیر صحیح پیشرفت و تعالی کشور قرار دهند و زمینه را برای رفع موانع و هموار شدن راه سیدن به نقطه مطلوب فراهم کنند و از این طریق، پشتوانه مردمی نظام را تقویت نمایند.
یکی از مصادیق مهم پشتوانه مردمی نظام، مشارکت حداکثری در انتخابات است. مشارکت مردم در انتخابات با شعار و توصیه و سفارش و فرمان محقق نمیشود. راه تحقق مشارکت مردمی در انتخابات، احترام گذاشتن به حقوق بنیادی مردم بر مبنای قانون اساسی است. مردم اگر ببینند مسئولان بر مبنای قانون عمل میکنند و زمینه را برای رقابت واقعی افراد توانمندی که میتوانند کشور را مدیریت کنند فراهم میسازند، در انتخابات شرکت میکنند. اینکه امروز صلاح دیده شود فلان شخص در رقابت حضور نداشته باشد و فردا حضور او بلامانع باشد بدون آنکه تغییری در شرایطش به وجود آمده باشد، مردم را با سوال و ابهام مواجه میکند و کمکی به افزایش مشارکت نخواهد کرد.
نکته مهم دیگر تغییرناپذیر بودن سیاستهای پایهای کشور است که با استمرار آنها هیچیک از نامزدها از هر جناح و حزب که باشند امکان تحقق شعارهای انتخاباتی خود را نخواهند یافت. امروز کشور به گشایشهای بزرگ در اقتصاد نیاز دارد و چنین گشایشی بدون ایجاد تغییر در سیاست خارجی امکانپذیر نخواهد بود. سیاست خارجی کشور باید به سوی یک گشایش بزرگ در سطح بینالمللی چرخش پیدا کند. ما باید در روابط بینالملل به شرق و غرب نگاه یکسان داشته باشیم و به سیاست موازنه روی بیاوریم. این، همان سیاست «نه شرقی، نه غربی» است که وابستگی به شرق و غرب را نفی میکند، ولی رابطه با آنها را در چارچوب حفاظت از استقلال کشور بلامانع میداند. تا زمانی که به این سیاست روی نیاوریم، هیچیک از نامزدهای ریاست جمهوری در صورت تکیه زدن بر کرسی نفر اول اجرائی کشور امکان موفقیت نخواهد داشت. تردید نکنیم که راه تقویت نظام از ایجاد تغییر اساسی در روابط بینالملل میگذرد.