به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۹ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حضور چهرههای سیاسی؛ شخصیتها و مقامات پای صندوقهای رای، دوئل سالمندان بر سر کاخ سفید، باز هم ازبکستان، دوباره قطر! و مروری بر آمارهای مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری در جمهوری اسلامی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سجاد آذری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان منتخب محترم، لطفاً امید را نکشید نوشت: انتخابات برنامهریزی نشدهای که بعد از حادثه غمبار شهادت آیتالله رئیسی برای کشور پیش آمدهبود، بالاخره برگزار شد و تا مدتی دیگر یکی از نامزدهای این دوره قرار است روی صندلی فردی بنشیند که شعار اصلی وی «دولت مردمی» بود و «ما میتوانیم» را اجرایی کرد. عزیز خستگیناپذیری که آنقدر بر سر سوگند ریاست جمهوری مبنی بر اینکه «خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور» میکنم، ماند تا به قول شهید سلیمانی به اندازه لباس تک سایز شهادت شد.
در هر صورت امروز بعد از گذشت بیش از ۴۰ روز از شهادت شهید رئیسی، کشور در حال شناختن چهاردهمین رئیسجمهور خود است، فردی که قرار است برای چهار یا هشت سال آینده مستأجر ساختمانی در خیابان پاستور شود که پیش از این افراد بسیاری را دیده و دیر یا زود افراد بسیار دیگری را نیز خواهد دید. فردی که قرار است به عنوان نهمین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس قوه مجریه به مسند ریاست تکیه زند، منتخب جمهور ایران است که مردم با امیدهای بسیاری به او رأی دادهاند و از میان برنامهها و کارنامههای مختلف دیگر نامزدها وعدههای وی را عملیتر دیده و او را انتخاب کردهاند تا در جهت اصلاح امور کشور اقدام کند.
اکنون ملت در شرایطی رئیسجمهور جدید را انتخاب خواهند کرد که بعد از یک دهه سخت اقتصادی، در دوران شهید رئیسی کشور حرکت به سمت ثبات را شروع کردهبود، در این شرایط مهمترین دغدغهای که ذهن جامعه ایرانی را به خود مشغول کرده این است که آیا رئیسجمهور بعدی توانایی حرکت در مسیر بهبود شرایطی را که آغاز شدهبود، دارد یا قرار است دهه از دست رفته ۹۰ تکرار شود. مشخص است که تمامی نامزدهای حاضر در انتخابات ابراز امیدواری کردهاند که شرایط کشور را به سمت بهبود خواهند برد و شاید همین ایجاد امید در دل مردم است که موجب شد رهبر معظم انقلاب پس از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم فرمودند که «روز انتخابات برای ما ایرانیها، روز نشاط و شادی است؛ بخصوص آن وقتی که انتخابات برای گزینش رئیسجمهور است که چند سال آینده کشور با این انتخاب مردم تعیین میشود» همچنین شاید در راستای همین ایجاد امید است که ایشان در دیدار مردمی در سالروز عید غدیر و در آستانه انتخابات مردم را تشویق کردند برای حضور در انتخابات تنبلی نکنند و مسئله انتخابات را دستکم نگیرند.
شاید بتوان امید را مهمترین موتور محرک هر ملت دانست و اتفاقاً وقتی شرایط سخت میشود، افرادی که بتوانند با واقعبینی راهحلی برای خروج از آن شرایط پیش روی ملت خود قرار دهند و در این جهت اقدام کنند همواره در حافظه تاریخی مردم با نام نیک خواهند ماند. امروز که ملت ما با حضور پرشور خود در آزمون انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سربلند بیرون آمده نشان داده که به آینده امیدوار است. در شرایطی که مشارکت پایین نشانگر ناامیدی مردم به اصلاح وضعیت است مشارکت بیشتر از دوره قبلی انتخابات نیز خود نشان از ایجاد امید در میان مردم است و نشان میدهد مردم با تلاشهای شهید رئیسی نسبت به بهبود وضعیت بعد از یک دهه سختی امیدوار شدهاند و باور دارند رئیسجمهور بعدی خواهد توانست مسیری را که با مجاهدتهای بسیار این شهید باز شده دنبال کند.
در این شرایط، اما مسئولیت رئیسجمهور بعدی به مراتب سخت نیز میباشد، چون در حالی که ملت به ادامه مسیر شهید رئیسی امیدوار هستند از سوی دیگر با توجه به اینکه هر رفتار او با شهید جمهور مقایسه خواهد شد، هرگونه لغزش وی نیز میتواند امیدواریهای جامعه را نسبت به او کم کند و بر همین اساس این وظیفه منتخب بعدی است که تمام توان خود را مصروف کند تا چهرهای جهادگر از خود به جای بگذارد که نهتنها جامعه را از خود ناامید نکرد، بلکه کشور را به قله را رساندهاست.
حضرت آیتالله خامنهای سال گذشته در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران در خصوص ضرورت این کار جهادی و لزوم ناامید نشدن تأکید کردهبودند که «وظیفهمان امروز کار جهادی مسئولان است؛ همه مسئولان کشور امروز موظفند کار جهادی کنند، شبانهروزی کار کنند، خستگی نشناسند. ما فصل مشبعی را حرکت کردیم. این سربالایی، این شیب تند را عبور کردیم، به قلهها نزدیک شدیم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست. امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است. مسئولان کشور در بخشهای مختلف باید با این روحیه حرکت کنند.»
محمدصادق جنانصفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: شاید در حالی که این نوشته را میخوانید آشکارشده باشد کدام کاندیدا توانسته بیشترین رای شهروندان را به خود اختصاص دهد و شاید هم تا پایان امروز اگر گیر و گرفتاری نباشد رییس دولت چهاردهم مشخص شود. همه شهروندان ایرانی که از حق رای خود استفاده کرده و به یک کاندیدا رای دادند آرزو دارند دولتی خوب و دولتی کارآمد بر سر کار آید.
آن گروه از ایرانیانی هم که از حق رای خود استفاده نکردهاند هرگز دلشان نمیخواهد دولتی ناکارآمد بر سرکار آید که روزگارشان را بدتر از امروز کند، اما دولت کارآمد و دولت خوب کدام دولت است؟ به لحاظ تئوریک در دنیای امروز دولت خوب و کارآمد دولتی است که چابک و چالاک و دانا باشد و توانایی داشته باشد با کمینهترین دخالت در زندگی شهروندان بیشترین بهرهوری را داشته باشد. دیگر دوران دهه پس از جنگ دوم جهانی که دولت خوب دولت دخالتگرا بود سپری شده است. دولت خوب در دنیای امروز کاری در چارچوب عرف جهانی و قانون با روش زندگی شهروندان کاری ندارد و نمیخواهد در اینباره دخالت کند. زندگی فردی شهروندان و روش زندگی که برمیگزینند حق آنهاست و دولت خوب در اینباره باید دنبالهروی خواست همه شهروندان باشد.
از سوی دیگر دولت خوب بیشترین کوشش را برای آرامش و آسایش ذهن و دل شهروندان به کار میگیرد و سنگراههای بزرگ گذاشته شده در این مسیر را برمیدارد. ایرانیان امروز به خوبی دریافتهاند سنگراه بزرگ در راه آسایش مادی و آرامش ذهنی آنها خصومت با غرب است بنابراین شهروندان ایران آرزو دارند این سنگراه برداشته شود و سیاست خارجی راهبر تازهای برگزیند. این رخداد میتواند نگرانی و ناراحتی ذهنی شهروندان را به آنها برگرداند.
شهروندان ایرانی دهههاست با اقتصادی نابسامان و ناکارآمد روبهرو هستند و نیک میدانند در این دههها دولتها با راهبرد حمایت از کمدرآمدها سیاستهای اقتصادی را بنیان نهادهاند که به رشد حیرتانگیز رانتخواران منجر و نابرابریها را به اوج رسانده است. حالا شهروندان میخواهند دولتی بر سر کار آید که به بهانه حمایت از کمدرآمدها سیاستهای اقتصادی ریشهسوز را بر جامعه حاکم نکنند و با دخالت در هر فعالیت اقتصادی راه ورود سرمایهها به تولید و تجارت را نبندند. دولت خوب دولتی نیست که درگیر عدس و لوبیاچیتی و شیر و گوشت شود و دنیایی را که با سرعت برق دارد جلو میرود نبیند. شهروندان ایرانی نه نیاز به عقل معاش دولت ساخته دارند و نه اینکه کمهوشتر از شهروندان جهانی هستند. راه را باز بگذارید و ببینید که ایرانیان در زورآزمایی اقتصادی با شهروندان جهانی چیزی کم ندارند.
ایرانیان دهههاست در آرزوی دولت خوب به معنای دولتی کارآمد کمتر مداخلهجو و نیز مداراجو با جهان هستند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تجدید نظر در مصداق «رجل سیاسی» نوشت: با قطع نظر از خروجی انتخابات اخیر ریاست جمهوری، سازوکارهای این انتخابات نشان داد که باید در زمینه تعریف «رجل سیاسی» و مصادیق آن و بعضی از مسائل مرتبط با نامزدهای ریاست جمهوری تجدید نظر اساسی صورت بگیرد.
۱- سطح نامزدهای ریاست جمهوری از نیاز واقعی کشور، بسیار پائینتر است. این موضوع به تعریف «رجل سیاسی» مربوط میشود که به دلیل نادرست بودن آنچه در مصوبات مرتبط با این عنوان وجود دارد، چنین مشکلی پدید میآید. ویژگیهائی از قبیل سابقه وزارت، معاونت قوه، استانداری، نمایندگی مجلس و... بهیچوجه نمیتوانند الزاماً مقوم عنوان «رجل سیاسی» باشند. چه بسا افرادی که در این پستها حضور داشته باشند، ولی فاقد تدبیر لازم و مدیریت کافی برای انجام همان مسئولیتها بوده باشند. این نکته را بیشتر از این جهت باید در نظر داشت که متاسفانه در نظام حکمرانی ما بسیاری از مسئولیتها براساس دوستی و همجناح بودن و رفاقت و حتی قوم و خویشی واگذار میشوند و رعایت معیار لیاقت و کاردانی و شایستهسالاری تقریباً فراموش شده است. در مقابل، چه بسا افراد که بدون اشغال چنین پستها و سمتهائی دارای شایستگیهای لازم برای مدیریت کشور و تدبیر امور هستند، ولی به دلایل مختلف به مسئولیتهای کلیدی که احراز آنها از شرایط قرار گرفتن در دایره تعریف عنوان «رجل سیاسی» است قرار نگرفتهاند. این واقعیت را در جامعه خودمان و در همین انتخاباتها بسیار دیدهایم و حتی افرادی را در جایگاه ریاست جمهوری مشاهده کردهایم که به جای حل مشکلات کشور بر مشکلات افزودند و جامعه را به قهقرا بردند. روشن است که باید در تعریف عنوان «رجل سیاسی» تجدید نظر اساسی صورت بگیرد تا کشور از وضعیت نامطلوب کنونی نجات یابد و مردم بتوانند به راحتی افراد مناسب کلانترین مدیریت کشور را انتخاب کنند. در شرایط کنونی، انتخاب صالح ناممکن است چه رسد به انتخاب اصلح.
۲- در انتخاباتهای ریاست جمهوری، حضور پوششیها به هیچ وجه شایسته جامعه ایرانی نیست. خود پوششی بودن، یکی از نشانههای بارز فاقد صلاحیت بودن نامزدهای ریاست جمهوری است. مردم بشدت بابت اینهمه هزینه که برای استفاده نامزدهای پوششی در رسانه ملی میشود ناراضی هستند. هزینه رسانه ملی از اموال عمومی و بیتالمال است. چرا بیتالمال صرف مطرح شدن افراد پوششی میشود؟ علاوه بر این، وقت مردم نیز با رجزخوانیهای این قبیل افراد تلف میشود و از این بابت نیز جامعه و کشور دچار خسران میشوند. شورای نگهبان باید عناصری را که سابقه پوششی بودن دارند فاقد صلاحیت بداند، زیرا واقعاً چنین افرادی از مصادیق «رجل سیاسی» نیستند.
۳- دسته دیگر افراد فاقد صلاحیت احراز جایگاه ریاست جمهوری، کسانی هستند که حداقل دو بار در انتخابات شرکت کردهاند و مردم به آنها رای ندادهاند. متاسفانه در انتخاباتهای ریاست جمهوری افرادی واجدصلاحیت دانسته میشوند که چندین بار شانس خود را امتحان کردهاند و کاملاً مشخص شده که مردم آنها را قبول ندارند. این افراد را هم شورای نگهبان باید فاقد صلاحیت بداند و اجازه مطرح شدن چندینباره به آنها ندهد. حضور مکرر این قبیل افراد در میان نامزدهای ریاست جمهوری از عوامل فاصله گرفتن مردم از صندوقهای رای است، زیرا عدم اقبال مردم به این معناست که آنها از مصادیق «رجل سیاسی» نیستند.
۴- ممکن است گفته شود برای جلوگیری از ورود افراد پوششی و کسانی که چند بار نامزد شده، ولی رای نیاوردهاند، قانونی وجود ندارد. حل این مشکل برای شورای نگهبان بسیار آسان است. زیرا اولاً شورای نگهبان سابقه عمل کردن به تشخیص خود را زیاد دارد و در این موارد هم میتواند به همین روش عمل کند. ثانیاً برای تصویب قانون در این زمینه زمان زیادی لازم نیست به ویژه برای شورای نگهبان البته اگر اراده کند. تجدید نظر اساسی در مصادیق «رجل سیاسی» اکنون یک ضرورت است.