در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ هم، سرنوشت نهایی انتخابات به دور دوم کشیده شد. رقابتی بسیار جدی با حضور اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد در سوم تیر ۱۳۸۴ و البته شکست سنگین یا بهتر بگوییم سنگین ترین ناکامی آیت الله در عمرش.
هاشمی رفسنجانی در سوم تیر ۱۳۸۴ با تمام اعتبار و قدرت و نفوذ و رسانه های حامی اش به محمود احمدی نژاد تازه کار باخت، تنها به یک دلیل : افکار عمومی هاشمی رفسنجانی را -به حق یا ناحق- نماینده و حافظ "وضع موجود" می دانستند.
حالا با برگزاری اولین مناظره بین مسعود پزشکیان و سعید جلیلی در شب دوازدهم تیرماه صحنه رقابت این دو شفاف تر شده است: غبار "پوششی ها" فروکش کرده است، مناظره به شکل واقعی "دو نفره" انجام شد، گفتگوها در عین آنکه صریح تر شده است، اخلاقی تر و بی حاشیه تر هم شده است و حتی سئوالات مجری مناظره هم بهتر و چالشی تر شده است.
در اولین مناظره، جلیلی برای آنکه از تشدید دو قطبی و سرازیر شدن آرای انتقامی-مردد به سوی پزشکیان جلوگیری کند، از درگیری مستقیم و جمله سخت به پزشکیان خودداری می کرد و مدام برخی سخنان پزشکیان را تایید می کرد اما پزشکیان در نیمه دوم مناظره، بدل این فن را به جلیلی زد و توانست با چند حمله نیم بند و سخنان عامه پسند، جلیلی را به انفعال نسبی بکشاند، می توان گفت برنده مناظره اول با قدری تسامح، پزشکیان بود، حالا اهمیت مناظره دوم و پایانی بیشتر می شود و پیش بینی می شود در مناظره آخر، جلیلی استراتژی حملات مستقیم ولی محتاط و مودبانه را در پیش بگیرد.
واقعیت این است که سعید جلیلی در هفته آخر منتهی به دور اول انتخابات، جهشی تعیین کننده داشت و همین او را دور دومی کرد، اشتباهات رقیب اصلی اش در جریان انقلابی-اصولگرایی، یعنی محمدباقر قالیباف هم به او کمک غیرمستقیمی کرد، بخصوص مصاحبه دختر قالیباف با تلویزیون و حواشی آن، اصولگرایانی را که می خواستند به قالیباف رای بدهند را به تردید جدی انداخت و آرای آنها را به سمت جلیلی متمایل کرد.
سعید جلیلی دوازده سال است که کمپین و اتاق فکر دائمی و به قول خودش "دولت سایه" دارد، بنابراین منسجم عمل می کند اما این در حالی است که هسته ستاد انتخاباتی پزشکیان عمری کمتر از یک ماه دارد و بشدت آشفته، این آشفتگی خود را در تفاوت برنامه ها و سفرهای استانی جلیلی و پزشکیان نشان داد، جلیلی از همان روز شنبه سفرهای انتخاباتی خود را از سر گرفت در حالی پزشکیان ترجیح داده فعلا در تهران بماند و علاوه بر استراحت به اوضاع ستاد مرکزی خود رسیدگی کند.
کمپین پزشکیان در دور دوم، تمرکز خود را بر جلب نظر طیف مردد/تحریمی/خجالتی قرار داده است و تهاجمی تر عمل کرده است، بکار گیری هشتگ "تضمین می کنم" به همین حاطر است،اما ستاد پزشکیان در حال تکرار همان اشتباه هاشمی در۸۴ است: سیل مقامات و مدیران و وزیران سابقی که در ستادش سبز شدند و پزشکیان هم مجبور است پذیرای آنان باشد.
البته حضور مدیران سابق و نه چندان خوشنام از پزشکیان، او را به سمت موقعیت " حافظ وضع موجود" سوق می دهد. این درس بزرگ تیر ۸۴ بود: اگر ستاد به خیابان متصل نشود، شکست حتمی است، برگ برنده شب های آخر هر انتخابات،خیابان است، ستادی که به خیابان و گفتگوی چهره به چهره با مردم نیاانجامد، صاحب و اسپانسرش را ناکام خواهد گذاشت هرچند شلوغ و پر خرج و مملو از چهره های معروف باشد.
اما کمپین جلیلی در کنار تبلیغ در فضای مجازی، در همان روز شنبه بعد از اعلام ننایج دور اول، راه دیگری را شروع کرده است: ارسال سریع سخنران و مبلغ سیاسی-مذهبی و بخصوص طلاب مبلغ به صورت مویرگی برای روستاها و شهرهای کوچک، جلیلی می داند که این سنگر از دست رفته را باید به سرعت بازپس بگیرد و این آرای روستاها و شهرهای کوچک است که می تواند او را در سیلاب آرای شهرهای بزرگ و طبقه متوسط نجات دهد.
از سوی دیگر سعید جلیلی ماهرانه تلاش می کند سوابق شغلی-امنیتی اش را "چندان" پررنگ نکند و گویی که جلیلی ناگهان با معصومیت یک دانشجوی غیر مسئول از دانشگاه پا به عرصه سیاست گذاشته است و نامزد ریاست جمهوری شده و تجربه مذاکرات هسته ای و شورای عالی امنیت ملی در کارنامه اش نیست. جلیلی به خوبی می داند اگر به عنوان "نماینده وضع موجود" شناخته شود،کار برایش سخت می شود و میتواند طعمه ای برای هجوم آرای انتقامی شود و بازی را واگذار کند.
کم اطلاعی و عدم تسلط مسعود پزشکیان از سیاست خارجی و بخصوص مبحث هسته ای، پاشنه آشیل دیگری است که می تواند تصویر مقتدر از یک رئیس جمهور را که برای مردم و رای دهندگان "مهم" است را مخدوش کند.
مسعود پرشکیان دو سوپراستار اصلی و تاثیر گذار در کمپین خود دارد: جواد ظریف و چواد آذرمی جهرمی، کمپین و اتاق فکر جلیلی به درستی تشخیص داده است که باید این دو مهاجم مهار کند، از همان شنبه بعد از انتخابات، حملات منظم توپخانه سایبری تیم جلیلی برای به انفعال کشاندن ظریف-آذری جهرمی شروع شد و تا حدی هم به موفقیت رسید.
مشکل بزرگ مسعود پزشکیان، بی شک تحریمی ها/.مرددها هستند، اگر آنها به میدان نیایند، سعید جلیلی با اجماع اجباری و ناگزیری که در سبد آرای اصولگرایان اتفاق افتاده، نهمین رئیس جمهور خواهد شد و می تواند با آرایی نزدیک به ۱۴ تا ۱۵ میلیون کار را تمام کند، جلیلی کار سختی در پیش ندارد، اگر وضع مشارکت مرحله اول در مرحله دوم هم تکرار شود.
حالا سئوال این است، پرشکیان یا جلیلی؟ سوم تیر ۸۴ برای کدامشان تکرار خواهد شد؟ کدام "هاشمی رفسنجانی" ۱۵ تیر ۱۴۰۳ خواهند شد؟ نظر شما چیست؟
داوود اردشیر شیرالی