خدایا مرا به وسیله حلالت از حرامت بینیاز کن (الامالی ص۳۸۸)
اللَّهُمَّ اَغْنِنِی بِحَلَالِک عَنْ حَرَامِک
شاید ترجمه واضحش این باشد که خدایا انقدر از حلالهایت به من بده، تا که از حرامت بینیاز بشوم. به عنوان مثال، انقدر ثروت حلال به من بده، تا دیگر نیازی به مال حرام نداشته باشم.
ترجمه بالا ایرادی ندارد، ولی این دعا از زاویههای دیگری نیز توجهم را جلب کرد که به نظرم ظرافت دارد. این طور با خودم فکر کردم که این عبارت میتواند برای انسان یادآور قناعت (با قاف) در کنار غنی بودن (با غین) باشد.
یعنی این طور معنی کنیم که خدایا کمکم کن دلم با حلالت، هر چقدر کم یا زیاد باشد، آرام گیرد که دیگر دنبال حرام نروم. اگر این طور معنی کنیم دیگر فقط تاکید بر زیادی نعمت حلال نیست، بلکه در کنارش، یک تزکیه قلبی نیز تقاضا میکنیم.
چقدر این میتواند در زندگی راهگشا باشد! یک شریک را تصور کنید که در شراکتی حلال است، ولی چون چشم و دلش سیر نیست به مال شریکش طمع میکند. یا مثلا مردی را تصور کنید که همسری حلال دارد، ولی به دلیل هوسی که در دلش است، به دنبال زنان دیگر میرود. یا فردی حریص را تصور کنید که با وجود نعمتهای فراوان حلال، چون غنا ندارد، دائم احساس کمبود و نیاز و افسردگی و ناچاری میکند.
با این دید، میتوانیم به سوره علق قرآن حکیم مراجعه کنیم و ببینیم که اگر انسان قناعت نداشته باشد، چه بسا احساس غنی بودن او را بیشتر به سمت حرام ببرد تا حلال! یعنی بجای اینکه نعمتهای حلال او را از چیزهای حرام بینیاز کند، بدتر، نعمتهای فراوان او را دچار اشتباه شناختی میکند. گویی از همه چیز و همه کس، منجمله آفریدگار خودش، بینیاز است!
حاشا، انسان سرکشی میکند، چون خود را بینیاز بیند (علق ۶ و ۷)
كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى. أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى
دوباره دعا را زمزمه میکنم: اللَّهُمَّ اَغْنِنِی بِحَلَالِک عَنْ حَرَامِک
خداوندا، ای خالق و مالک و نگهدار جهان، من را به وسیله نعمتهای حلالت غنی کن، نه آن طور که سرکش و متکبر بشوم، بلکه به آن گونه که دلم آرام گیرد، و به فضلت چشم و دلم سیر گردد، تا که از حرامهایت بینیاز شوم.
علیرضا بازارگان