خبر کوتاه بود و البته تکراری و قابل پیش بینی: ظریف از معاونت راهبردی رئیس جمهور پزشکیان استعفا داد، این بار ششم است که جواد ظریف دست به قلم میشود و استعفای علنی خود را از پستی که در ان حاضر است، مینویسد، اما چرا؟ چرا محمدجواد ظریف اینقدر به استعفاء علاقه دارد و مرتبا از این ابزار خاص استفاده میکند؟
جواد ظریف دیپلمات ورزیدهای است، بیش از چهل سال است که دیپلمات است و نامش با بخاطر ماموریت هایش با "برجام و گشایش و مذاکره" گره خورده است، چه موافق ظریف باشیم چه مخالف و منتقدش، واقعیت این است که در نظرسنجیهایی که در ده سال اخیر انجام میشود، ظریف جزو محبوبترین سیاستمداران و شناخته شدهترین آنان بوده است، ظریف در یک "ناپرهیزی حساب شده! " در انتخابات ۱۴۰۳ با تمام توان و قدرت و انرژی به میدان سیاست داخلی آمد و در قامت یک ستاد یک نفره برای مسعود پزشکیان سنگ تمام گذاشت و حالا بعد از معرفی کابینه توسط رئیس جمهور، با ناخشنودی ضمنی از مقام معاونت راهبردی استعفا داد تا به قول خودش به دانشگاه برگردد.
جواد ظریف خوب میداند چه میکند، ظریف مدال پیروزی در انتخابات ۱۴۰۳ را به سینه خود زد و حالا دلیل خاصی نمیبییند که "هزینه" دولت پزشکیان و حتی خود پزشکیاان را بدهد، چرا؟ به یک دلیل ساده: ظریف نمیخواهد "محبوبیت" و مقبولیتش در کوره دولت آشفته پزشکیان آسیب ببیند و البته با زیرکی و ظرافت این امتناع را به حساب مخالفان هم فاکتور زده است.
نکته مهم این است که در محاسبات ظریف اگر دولت پزشکیان پیشانی و تقدیر درخشانی داشت، هرگز دولت را ترک نمیکرد، حتی با وجود فشار و مخالفت شدید جناج مقابل، در واقع استعفای ظریف بیش از هرچیز به کامل شدن شناخت او از مسعود پزشکیان باز میگردد، شناختی که در انتخاب نهایی کابینه خود را نشان داد، میتوان گفت عملا پزشکیان سیاست بی سیاستی را در پیش گرفته است و با برون سپاری امور دولت، گمان میکند میتواند از طوفانها و چالشهای پیش رو عبور کند.
برخلاف ظریف؛ مسعود پزشکیان اهل استعفاء نیست، از هیچ کدام از مناصب قبلی خود کناره گیری نکرده است، حتی در بدترین و سختترین شرایط سیاسی، در دورههای مختلف مجلس هم ترجیح داده است در سکوت و انزوا و حتی با تاثیر کم، ولی... "بماند"، به همین خاطر قابل پیش بینی است که محبوبیت مسعود پزشکیان در ماههای آینذه و با جدیتر و سختتر شدن کار دولت، کاهش یابد، برخلاف محبوبیت جواد ظریف!
ظریف گمان میکرد به عنوان "عقل منفصل" پزشکیان در دولت او حاضر خواهد بود، اتفاقی که نیافتاد، آنهم به یک دلیل: حضور یک شخص: محمدرضا عارف!
محمدرضا عارف که بعد از یک جلسه یک ساعته سیدمحمد خاتمی با پزشکیان، گزینههای دیگر را کناز زد و به عنوان "معاون اول" دولت کار خودش را شروع میکرد، میتوان گفت ظریف فکر میکرد معاون اول در سایه دولت پزشکیان است، اما حضور عارف این تصور را باطل کرد و حالا ظریف برای چه باید در دولت پزشکیان بماند و خود را خرج دولتی کند که راهبری اصلی اش با "عارف" است؟
به بیان دیگر در مسابقه زودهنگام وزن کشی بین عارف و ظریف؛ این ظریف بود که با سنجش شرایط، به سرعت از تشک رقابت خارج شد و میدان را به رقیب اصلاح طلب سنتی خود سپرد، عارف، پشتوانهای به نام سید محمد خاتمی دارد، اما پشتوانه ظریف کیست؟ هیچ کس! پس چرا باید در این میدان حاضر شود و هزینه صرف بدهد؟
آیا این پایان کار ظریف است؟ قطعا نه! ظریف عادت به ذخیره محبوبیت و خرج حساب شده آن در میدان و زمین مورد نظر خود دارد، ظریف فعلا از دایره حساسیتها و حملات خارج شده است، اما اهالی رسانه و سیاست به خوبی میدانند، ظریف همچنان نفوذ کلام خاص درحوزه سیاست خارجی است و البته حالا با آزمودن عرصه سیاست داخلی، در این عرصه هم مدعی است و خواهد بود.
هوشمندی و تفاوت تجربه و هوش جواد ظریف را می توان با یار انتخاباتی اش، جواد آذری جهرمی مقایسه کرد، عاقبت متفاوت جوادین، جواد ظریف خود را حفظ کرد و جواد آذری جهرمی با وجود پرداخت هزینه و...محبوبیت خود را تا حد زیادی از دست داد.
نباید فراموش کرد سرمایه مهم جواد ظریف، ارتشی از روزنامه نگاران اصلاح طلب/اعتدال گرا است که هروقت بخواهد میتواند آنان را بسیج کند و به میدان بیاورد، ظریف این سرمایه را از دست نخواهد داد، حتی اگر در "دانشگاه" باشد!
داوود اردشیر شیرالی