به گزارش خبرنگار اجتماعی تابناک، قرار بر مسابقه گذاشتن بین علوم نیست؛ هر علمی لازمه توسعه است، نقش علوم پایه و تجربی بر هیچ کس و در هیچ زمانی قبال انکار نیست که بسیار هم ویژه و اثرگذار است. اما به اذعان کارشناسان، زیربنای همه اینها، توسعه علوم انسانی است تا شاید از این رهگذر همه چیز بر سر جای خود بایستد و بنشیند و تربیت نیروهای انسانی متخصص، ثمره اش فرار مغزها و مهاجرت نخبگان نباشد.
میانگینِ از میانه پایین تر!
درست در همین علوم انسانی، فاجعه بارترین شرایط را داریم و میانگین نمرات دانش اموزآن دبیرستانی این رشته، حتی به عدد ۹هم نمی رسد. این فقط معدل دانش آموز نیست؛ بلکه در واقع معدل و میانگین سیستم آموزش و پرورش در میزان کارآیی است. از این نظر میانگین نمره علوم انسانی، میانگین عملکرد کلی آموزش و پرورش تلقی شده است که این حوزه، زیر بنایی برای همه بخش ها و همه رشته هاست که در بستر آن، همه چیز می تواند به درستی در جای خود بنشیند و یا بر عکس ویرانه ای به بار بیاورد. نفس توجه به آموزش و پرورش نیز از موضوعات مرتبط با همین حوزه علوم انسانی است.
در این شرایط کشور ایران که در رتبه بندی جهانی آموزش و پرورش، از بین ۷۶ کشور قابل ارزیابی، رتبه ۵۱ را داداست
سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی بزرگترین رتبهبندی جهانی مدارس را متشر می کند که برمبنای نمره آزمون های ریاضی، علوم و خواندن (علوم انسانی) سنجش می شود. کارشناسان معتقدند این رتبه بندی مدرک متقنی برای وجود رابطه بین آموزش این مهارت ها و رشد اقتصادی است.
از میان همه کشورهای دنیا تنها ۷۶ کشور اطلاعات بروزی داشته اند که مقایسه میان آنها، رتبه کشورمان را عدد ۵۱ نشان می دهد. سنگاپور اول است و غنا رتبه آخر را به خود اختصاص داده است.
رتبه های نخست این فهرست در انحصار پنج کشور آسیایی سنگاپور، هنگ کنگ، کره جنوبی، ژاپن و تایوان است. انگلیس رتبه بیستم و آمریکا رتبه ۲۸ را دارد. البته در سنجش های دیگری که اخیرا انجام شده سیستم آموزش و پرورش فنلاند نیز به عنوان یکی از برترین های جهان، جایگاه و اهمیت ویژه ای یافته است.
مساله مهم در این میان ارتباط کاملا معنادار آموزش و پرورش، با رشد و توسعه اقتصادی کشورهاست. به نحوی که سنگاپور که زمانی جزیره ای پر از بیسوادهای فقیر بود، با توجه جدی به آموزش، در عرض ۵۰ سال، توانست به رتبه دوم اقتصاد برتر دنیا دست پیدا کند. ۳۰درصد مصارف بودجه عمومی این کشور، برای آموزش و پرورش است.
سی درصد از بودجه، یعنی یک سوم کل بودجه یک مملکت صرف آموزش و پرورش می شود که ثمره آن، تبدیل شدن جزیره فقیر، به کشوری کاملا توسعه یافته و مرفه در سطح جهانی است.
دو کُره و دو نتیجه متفاوت
کره جنوبی بهترین نمونه برای یک مقایسه است. در حالی که شبیه ترین کشور به کره جنوبی در عمده شاخص های طبیعی ... کره شمالی است، اما باقیماندن کره شمالی در انجماد فکری، در کره جنوبی هیچ محلی از اعراب ندارد. این کشور. مهم ترین وزارتخانه اش را آموزش و پرورش قرار داده است و میزان باسوادی در آن تقریبا صد در صد است. بیش از ۱۲هزار دلار سرانه هر دانش آموز در سیستم آموزش و پرورش این کشور است.
در این میان سرانه دانش آموزان کمی بیش از ۶۰۰دلار است و این فاصله معناداری به میانگین جهانی است که بیش از ۹هزار دلار است. مقایسه شرایط روز دو کره، نشان دهنده اهمیت توجه به آموزش و پرورش است که ضرورت تحقق همین اصل موضوع، و رسیدن به این درک، توسعه علوم انسانی است. حال در این میان مهم نیست که رهبر کره شمالی از فتح قله های انتزاعی خود سخن بگوید چرا که شاخص ها و افکار عمومی، به خوبی شرایط را نشان می دهند.
ما و دیگران!
این آمار نشان می دهد میانگین کشورهای دنیا ۱۵ برابر بیشتر از ایران برای دانش آموزان هزینه می کنند و نتیجه آن نیز مشخص است.
در چنین شرایطی بودجه آموزش و پرورش از مصارف عمومی در ایران نصف میانگین جهانی است که آن نیز همواره با کسری مواجه است. باید به این وضعیت، کمکهای مردمی و خیرین و .... را هم اضافه کرد که در واقع بار دولت را به دوش می کشند.
کشورهای آفریقایی که در رتبه های آخر سنجش آموزشی قرار دارند، در حدود ۵ برابر بیشتر از ایران هزینه دانش آموزان می کنند. وضعیت معلمین و جایگاه شغلی و اجتماعی آنها نیز ناگفته پیداست و علاوه بر کمبودهای موجود، معلم های باسابقه نیز دل خوشی از شرایط ندارند.
همه این شرایط، هر چقدر هم با روشهای متعدد بخواهد توجیه شود، اما برآیندش در وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم مشخص است و قابل کتمان نیست و به شیوه های متعدد خود را نشان خواهد داد.
در هر حال وقتی نگاه به آموزش و پرورش صرفا به عنوان دستگاهی بودجه بر باشد و دغدغه ای غیر از آن نباشد، نتیجه اش می شود همین. آنگاه عجیب نیست که مثلا معدل دانش آموزان دبیرستانی در علوم انسانی بین اعداد ۸ تا ۹ جولان بدهد.
معنی میانگین نمرات در این سطح. یعنی این که بیش از نیمی از آموزش و پرورش ما در علوم انسانی، مردود است و نتیجه آموزش و پرورش مردود، هیچگاه توسعه علوم انسانی و به تبع آن یافتن جایگاه درست برای علوم ریاضی و تجربی و .... نخواهد بود. این اذعان همه تحلیلگران توسعه است که توسعه واقعی در کشورها، در ابتدا با توسعه علوم انسانی شکل خواهد گرفت و گر نه نتیجه آموزش و پرورش بدون توجه به علوم انسانی، تربیت مهندسها و دکترها، بدون بهرهبرداری درست از آنهاست که فرار مغزها و مهاجرت نخبگان و پرستاران و ... در چنین سیستمی، چیز عجیبی نخواهد بود.