به گزارش سرویس سیاسی تابناک، واقعیت این است ظریف برای اصولگرایان تندرو و نوانقلابی ها نماد مذاکره با آمریکا و رویدادهایی مثل برجام است که از دیدگاه آنان مخالف اصول و آرمان های انقلاب اسلامی است به همین خاطر حضور نیم بند ظریف در کابینه پزشکیان بعد از افت و اخیزها و قهر و آشتی ها همچنان نقطه کانونی و تمرکز این طیف است.
تلاشهای چندساله سوپرانقلابی ها برای حذف محمدجواد ظریف از صحنه سیاسی، از حملات رسانهای و شخصی تا فشارهای قانونی، همچنان ادامه دارد. این گروه اصولگرا، با استفاده از استراتژیهای پیچیده و هدفمند، سعی دارد تا چهرهای سازشکار و مغایر با منافع ملی از ظریف ارائه دهد و نفوذ او را در دولت چهاردهم به چالش بکشد.
در همه دولت ها شخصی از نزدیکان و همفکران رئیس جمهور معمولا به عنوان یک سبیل و هدف سیاسی مورد حمله شدید مخالفان قرار می گیرد، مثلا در دولت هاشمی رفسنجانی، عطاءالله مهاجرانی چنین بود در دوره خاتمی، عبدالله نوری، دولت احمدی نژاد، مشایی و در دولت روحانی سریع القلم و تا حدی ظریف و در دولت رئیسی، شاید این فرد بیشتر خود رئیس جمهور یا همسرش جمیله علم الهدی بود.
از آغاز دوران وزارت محمدجواد ظریف در وزارت خارجه دولت روحانی، برخی جریانهای اصولگرا، بهویژه سوپر انقلابی ها، همواره در تلاش بودند تا او را از صحنه سیاسی حذف کنند. این تلاشها، بهویژه در دوران مذاکرات هستهای و اکنون در نقش وی به عنوان رئیس شورای راهبردی دولت چهاردهم، به اوج خود رسیده است.
از یک دهه پیش، سوپرانقلابی های عصبانی با مذاکرات هستهای و توافق برجام مخالفت داشت. این گروه، از جمله شخصیتهایی همچون حمید رسایی و امیرحسین ثابتی، تلاش کردند برجام را بهعنوان توافقی مضر برای منافع ملی ایران جلوه دهند. آنها ظریف را بهعنوان یک سازشکار معرفی کردند که حاضر است امتیازهای بزرگی به غرب بدهد. رسایی و دیگر نمایندگان این طیف، از تریبونهای مختلف، از جمله صداوسیما، علیه مذاکرات و تیم مذاکرهکننده سخنرانی کردند و حتی به افشای جزئیات جلسات پرداختند.
اما اینک؛ در ماههای نخست فعالیت مجلس دوازدهم، برخی نمایندگان منتسب به جریان نوانقلابی، با هدف کسب قدرت بیشتر و بازگرداندن نفوذ و قدرت از دست رفته در دولت، تلاشهایی انجام دادند. برکناری محمدجواد ظریف یکی از مهمترین اولویتهای این گروه است.
آنها تلاش دارند نهتنها مواضع خود را در مجلس تثبیت کنند، بلکه کنترل کامل بر فضای سیاسی و اجرایی کشور را به دست گیرند. بهعنوان نمونه، رسایی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود: « در جلسه دیشب نمایندگان تهران با رئیسجمهور از ابقای غیرقانونی ظریف در جایگاه معاونت ریاستجمهوری پرسیدم. پزشکیان پاسخ داد، آقای ظریف بیرون مانده بود، اپوزیسیون ما میشد. داخل دولت که باشد، کنترل میشود.» این پیام و آژیتاسیون رسانهای(برجسته سازی)، نشانگر استفاده جریان سوپر انقلابی از رسانهها و تاکتیکهای رسانهای برای افزایش فشار بر دولت و نهادهای حاکمیتی بود. با این وجود این، توئیت رسایی تاکنون با پاسخی از سوی دولت مواجه نشد. انتخاب حمید رسایی بهعنوان رئیس کمیته هنر، رسانه و فضای مجازی و امیرحسین ثابتی بهعنوان رئیس کمیته دیپلماسی فرهنگی مجلس، بُعد دیگری از تلاشهای سوپر انقلابی ها برای بازسازی خود و افزایش نفوذ در فضای مجازی و کسب قدرت بیشتر است.
سوپر انقلابی ها تنها به انتقاد از سیاستهای ظریف اکتفا نکردند، بلکه شخصیت و سابقه او را نیز مورد حمله قرار دادند. آنها ظریف را بهعنوان فردی که به منافع ایران پشت کرده و منافع غرب را ارجحیت داده، معرفی کردند. این حملات شخصی بخشی از راهبرد کلان سوپر انقلابی ها برای کاهش حمایت عمومی از ظریف و ایجاد شکاف در بدنه دولت بود.
اخیراً، مخالفت با ظریف بهدلیل قانون محدودیت حضور افراد دارای تابعیت دوگانه در مشاغل حساس، به یکی از محورهای اصلی انتقادات تبدیل شده است. در این خصوص پایداریها تلاش دارند از این موضوع برای حذف ظریف از دولت استفاده کنند. هرچند ظریف تاکید کرده که تابعیت خودخواسته نبوده است، اما مخالفان او از این موضوع برای فشار بیشتر استفاده میکنند. در حالی که در پاسخ به این مسائل، رئیسجمهور، لایحهای برای اصلاح قانون نحوه انتصاب افراد در مشاغل حساس به مجلس با قید فوریت ارسال کرد که با اعتراض رسايی روبرو شد و گفت: «از رئیسجمهور میخواهم که قانون را اجرا کنند».
در این میان، تضادهای جالبی نیز دیده میشود. برخی اعضای این طیف، مانند مرتضی آقاتهرانی که دارای گرینکارت آمریکا بود، با توجیهاتی مختلف این موضوع را کمرنگ جلوه میدهند. این تضاد نشان میدهد که قوانین بهعنوان ابزاری برای تسویهحسابهای سیاسی مورد استفاده قرار میگیرند.
رسانهها و برنامههای تلویزیونی نزدیک به جریان نوانقلابی، نقش برجستهای در تقویت فضای ضد ظریف داشتند. این رسانهها با انتشار اخبار منفی و گزارشهای مغرضانه، سعی در تحریک افکار عمومی علیه ظریف داشتند. آنها نهتنها سیاستهای هستهای ظریف را هدف قرار دادند، بلکه سعی کردند چهرهای غیرقابل اعتماد که از فیلترهای نهادهای مختلف نظارتی گذشته است، از او به نمایش بگذارند. رسانهها، نقش مهمی در شکلگیری افکار عمومی علیه ظریف ایفا کردند و باعث شدند بسیاری از اقدامات مخالفان سیاسی ظریف نیز از همین رسانهها الهام بگیرد.
جریان سوپر انقلابی نهتنها از ابزارهای رسانهای برای حذف ظریف استفاده کرد، بلکه در مجلس نیز بارها تلاشهایی برای حذف او انجام دادند. از جمله این تلاشها میتوان به ارائه طرحهای عدم کفایت سیاسی و درخواستهای مکرر برای عزل او در حال و استیضاح وی در گذشته اشاره کرد. اگرچه هیچیک از این طرحها موفق به برکناری ظریف نشد، اما بخشی از استراتژی بزرگتر آنها برای محدود کردن قدرت اصلاحطلبان در دولت بود.
اما دولت پزشکیان براساس شعار وفاق ملی خود نیز با استفاده از رویکردی جدید تلاش کرد با جلب همکاریهای مختلف، تنشهای موجود را کاهش دهد. بهعنوان مثال، انتخاب استانداری همچون مهدی جمالینژاد، از طیف جریان سوپر انقلابی و با داشتن حامی ویژه چون امیرحسین بانکی پور نماینده موثر لایحه عفاف و حجاب، نشانهای از تلاش برای شنیدن صدای جناحهای مختلف، از جمله تندروها، به گفته سخنگو دولت است. ظریف نیز با اعلام حمایت از استاندار جدید، در سفرش به اصفهان گفت: «استاندار جدید را از خودمان بدانیم. این استاندار نماینده دولت پزشکیان است و نماینده یک قشر خاص نیست و من به عنوان کسی که ۲۰ سال است ایشان را میشناسم، این را میگویم» بر این تلاشها صحه گذاشت.
تلاشهای جریان سوپرانقلابی و تندرو برای حذف محمدجواد ظریف، بخشی از یک استراتژی چندلایه و پیچیده است که در سطح سیاسی و رسانهای اجرا شده است. این جریان، با استفاده از تاکتیکهای مختلف از جمله فشار رسانهای، حملات شخصی و تلاشهای قانونی، سعی در کاهش نفوذ ظریف و حتی حذف کامل او از معادلات سیاسی دارد.
همانطور که در مقدمه ذکر شد، سیاستهای ظریف که مبتنی بر تعامل با جهان است، به شدت با دیدگاههای انقلابی و ضدغربی جریان سوپر انقلابی در تضاد است. این تضاد ایدئولوژیک، باعث شده است که سوپر انقلابی ها به دنبال حذف ظریف به هر قیمتی باشند. هرچند این تلاشها در نهایت باعث محدودیتهایی برای ظریف شد اما با رایزنیها قوا و نهادهای بالادستی برای ایجاد تعادل و مانع از تشدید اختلافات و تندرویها، دوباره به دولت برگشت. در مقابل، نوانقلابی های خشمگین نیز با استفاده از ابزارهای مختلف، همچنان به تلاش خود برای حذف نیروهای اصلاحطلب از صحنه سیاسی ادامه میدهند.این تحولات نشان میدهد که فضای سیاسی کشور در سالهای اخیر به شدت دوقطبی شده و جناحهای مختلف با استفاده از قوانین و نفوذ در نهادهای حکومتی، بهدنبال کسب برتری هستند.
نوع برخورد مسعود پزشکیان با چالش ظریف و نهایتا صبر و هزینه ای که دولت پزشکیان برای این یار قدیمی! می دهد، نهایتا سرنوشت آتی محمدجواد ظریف را مشخص خواهد کرد.