در عصر کنونی، به دلایل متعدد تحولات غرب آسیا (سوریه، لبنان، غزه و فلسطین و...) هم از تحولات افغانستان تاثیرپذیر و هم بر آن اثرگذار است.
ارتباط ایدئولوژیک میان طالبان و هیئت تحریرالشام یکی از دلایلی است که عدهای معتقدند طالبان خود را با این گروه همسو میبیند. طالبان در افغانستان از دستاوردهای سیاسی و نظامی هیئت تحریر شام در سوریه استقبال کرده و ابراز امیدواری کرده که این تحولات به تأسیس یک «حکومت اسلامی» در سوریه منجر شود.
هرچند افغانستان و سوریه داستانی مشابه دارند و هر دو در روز یکشنبه سقوط کردند، هر دو در ۱۱ روز تصرف شدند و رهبران هر دو کشور فرار کردند؛ اما طالبان به تعبیری پس از چهار دهه مبارزه با اشغالگران شوروی سابق و سپس نیروهای آمریکایی، آمریکا را وادار به مذاکره مستقیم با طالبان، امضای توافقنامه دوحه و سپس خروج از افغانستان کردند؛ اما قصه تحریرالشام در سوریه جداست. به لحاظ مشی سیاسی و نوع حکومتداری، حکومتداری طالبان بر اساس اجرای شریعت، حکومت انحصاری در قلمرو افغانستان، براساس فقه حنفی و عدم وابستگی به بیگانگان و حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین است، اما مشی حکومتداری تحریرالشام، سلفیگری و عدم استقلال سیاسی و تشکیل حکومت ضعیف و عدم دشمنی با رژیم صهیونیستی است.
«تحریرالشام» که به طور کامل به عنوان «هیئة تحریر الشام» شناخته میشود، گروه مسلح در سوریه است که در سال ۱۳۹۶ با ادغام چندین گروه مسلح دیگر، از جمله «جبههالنصره»، تشکیل شد. جبههالنصره که خود شاخهای از القاعده در سوریه بود، در سالهای گذشته برای فاصله گرفتن از القاعده و جلب حمایتهای بیشتر داخلی و بینالمللی، تغییراتی در نام و ساختار خود ایجاد کرد.
ارتباط ایدئولوژیک میان طالبان و هیئت تحریرالشام یکی از دلایلی است که عدهای معتقدند طالبان خود را با این گروه همسو میبیند. با تصرف دمشق توسط مسلحین تحریرالشام، مواضع رسمی اکثر کشورهای اسلامی محور مقاومت، اعلام نگرانی از تحولات و عدم حمایت صریح از مسلحین بوده، اما حکومت طالبان از معدود دولتهای منطقه بود که در کنار ترکیه و کشورهای عربی (قطر، عربستان، امارات) بلافاصله خرسندی خود از سقوط دولت بشار اسد و روی کار آمدن تحریرالشام را ابراز داشت. در بیانیه وزارت خارجه طالبان با اظهار امیدواری برای «ایجاد یک حکومت اسلامی مستقل و خدماتمحور» چنین ذکر شده بود که «پایتخت دمشق اکنون تحت کنترل مردم سوریه و تحت رهبری هیئة تحریرالشام قرار گرفته است. ما امیدواریم که مراحل باقیمانده به گونهای مؤثر مدیریت شود تا یک نظام حکومتی صلحآمیز، متحد و باثبات ایجاد شود.» لذا حکومت طالبان در افغانستان از دستاوردهای سیاسی و نظامی هیئت تحریر شام در سوریه استقبال کرده و ابراز امیدواری کرده که این تحولات به تأسیس یک «حکومت اسلامی» در سوریه منجر شود.
امیرخان متقی سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان در گفتگوی تلفنی با «اسعد الشیبانی» وزیر امور خارجه منصوبشده توسط «ابومحمد الجولانی» سرکرده تحریر الشام در سوریه، پیروزی آنان را تبریک گفت و برای مردم سوریه و رهبری جدید آرزوی خیر و ثبات کرد. امیرخان متقی بر حمایت کشورش از اقدامات دولت جدید سوریه که به نفع مردم سوریه باشد، تأکید کرد. متقی در این گفتوگو با تأکید بر اهمیت «عفو عمومی» بهعنوان ابزاری کلیدی برای برقراری صلح و ثبات در سوریه، خاطرنشان کرد که اصول حکومتداری خوب میتواند به تقویت اعتماد عمومی و همکاریهای ملی کمک کند.
پر واضح است که در عصر کنونی، به دلایل متعدد تحولات غرب آسیا (سوریه، لبنان، غزه و فلسطین و...) هم از تحولات افغانستان تاثیرپذیر و هم بر آن اثرگذار است. فارغ از پیوندهای ایدئولوژیکی و مذهبی، مهمترین عامل اثرگذار بر تاثیرپذیری و تاثیرگذاری تحولات غرب آسیا بر افغانستان و بالعکس؛ نقش بازیگران فرامنطقهای بهویژه آمریکا و متحدان منطقهای آن ازجمله ترکیه و قطر است. موضوع شکلگیری گروههای سلفی- تکفیری، داعش و القاعده، جبههالنصره و تحریرالشام و...، در منطقه شامات (عراق و سوریه)، همواره با هدف مقابله با محور مقاومت و تامین و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی اسرائیل صورت گرفته است و به همین جهت نیز نقش آمریکا و بازیگران نیابتی آن در ایجاد و تجهیز و تسلیح گروههای سلفی- تکفیری نظیر داعش، احرار الشام و جبههالنصره پررنگ بوده است. تلاش این بازیگران معاند برای براندازی حکومت بشار اسد نیز در راستای قطع بازوی محور مقاومت و تامین امنیت رژیم کودککش تل آویو بود.
هرچند افغانستان و سوریه داستانی مشابه دارند و هر دو در روز یکشنبه سقوط کردند، هر دو در ۱۱ روز تصرف شدند و رهبران هر دو کشور فرار کردند؛ اما طالبان به تعبیری پس از چهار دهه مبارزه با اشغالگران شوروی سابق و سپس نیروهای آمریکایی، آمریکا را وادار به مذاکره مستقیم با طالبان، امضای توافقنامه دوحه و سپس خروج از افغانستان کردند؛ اما قصه تحریرالشام در سوریه جداست. این آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان منطقهای آن به ویژه ترکیه و قطر بودند که با عملیات روانی و رسانهای گسترده، اذهان مردم را نسبت به حکومت بشار اسد بیش از پیش بدبین ساختند و تحریمهای آمریکا (تحریم سزار) و غارت داراییهای آن توسط واشنگتن و از همه مهمتر حمایت و تسلیح گسترده مسلحین، موجبات سقوط حکومت بشار اسد را فراهم ساختند؛ لذا اگر در افغانستان، نقش طالبان در به قدرت رسیدن دوباره محوری بود؛ در سوریه حمایتهای بیگانگانِ مداخلهگر به ویژه ترکیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی برجستهتر بود. به همین جهت نیز دیدارهای کشورهای منطقه (وزیر خارجه ترکیه، عراق، قطر، اردن و...) با محمد جولانی در سوریه صورت میپذیرد و دیپلماتهای آمریکایی، انگلیسی و آلمانی نیز برای دیدار با سرکرده تحریرالشام بهعنوان گروهی که در سوریه برگ برنده را در دست دارد، صف کشیدهاند.
واقعیت این است که با به قدرت رسیدن مجدد طالبان و تصرف کابل توسط آنان، بسیاری از گروههای اسلامگرا در کشورهای منطقه از جمله سوریه به ویژه جبهه النصره ابراز شادمانی کردند؛ اما به لحاظ مشی سیاسی و نوع حکومتداری، حکومتداری طالبان بر اساس اجرای شریعت، حکومت انحصاری در قلمرو افغانستان، براساس فقه حنفی و عدم وابستگی به بیگانگان و حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین است، اما مشی حکومتداری تحریرالشام، سلفیگری و عدم استقلال سیاسی و تشکیل حکومت ضعیف و عدم دشمنی با رژیم صهیونیستی است.
در حالی پاداش ده میلیون دلاری ابومحمد جولانی توسط آمریکا بخشیده (یا تعلیق) میشود که به این کشور و منافع استراتژیک آن در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی، پایبند بوده و اقداماتی انجام ندهد که منافع واشنگتن به خطر بیافتد. در پایان باید گفت مردم سوریه با وجود مداخلات خارجی و تعدد گروههای معارض، سالها جزو محور مقاومت بوده و این امکان که سرکرده مسلحین (جولانی)، بتواند حکومت باثباتی در سوریه تشکیل دهد، بسیار بعید به نظر میرسد. آمریکا و متحدانشان تلاش میکنند برای تثبیت اشغال سوریه، با ایجاد جنگ مذهبی، سلفیها را به جان علویان و شیعیان انداخته و در چنین وضعیتی میتوانند زمینه مداخلات در سایر حوزهها و کشورها را فراهم کنند.
کارشناس ارشد مسائل افغانستان و پاکستان