رسانههای ورزشی ایران چندین سال است به مسئلهای بهنام «جادوگری در فوتبال» میپردازند و همیشه این تصور وجود دارد که افرادی موسوم به «جادوگر» توانستهاند با روشهایی ناشناخته سرنوشت بازیها را تغییر دهند.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، برخی مربیان بر این باورند که به کمک این افراد به پیروزی رسیدهاند، عدهای معتقدند از سقوط گریختهاند و تعدادی بازیکن نیز عملکردشان را مدیون نیروهای غیبی میدانند که از سوی جادوگران برایشان مهیا شده، اما مسئله اینجاست که چنین روایتی جز تقویت خرافهپرستی و مشروعیتبخشی به یک فریب آشکار نتیجهای ندارد.
رسانهها مسئولیت بزرگی بر دوش دارند، اما نه برای افشای این فریب بلکه دقیقاً برعکس در راستای گسترش و ریشهدار کردن آن. وقتی گزارشگری با جدیت از تأثیر جادوگران بر نتایج مسابقات صحبت میکند، او نهتنها دروغی مضحک را به خورد مخاطب میدهد بلکه فضایی میسازد که در آن، کلاهبرداران فرصت بیشتری برای فریب افراد سادهدل پیدا میکنند.
واقعیت این است که آنچه در این داستان وجود دارد، نه جادو است، نه نیرویی ماورایی، نه تأثیر پنهانی بر فوتبال. تنها چیزی که واقعاً در این ماجرا نقش دارد، یک فریب آشکار است: کلاهبرداری به نام جادوگری! آنها نه «خوبان عالم» بلکه معمولیترین کلاهبردارانی هستند که ناآگاهی و ترس را سرمایهی کار خود کردهاند. رسانههایی که این خرافه را بازتولید میکنند، شاید تصور کنند با «خوبان عالم» طرف هستند، اما در واقع تنها به «معمولیان عالم» پر و بال میدهند؛ کسانی که جز فریب، هیچ هنری ندارند.
در دنیای فوتبال، جادوگران و فالبینان که خود را مدعیان علوم پنهان میدانند نه به عنوان «خوبان عالم»، بلکه به عنوان پیش پاافتادهترین کلاهبردارانی شناخته میشوند که تنها در پی فریب دادن عوام و بهرهبرداری از ترس و ناآگاهی هستند. در حالیکه رسانهها و برخی هواداران گاهی این خرافات را با رنگوبویی از تقدس و قدرت به نمایش میگذارند، در واقع این افراد تنها ابزارهایی هستند برای دامن زدن به تصورات نادرست و بهدنبال ساختن دنیایی فریبنده از «معمولیان عالم» که هیچ چیزی جز نیرنگ در دست ندارند.
دروغی که باور میشود!
جادوگری در فوتبال بیش از هر چیز یک نمایش است؛ نمایشی برای فریب دادن آنهایی که دانش، تجربه و آگاهی کافی ندارند. این نمایش، بازیگران متعددی دارد؛ از افرادی که خود را جادوگر معرفی میکنند تا بازیکنان و مربیانی که به این دروغ پناه میبرند و در نهایت، رسانههایی که بدون تحقیق و تحلیل این داستان را بازگو میکنند و آن را در ذهن مخاطبان به یک واقعیت تبدیل میکنند.
تصور کنید یک تیم در آستانه سقوط است، نتایج ضعیف و شکستهای پیدرپی باعث شده مدیران باشگاه به وحشت بیفتند، هواداران معترض شوند و مربی نیز دیگر چارهای جز رفتن نداشته باشد. در چنین شرایطی یک فرد که خود را جادوگر مینامد وارد معادله میشود. او وعده میدهد اگر مربی یا باشگاه مبلغی مشخص بپردازد، شرایط تیم تغییر خواهد کرد. بازی بعدی را خواهند برد، تیم از سقوط نجات خواهد یافت، ستارهها گل خواهند زد و بدشانسی از بین خواهد رفت. برای کسانی که دنبال راهی برای فرار از شکست هستند این وعده جذاب بهنظر میرسد. پس مبلغ پرداخت میشود، جادوگر وردی میخواند، طلسمی میدهد و مراسمی اجرا میکند.
اما واقعیت این است که هیچیک از این اقدامات کوچکترین تأثیری در نتیجه بازیها ندارد. اگر تیمی که به جادوگر مراجعه کرده برنده شود، این پیروزی به عوامل عادی و طبیعی بستگی دارد؛ تاکتیکهای درست، اشتباهات حریف، تمرکز بازیکنان و حتی رسیدن به خودباوری اما با فریب جادو و جادوگری. اگر تیم ببازد جادوگر توجیهی آماده دارد: نیروی حریف قویتر بود، کسی طلسم را شکسته یا باشگاه باید مبلغ بیشتری پرداخت کند. در هر دو حالت جادوگر سود خود را برده و بازنده واقعی همان تیمی است که به جای تمرکز بر مسائل فنی در دام این خرافه افتاده است.
چرا جادوگران موفق میشوند؟
پرسش اصلی این است که چرا هنوز هم در فوتبال ایران جادوگران مشتری دارند؟ چرا مربیان و بازیکنان با وجود اینکه میدانند فوتبال بر مبنای منطق، مهارت و تمرین شکل میگیرد به چنین دروغی اعتماد میکنند؟ پاسخ این پرسش را میتوان در چند عامل خلاصه کرد:
نخست: عامل روانی؛ وقتی مربی یا بازیکنی به جادو باور داشته باشد، حتی اگر بهطور ناخودآگاه احساس میکند این باور در عملکرد او اثر دارد. او ممکن است اعتماد بهنفس بیشتری بگیرد، از ترس و اضطرابش کاسته شود یا حس کند که نیرویی کمکی کنارش است. این تغییرات روانی میتوانند روی عملکرد واقعی او تأثیر بگذارند، اما ربطی به جادو ندارند بلکه فقط نتیجه تلقین هستند.
دوم: قدرت توجیه و فرار از مسئولیت؛ وقتی یک تیم میبازد، مربی، مدیر یا بازیکنان ناچارند توضیح دهند که چرا این اتفاق افتاده است. اگر این شکست ناشی از ضعف فنی، تاکتیکهای اشتباه یا کمکاری بازیکنان باشد، مسئولیت آن بر دوش افراد مشخصی میافتد. اما اگر بتوان آن را به «جادو» ربط داد، دیگر نیازی به پذیرش مسئولیت نیست. پس میگویند تیم قربانی جادو شده نه اینکه ما تصمیمهای غلطی گرفتهایم.
سوم: نقش رسانهها در ترویج این خرافه؛ زمانی که یک گزارشگر مطرح ورزشی در برنامهای پرمخاطب از جادوگران فوتبال حرف میزند و با جدیت میگوید فلان تیم با طلسم قهرمان شد، او نهتنها یک موضوع بیاساس را مطرح کرده بلکه به آن مشروعیت هم بخشیده است. در واقع رسانهها بهجای اینکه وظیفه آگاهیبخشی و روشنگری را بر عهده بگیرند، اغلب خودشان به ابزاری برای گسترش این دروغ تبدیل میشوند.
جادوگری جرم است، نه پدیده ورزشی!
آنچه در این ماجرا رخ میدهد چیزی نیست که بتوان آن را بهعنوان بخشی از فوتبال پذیرفت. در اصل این موضوع ارتباطی به فوتبال ندارد بلکه فقط یک فریب آشکار و یک جرم قانونی است. جادوگرانی که در فوتبال ایران فعالیت میکنند، هیچ تفاوتی با دیگر کلاهبرداران ندارند. آنها با سوءاستفاده از باورهای خرافی از افراد سادهدل پول میگیرند و در قبال آن چیزی جز یک نمایش بیهوده ارائه نمیدهند. اما مشکل اینجاست که تاکنون این مسئله بهعنوان یک جرم جدی در نظر گرفته نشده است. در حالیکه اگر کسی در قالبهای دیگر با روشهای مشابه افراد را فریب دهد و از آنها پول بگیرد، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد اما در فوتبال عمده این افراد هنوز آزادانه فعالیت میکنند.
رسانهها دست به کار شوند
در نهایت اگر بخواهیم این خرافه برای همیشه از فوتبال ایران حذف شود، رسانهها نقش اساسی دارند. آنها باید بهجای آنکه جادوگران را به شخصیتهایی مرموز و تأثیرگذار تبدیل کنند، واقعیت را به مردم نشان دهند. باید مشخص کنند هیچ ورد و طلسمی نمیتواند نتیجه یک مسابقه را تغییر دهد و تنها چیزی که در این ماجرا واقعی به نظر میرسد، فریب و کلاهبرداری است.
جادوگران فوتبال تنها به یک دلیل وجود دارند: چون مشتری دارند. اگر مربیان، بازیکنان و هواداران به این آگاهی برسند که چیزی به نام جادوی فوتبال وجود ندارد، اگر باشگاهها و مدیران، بهجای پرداخت پول به شیادان، روی دانش و تمرین تمرکز کنند و اگر این کلاهبرداریها بهعنوان یک جرم واقعی مورد پیگرد قرار بگیرند، این خرافه هم بهتدریج از بین خواهد رفت. آن روز، شاید فوتبال ایران یک قدم به عقلانیت نزدیکتر شود.
ایمان کوچکی
ایمان کوچکی
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.