بوزان معتقد است: به نظر میرسد حرکت بزرگ این باشد که آمریکا یک گشایش عمده به سمت روسیه داشته باشد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «بری بوزان» استاد بازنشسته روابط بینالملل در دانشگاه اقتصاد لندن و استاد افتخاری در دانشگاه کپنهاگ است. وی از نظریه پردازان شناخته شده «مکتب کپناگ» است و تفسیر موسع و گسترده از مفهوم امنیت ارائه داده است.
بوزان در مقاله اخیر خود الگوی جنگ سرد را مورد واکاوی قرار داده است. بر این اساس وی معتقد است جنگهای نیابتی یکی از ویژگیهای مشترک جنگ سرد اول بود. آنها به رهبران این امکان را میدادند که درگیریهای گرم را در فاصلهای دور نگه دارند. آنها شاید در حال حاضر این کار را در رابطه پیچیده خاورمیانه که توسط رقابت اسرائیل-فلسطین، اسرائیل-ایران و اعراب-ایران ایجاد شده آغاز کردهاند.
وی در خصوص نظم کنونی بین الملل با عاریه گرفتن از مفهوم جنگ سرد، این نظم را جنگ سرد دوم مینامد و معتقد است: در جنگ سرد دوم، اوکراین جنگ نیمه نیابتی است و اروپا، ایالات متحده، کره جنوبی و ژاپن از اوکراین در برابر روسیه حمایت میکنند. جنگهای نیمه نیابتی همچنان قدرتهای اصلی را از درگیری مستقیم با یکدیگر باز میدارد، اما آنها خطرناکتر از جنگهای نیابتی هستند. آنها مرز بین جنگ سرد و گرم را محو میکنند. همانطور که مدافعان محدود کردن جنگ سرد به پرونده ۱۹۸۹-۱۹۷۴ اشاره میکنند، تفاوت زیادی بین مبارزه بر سر مرزهای حوزههای نفوذ، مانند جنگ سرد کنونی، و مبارزه بر سر اینکه کدام قدرتها و کدام ایدئولوژیها باید بر جامعه جهانی تسلط داشته باشند، وجود دارد؛ مانند جنگ سرد اول.
همانند دوران جنگ سرد اول، رقابت بر سر نفوذ سیاسی و اقتصادی در جنوب جهانی نیز بین مشارکت چین و روسیه و غرب به اضافه ژاپن و هند وجود دارد. با این حال، آن بازی نسبت به دوران جنگ سرد اول بسیار کمتر متمرکز و ایدئولوژیک است و بعید به نظر میرسد که ارزش مبارزه مستقیم بر سر آن را داشته باشد. جنگ سرد دوم بسیار بیشتر از استعمار و استعمار زدایی که جنگ اول بود، فاصله دارد. جنگ سرد اول با استعمار زدایی همراه بود و درگیری اصلی آن عمیقاً و اغلب با خشونت در این فرآیند نفوذ کرد. جنگ سرد دوم بازتابی از آن دارد و به طور قابل توجهی تحت تأثیر نارضایتی شدید پس از استعمار در جنوب جهانی و فراموشی مداوم در قدرتهای شهری سابق قرار دارد.
بوزان در جدیدترین اظهار نظر در خصوص نظم جهانی با روی کار آمدن ترامپ و با خطاب قرار دادن کارشناسان روابط بین الملل میگوید: ما قطعاً در دوران جالبی زندگی میکنیم. شما هم حتماً مثل من با هیجان شاهد تحولاتی هستید که در حال وقوع هستند. البته هرکدام از ما از زاویهای متفاوت به آنها نگاه میکنیم.
وی میگوید: من آمریکا را میبینم که در حال کاهش وابستگیاش به غرب است. این کشور میخواهد لنگر نظامی خود را از اروپا بردارد، اما همچنان از نظر فرهنگی متصل و درگیر باقی بماند و در تأمین امنیت اروپا نقش ایفا کند. آمریکا میخواهد بازی متوازنتری را میان قدرتهای بزرگ انجام دهد و از تشویق جنگ میان این قدرتها اجتناب کند.
بوزان معتقد است: به نظر میرسد حرکت بزرگ این باشد که آمریکا یک گشایش عمده به سمت روسیه داشته باشد. این اقدام تا حدی میتواند اروپا را حفظ کند، چون اروپا همچنان دوست و خویشاوند نزدیک آمریکا باقی خواهد ماند. اما مهمتر از آن، این اقدام رقابت جدیای را میان آمریکا و چین برای جلب توجه روسیه ایجاد خواهد کرد. از منظر جهانی، این محاسبه ممکن است چندان هم بد نباشد.
وی افزود:، اما برای اروپا (از جمله بریتانیا)، هزینه ورود به این بازی این است که سریع یاد بگیرد چگونه به عنوان یک قدرت بزرگ عمل کند و از نظر نظامی از خود مراقبت نماید.
نظریه پرداز «مکتب کپنهاگ» میگوید: آمریکا فشار روسیه بر اروپا را کاهش خواهد داد، اما در عوض، با به رسمیت شناختن ادعای پوتین برای قدرت بزرگ بودن روسیه و دادن احترام لازم به آن، از امتیاز بزرگی در اوکراین صرفنظر خواهد کرد.
وی میگوید: بخشی از اوکراین (کمخسارتترین بخش آن) به اروپا خواهد پیوست. اما اروپا باید از آنچه از اوکراین باقی میماند مراقبت کند و آن را در اتحادیه اروپا ادغام نماید—اتحادیهای که ظرفیتهای دفاعیاش باید بهطور قابلتوجهی فراتر از وضعیت فعلی برود.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.