به گزارش تابناک، جنگ تجاری میان آمریکا و چین، یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی دهههای اخیر بوده که تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی گذاشته است. در این میان، استیون میران، اقتصاددان و استراتژیست آمریکایی، به عنوان یکی از مغزهای متفکر پشت سیاستهای تعرفهای دولت دونالد ترامپ شناخته شده است.
استیون میران کیست و چرا مهم است؟
استیون میران، اقتصاددان و استراتژیستی است که در نوامبر ۲۰۲۴، طرحی با عنوان "راهنمای کاربر برای بازسازی سیستم تجارت جهانی" منتشر کرد. او که بعداً به عنوان رئیس پیشنهادی شورای مشاوران اقتصادی (CEA) دونالد ترامپ معرفی شد، در این طرح ایدههای جسورانهای برای تغییر ساختار تجارت جهانی ارائه داد.
میران معتقد است که تسلط دلار آمریکا بر سیستم مالی جهانی، باعث شده ارزش دلار بیش از حد واقعی خود بالا برود. این موضوع، به گفته او، رقابتپذیری صادرات آمریکا را کاهش داده و کسری تجاری این کشور را تشدید کرده است. برای مثال، در سال ۲۰۲۴، کسری تجاری آمریکا با چین به بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار رسید، که بخش عمده آن به دلیل وابستگی آمریکا به کالاهای وارداتی از چین بود.
میران که به عنوان یک حامی سرسخت بیت کوین (BTC) شناخته میشود، سابقه فعالیت در وزارت خزانهداری آمریکا را در کارنامه خود دارد و از منتقدان سیاستهای پولی فدرال رزرو است.
میران در طرح خود پیشنهاد میدهد که آمریکا با استفاده از تعرفهها، آشفتگی عمدی در بازارهای جهانی ایجاد کند. این آشفتگی، به گفته او، میتواند اهرمی برای مذاکرات جدید با شرکای تجاری فراهم کند و در نهایت، سیستم تجارت جهانی را به نفع آمریکا بازسازی کند.
اما این استراتژی، هزینههای سنگینی هم دارد. بر اساس مطالعهای از بنیاد مالیاتی آمریکا (Tax Foundation) در سال ۲۰۲۵، تعرفههای پیشنهادی میران و ترامپ میتوانند تولید ناخالص داخلی (GDP) آمریکا را ۰.۲ درصد کاهش دهند و حدود ۱۴۲،۰۰۰ شغل را از بین ببرند. این اعداد نشاندهنده ریسک بالای این سیاستهاست، اما میران و تیم اقتصادی ترامپ معتقدند که این هزینهها برای دستیابی به اهداف بلندمدت ضروری هستند.
طرح میران: آشفتگی عمدی برای بازسازی تجارت جهانی
یکی از نکات کلیدی طرح میران، پذیرش رکود اقتصادی و نوسانات بازار به عنوان بخشی از استراتژی است. او در طرح خود پیشبینی کرده که اعمال تعرفهها ممکن است در کوتاهمدت باعث افت بازارهای سهام، افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان و حتی رکود اقتصادی شود. برای مثال، در اوایل سال ۲۰۲۵، پس از اعلام تعرفههای جدید بر کالاهای چینی، شاخص داو جونز در یک روز بیش از ۸۰۰ واحد افت کرد. این نوسانات، همان "آشفتگی عمدی" است که میران از آن صحبت میکند. او معتقد است که این فشارها، کشورهای دیگر را مجبور میکند تا در مذاکرات تجاری با آمریکا نرمش نشان دهند.
هدف نهایی میران، تقسیم کشورهای جهان به سه دستهی تجاری است: سبز، زرد و قرمز. کشورهای "سبز"، مانند کانادا و مکزیک، شرکای تجاری قابل اعتماد آمریکا خواهند بود که از تعرفههای پایین و روابط تجاری پایدار بهرهمند میشوند. کشورهای "زرد"، مانند برخی از اعضای اتحادیه اروپا، باید شرایط خاصی را برای تجارت با آمریکا بپذیرند. اما کشورهای "قرمز"، مانند چین، با تعرفههای سنگین و محدودیتهای تجاری مواجه خواهند شد. این تقسیمبندی، به گفته میران، به آمریکا اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین جهانی داشته باشد و وابستگی خود به کشورهایی مثل چین را کاهش دهد.
نقش دلار و مشکل تریفین
این مشکل، که در دهه ۱۹۶۰ توسط اقتصاددان بلژیکی رابرت تریفین مطرح شد، به تناقض ذاتی دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی اشاره دارد. از یک سو، جهان برای تجارت بینالمللی به دلار نیاز دارد، و این تقاضا ارزش دلار را بالا میبرد. از سوی دیگر، این ارزش بالا، صادرات آمریکا را گرانتر میکند و کسری تجاری این کشور را افزایش میدهد. برای مثال، در سال ۲۰۲۳، ۵۷ درصد از ذخایر ارزی جهان به دلار بود، در حالی که سهم آمریکا از تولید ناخالص جهانی تنها ۲۶ درصد است. این عدم تعادل، همان چیزی است که میران میخواهد با تعرفهها و مذاکرات جدید اصلاح کند.
میران در طرح خود پیشنهادهایی برای کاهش ارزش دلار ارائه داده است، از جمله توافق "مار-آ-لاگو" (Mar-a-Lago Accord) با شرکای تجاری برای مداخله در بازار ارز و کاهش ارزش دلار، یا اعمال "هزینه کاربری" بر ذخایر دلاری کشورهای خارجی. این ایدهها، اگرچه خلاقانه به نظر میرسند، اما با انتقادات زیادی مواجه شدهاند. برای مثال، برخی اقتصاددانان معتقدند که کاهش ارزش دلار میتواند تورم را در آمریکا افزایش دهد و به مصرفکنندگان آمریکایی آسیب بزند.
برای درک بهتر تأثیرات این جنگ تجاری، نگاهی به مطالعات دانشگاهی اخیر میتواند مفید باشد. مقالهای که در سال ۲۰۲۰ در Annual Reviews منتشر شد، به بررسی تأثیرات اقتصادی جنگ تجاری آمریکا و چین پرداخته است. این مطالعه نشان داد که تا اواخر سال ۲۰۱۹، آمریکا تعرفههایی به ارزش ۳۵۰ میلیارد دلار بر کالاهای چینی اعمال کرده بود و چین نیز در پاسخ، تعرفههایی به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار بر صادرات آمریکا وضع کرد. این مطالعه، با استفاده از دادههای متنوع، نشان داد که تعرفهها باعث افزایش قیمتها در هر دو کشور شده و رشد اقتصادی را کند کرده است. برای مثال، در آمریکا، قیمت کالاهای وارداتی مانند ماشین لباسشویی و خشککن به ترتیب ۸۶ و ۹۲ دلار افزایش یافت که هزینهای بیش از ۱.۵ میلیارد دلار برای مصرفکنندگان به همراه داشت.
مطالعه دیگری از دانشگاه شیکاگو در سال ۲۰۱۹، که توسط آرون فلان، علی هورتاچسو و فلیکس تینتلنوت انجام شد، نشان داد که تعرفهها نهتنها قیمتها را بالا بردهاند، بلکه زنجیره تأمین جهانی را نیز مختل کردهاند. این مطالعه با تمرکز بر صنعت ماشین لباسشویی، نشان داد که افزایش قیمتها به دلیل تعرفهها، مصرفکنندگان آمریکایی را تحت فشار قرار داده و در عین حال، تولیدکنندگان داخلی نیز نتوانستهاند به طور کامل جای خالی کالاهای وارداتی را پر کنند.
همچنین، مقالهای از مرکز تحقیقات سیاست اقتصادی (CEPR) در سال ۲۰۲۰، با عنوان "شبکههای تجاری و ارزش شرکتها: شواهدی از جنگ تجاری آمریکا و چین"، نشان داد که شرکتهایی که به شدت به تجارت با چین وابسته بودند، مانند شرکتهای فناوری، بیشترین آسیب را از این جنگ تجاری دیدند. برای مثال، ارزش سهام شرکتهایی مثل اپل و اینتل در دورههایی که تعرفهها تشدید شد، به طور قابل توجهی کاهش یافت. این مطالعه تأکید میکند که تعرفهها، علاوه بر تأثیرات مستقیم اقتصادی، باعث ایجاد عدم اطمینان در بازارها شده و سرمایهگذاریهای بلندمدت را کاهش داده است.
در واقع می توان گفت کل اتاق جنگ اقتصادی ترامپ،در حال پیادهسازی طرح میران هستند، طرحی که او سالها دربارهاش مقاله نوشته و مصاحبه کرده است.
لغو موقت تعرفهها توسط ترامپ در ۹ آوریل ۲۰۲۵، احتمالاً به دلیل خبر فروش اوراق قرضه آمریکا توسط ژاپن بوده است. این اقدام ژاپن، که یکی از بزرگترین دارندگان اوراق قرضه آمریکا است، میتواند فشار زیادی بر اقتصاد آمریکا وارد کند. به همین دلیل، ترامپ مجبور شده تعرفهها را به طور موقت لغو کند تا از تشدید تنشها جلوگیری کند.
تأثیرات جنگ تجاری بر اقتصاد جهانی
جنگ تجاری آمریکا و چین، تأثیرات گستردهای بر اقتصاد جهانی داشته است. در چین، این تنشها باعث کاهش رشد اقتصادی شده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۹، نرخ رشد اقتصادی چین به پایینترین سطح در ۳۰ سال گذشته رسید و تولید صنعتی این کشور نیز با افت مواجه شد. در آمریکا، تعرفهها هزینههای تولید را افزایش داده و قیمتها برای مصرفکنندگان بالا رفته است. کشاورزان آمریکایی نیز از این جنگ آسیب دیدهاند؛ برای نمونه، صادرات سویا به چین، که در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۹.۵ میلیارد دلار بود، در سال ۲۰۱۸ به شدت کاهش یافت.
با این حال، برخی معتقدند که این جنگ در بلندمدت میتواند به نفع آمریکا باشد. میران و حامیانش استدلال میکنند که با کاهش وابستگی به چین، آمریکا میتواند زنجیره تأمین خود را متنوع کند و تولید داخلی را تقویت کند. برای مثال، پس از اعمال تعرفهها، برخی شرکتهای آمریکایی مثل اپل شروع به انتقال بخشی از تولید خود از چین به کشورهایی مثل ویتنام و هند کردند.
نهایت جنگ تجاری آمریکا و چین چه خواهد بود؟
استراتژی استیون میران و سیاستهای تعرفهای دونالد ترامپ، یک قمار بزرگ اقتصادی است. این سیاستها، اگرچه ممکن است در بلندمدت به بازسازی سیستم تجارت جهانی به نفع آمریکا منجر شوند، اما در کوتاهمدت هزینههای سنگینی برای اقتصاد جهانی و حتی خود آمریکا دارند. مطالعات دانشگاهی، از جمله تحقیقات Annual Reviews، دانشگاه شیکاگو و CEPR، نشان میدهند که تعرفهها نهتنها قیمتها را افزایش داده و رشد اقتصادی را کند کردهاند، بلکه عدم اطمینان و نوسانات بازار را نیز تشدید کردهاند. از افت بازارهای سهام گرفته تا افزایش قیمتها و از دست رفتن مشاغل، این جنگ تجاری تأثیرات عمیقی بر زندگی مردم گذاشته است.
اما آیا این هزینهها ارزشش را دارند؟ پاسخ به این سؤال، به آینده بستگی دارد. آنچه مسلم است، این است که میران و تیم اقتصادی ترامپ، با این استراتژی جسورانه، مسیر جدیدی در تاریخ تجارت جهانی ترسیم کردهاند، مسیری که پر از چالشها و فرصتهاست.
سجاد دهقانی
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.