- دو روز پيش در تونس فرار حاكمي رخ داد كه اگر چه رخدادش در ميان مردم جهان عرب بي نظير بود، اما براي مردم ايران كه در تاريخ معاصر پيشگام ملل تحت ستم بوده و هستند، چنين حادثه اي تازگي نداشت.
به گزارش ايرنا، اگر تونسي ها 24 دي ماه 1389 با اعتراضات و تظاهرات يك ماهه خود كه با مرگ كمتر از 50 نفر همراه بود، به ديكتاتوري 23 ساله 'زين العابدين بن علي' در جلوه رييس جمهوري پايان دادند و او را وادار به فرار از كشورش كردند، مردم غيرتمند ايران 32 سال پيش در چنين روزي - 26 دي ماه 1357- حماسه اي را آفريدند كه نه تنها به فرار بي بازگشت محمدرضا پهلوي پس از 37 سال حكومت خودكامه انجاميد، بلكه تومار دوران پهلوي ها و سلسله هاي طولاني شاهنشاهي را در ايران در هم پيچيد.
مردم ايران كه نهضت تنباكو و انقلاب مشروطه شان حتي از لحاظ زماني پيشروتر از اقدامات انقلابي در كشورهاي بزرگي همچون روسيه بود، همواره پايه گذار الگوهاي اسلامي - انقلابي براي رفع سلطه داخلي و خارجي بوده است، الگوهايي كه همواره مورد استقبال ملتهاي آزاديخواه قرار مي گيرد و به همين دليل، ابرقدرتها بارها به استفاده از هر گونه ابزار فشار براي مهار انقلاب شكوهمند اسلامي آنان روي آورده اند.
از همين رو بود كه در دوران نهضت مشروطه نيز استعمار پير از چند دستگي سران نهضت مشروطه استفاده كرد تا با ناكامي مردمي از خواست هاي اوليه شان در اين نهضت و نيز، خلا قدرتي كه در ايران پس از سرنگوني روسيه تزاري - ديگر دشمن نهضت مشروطه - رخ داده بود، به مقابله مستقيم با اين نهضت برخيزد.
انگليس از اين فرصت در پايان جنگ جهاني اول بخوبي بهره گرفت و بر پايه دكترين 'استعمار نوين' ، فردي گمنام ، تشنه قدرت و فرمانبر را كه بتواند نيروهاي انقلابي باقي مانده را قلع و قمع ، هويت ايراني - اسلامي را نابود و به جاي استعمار مستقيم عمل كند، براي اجراي منوياتش برگزيد.
'رضاخان ميرپنج' بهترين گزينه انگليس براي اجراي چنين نقشه اي بود. او كه به تازگي در قشون قزاق از خود فرمانبري هاي جانانه اي نشان داده بود، به عنوان اهرم نظامي كودتايي انتخاب شد تا پيكر نيمه جان انقلاب مشروطه را بطور كامل از نفس بيندازد.
رضاخان ميرپنج كه بعدها نام آريايي پهلوي را براي خود برگزيد، به سرعت مدارج ترقي را طبق دكترين انگليس طي كرد و شاه شد. او اگرچه برخي اقدامات اقتصادي و توسعه اي را نيز انجام داد اما با كشف حجاب و اقداماتي نظير آن، به دين و ارزشهاي مذهبي جامعه بي حرمتي كرد، هر گونه صداي مخالفي را در جامعه به شدت سركوب نمود و براي تغيير هويت ملت ايران كه هدف استعمار بود، همه همت خويش را بكار گرفت.
با اين حال، طولي نكشيد كه اين سكه استعمار نيز در ميان مردم ايران از اقبال افتاد و نياز متفقين به ايران زمين و اشغال آن، موجب شد آنان در صدد تغيير مهره هاي خود بر آيند. در نتيجه، رضا شاه تبعيد و پسر جوان او، محمدرضا شاه شناسانده شد، اما فضاي بازي كه در اين جابجايي و تا زمان تسلط شاه تازه كار بر اوضاع فراهم گشت، فرصت بازسازي روحيه انقلابي - اسلامي ايرانيان را ايجاد كرد.
بزرگترين ثمره اين فضاي روحيه گيري مجدد ، پس از پايان اشغال، خود را در ملي كردن صنعت نفت - كه در جهان بي نظير بود_ و به فرار شاه انجاميد ، نمايان ساخت.
اما اين بار هم، استعمار پير با همدستي امريكا دست به كار شد و از طريق كودتاي سياه 28 مرداد 1332، محمدرضا پهلوي بار ديگر به قدرت بازگشت. با اين كودتا كه اجراي آن را امريكا بر عهده داشت، بار ديگر تلاش هاي مردمي براي عقد قراردادهاي جديد نفتي به نفع ملت بي نتيجه ماند، اما ديگر نام ايران و ايراني با نام 'ملي كردن نفت' در تمام جهان عجين شده بود.
با بازگشت شاه وابسته به اجانب، به سرعت سازمان امنيت و اطلاعات كشور (ساواك) شكل گرفت و تمام صداها سركوب شد، اما اين وضع تداوم نيافت. ده سال بعد اين بار قيامي به تمامي اسلامي به رهبري روحاني شجاعي به نام آيت الله روح الله خميني (ره) آغاز شد كه همه اقدامات سركوبگرانه شاه در تبعيد، شكنجه، زندان و شهادت او و يارانش نيز نتوانست در اراده پولادين آنان براي دفاع از هويت اسلامي ملت ايران خللي وارد كند.
مردم بتدريج پيام امام خميني (ره) را شنيدند و به او لبيك گفتند. شاه تصور مي كرد با گران شدن نفت كه به افزايش درآمد دولت منجر شده بود، و تبديل ايران ژاندارم منطقه و مهره مورداعتماد امريكا، بر 'جزيره ثبات' حكم مي راند، غافل از اينكه در لايه هاي اجتماع نفوذ كرده بود و با سرعت پيش مي رفت.
يكسال بعد، با تداوم اقدامات سركوبگرانه شاه ديكتاتور و شكنجه و شهادت بسياري از ياران امام از جمله فرزند ايشان، حاج مصطفي خميني، شعله هاي انقلاب زبانه كشيد و ايران شاهد وقوع اعتراضات گسترده و فرياد حق طلبانه مردمي بود كه كاخ جور و ستم را در كام خود كشيد.
اين اعتراضات موجب شد تا در اوج ناباوري شاه، او و خاندانش در چنين روزي - 26 دي ماه 1356 - از كشور فراري شوند اما ملت غيور ايران و رهبري شجاع و با بصيرت آن ديگر اجازه ندادند ابرقدرتها بارديگر بتوانند شاه يا ديگر مهره هاي خود را بازگردانند.
26 روز پس از فرار شاه، حكومت شاهنشاهي براي هميشه از ايران رخت بربست و آرزوي تشكيل حكومتي اسلامي مبتني بر جمهوري با نثار خون دهها هزارتن از فرزندان وطن تحقق يافت.
با افزايش آگاهي ملتها و تلاش آنان براي دستيابي به آزادي و دفاع از هويت خويش، تاريخ باز هم تكرار مي شود و ديكتاتورهاي وابسته به بيگانگان ناچار مي شوند فرار را بر قرار ترجيح دهند. آنگونه كه اين روزها در تونس رخ داده است. تنها تفاوت در روز و ساعت است.