در حالي كه ناكامي ورزش ايران در بزرگترين صحنه ورزش جهان، مردم را كه مانند المپيك گذشته و بازيهاي آسيايي دوحه، منتظر مدالآوري و درخشش ورزشكاران ايراني بودند، شوكه كرده، صداوسيما، رويهاي متفاوت از سالهاي گذشته در پيش گرفته است.
به گزارش خبرنگار «تابناك ورزشي»، سالها بود عادت كرده بوديم از پيشرفتهاي ورزشكاران در رشتههاي گوناگون بشنويم و كارشناساني را كه با سخنانشان، بارقه اميد را در چشمان ورزشدوستان شعلهور ميكند، ببينيم.
اين روند آنقدر ادامه پيدا كرد تا اين كه پس از عملكرد نسبتا خوب ورزشكاران ايراني در بازيهاي آسيايي دوحه 2006، همه مردم اميدوار به كسب مدالهاي رنگارنگ از بازيهاي المپيك باشند، غافل از آنكه مطالب انعكاسي از سيما، توانايي واقعي ورزش ما نبوده است.
با ادامه ناكاميهاي ورزشكاران و حذف يك به يك اميدهاي كسب مدال در كاروان اعزامي، بناگاه جريانسازي تلويزيون تغيير كرد. انتقادات به مديريت ورزشي كشور به تدريج آغاز شد تا اين بار، جرقهاي در ذهن مردم زده شود؛ انتقاد از نبود برنامهريزي، مديريت ضعيف، تداركات بد، روحيه نامناسب و ... همه و همه سخناني بود كه بينندگان را با جوانب پنهاني از ورزش كشور آشنا كرد كه به گوش بسياري از آنها ناآشنا بود.
حال پرسش اين است كه پيش از اعزام ورزشكاران به المپيك، آيا همين مشكلات نبود؟ پس چرا سيماي جمهوري اسلامي، آنقدر به بزرگ كردن نقاط مثبت پرداخت تا سطح توقع جامعه از ورزشكاران بالا رود؟
پيش از اعزام، برنامهها به گونهاي بود كه انگار نه انگار در اردوي تيم ملي جودو دعوا و درگيري شده و يا تهديداتي براي ورزشكاران كشتي فرنگي در آستانه اعزام به المپيك بوده است؛ ماجراي دقيق اعزام تكواندوكاران به المپيك چه بود و ... ؟ اين در حالي بود كه برخي رسانهها در مقاطع گوناگون، اين مسائل را مطرح كرده و هشدار داده بودند، اما اين معضلات با كمتوجهي سيما روبهرو شد تا مهترين رسانه موجود در كشور با خيل گسترده مخاطبانش بر همه اين مشكلات سرپوش نهد.
كارشناساني كه هماكنون انتقادات تند خود را از آنتن سيما به چشم و گوش مردم ميرسانند، پيش از المپيك كه نياز بيشتري به اين نقدهاي سازنده و راهگشا بود، كجا بودند؟ چرا جواد خياباني كه در مراسمي لقب «پدر ورزش ايران» را به عليآبادي داده بود و در همان مراسم در برابر وي تعظيم بلندبالايي كرد، حال از مديريت ورزشي انتقاد و ضعف برنامهريزي را مطرح ميكند؟
اينها همه در حالي است كه روند برنامههاي صداوسيما در ماههاي گذشته، به گونهاي بود كه با ارايه تصويري نادرست از توانمنديهاي ورزش ايران، سطح توقعات مردم را بالا برد تا پس از روبهرو شدن با واقعيت اين عرصه، پرسشهاي بسياري در ذهن مردم ايجاد شود.
به اين ترتيب شد كه همه زرق و برقها ساخته شده براي ورزش ما به كنار رفت تا رضا جاوداني در ارتباطي زنده از پكن اظهار دارد: سه مسئول حاضر در پکن، درباره نتيجه نگرفتن کشتي فرنگي سه نظر متفاوت داشتند و جواد خياباني با تمسخري در پاسخ رضا جاوداني گفت: ما خوشحاليم که تعداد مسئولان در پکن کم است، وگرنه تعداد توجيهات براي شکستها بيشتر هم ميشد!
و سرانجام اين گفتوگو به اينجا ختم شد كه مجري استوديو تهران بگويد: «پاسخ را گرفتيم؛ بيفكري و كم فكري مسئولان است كه باعث ميشود ما در بازيهاي آسيايي مدال بگيريم و به به و چه چه كنيم و در بازيهاي المپيك كه بايد مدال بگيريم، نميگيريم.»
در حالي كه رضا سيمخواه، مربي تيم ملي كشتي فرنگي، پيش از اعزام در تلويزيون اعلام كرد اين تيم اميد مدالآوري است، كشتيگيران در فرودگاه و در هنگام بازگشت به وطن يا از مصاحبه خودداري كردند و يا از وضعيت بد روحي در اردو و نبود همدلي و نيز مشكلات ديگر سخن گفتند. اين در حالي بود كه شبكه سه سيما با قرار دادن همه اين سكانسها در كنار هم و پخش تصاويري از مسئولان تيم ملي كشتي فرنگي در حال خنده و خوشوبش در فرودگاه و درددلهاي پردلهره كشتيگيران باز هم در فرودگاه، با افتخار زياد اين برنامه را اختصاصي خود ميدانست.
به اين ترتيب، با مسئوليتناشناسي رسانه ملي در جهت گوشزد كردن مشكلات، همه آنها در ماههاي گذشته دست به دست هم داد تا ناكامي بزرگ ايران در المپيك رقم بخورد، نهفته ماند تا اينچنين شفاف، خود را در مسابقات المپيك نشان دهد.