سرویس فرهنگی ـ دیگر چند سالی است عادت کرده ایم، در مناسبت های عزاداری مانند فاطمیه و محرم، مجالس روضه به سبک هنری! را در سطح شهر ببینیم؛ البته با ساختاری مدرن و نه به شکل تعزیه های سنتی که تعزیه خوان ها در گذرگاه ها و میدانگاه هایی، بساط تعزیه خود را به پا می کردند، بلکه این بار افراد بلیت تهیه می کنند و به سالن نمایش مدرن می روند و با نشستن روی مبل های راحت، به جای ایستادن در کنار میدانگاه با بهره از سیستم های صوتی و دکورهای عریض و طویل، به دیدن نمایشی روضه گون می نشینند.
به گزارش «تابناک»، در این روضه های مدرن هنری هم رسم شده که نوار مداحی یکی دو نفر از مداحان در لابلای نمایش گنجانده می شود تا اگر خود نمایش نتوانست اشکی از بیننده یا به اصطلاح هیأتی های «مستمع» بگیرد، این نوای مداحی اشک مخاطبان را درآورد.
معمولا هم استقبال از این نوع نمایش ها به تعداد انگشت شمار بوده که در سال های اخیر توانسته برای خود جایی را دست و پا کند و بقیه توفیق چندانی نداشته اند.
از سویی، برخی سازمان ها و نهادهای دولتی و حکومتی هم در این آشفته بازار وارد میدان شده و برای اینکه از قافله عقب نمانند، با حمایت از این نوع نمایش، مجالس روضه ای را به این سبک برگزار می کنند تا از ثواب آن بهره مند شوند، به ویژه که برخی از این سازمان ها، پسوند فرهنگی یا هنری هم دارند.
نکته اینکه اما، هر چند این نوع نمایش ها، می تواند آثار و برکات بسیاری داشته باشد، گویا جایگاه هنر چیزی فراتر از آن چیزی است که در برخی از این نمایش ها دیده می شود، زیرا برخی از این نمایش ها مانند همین نمایش «شعله در زمهریر» ـ که به تهیه کنندگی فرهنگسرای اندیشه و سازمان فرهنگی هنری شهرداری و حمایت مالی و یا مشارکت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در تالار اندیشه تهران روی صحنه رفته ـ داستانی را روایت می کند که بسیار نامفهوم است و تنها روضه می خواند و مانند برخی از مجالس مداحی که روحانی و خطیب ندارد و تنها به شور می پردازد تا به شعور، شور حسینی و فاطمی مخاطبان را هدف می گیرد و آنجا هم که کم می آورد، از نوای مداحان شهیر بهره می گیرد.
این نمایش، بیشتر یک نمایش رادیویی است و می توانست در یک رسانه شنیداری، متون آن خوانده شود؛ هرچند در این صورت هم این اشکال به آن وارد بود که چرا محتوایی ندارد. مگر نه این که ائمه معصومین (ع) دریای فضایلند و می توان از این راه، فضایل و سجایای اخلاقی آن بزرگواران را در قالب داستان هایی زیبا از دوران زندگی آن بزرگواران بیان کرد.
چرا نباید بپذیریم که می توان در کنار روضه، اگر ایام فاطمیه یا محرم فرا می رسد، به جای قلقلک دادن احساسات افراد و تحریک آنان به گریستن، از این فرصت فوق العاده بهره برد و کمی از مناقب بزرگواران بگوییم و تنها روایتگر قطعات تاریخی و زجرآور شهادت آن بزرگواران نباشیم؟!
چرا نباید بپذیریم که ساحت هنر، بسیار فراتر از آن است که برخی مسئولان فرهنگی، آن را سفارش می دهند؟!
شاید لازم باشد که چنین کارهایی در بیلان کاری این سازمان هایی ـ که پسوند فرهنگی و هنری را یدک می کشند ـ باشد و شاید، اگر پای را فراتر از این نوع کارها بگذارند، به مانند املای نوشته شده ای می شود که ممکن است اغلاطی هم داشته باشد و آن گاه موآخذه شوند و ترجیح می دهند سری را که درد نمی کند، دستمال نبندند.
شاید هم اشتباه از ماست که بر این باوریم باید با اصول مهندسی فرهنگی، فرهنگ را مهندسی کرد و نباید تنها به کارهای دم دستی بسنده نمود و پولی داد تا نمایشی تولید شود و بیلان کار و رزومه ای هم درست کرد؟
البته این نکته درباره مردم صادق نیست، چرا که همواره با فهم و درایت خود نشان داده اند که کارهای دم دستی را نمی پسندند و خود ضد تبلیغ هایی برای آن هستند، به گونه ای که این نمایش در میانه راه اجرا، حتی نیمی از صندلی هایش پر نمی شود و این به معنی یک کار سفارشی است که از دید مردم رد می شود.