پرسه زدن در پاساژها، پدیدهای است نوظهور كه حسابی در دل جوانهای امروزی جا باز كرده و با افزایش تعداد این اماكن تجاری، سیر صعودی نیز دارد. بررسی چرایی و چگونگی این پدیده اجتماعی را در دستور كار قرار دادیم تا ببینیم نسل سومیها در این میان چه كارهاند؟
به گزارش خبرنگار «
تابناک» اجتماعی، روی پیشانی نسل ما با نئون مهر زدهاند: نسل تا لنگ ظهر خواب، با مطالعه قهر، غرق شده در اینترنت، كشته و مرده بازیهای رایانهای و... . بین همه اتیكتهایی كه بحق یا ناروا به نسلسومیها سنجاق میكنند، افتخار اختراع «پاساژگردی» به عنوان كمهزینهترین تفریح پس از خندیدن به ترك دیوار، ششدانگ به پای نسل ما نوشته شده است؛ تفریحی كه بازارش به موازات وصله شدن مراكز خرید و پاساژها به عنوان مویرگهای اقتصادی بر پیكره شهر، داغ و داغتر و لشكر جوانانی كه نیت میكنند، پاساژها را وجب كنند، هر روز پروپیمانتر میشود.
زرق و برق پاساژها، مثلث برموداست كه خیلی از نسلسومیها را به هوای ساعتی خوشگذرانی مجانی و اوقات فراغتی كه هیچ نقشهای برای گذرانش ندارند به سمت خود جذب میكند. یك جفت پای سالم، مایه پاساژگردی است كه اگر دارید، یك تكپا تشریف بیاورید تا با این گزارش، ته و توی ماجرا را دربیاوریم كه چرا كسر بزرگی از جوانهای امروزی، بخشی از اوقات فراغت روزانه یا دستكم هفتگیشان را دربست برای پرسهزدن در مراكز خرید كنار گذاشتهاند و دلایل عدهای از نسلسومیها كه دور این پدیده نوپا خط قرمز كشیدهاند، چیست.
به گزارش جام جم، گوش جوان از نوع امروزیاش، پر است از «وا اسفا» و «فغان» بزرگترها كه تا فرصتی گیرشان میآید، هدرش نمیدهند و در نکوهش پرسهزدن در پاساژها و مراكز خرید، كوتاهی نمیكنند و با نصیحتهایی كه هميشه در آستين دارند، میخواهند راه مستقیم گذران اوقات فراغت را به جوانها نشان دهند، اما جوان است و خاصیت حرف نشنو بودن! و این كه بالاخره برای هر كاری دلیلی میتراشد.
برای پاساژگردی هم چه دلیلی محكمتر از این كه این تفریح، با جیب خالی سرناسازگاری ندارد. قدرتمندترین توجیه پرسه زدن در پاساژها آنقدر انكارناشدنی است كه حتی مخالفان این پدیده هم آن را چشم بسته میپذیرند. البته جوانهایی كه پاساژگردهای تمامعیار هستند، دلیل دیگری را هم چاشنی قضیه میكنند تا پای استدلالشان به هیچ وجه نلنگد.
«علی آژیر»، 23 ساله جواب دندانشكنی برای این كه گشتوگذار در پاركها هم یك تفریح بدون خرج و سالم است، اما در رقابت با پاساژگردی، به گرد پای آن هم نمیرسد، ارایه میدهد: «محیط پاساژها به دلیل محصور بودن، سالمتر از پاركهاست. این به آن در كه هوای پاركها به دلیل همین محصور نبودن از هوای پاساژها سالمتر و بهتر است!».
هواي جيبها ابري استبالاخره هر چه نباشد، قشر وسیعی از همنسلان ما، مالك یك جفت پای سالم، جیبهای خالی، یك سیر دلخوش و یك عالم فراغت برنامهریزی نشده هستند كه همه اینها راه را برای باز شدن پای پاساژگردی به زندگیشان هموار میكند. معمولا یك پاساژ خاص، به دلایلی از جمله نزدیك بودن به محل سكونت یا مركزیت داشتن، به پاتوق یك عده خاص تبدیل میشود كه یا همانجا رفیق گرمابه و گلستان میشوند یا از پیش رفیق گرمابه و گلستان بودهاند و جبر زمانه، هر كدام را پرتاب كرده بوده به یك گوشه دنیا كه البته به لطف پدیده جوانپسند پاساژگردی، مركز خرید، جایی میشود برای گپ و گفت درباره قدیمها و خاطرات مشترك یا ساختن خاطرههای ترش و شیرین و چه دلیلی شیرینتر از مستحكمتر كردن حلقه دوستی؟
معرفی گرانفروش در سه سوتاین درست كه یك پاساژگرد، موجودی است كاملا شبیه انسانهای دیگر منتهی برای اوقات فراغتش، خوراكی بهتر از متر كردن پاساژها پیدا نكرده، اما این دلیل نمیشود كه مغزش فقط روی وجب كردن پاساژ متمركز باشد و اجازه ندهد چشمهایش برچسبهای قیمت اجناس را ببینند. شك نكنید، هیچ كس بهتر از فردی كه روزانه دستكم یك ساعت از وقت بیزبانش را در فلان و بهمان مركز خرید میگذراند، نمیتواند درباره قیمتها نظریه كارشناسی بدهد. پاساژگردها ضمن محاسبه متراژ پاساژها، به دلیل گشتن در مراكز مختلف خرید این قابلیت را به دست میآورند كه مثل برق و باد، قیمتها را مقایسه كنند و پس از مدتی «گرانفروششناس سرخود» میشوند.
برای اطمینان از این كه این گفته شوخی نیست، كافی است از یك پاساژگرد حرفهای بخواهید اسامی گرانفروشترین و منصفترین كاسبان پاتوقش را فهرست كند. فهرست در جیك صدم ثانیه! پیش روی شماست و این نشان میدهد كه صرف این همه انرژی برای سرك كشیدن در پاساژها، بدون صرفه اقتصادی غیرمستقیم نیست. خیلی از پاساژگردها از این كه از آخرین نوسان قیمتها باخبرند، حسابی باد به غبغب میاندازند.
عقب نیفتادن از اسب دنیای مدحتی اگر یك پاساژگرد حرفهای، مخالف مد و مدگرایی باشد، ناچار است حین تفریح از آخرین مدلها و مد روز بازدید كند، به هر حال، چشمبسته كه نمیشود 200 بار دور یك پاساژ چرخید! پاساژگردها ناخواسته با مد روز آشنا میشوند. هرچند بیشتر آنها این موضوع را حسن وقت به این نحو میدانند و از این كه پیش از همه و بیش از همه جدیدترین مدل لباس و كیف و كفش و... را از ده فرسخی میشناسند، به خودشان میبالند.
وقتكشی به قیمت بلوتوث بازیبلوتوث گوشی تلفن همراهتان را روشن كنید و پایتان را در یك مركز خرید بگذارید. سرانگشتی آمار بگیرید و ببینید چند نفر هستند كه با بلوتوث روشن، دور و برتان چرخ میزنند. باورتان بشود یا نه یك عده كه اتفاقا تعدادشان هم كم نیست، وقتی را كه میگویند طلاست، در پاساژها به این دلیل هدر میدهند كه از همه قابلیتهای گوشی تلفن همراهشان استفاده كنند. بلوتوث روشن به یكی از تاكتیكهای پاساژگردها تبدیل شده كه آنها را با موجی از فیلمها، عكسها و اطلاعاتی كه این وسط بین پاساژگردها رد و بدل میشود مواجه میكند. آنها دل شیر پیدا كردهاند و بیخیال ویروسهایی كه با فایلهایی اطلاعاتی خروجی از موبایل غریبهها روی دل و روده سیستم تلفن همراهشان مینشیند، برای دلخوشی، از كنار یكدیگر عبور میكنند و به رد و بدل كردن فایلها مشغولند تا سوغاتی این پاساژگردی را به خانه هم ببرند.
لایی كشیدن، تكچرخ زدن و پرسه در پاساژها ممنوعبین هم نسلان ما عدهای هستند كه هرچند تعدادشان در مقابل آنهایی كه پاساژگردی را رسما به عنوان یك تفریح پذیرفتهاند، عدد قابل عرضی نیست ولی نادیده گرفتن آنها و نشنیده گرفتن دلایلشان برای این مخالفت، از انصاف به دور است. الیاس لاجوردی، مجتبی بیات و محمد سیاح هم نسل ما هستند، اما در دسته مخالفان سرسخت پاساژگردی سنگر گرفتهاند و این پدیده را شكل دیگری از مردمآزاری تعبیر میكنند و بیبرو برگرد میگویند كه نام مركز خرید رویش است: «مركز خرید» نه مركز پرسه زدن بیهدف آنهایی كه یك درصد هم قصد خرید ندارند و انرژی مغازهدارها را با قیمت گرفتن و چك و چانه زدن بیدلیل و در نهایت پراندن تكههای مشتریپران مثل این كه این چرم، طبیعی نیست یا گرانفروش هستید، هدر میدهند و امكان سرویسدهی به مشتریان واقعی را دود میكنند و به هوا میفرستند... .
مخالفان میگویند كه پاساژگردی، هرچند نوعی تفریح بیخرج است، هرچند غلظت اطلاعات شخص درباره قیمتها و مدلهای روز را افزایش میدهد و هر چند باعث بالا رفتن آمار دوستان و آشنایان میشود، اما مثل لایی كشیدن با ماشین و تك چرخ زدن با موتورسیكلت صورت خوشی ندارد و معامله را به سود مالكان پاساژها تمام میكند كه از این فرصت سوءاستفاده میكنند و اسم شلوغی و بر و بیای داخل مركز را «پاخورداشتن» میگذارند و شیرین، چند میلیون روی قیمت اجاره یا فروش میكشند.
قضاوت بابت این كه پاساژگردی تفریح است یا تفریحنمایی بماند برای شما.
وقتي شاخص توسعه یافتگی به چالش كشيده مي شودوقتي پاساژگردی و زیر سوال رفتن وضعیت اقتصادی، فرهنگ و میزان رفاه طبقات مختلف جامعه، از یك سو نقش تعیینكنندهای در نوع و كیفیت تفریحات ایفا میكنند. از سوی دیگر برنامهریزی نادرست برای مدیریت اوقات فراغت از سوی متولیان امور جوانان و كمبود مراكز و اماكن تفریحی یا پیشبینی نشدن برنامههایی كه پتانسیل جذب این قشر از جامعه را داشته باشد، تبعاتی به همراه دارد كه مسیر غنیسازی اوقات فراغت و ارتقاي كیفیت این زمان ارزشمند را تغییر میدهد.
«پاساژگردی» در كشور ما از دل زندگی مدرن شهری و به سبب همین كمبود اماكن تفریحی و عدم برنامهریزی درست بیرون آمد و از حدود یك دهه پیش، رفتهرفته جای خود را به عنوان یك تفریح بسیار كمخرج، غیرخلاقه و خلاصه شده در پرسه زدن در اماكن تجاری میان جوانان باز كرد؛ تفریحی كه جدا از هدر دادن وقت و انرژی مثبتی كه میتواند صرف تولید شود، زمینه بسیاری از آسیبهای اجتماعی را هموار و سبك زندگی جوان امروزی را با اختلال مواجه كرد.
برای تفكیك گذران اوقات فراغت از پدیده نوین پاساژگردی و پرسه زدن در مراكز خرید، ضروری است ابتدا جوانان درك درستی از نیازهای اجتماعی خود داشته باشند، به بیان این خواستهها در چهارچوب فرهنگ اجتماع بپردازند و سپس متولیان رسیدگی به امور جوانان با برنامهریزی دقیق، درست و مبتنی بر نیازهای واقعی جوانان، مدیریت اوقات فراغت آنان را بر عهده گیرند و به بازیابی الگوهای فرهنگی در این زمینه بپردازند تا نه وقت هدر رود، نه پرسه زدن تفریح تلقی شود و نه شاخص توسعه یافتگی بر پایه چگونگی گذران اوقات فراغت زیر سوال رود.