سرویس ورزشی ـ بازيكنان برگزیده در سايت معتبر YAHOO همگى در زمره ستارهها و بزرگان بى چون و چراى فوتبال هستند، ولی چه بسا ردهاى كه براى آنها در نظر گرفته شده با رأى موافق همه دوستداران فوتبال روبهرو نشود.
به گزارش «تابناک»، نكته ديگر آنكه نامهايى چون اوزه بيو، سوكراتس و جورج بست كه در ميان ما نيستند، همچنين رونالدو پرتغالى نيز از نگاه كارشناسان YAHOO دور نماندهاند تا نظر شما چه باشد!
مارادونا؛ نابغهاى ضدقواعد اجتماعى
بازيكنى كه ميان آن همه ستاره در قله مىايستد، بايد دست كم يك مشخصه منحصر به فرد داشته باشد؛ ديه گومارادونا، يك شورشى ضد قواعد اجتماعى، بازيكنى با ۱ متر و۷۲ سانتى متر قد و اندامى كه براى فوتباليست شدن چندان هم مناسب نيست، در جام جهانى ۱۹۸۶ به تنهايى كارى كرد تا با دستهاى او، قهرمانى به نام آرژانتين ثبت شود؛ مارادونا نابغه اى كه نامش با مواد مخدر از يك سو و با قد علم كردن مقابل مافياى فوتبال درهم آميخته است!
پله؛ مردى با بيش از ۱۲۰۰ گل «ادسون آرانتس دونا سمينتو»، ملقب به پله با سه بار حضور در جام جهانى و به تعبيرى صاحب ۱۲۰۰ گل در مسابقات رسمى و وفادارى بى چون و چرا به باشگاه سانتوس به اسطوره زنده فوتبال بدل شده است. پله در دنياى بیرون از فوتبال نيز مردى خبرساز است. علاقه او به ثروت در كنار وفادارىاش به سانتوس، زبانزد است؛ مرد ۱۲۰۰ گله فوتبال، امروز در سن هفتاد سالگى اگر در فوتبال، كنار گود نشسته برعكس مرد نخست برخى آگهىهاى تلويزيونى است؛ در هر شرايطى، پله در زمره برترينهاى فوتبال است، حتى اگر زيردست
مارادونا قرار گرفته باشد.
كرايف؛ هلندى پرندهمردى با سه توپ طلاى اروپا كه با آموزشهاى مربى بزرگ رينوس ميشل به يكى از نامهاى ماندگار فوتبال بدل شد؛ كاپيتان تيم ملى هلند، يكى از بهترينهاى دهه ۷۰ ميلادى و بازيكنى كه به لطف وجود او بارسا به قله فوتبال اروپا رسيد؛ تيمى كه بخشى از زيبايىهاى بازى اش، امروز نيز با حضور گوارديولا به نمايش درمىآيد، به همه چيز رسيد، مگر جام جهانى كه دو بار و در عين شايستگى از كنار آن گذشت در آلبوم تاريخى فوتبال همه جور عكسى از يوهان كرايف ديده مىشود. غير از هنگامى كه مىتوانست و بايد در ۱۹۷۴ و ۱۹۷۸ جام جهانى را بالاى سر ببرد.
رونالدو؛ پديده اى با زانوى كاغذى!در جمع بزرگان لقب پديده به رونالدو رسيد؛ مرد برزيلى كه بخش زيادى از عمر فوتبال خود را با ژل غضروف مانندى در زانويش گذراند. در رئال مادريد و تيم ملى برزيل، روزگار خوشى را تجربه كرد. جدا از ظاهر متفاوت، دندانهاى خرگوشى و آرايش موهايش.
رونالدو از جمله نادر مهاجمينى بود كه به اندازه خلاقيتهاى تاكتيكىاش از سرعت و قدرت بدنى بهره نبرده بود. گلهاى زيباى و تعيين كننده رونالدو در تيمهاى بزرگ اورپا و تيم ملى برزيل به ويژه در جام جهانى ۲۰۰۲ مقابل آلمان در خاطره تاريخى فوتبال به ثبت رسيده است؛ پديدهای با زانوهايى كه به تعبير كارشناسان كاغذى شده و در زمره بزرگان فوتبال نام آشنا ديده مىشود.
بكن باوئر؛ مدافعى كه قيصر شد قيصر لقب تنها مدافعى است كه نامش در فهرست ده بازيكن برتر آمده است؛ تصوير بكن باوئر را دست شكسته وبال گردن در جام جهانى 1970 و بالا بردن جام قهرمانى چهار سال بعد در مونيخ مقابل هلند، بخشى از خاطره جمعى تاريخ و فوتبال است، امضاى يك اسطوره را زير خود دارد.
بكن باوئر، تنها بازيكنى است كه در كسوت مربى نيز جام قهرمانى بالاى سر برده؛ افزون بر اينكه به شهادت تاريخ او كسى بود كه در فينال جام جهانى، ۱۹۷۴ كرايف را از افتخار قهرمانى محروم كرد.
زيزو؛ سياهه افتخاراتش كامل استعملكرد زيدان در جام جهانى ۹۸ به ويژه دو ضربه سرى كه در فينال از جناح راست و چپ وارد دروازه برزيل كرد، سرانجام افتخارى كه نصيب فرانسه شد، چه بسا به تنهايى مىتوانست نام او را در زمره بزرگان فوتبال جهان ثبت كند؛ اما كارنامه «زيزو» پربارتر از اين حرفهاست.
در كنار جام جهانى ۹۸ مىتوان به قهرمانى در يورو۲۰۰۰ و نايب قهرمانى در جام جهانى ۲۰۰۶ با آن حادثه ماندگار در تاريخ فوتبال اشاره كرد؛ افزون بر اينكه با يووه و رئال مادريد بازيكن الجزاير تبار فرانسوى هر چه جام بود، يكى پس از ديگرى به مجموعه افتخاراتش افزود. ضربات آزاد، دريبلهاى ريز، بازيسازى و ضربههاى سروپا در جريان بازى، همه و همه با واژه بى نظير تعريف مىشود.
«آلفردودى استفانو»؛ اسطورهاى بدون جام جهانى او را با لقب «مردى با سه پاسپورت» مىشناسند؛ دى استفانو از نگاه نسل دهه ۵۰ و ۶۰ ميلادى، بهترين بازيكن فوتبال به شمار مىآيد؛ اما براى كسانى كه شاهد بازى او نبودند و فناورى آن دوران نيز اجازه ضبط و نگهدارى هنرنمايى او را نمى داد، اينگونه شناخته مىشود.
«دى استفانو» پنج دوره پى درپى جام باشگاههاى اروپا را با رئال مادريد به دست آورد؛ افزون بر اينكه دو بار توپ طلاى اروپا و هشت بار قهرمانى در ليگ اسپانيا را نيز بايد به افتخاراتش اضافه كرد. بازى سرنوشت به بازيكنى با سه مليت (آرژانتينى، ايتاليايى و اسپانيايى) اجازه نداد تا افتخار قهرمانى در جام جهانى را هم به دست آورد.
پلاتينى؛ سلطان ميشل پلاتينى و به تعبيرى سلطان ميشل، يك نابغه فرانسوى كه رؤياى يك نسل از فرانسوىها را براى به دست آوردن افتخار و بازى در ليگهاى بزرگ اروپا برآورده كرد. فرانسوى ريزجثه متولد شهر نانسى در استان لورن در تمرينات فرانسه براى نخستين بار در المپيك ۱۹۸۴ لس آنجلس، طعم قهرمانى در يك ميدان بزرگ را تجربه كرد. پلاتينى با تيم كوچك نانسى، قهرمان جام حذفى شده و با راهيابى به تيم ملى فرانسه در راه ستاره شدن و ماندگارى در جهان فوتبال گام برداشت.
حضور در جام جهانى ۸۲ و سپس ۸۶ و به دست آوردن عناوين چهارم و سوم جهان كافى بود تا جهان يك ستاره جديد را بشناسد. كسب توپ طلايى پى در پى (ركوردى كه چه بسا توسط مسى شكسته شود) قهرمانىهاى متنوع و متعدد با يووه در ايتاليا و اروپا به نظر كافى نبود تا سلطان ميشل در ردههاى بالاى فهرست بهترينها قرار گيرد، چرا كه شكست سه بر يك در جام جهانى ۱۹۸۲ در شهر سويل اسپانيا مقابل آلمان، شانس رسيدن به فينال و به دنبال آن، قهرمانى را از فرانسه گرفت و پلاتينى را از افتخار قهرمانى در جام جهانى محروم كرد؛
افتخارى كه مىتوانست در كنار قهرمانى در يورو ۸۴، كارنامه پربار سلطان ميشل را تكميل كند.
«لئو»، ستاره ۲۴ ساله در ميان اسطورهها در اين سالها، چندين فهرست در ارتباط با برترينهاى فوتبال جهان عرضه شده و به دنبال آن، برخى جايشان را به ستارههاى تازه دادهاند، ولی به ندرت پيش آمده كه يك بازيكن جوان جايى در ميان برترينهاى تاريخ فوتبال داشته باشد؛ اما اين بار اين قاعده شكسته شده و نام جوان نخست بارسا، ملى پوش آرژانتينى، ليونل مسى در فهرست ده بازيكن برتر ديده مىشود.
ولی این بار واقعا نباید نام «لئو» به طور طبيعى در اين فهرست ديده مىشد، مگر اينكه بايد گفت، مسى يك بازيكن معمولى نيست و هر بار كه او با بارسا به ميدان مىآيد اين ادعا، اين واقعيت خود را نشان مىدهد، همان گونه كه در دربى اسپانيا، در پيروزى مقابل رئال مادريد نقش ملى پوش آرژانتينى كاملا مشخص بود؛ صاحب دو توپ طلا كه باور بسيارى از كارشناسان سومين را هم به دست خواهد آورد و با توجه به معمولى نبودنش در قالب يك ستاره، بايد منتظر صعودش به پلههاى بالاتر و فهرست بعدى برترينهاى جهان بود.
«پوشكاش»؛ سرگرد سواره نظام و ستاره رئال مادريد سرانجام نوبت به يكى از بزرگان فوتبال جهان، بازيكنى از مدرسه نوآور و خلاق مجارستان در سالهاى دهه ۵۰ ميلادى مىرسد. فرانس پوشكاش، سرگرد سواره نظام ارتش مجارستان، عضو باشگاه «اوژپشت» و كاپيتان يكى از بزرگترين تيمهاى فوتبال اروپا پس از جنگ جهانى دوم در جام جهانى ۱۹۵۴ بود كه اسم و رسمى به هم زد.
پس از اشغال مجارستان به دست ارتش شوروى، سرگرد پوشكاش به اسپانيا پناهنده شد و با ۳۱ سال سن، در حالى كه بیست كيلو از ستارههاى آن دوران رئال مادريد، كوپا و دى استفانو سنگينتر بود، به عضويت باشگاه اسپانيا درآمد و در به دست آوردن سه جام قهرمانى اروپا همراه با رئال مشاركت كرد.
فرانس پوشكاش در ۶۳۱ مسابقه ۶۲۵، گل به ثمر رساند؛ عملكردى كه تكرار در آن امكانپذير نخواهد بود. پس از فروپاشى كمونيسم، پوشكاش به كشور مجارستان برگشت و چند سال پيش در وطن خود چشم بر دنيا بست.
ابرار